یوگا؛ سبکی عرفانی یا رشته‌ای ورزشی؟


اگرچه یوگا در ایران تحت عنوان فدراسیون ورزشی فعالیت نمی‌‌کند و مسئولین مدیریت آن را تحت عنوان یک کمیته به فدراسیون ورزش‌های همگانی سپرده‌اند اما بسیاری بر این باورند که ورزش خواندن یوگا امری از اساس اشتباه است.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، صفحه فیسبوک خود را باز می کنم و به بررسی پست های جدید فالوینگ هام مشغولم. خانم بارداری عکسی از خود در حال مدیتیشن منتشر کرده. دوست هم‌دانشگاهی‌ام در تایید مقاله‌ای که در فلان مجله خوانده به تاثیرات شگرفی که یوگا روی تمرکزش گذاشته پرداخته. فلان بازیگر از باشگاه یوگائی که تازه تأسیس کرده تبلیغ می‌کند. همه اینها دلیلی شده تا وقتی اسم یوگا را می‌شنویم ناخودآگاه تداعی نوعی ورزش در ذهنمان رخ ‌دهد. اما سوال مهم و اساسی این است که آیا یوگا صرفا یک ورزش است؟ آیا تمریناتی که روح را درگیر کرده و از من فعالیت‌های خاص ذهنی طلب می‌کند صرفا یک ورزش است؟


اگرچه یوگا در ایران تحت عنوان فدراسیون ورزشی فعالیت نمی‌‌کند و مسئولین مدیریت آن را تحت عنوان یک کمیته به فدراسیون ورزش‌های همگانی سپرده‌اند، اما بسیاری از کارشناسان و از جمله رهبران یوگا در ایران بر این باورند که ورزش خواندن یوگا امری از ریشه غلط است.
                 
به تایید کارشناسان یوگا قدمتی نزدیک به 2500 سال دارد و همه خاستگاه آن را کشور هند می‌دانند، اما همین کارشناسان معتقدند یوگا نوعی عرفان محسوب می شود که در آن افراد با انجام حرکات ورزشی و تنفسی خاص و با گوشه‌نشینی و انزوا به دنبال کسب آرامش و معنویتی از جنس زنانه هستند. 

گسترش روز افزون یوگا در ایران و فعالیت های گسترده باشگاه های یوگا ما را بر این داشت تا در این خصوص و برای بررسی بیشتر ابعاد مسئله به گفتگویی کوتاه با حجت‌الاسلام محسن یوسفی‌کیا، کارشناس موسسه بهداشت معنوی بپردازیم.

آیا می‌توان ادعا کرد یوگا در ایران صرفا یک ورزش است؟ 
یوگا یک ویترین دارد و یک پشت صحنه. آنچه در ظاهر است ویترین یوگاست و در قالب ورزش است. اما آنچه که حقیقت مطلب است همان آموزه هاست. کسانی که جذب یوگا می‌شوند عموما از طریق ویترین جذب می‌شوند یعنی به جهت ایجاد آرامش، لاغری، چاقی، تمرکز و... جذب می شوند.
 

مروّجان یوگا در ایران معتقدند معرفی یوگا به عنوان ورزش یک حماقت است

وقتی به خود منابع اصلی یوگا مراجعه می‌کنیم و آدم هایی که در ایران کتاب‌هایی را در ترویج یوگا نوشته‌اند، مشاهده می‌کنیم، ایشان به طور جدی مخالفند با این موضوع که یوگا را یک ورزش بدانیم و می‌پرسند چه کسی گفته که یوگا یک ورزش است؟ و معتقدند معرفی یوگا به عنوان ورزش یک حماقت است. شما دقت کنید، شخص موسوی‌نسب به عنوان پدر یوگای ایران تصریح می‌کند که این حماقت است کسی ادعا کند که یوگا یک ورزش است و صرفا برای حل مشکل چاقی و لاغری استفاده می شود. شما اگر مجله دانش یوگا را بررسی کنید مشاهده خواهید کرد که حرف ها حرف های کاملا معنوی است. بله در کنار حرف های معنوی حرکات خاص ورزشی را هم قرار داده اند اما این حرکات در راستای حرف های معنوی و مسائل اعتقادی است. 

آیا می توان ادعا کرد که بیشتر کسانی که به یوگا می پردازند فقط به بعد ورزش یوگا پرداخته و به جنبه های اعتقادی و معنوی آن کاری ندارند؟
افرادی که سراغ این مکتب می روند ممکن است در ابتدا تصورشان این باشد که ما صرفا در حال انجام یک سری حرکات هستیم، حتی مربیان یوگا هم ممکن است مدعی شوند که ما اصلا به آموزه ها هم کاری نداریم اما اینگونه نیست که افراد متوقف در حرکات باقی بمانند. به طور تدریجی در این جریان هضم شده و اعتقادات را می‌پذیرند و این طبیعی است. مثل این است که بگوییم به کلیسا می‌روم بدون اینکه به کار مسیحیان و مسیحیت کار داشته باشم. طبیعی است که در ابتدا من جذب این دین نشوم اما بعد از مدتی علاقمند شده مطالعه می کنم و برایم جذاب می شود. 

به طور خلاصه خطر فعالیت یک شبه عرفان به نام یوگا در غالب ورزش در جامعه ما چیست؟
هر جریانی با هر لیبل و برچسبی که در حال فعالیت در جامعه است، قطعا خطرات اعتقادی دارد اما بروز این خطرات دیر و زود دارد و کم و زیاد دارد و ممکن است بعضی آسیب ها به این زودی ها بروز نکند و برخی ها به زودی بروز کند. در مورد یوگا باید بگوییم چون خود را در غالب ورزش ارائه کرده و این ارائه اش اساسا هدفمند بوده و در این چند دهه اخیر که البته بیش از صد سال است که یوگا خودش را در غالب ورزش ارائه کرده یک جریان هدفمند بوده و به این سادگی نبوده که بیایند و بگویند خب یوگا یک ورزش است و این ورزش را گسترش دهیم. 
 

گسترش دهندگان یوگا خودشان می دانستند که "یوگا ورزش نیست"

گسترش دهندگان خودشان می دانستند که یوگا ورزش نیست . این مسئله قابل بررسی است که چه جریان سیاسی پشت پرده اتفاق افتاد و هندوئیسم رو وارد  فاز جدیدی کرد تا یوگا رو به عنوان یک ورزش معرفی کنند. 

خب برای مخاطبین ما بفرمایید چه جریان سیاسی پشت پرده گسترش یوگا به عنوان ورزش است؟
این مسئله به زمانی بر می‌گردد که هند مستعمره انگلیس بود و جرقه ها از آن موقع زده شده و اتفاقاتی رقم خورده و پروژه هایی به راه افتاده که از بعضی از آنها به عنوان شرقی‌سازی غرب و غربی‌سازی شرق یاد می‌شود، یعنی پیوندی بین غرب و شرق. به این معنی که آنچه غرب قرار است از شرق تاثیر بپذیرد همین یوگاست.
 

مربی یوگا یکی از پردرآمدترین مشاغل در غرب است

جالب است بدانید یکی از پردرآمدترین مشاغل در اروپا مربی یوگا بودن است. چه عاملی سبب شده که در اروپا این مقدار گرایش به یوگا وجود داشته باشه؟ به نظر می‌آید که تصمیم گرفته شده تا خلأ جدی معنوی که در دنیای غرب وجود دارد را با یوگا پر کنند. به همین خاطر غرب و شرق روی یوگا خیلی کار می کنند و برای اینکه در غرب حساسیت‌های جریان‌های مسیحی را به دنبال نداشته باشند یوگا را به عنوان ورزش معرفی کرده و یوگا در غالب ورزش در حال فعالیت است. این در حالی است که هدف اصلی آموزه هاست. باید بدانیم کلیسا نسبت به جریان یوگا و ترویج  آن در جامعه غرب موضع داشته است. 

با توجه به مجموع سخن کارشناسان می‌توان نتیجه گرفت میزان گسترش یوگا در جامعه ما به نظر بیش از هرچیز آینه تمام نمایی از میزان آلودگی جامعه ما به غربزدگی در سبک و روش زندگی است. بی شک عدم آگاهی آحاد جامعه در گسترش این سبک زندگی تاثیر بسزایی داشته است.

منبع:تبیان

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه رسانه‌ها