یادداشت/ از رویارویی ائتلاف‌ها برای ریاست جمهوری تا جدال قرائت‌های گوناگون از اسلام در ترکیه

یادداشت/ از رویارویی ائتلاف‌ها برای ریاست جمهوری تا جدال قرائت‌های گوناگون از اسلام در ترکیه

در انتخابات برگزار شده طی چند سال اخیر کردها به عنوان فرشته نجات اردوغان عمل کرده‌اند که بزرگترین شاهد آن رای کردها در رفراندوم قانون اساسی بود که حکم نجات اردوغان از شکستی تاریخی را داشت.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، صحنه سیاست داخلی ترکیه در هفته‌های گذشته شاهد تحولات سیاسی‌ای بود که تاثیرات عمیق قابل توجهی داشته است و هر کدام از این تحولات نشان از تحولاتی بنیادین‌تر در جامعه و سیاست آن کشور دارد:

1. اتفاق جمهور و مساله کردها؛ که پس از پاس گل «دولت باهچلی» (رهبر حزب MHP یا حرکت ملی) به اردوغان او نیز پیگیر مساله شد و نهایتاً پس از آن که از لزوم ایجاد یک اتحاد ملی و بومی سخن گفته شده بود، ساختار و چارچوب‌های لازم را برای یک اتحاد سیاسی منسجم ایجاد شد و نهایتاً یک بلوک انتخاباتی وارد صحنه شد.

نکته‌ای که در اینجا بسیار قابل توجه است، تغییر قوانین براساس حوادث روز است. پس از تغییر سیستم سیاسی کشور از پارلمانی به ریاستی، نهاد حاکمیت در ترکیه با خلأهای قانونی مختلفی روبرو است که حزب حاکم با در نظر داشتن این خلأها کمال استفاده را از این شرایط می‌کند و وضعیت قانونی کشور را به نفع خود تغییر می‌دهد.

اما آنچه در این میان مهم است پشت کردن اردوغان به کارت کُردی در سیاست‌ورزی خود است. در چند انتخابات برگزار شده طی سالیان اخیر، کردها به عنوان فرشته نجات اردوغان عمل کرده‌اند که بزرگترین شاهد آن رای کردها در رفراندوم قانون اساسی بود که حکم نجات اردوغان از شکستی تاریخی را داشت. این تجربیات بار دیگر ثابت کرد که حضور مداوم در قدرت در ترکیه بدون کسب نظر کردها ممکن نیست. اما عملاً اردوغان با ائتلاف تمام عیاری که با جریان راست افراطی ترکی کرده است،‌ نشان داد که دستکم در کوتاه مدت از کردها روی گردانده است و تلاش دارد تا رای جبهه ملی‌گرای ترکی را - که البته خودش نیز دچار انشعاب شده است - به خود جلب کند. علت این وضعیت چیست؟

به نظر می‌رسد حزب حاکم در یک فرآیند مفهومی سیاست‌های کردی خود را از ریل سابقش منحرف کرده است. به این ترتیب که حزب حاکم ابتدا برای حل مساله پ.ک.ک و ترورهای مداوم این گروه مساله «فرآیند صلح کردی» را آغاز کرد. در این فرآیند «مساله کردی» دچار یک تنازل مفهومی شده و کُرد و پ.ک.ک مترادف هم گرفته شدند. در واقع اردوغان و تیم همراهش تلاش داشتند با قاعده «چون که صد آمد نود هم پیش ماست» با رام کردن تندروترین و تروریستی‌ترین گروهک کردی تمام گروه‌های معتدل‌تر را با خود همراه کنند که نمونه این اقدام را در همراهی جریان حزب‌الله کردستان با حزب حاکم می‌شد دید. این طرح در کوتاه مدت بسیار موفق بود و ضمن توقف حملات پ.ک.ک، HDP (حزب دموکراتیک خلق‌ها) نیز در صحنه سیاسی به رسمیت شناخته شد و قرار بر این شد تا فعالیت سیاسی کردهای پ.ک.ک افزایش یابد و در کنار آن حملات نظامی و اقدامات نظامی به سمت نیستی حرکت کند. در همین فضا بود که دولت ترکیه نسبت به سازمان‌یابی جریان PYD در شمال سوریه چشم پوشید و اجازه رشد و نمو این جریان را در دو سوی فرات فراهم کرد.

اما به یکباره با شکست «فرآیند صلح کردی» تمام اقدامات HDP که تا پیش از این به عنوان مسئله‌ای قابل تقدیر به حساب می‌آمد، به عنوان اتهام و جرم معرفی شد و اولین سرکوب‌ها علیه این حزب آغاز شد و پس از آن نیز درگیری‌های نظامی در داخل ترکیه اوج گرفت، و اکنون نیز شاهد درگیری آنکارا با پ.ک.ک در شمال سوریه هستیم.

مساله‌ای که در این میان مشکل‌ساز است مساله ایجاد این‌همانی میان کردها و پ.ک.ک از سوی حزب حاکم AKP (حزب عدالت و توسعه) در دوران فرآیند صلح کردی است که اکنون دو نتیجه به همراه دارد: نخست آنکه تمام اقدامات ضدتروریستی آنکارا به عنوان اقدامات ضد کردی معرفی می‌شود. دوم، حزب حاکم در برابر کردها دچار همان حالتی شده که دولت عثمانی در آخر جنگ جهانی اول در برابر اتباع عرب خود احساس می‌کرد. بر اساس این احساس «کردها» و نه اعضای پ.ک.ک خائن هستند و نمی‌شود به آنها اعتماد کرد.

این تحول فکری در سیستم سیاستگذاری حزب حاکم مساله‌ای است که تبعات بسیار قابل توجهی در آینده سیاسی ترکیه و حزب حاکم خواهد داشت.

2. مساله حزب سعادت: فرآیند انتخابات به سمتی رفته است که حزب سعادت که در سال‌های اخیر به دلایل مختلف از توان رای‌آوری کمی برخوردار بود، تبدیل به یک حزب کلیدی شده است. حزب سعادت که به عنوان اربکانی‌های راست‌آیین در برابر ‌AKPهایی که اربکانی‌های کژآیین محسوب می‌شوند قرار دارد همواره با حفظ اصول سیاسی خود فارغ از رای آوری‌های معمول انتخاباتی تلاش کرده است تا حیثیت سیاسی خود را حفظ کند. اکنون که دوران دلزدگی از AKP آغاز شده است این حزب تبدیل به یک حزب ایده‌آل برای جامعه اسلامگرا ترکیه شده و چشم‌ها را به سوی خود جلب کرده است. یکی از اصلی‌ترین علل عدم تحقق وعده اردوغان در اثنای تغییر سیستم پارلمانی به ریاستی مبنی بر کاهش حد نصاب حضور در پارلمان برای احزاب از 10 درصد به رقم‌هایی بسیار پایین‌تر همین حس خطری است که از اوج گرفتن ستاره بخت حزب سعادت احساس می‌شود.

در روزهای اخیر دست‌به‌قلم‌های دولتی که در برابر پاک دستی و راست آیینی سعادتی‌ها کم آورده‌اند دست به دامن مسائل شخصی شده و «تمل کاراموللا اوغلو» را که با آمدنش بر ریاست حزب سعادت خون تازه‌ای در فعالیت‌های حزبی – تشکیلاتی آن جاری کرده است را مورد حمله قرار داده‌اند. در این حملات از او تنها به دلیل این که در دوران دانشجویی خود در منچستر انگلیس در 53 سال پیش با یک دختر انگلیسی که مسلمان شده و بنا به اعتراف تمام شاهدان مسلمانی معتقد و مقید به مناسک اسلامی است ازدواج کرده است، از او به عنوان فردی وابسته به انگلیس نام می‌برند!

اگر جریان مخالف که اکنون در یک طیف دوگانه میان CHP و HDP (دو حزب جمهوری‌خواه خلق و حزب دموکرات خلق‌ها)؛ و SAADET و İYİ Parti (دو حزب سعادت و حزب نیکو) است، بتواند خود را مدیریت کند بی‌شک یکی از تاریخی‌ترین صحنه‌های تاریخ معاصر ترکیه رقم خواهد خورد. نکته قابل توجه آنکه حزب سعادت به دلیل سیاست میانه‌رو و اصولی‌اش تنها حلقه‌ای است که توان پل شدن برای ایجاد یک ائتلاف میان CHP و İYİ Parti را دارد و اگر سعادت بتواند این ماموریت تاریخی خود را به خوبی ایفا کند تبدیل به یک شاه کلید سیاسی خواهد شد. چرا که CHP در پی خود همراهی HDP را نیز می‌تواند داشته باشد و به این نحو یک ائتلاف فراگیر مخالفین در برابر اردوغان ایجاد خواهد شد.

3. تشنج فکری در جریان اسلامی: چند هفته‌ای است که جریان اسلامی در ترکیه هر روز با خبرهای مختلفی مورد توجه رسانه‌های عمومی قرار گرفته و موضوع بحث‌ها و جدلهای مختلف می‌شود. فتاوای عجیب و اظهارنظرهای غریبی که به طرز قابل توجهی در ماه‌های اخیر در ترکیه رو به تزاید گذاشته است پیش از هر چیز نشان دهنده فقر جریان اسلامی در تولید فکر است.

جریان اسلامی ترکیه دچار یک بن بست گفتمانی شده است – همچنان که در هرجایی که جریان اسلامی بر روی کار آمده است شاهد آن هستیم - از سویی دیگر هیچ دلیلی برای مخالفت با دولت و فشارها و مظالمی که اتفاق می‌افتد نمی‌بیند و سکوت کرده‌ است و مخالفت با یک گروه حاکم اسلامگرا را در حکم مخالفت با اسلام و ریختن آب بر آسیاب مخالفین اسلام و اسلامیت می‌داند و از سوی دیگر با توان مالی، رسانه‌ای و سیاسی‌ای که در تاریخ 100 ساله اخیر ترکیه بی نظیر بوده است و مطالباتی که از سوی جامعه هر روز رو به فزونی است، روبرو است و در برابر این مطالبات چیزی جز گفتن حرفهای عجیب و غریب ندارد.

اما نکته‌ای که در این میان وجود دارد حضور اردوغان در مساله است. ورود شخص او به مساله، ورود تمام حاکمیت اعم از قوه قضاییه و دولت به مساله است. این ورود به این معنا است که پس از جنگ اسلام و لائیسیته، در این مرحله در حال حرکت به سمت قرائت‌های مختلف از اسلام در داخل ترکیه هستیم و دیر یا زود جریان اسلامگرا که گسل‌های فکری‌اش پیشتر بر اساس مسائل سیاسی فعال شده بود اکنون با مسائل عمیق‌تری از جمله مسائل فقهی و ایدئولوژیک روبرو خواهیم بود و این یعنی صفحه‌ای نو در تاریخ اسلامگرایی ترکیه و خاورمیانه.

4. پرونده 28 فوریه: از جمله اقدامات دیگر حزب حاکم عدالت و توسعه که همچنان دوستان و دشمنان آن را به تعجب واداشته و کسی نمی‌داند که دقیقاً هسته حاکم بر کشور از این پرونده به دنبال چیست، مساله پیگیری کودتای 28 فوریه است که طی این پرونده قوه قضاییه 103 نفر از افراد شناخته شده ارتشی و لائیک را به دلیل همراهی با جریان کودتا علیه دولت قانونی در سال 1997 که در دست مرحوم نجم الدین اربکان بود را تحت پیگرد قرار داده است.

در حالی که طیف لائیک از این پرونده به عنوان پرونده‌های ارگنکون و بالیوز جدیدی که اردوغان طی آن تلاش دارد تا عناصر شناخته شده ارتشی را بار دیگر سرکوب و از میدان به در کند می‌دانند و معتقدند که این پرونده نیز مانند پرونده‌های سابق به عاقبت شومی منتهی می‌شود، اما طیف اسلامگرا معتقد است که این پرونده صرفاً یک مانور سیاسی برای اردوغان است تا در آستانه انتخابات رای جو (طیف) اسلامگرا را که در دوره 28 فوریه با سخت‌ترین ضربات مواجه شدند به دست آورد. مهمترین مساله تحریک احساس انتقام جریان اسلامگرا علیه جریان لاییک است تا در پای صندوق‌ها، رای دهندگان به نفع اردوغان اقدام کنند.

اما مساله‌ای که قابل حل نیست، این است که در صورت صحت ادعای جریان لائیک، اردوغان در آستانه انتخابات سرنوشت‌ساز آتی، عملا در حال ایجاد کردن یک جبهه جدید علیه خود است و اگر فرض جریان اسلامگرا درست باشد، در این صورت اردوغان به عنوان کسی که پس از این کودتا با همراهی افرادی همچون عبدالله گل و بلند آرینج، شرایط انشعاب جریان ملی گوروش و تنها ماندن مرحوم اربکان را فراهم آورد، دچار ضربه حیثیتی خواهد شد.

نویسنده: مسعود صدر محمدی

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon
طبیعت
پاکسان