به گزارش خبرگزاری تسنیم از بیرجند، "شهدا از دست نمیروند، به دست میآیند" شاید این جمله را بارها میان سخنان شهید آوینی شنیده و از آن عبور کرده باشیم اما امروز مصداق عینی تحقق این جمله را در کوچه و پسکوچههای شهر شاهد بودیم.
در روزگاری که برخی دم از کنسرت، شادی، عدهای دیگر دم از غمزدگی میزنند اما جوانانی هم هستند که در همین حال و هوا با اینکه سن و سالشان به جبهه و دفاع مقدس قد نمیدهد اما بهخوبی با آن خو گرفتهاند.
جوانانی هستند که دغدغهشان کنار تحصیل زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهدا و گرامیداشت شهدا است حال این شهدا چه گمنام و چه با نام برایشان فرقی ندارد از هر طریقی که بتوانند در این مسیر گام برمیدارند.
درست در زمانی که حال و هوای دلمان بدجور غمآلود بود مثل همیشه شهدای گمنامی خود را به ما نشان دادند که با دیدنشان حال دلمان خوب شد.
شهدای گمنامی که بر بلندای آسمان نشسته بودند و بر ما نظاره میکردند، نمیدانم به حال ما مردمان میخندیدند یا گریه میکردند اما این را خوب میدانم عجب زمانی را برای هویدا شدنشان انتخاب کردند.
زمانی که اگر نمیآمدند نمیدانستیم چگونه عقده دل وا کنیم، کجا برویم و بگوییم ما خستهایم.
خسته از حرفهایی که روحم را آزار میدهد. خستهام از دورویی و ... اما وقتی فهمیدم قرار است به شهر ما بیایید سر از پا نمیشناختم تا خود را برای این روز آماده کنم. آری، این حال خوش ما در هفتههای اخیر در پی تشییع شهدای گمنام در خراسان جنوبی بود.
اما امروز حکایت ما حکایت دانشجویانی است که در دلشان غوغایی برپاست. سن و سالشان زیاد نیست اما در هفتههای گذشته که قرار بود میزبان شهدای گمنام باشند جنب و جوشی عجیب داشتند.
سر از پا نمیشناختند هر کدام با توجه به روحیه و کاری که داشتند گوشهای از کار را بهعهده میگرفتند، درحالی که همسنوسالهایشان در این سن مشغول لذت و تفریح دنیا هستند اما آنها خود را درگیر برای برگزار شدن هرچه بهتر مراسم میزبانی از شهدای گمنام داشتند.
دختر و پسرشان فرقی نداشت هر کدام بهنوعی گوشهای از کار را بهعهده داشتند، با تلاششان مراسم خاکسپاری برگزار شد و بعد از مراسم تدفین، برای شهدا مراسم سوم و هفتم هم برگزار کردند، گویی آنها شهدای گمنام را میشناختند یا خویی عجیب با شهدا گرفته بودند.
هر روز بر سر قبور شهدا میروند با آنها درددل میکنند، نمیدانم در دلشان چه خواستهای داشتند که امروز آن خواسته به اجابت رسیده بود.
امروز آنها در دیداری به محضر نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی حاضر شدند.
وارد دفتر آیتالله عبادی شدند، آیتالله عبادی برای حضور تکتکشان از جای بلند شد و خوشامدگویی کرد.
در فضایی صمیمی و دوستانه دختر و پسر دانشجو نشسته بودند تا پدر مهربان برایشان از شهدا بگوید.
آری، امروز قرار بود امام جعمه بیرجند برای دانشجویانی که در استقبال از شهدای گمنام سنگتمام گذاشته بودند سخن بگوید.
او در سخنوری و بیان مطلب استاد است برای هر نکتهای مطلبی خاص بیان میکند.
اما این دیدار امروز تنها به همین جا ختم نشد، بلکه آیتالله عبادی بهمنظور تشکر و قدردانی از این دانشجویان به مجموعه عوامل دفتر گفت تا پرچم بارگاه امام حسین(ع) را در جمع دانشجویان آوردند.
این دانشجوان که اصلاً باورشان نمیشد که امروز قرار است با چه تحفه مبارکی زیارت داشته باشند هر کدام بهنوعی با این پرچم نجوا کردند.
یکی اشک میریخت، یکی خدا را بابت این زیارت از راه دور شکرگزاری میکرد، یکی دیگر بر پرچم بوسه میزد.
آری، امروز در دفتر نماینده ولی فقیه غوغایی برپا شد.
در پایان دیدار هم به دانشجویان پسر فرماننامه حضرت امیرالمؤمنین(ع) به مالک اشتر و به دانشجویان دختر دیوان اشعار حضرت امام خمینی(ره) بهمناسبت میلاد حضرت زهرا(س) هدیه داده شد تا سرلوحه دانشجویان باشد.
انتهای پیام/م*