۳ قلم داروی معنوی برای رسیدن به بینش بهاری
بسیاری از ما به دنبال بهاری شدن حال و هوای خود هستیم. ممکن است هنگام تحویل سال وقتی دعای آغاز سال را زیر لب زمزمه میکنیم که «یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبر اللیل و النهار یا محول الحول ولاحوال حول حالنا الی احسن الحال» گوشه چشمانمانتر شود.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، بسیاری از ما به دنبال بهاری شدن حال و هوای خود هستیم. ممکن است وقتی سر سفره هفتسین نشستهایم و هنگام تحویل سال وقتی دعای معروف و زیبای آغاز سال را زیر لب زمزمه میکنیم که «یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبر اللیل و النهار یا محول الحول ولاحوال حول حالنا الی احسن الحال» گوشه چشمانمانتر شود، به گریه بیفتیم و از خدا بخواهیم که حال و هوای ما هم بهاری شود. اما چگونه؟ چندی پیش با یک روحانی- حجتالاسلام والمسلمین امیر گلپور مسئول کارگاههای آموزشی مرکز قرآن و حدیث حوزههای علمیه - سخن میگفتم و او در خلال صحبتهای خود به یک رخداد اشاره کرد که میتواند برای بسیاری از ما برای بهاری کردن قلبهایمان درسآموز باشد اما آنچه آن روحانی به من گفت این بود: «علی بن مهرزیار20 سفر پیاده به حج رفت تا امام زمان (عج) را زیارت کند. بالاخره رسید خدمت حضرت. حضرت مهدی به ایشان فرمودند چرا دیر آمدی؟ صبح و شام ما منتظر آمدن تو بودیم. علی بن مهرزیار گفت کسی نبود تا مرا بیاورد. حضرت مهدی، ربیع الانام و بهار انسانها فرمودند اینگونه نیست که میگویی. اینکه نمیتوانید ما را درک کنید علتش این است که یک: مال فراوان جمع میکنید. دو: به ضعفای خود رحم نمیکنید و سه: با ارحام خود قطع رابطه میکنید.»
آن روحانی به درستی روی این نکته اصرار داشتند که اساساً امام زمان(عج) وجودشان یک وجود بهاری است و بهارآفرین هستند. وقتی ظهور حضرت اتفاق بیفتد تاریخ انسان از زمستان خود عبور خواهد کرد و به بهار خواهد رسید، به خاطر این است که ما در زیارتنامهها از وجود مقدس امام عصر به عنوان «ربیع الانام / بهار انسانها» یاد میکنیم. حال توجه کنید که همین بهارآفرین نسخهای برای بهاری شدن به ما میدهد که با دقت و غور در آن میتوانیم به رهنمودهای این نسخه عمل کنیم تا ما هم بهاری شویم.
بهاری شدن در گرو تعریف ما از فلسفه بودن در این دنیا
اولین نکتهای که وجود مبارک امام زمان برای بهاری شدن تأکید میکند این است که مالاندوزی را رها کنید تا بتوانید بهاری شوید. البته آنچه امام معصوم(ع) بر آن تکیه و تأکید دارند ممکن است دچار بدفهمی شود، بنابراین خوب است که ما روی مال اندوزی توقفی داشته باشیم. معنای مال اندوزی چیست؟ ممکن است در آغاز معنای روشنی داشته باشد، اما وقتی عمیقتر شویم دچار ابهام شویم. آیا مراد امام زمان(عج) این است که ما از خلق ثروت و سرمایه در جامعه جلوگیری کنیم؟ اساساً آیا چنین هدفی تضمینکننده حیات جامعه مسلمانان است؟ اگر یک مسلمان به بهانه اینکه نمیخواهد آلوده به دنیا شود دنیا را رها کند و فعالیتی نداشته باشد و ثروتی خلق نکند چنین جامعهای آسیبپذیر نخواهد شد؟ همچنان که امروز متأسفانه به خاطر ضعف فرهنگ کاری در ایران و فقدان فضای ابتکار ، خلاقیت و امکان صادرات، ما دچار چالشهای بزرگ اقتصادی شدهایم، بنابراین منظور این نیست که ثروتآفرینی نکنیم، بلکه منظور این است که ثروتاندوزی نکنیم و میان این دو چقدر فرق وجود دارد.
آدمهایی هستند که برای جامعه خود ثروت آفرینی میکنند بی آنکه ثروت و سرمایهای برای خود ، فامیل و بستگان خود بیندوزند. آدمهایی که ثروت خود را به چرخه درمیآورند. در جامعه ما راحتترین کار این است که کسی با ثروت خود سفته بازی ، ارز بازی و سکه بازی کند. راحتترین کار این است که بیدردسر پول خود را دست سیستم بانکی بسپارد و سود بالایی بگیرد. راحتترین کار این است که کسی سرمایه خود را صرف خرید زمین و آپارتمان کند. آدمهای دنیا اینچنین میکنند. آدمهای دنیا گوششان به زنگ است که کجا سود بالاتری میدهند، بدون توجه به اینکه این سود از کجا میآید. چقدر مشروع و حلال است. آدمهای دنیا گوش به زنگ هستند که ببینند که مثلاً اگر به خاطر بالا و پایین شدن نرخ ارز الان بهتر است که خودرو بخرند؟ پس برویم خودرو بخریم و با مابهالتفاوت قیمت بالا و پایین شدن ارز، پول خوبی به جیب بزنیم. اگر امروز به صرفه است که وارد بورس شویم وارد بورس میشویم، اگر به صرفه نیست از بورس خارج میشویم. اما کسانی هم هستند که سرمایه خود را به سود منافع جمعی به گردش درمی آورند. مثلاً کارخانه یا کارگاهداری را تصور کنید که در اوضاع بد اقتصادی و شرایط سخت تولید همچنان سرمایه خودش را در تولید نگه داشته و کارگران خود را از کار اخراج نمیکند. آیا جز این است که چنین کارخانهداری به واقع سرباز و یاور امامزمان(عج) است؟ چون او میتواند خود را درگیر این همه بحران ، مالیات ، بیمه ، عوارض و فقدان امنیت اقتصادی نکند و سرمایه خود را بردارد و به جایی دیگر برود، اما او چنین نمیکند، بلکه به کارگرانی میاندیشد که اگر آن کارخانه تولید خود را متوقف کند از کار بیکار میشوند و زندگی شان دچار تنگناهای بسیاری میشود. آیا چنین کارخانهداری ثروت اندوز است یا نه، او یک مجاهد است که در عرصه اقتصادی به نفع انسانها و جامعه خود تلاش میکند.
پس آنچه درباره بهاری شدن میتوان گفت این است که کسی در دنیا باشد، اما آلودگی دنیایی پیدا نکند. همه ابزارهای دنیایی که ما در اختیار داریم از جمله ثروت ، مکنت ، برخورداریها و نعایم مادی فی نفسه بد نیستند. کسی نمیتواند فی نفسه دنیا را در تمام شئون آن رد کند و بگوید صدر تا ذیل دنیا با هر نگرشی و زاویه دیدی مذموم است. آنچه مذموم است این است که ما تصور کنیم دنیا خانه اول و آخر ماست، بنابراین به هر راهی که شده بخواهیم صاحبخانه شویم. به هر راهی که شده بخواهیم سوار بهترین خودروها شویم. به هر راهی که شده بخواهیم امکانات دنیا را از چنگ دیگران دربیاوریم و از آن خود کنیم، یا بر داشتههای دنیایی دیگران حسرت بخوریم و عاقبت آن حسرتها دل ما را به بدبینی و خشم و اندوه مبتلا کند.
آدمهایی در این دنیا زندگی میکنند که اتفاقاً ممکن است با خطکش برخورداریها، ما تصور کنیم که آنها ندار هستند. آنها ممکن است مالی به ظاهر نداشته باشند اما از کسی که ظاهراً مالی دارد، مال اندوزتر باشند. چطور چنین چیزی امکان دارد؟ این اتفاق میتواند روی دهد به خاطر دلبستگی انسان. ممکن است کسی چیزی را داشته باشد اما دل در گرو آن چیز نداشته باشد و ممکن است کسی چیزی را نداشته باشد اما دل در گرو آن داشته باشد. مثلاً یکی خانه بزرگی دارد اما به چشمش نمیآید و آن خانه را به چیزی نمیگیرد اما ممکن است من در حسرت آن خانه بزرگ بسوزم. حالا چه کسی مال اندوز است؟ کسی که مالی دارد و دل در گروی آن مال ندارد یا کسی که مالی ندارد اما در حسرت و تمنای آن میسوزد؟
جامعه خودخواه به خودشکوفایی نمیرسد
دومین توصیهای که در این نسخه بهاری امام عصر (عج) به یکی از مخلصان روزگار میکند این است که به ضعفا رحم کنید، آنها که نه رانتی دارند و نه از جایی توصیه شدهاند که هوای آنها را داشته باشید. نه به جایی و مقام و منصبی وصلند. آنها مظهر همان سائلی هستند که قرآن درباره آنها به پیامبر فرمود:«و اما السائل فلا تنهر» وقتی سائلی به تو مراجعه میکند او را از خود مران. پس کسی که میخواهد حال و هوای بهاری داشته باشد اگر اهل درشتی کردن با زیردستان است به مقصد و مقصود نخواهد رسید. معلوم میشود کسی که سعه صدر ندارد نمیتواند به حال و هوای بهاری برسد. امام علی(ع) در حکمتی از حکمتهای نهجالبلاغه میفرمایند:«آلة الریاسة سعة الصدر / ابزار ریاست، داشتن سعه صدر و سینه فراخ است.» چطور میشود پذیرفت مدیر یک سازمان کوچک یا بزرگ یا حتی در حد ریاست بر یک خانواده بتواند به آن شکوفایی درونی و حال بهاری و احسن الحال برسد بدون آنکه به این سعه صدر و سینه فراخ رسیده باشد؟ آیا مدیری که به جای آنکه بر خود سخت بگیرد بر زیردستان خود سخت میگیرد میتواند به خودشکوفایی برسد؟ مدیری که شتابزده تصمیم میگیرد و شتابزده داوری میکند و بسیار راحت برمیآشوبد و تحریکپذیر است چگونه میتواند به آن اعتدال بهاری برسد؟ و نه یک مدیر، که همه ما در زندگی خود این ضرورت اجتنابناپذیر را حس کردهایم که اگر صبورتر میبودیم مثل درختانی که در زمستان صبوری پیشه میکنند، مثل آن دانه گندمی که در پاییز و زمستان زیر خاک صبوری پیشه میکند و ایمان خود را به وجود بهار از دست نمیدهد و سرانجام ماحصل این بردباری و صبوری و از دست ندادن ایمان به وجود بهار و آفتاب در نهایت به شکوفایی و بار دادن و به بار نشستن میرسد، ما هم میتوانستیم به آن شکوفایی برسیم.
پس آنها که با بالادستیهای خود همواره از درِ چرب زبانی و چاپلوسی وارد میشوند و با پایین دستهای خود همواره از در عتاب ، ظلم و تبعیض و بازخواست هستند نمیتوانند به حال و هوای بهاری دست پیدا نکنند و جامعهای که در آن به ضعفا رحم نمیشود و حقوق پایین دستیها با وجود قانون ، نهادهای قانونی ، نظارتی و قضایی به راحتی زیر پا گذاشته میشود چنین جامعهای نمیتواند به یک جامعه بهاری تبدیل شود. جامعهای که در آن بالادستیها دستشان برای تخلفات کاملاً باز است و میتوانند تخلف کنند و به راحتی به واسطه ابزارها ، اهرمها و ظرفیتهایی که دارند تخلفات خود را کتمان میکنند، یا اگر نمیتوانند کتمان کنند تخلفات خود را توجیه میکنند، یا اگر از درِ توجیه نمیتوانند وارد شوند تخلفات خود را گردن ضعیفترها میاندازند، چنین جامعهای هرگز به حال و هوای بهاری نخواهد رسید.
جامعهای که در آن افراد به دنبال مچگیری از همدیگر هستند، جامعهای که در آن افراد به ناحق به دنبال پروندهسازی علیه هم هستند و کوچکترین فضایی به مهر و مودت داده نمیشود نمیتواند یک جامعه بهاری باشد.
چطور میشود یک جامعه بهاری داشت؟ امام معصوم (ع) به ما میگوید که این اتفاق با شفقت و مهر روی خواهد داد، بنابراین وقتی در روابط بین فردی در یک جامعه آدمها مهر و شفقت را کنار گذاشتند و همه به منافع فردی خود تکیه کردند، این جامعه به شکوفایی نخواهد رسید، چون وقتی همه به منافع فردی فکر میکنند همه ضرر خواهند کرد، حتی آنکه تصور میکند بازی را به نفع خود تمام کرده و برده است.
صله رحم قلبها را بهاری میکند
سومین عامل بهاری شدن از نگاه معصوم این است که افراد صله رحم را فراموش نکنند. البته صله رحم یک معنایش همان است که همه ما میدانیم. اینکه به اقوام، بستگان، دوستان و همسایگان سری بزنیم و جویای احوال آنها باشیم. وقتی این سرزدنها نباشد آدمها به تدریج از حال هم بیخبر میشوند و وقتی از حال هم بیخبر باشند با هم و نسبت به هم بیگانه میشوند. آدمهایی هم که با هم بیگانه میشوند در واقع فرصت خودشکوفایی را از دست میدهند، چون کسی که میخواهد به خودشکوفایی برسد این خودشکوفایی را نمیتواند بدون انفاق ، بخشش و رسیدگی به دیگران و دستگیری از آنها به سرانجام برساند و چگونه میشود به این رفتارها دست یافت وقتی فضا برای بیگانگی و خودبیگانگی آدمها با همدیگر و خودشان فراهم شده باشد؟
اما معنای وسیعتر صله رحم این است که ما بخواهیم و بتوانیم از چشم دیگران به رخدادهای زندگی نگاه کنیم، صله رحم این نیست که شما بروی ظاهراً در خانه دوستی یا خویشاوندی بنشینی و برگردی، بلکه به معنای تماس روحی و معنایی است و اگر این تماس صورت گیرد حتی اگر ظاهراً دیدار فیزیکی در کار نباشد به معنای صله رحم است، اما اگر کسی برود دیدار حضوری، اما نه به کسی گوش بسپارد و نه اعتنایی به کسی کند در واقع صله رحم را به جا نیاورده است. از این زاویه صله رحم در معنای وسیع کلمه یعنی مثلاً من که شهروند هستم از چشم حاکمیت هم به یک رخداد نگاهی بیندازم و حاکمیت هم از چشم یک شهروند به تصمیمات خود نگاه کند و آنها را به واسطه بازخوردهایی که از شهروندان میگیرد حک و اصلاح کند. وقتی ما صله رحم را به جا میآوریم و به یکدیگر سر میزنیم این سر زدن در معنای وسیع کلمه این است که ما از چشم دیگران به پدیدهها و رخدادهای زندگی نگاه کنیم.
منبع: روزنامه جوان
انتهای پیام/