اصفهان| چشم به راه خانوادههای مسافران؛ همه سراغت را از من میگیرند+عکس
با امروز سه روز است که صدایت را نشنیدهام، یک جایی بالای زمین ایستادهایم، نمیدانم اینها چه میگویند اما تو در دلم هرگز سقوط نخواهی کرد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، سه روز از بیقراری آدمهایی میگذرد که امید از چشمانشان نمیرود، مینویسم سه روز؛ بخوان سی روز، این روزهای برفی آنقدر کند و سخت گذشت که نمیدانم پاسخ نگاه او را که منتظر است چه بدهم. سه روز از یک واژه "سقوط" میگذرد، چشمها به قله کوه است و آدمهایی که برای کمک آمدهاند. یک جواب فقط میخواهند.
قله کوه، همان که فتحش آروزی خیلیها بود امروز به بغضی سنگین و غمی بدل شده که نمیتوان با آن کنار آمد. او را میبینم که گوشی همچنان در دستان لرزانش است. دنبال امیدی کوچک میگردد، ته دلش میداند سفری که پیش روی عزیزانش است ابدی است اما دلش نمیپذیرد و حاضر به شکستن بغض نیست. بغضش را میخورد، میگوید: برایمان دعا کنید؛ هنوز که نمیدانیم آن دورها بالای آن کوه چه خبر هاست.
یکی اینجا با خودش حرف میزند، گوش میدهم:
اینجا جز من خیلیهای دیگر هم منتظر هستند، به چشمانشان که نگاه میکنم خیلی به خودم نزدیک میبینمشان. بغض کردهام؛ اما به خدایی که در این نزدیکی است باور نمیکنم آسمان و برفی که چند روز پیش سبب شادیمان شد تو را از ما گرفته باشد.
اشک نمیریزم؛ میدانم امید از کنار من تکان نمیخورد، گوشیام یک ریز زنگ میخورد، همه سراغت را از من میگیرند، چه بگویم؟
اینجا روی قله کوه، همه هستند. اما من هیچ کس جز تو را نمیبینم؛ این روزها هم میگذرد؛ خودت گفتی هر جا باشیم خدا با ماست. اما قبول کن که تو حالا دیگر به خدا نزدیک تر شدهای.
انتهای پیام/ش