وامهای کلانی که پهلوی را نجات نداد!
در دوران رژیم پهلوی پیش از آن که دلارهای بیحساب نفتی به مدد رژیم آمده و او بخواهد با این دلارها خودی به جهانیان نشان دهد کمکهای بینالمللی از آمریکا و انگلیس تا دیگر کشورهای غربی به ایران نیز سرازیر بود، نتوانست آبرویی را برای شاه بهبار آورد.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، رهبر معظم انقلاب در ابتدای سال جدید در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی تصریح کردند: «در طول سالهای گذشته دولتهای گوناگون درصدد گرفتن وام از بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول بودند اما بنده اجازه ندادم زیرا از بیگانه طلب کردن و متعهد شدن به آن، خطایی بزرگ است؛ البته درونزایی به معنای بستن درهای کشور نیست، بلکه اقتصاد باید درونزا و برونگرا باشد.»
نگاهی به تاریخ معاصر کشورمان به خوبی صحت و حقیقت این کلام رهبر معظم انقلاب را نشان میدهد، در طول رژیم پهلوی و پیش از آن که دلارهای بیحساب نفتی به مدد رژیم آمده و او بخواهد با این دلارها ظاهر را بزک کرده و خودی به جهانیان نشان دهد کمکهای بینالمللی از آمریکا و انگلیس گرفته تا دیگر کشورهای غربی به ایران سرازیر بود ولی این کمکها هیچگاه نتوانست آبرویی را برای شاه حفظ و یا بهبار آورد.
دولت تحمیلی آمریکا به دنبال وامهایی که جلوی ورشکستگی را بگیرد!
پس از روی کار آمدن علی امینی نخستوزیر تحمیلی کندی رئیسجمهور وقت آمریکا در بهار 1340 ایران وضعیت اقتصادی روبه راهی نداشت، کشور در ورشکستگی کامل به سر میبرد و این در حالی بود که دولتهای پس از کودتای 28 مرداد 1332 از هر جهت مورد حمایت آمریکا و دیگر کشورهای غربی بودند.
آمریکا پس از به نتیجه رسیدن کودتای 28 مرداد، برای تحکیم دولت فضلالله زاهدی، 12 شهریور 1332 یک کمک 34 میلیون دلاری در اختیار دولت زاهدی گذاشت (1) و دو روز بعد نیز 45 میلیون دلار کمک بلاعوض به ایران داد و علت آن را چنین اعلام کرد: «ایالات متحده از اینکه حکومت جدید در نیل به تفاهم با انگلستان در مورد ملی شدن نفت متعلق به بریتانیا در ایران بیتحرک نیست رضایت دارد.» (2)
گفتنی است پیش از این مصدق در دی ماه 1331 از آمریکا تقاضای کمک کرده بود که این تقاضا با پاسخ منفی روبرو شد.(3)
این کمکها تداوم یافت ولی کمکی به وضع اقتصادی کشور نکرد تا این که علی امینی در 16 اردیبهشت 1340 پس از سقوط دولت «جعفر شریف امامی» به دنبال اعتراض معلمین سر کار آمد.
8 تیر ماه 1340 یعنی اندکی پس از روی کارآمدن علی امینی «یونایتدپرس» در گزارش اعلام کرد: محافل مطلع اظهار داشتند که ایران از آمریکا اعتباری به مبلغ صدمیلیون دلار درخواست کرده است محافل دولتی تهران به مقامات آمریکایی اظهار داشتهاند که اگر آمریکا چنین اعتباری به ایران بدهد، ایران قادر خواهد بود اقتصاد سالمی برای خود ایجاد کند و اگر امریکا اعتبار مزبور را ندهد، ایران با ورشکستگی روبرو خواهد شد.(4)
کمکها از چپ و راست میرسد ولی تاثیری در وضعیت اقتصادی کشور ندارد، چنانچه «علیاصغر امیرانی » در نشریه «خواندنیها» به تاریخ 31 تیر 1340 مینویسد: «سال و ماه و ایام را در کسی اثری نیست...کسادی روز افزون بازار و وضع بد پولی و اقتصادی و گرانی کمرشکن هزینه زندگی و افزایش روزافزون بیکاران و از همه بدتر بیماران که از هنر عاری و از ادعا سرشار میباشند طوری بازار ورشکستگی و بیاعتباری را گرم و آسایش را از مردم سلب کرده که چشم اگر بینا بود هر روز 30 تیر و بدتر از آن میباشد.» (5)
در این ایام یکی از کارویژههای مطبوعات انتشار اسامیتجار بزرگی بود که وضعیت بد اقتصادی کشور آنها را ورشکست کرده بود (6) و کمکهای آمریکا به شاه نیز تاثیری در وضع و حال آنان نداشت!
« تهران مصور » نیز در 12 آبان 1340 از ورشکستگی کارخانجات کشور خبر میدهد و مینویسد: «بدی اجناس و محصولات کارخانجات، باز شدن دروازههای کشور بر روی کالای خارجی، سوء استفادههای بیشماری که از میلیونها تومان افزون میشود و تحمیل کارگران اضافی به وسیله حزب توده و سپس احزاب دیگر و کارفرمایان سبب رکود، تعطیل و حتی ورشکست شدن کارخانجات شد.» (7)
16 آبان 1340 نیز صاحبان صنایع به حضور شاه میرسند و گله میکنند که: «صاحبان صنایع داخلی با مشکلات کمرشکنی مواجه هستند، به علت رقابتهای خارجی و عدم پشتیبانی دولت صاحبان صنایع به ورشکستگی تهدید میشوند.» (8)
چرا از آمریکا تشکر نمیکنیم؟!
کمکهای آمریکا و دیگر کشورهای غربی با روی کار آمدن علی امینی تسریع میشود و یا درباره آن همه روزه صحبت میشود ولی کمکی به وضع حال اقتصاد ورشکسته ایران نمیکند.
روزنامهها نیز به این مسئله واقف هستند و در گزارشاتی میپرسند چرا این کمکها و وامها تاثیری در وضعیت کشور ندارد؟!
آبان 1340 «روزنامه جهان» در یادداشتی مینویسد: «اکنون مسئله کمک بلاعوض آمریکا از مهمترین مسائل روز است، از روزهای اول نخست وزیری آقای دکتر امینی همه فکر میکردند که دولت ایالات متحده آمریکا به این دولت کمک خواهد کرد و یکی از نکات برجسته سیاست دولت همین دوستی با آمریکا است که یکی از تظاهرات همین دوستی دادن 50 میلیون کمک بلاعوض است.»
«روزنامه جهان» میپرسد: «اکنون باید سیاستمداران آمریکایی توجه کنند که چرا با این که آمریکا 50 میلیون کمک بلاعوض به ایران میکند هیچ کس اظهار تشکر نمیکند و اگر سپاسگذاری رسمی هم به عمل آید این دولت است که سپاسگذاری میکند نه ملت.»
و در ادامه این یادداشت آمده بود: «اکنون دولتها هوار میکشند که ایران ورشکست شده در حالی که نمیتوانند عوامل این ورشکستگی اقتصادی را به محاکمه بکشند و چنین سیاستی وجود ندارد و اگر هم محاکماتی میشود برای سرگرمی مردم است نه محاکماتی که سیستم اقتصادی که منجر به این اوضاع شده محکوم کند.»
و در پایان نتیجه گرفته میشود: «امیدواریم دولت و خاصه ملت آمریکا به این نکته توجه کنند که چرا هم 50 میلیون دلار کمک بلاعوض آمریکا به ایران داده میشود و هم ملت ایران از این کمک بلاعوض سپاسگذار نیست علت این است که هنوز آمریکاییها ملت ایران را نشناختهاند.» (9)
آواره در جهان با کشکول گدایی
زمان میگذرد ولی اقتصاد ایران همچنان گرفتار رکود شدیدی است، بازرگانان پشت سر هم ورشکسته میشوند، شهرداری از ورشکستگی و ناتوان بودن در پرداخت وامهای اخذ شده سخن میگوید(10) و اداره آب و فاضلاب نیز از این که دیگر توان رساندن آب آشامیدنی به خانههای مردم تهران وجود ندارد و در نتیجه بایستی مردم دست به جیب شوند(11) و دولت هم از این که اگر این گونه پیش برود باید آبدارخانههای ادارات تعطیل شوند تا آب، قند و چایی کمتری مصرف شود (12) و ...!
«علی امینی» همچنان امیدوار است که کمکهای آمریکا تاثیری در جلوگیری از بحران منتهی به ورشکستگی کامل داشته باشد و از این رو امینی دوم اسفند 1340 در اولین مرحله سفر خارجی خود به آلمان غربی میرود.
روزنامهها هم هدف سفر نخستوزیر را این گونه تشریح میکنند: «موضوع مذاکرات نزدیکی بیشتر دو کشور از لحاظ همکاریهای اقتصادی و احتمال شرکت آلمان غربی در کمک مالی به ایران خواهد بود، این مطالب مورد تائید سفارت ایران در آلمان قرار گرفته است.» (13)
«خواندنیها» نیز مینویسد: «امینی در نظر دارد در سفر خود به کشورهای اروپایی امکانات تشکیل کنسرسیومی از کشورهای کمککننده به ایران را بررسی نماید به نظر نخستوزیر پروژه تشکیل چنین کنسرسیومی از کشورهای غربی برای کمک به اجرای برنامه سوم با نظارت بانک بینالمللی و موافقت دولتهای عضو کنسرسیوم باید به مرحله عمل درآید... گمان میرود کشورهایی که برای عضویت این کنسرسیوم در نظر گرفته شدهاند عبارتند از انگلیس، کانادا، آلمان، فرانسه، ژاپن و ایتالیا.»(14)
امینی هم هنگام سفر به آلمان غربی میگوید: «دست خالی باز نخواهیم گشت.» (15) و خبرگزاری آلمان غربی نیز مینویسد: «امینی نخستوزیر ایران اظهار امیدواری کرد که با مسافرت قریبالوقوع وی به آلمان غربی کمکهای اقتصادی این کشور به ایران افزایش یابد و پیوندهای بازرگانی بین دو کشور تحکیم شود.» (16)
علی امینی میداند که ظاهر و باطن این کار او سفر برای گدایی است و میخواهد این شائبه را برطرف سازد و از این رو پیش از مسافرت میگوید: «اینکه عدهای شایع کردهاند که ما برای گرفتن پول و به قول خودشان گدایی به خارج میرویم غلط و مغرضانه و زهرآگین است.»(17) در مقابل خبرگزاری آلمان غربی مینویسد: «هر چند امینی گفته است برای گدایی به آلمان غربی نمیرود ولی کشور او نیازمند کمکهای مالی و فنی غرب است.»(18)
به هر حال روزنامهها و خبرگزاریهای بینالمللی هر روز خبر از وامها و کمکهای جدید به دولت و حکومت ایران میدهند، با این وجود وضعیت تغییری نمیکند، امینی به آلمان غربی، فرانسه، انگلیس و کشورهای دیگر سفر میکند و باز میگردد و این بار نوبت شاه است که فروردینماه 1341 به آمریکا سفر کند!
21 فروردین 1341 سفر شاه به آمریکا آغاز میشود و آسوشیتدپرس مینویسد: «احتمال دارد بین مدیر عامل سازمان برنامه ایران و کارشناسان آمریکایی مذاکرات کلی راجع به کمکهای آمریکا به ایران صورت گیرد. دولت آمریکا اکنون در تلاش است تا برای کمک به برنامه 5 ساله آینده ایران که بنا بر گزارشهای جاری نیازمند 800 میلیون دلار ارز خارجی است یک کنسرسیوم بین المللی تشکیل دهد.
انتظار میرود که آمریکا، فرانسه، انگلیس، ایتالیا، آلمان غربی، هلند، بلژیک و ژاپن در این کنسرسیوم عضویت داشته باشند.»(19)
و خبرگزاری آلمان نیز گزارش میدهد: «شاهنشاه ایران که روز گذشته همراه شهبانو راه آمریکا را برای یک اقامت رسمی در پیش گرفتند در واشنگتن راجع به مسائل نظامی و سیاسی و اقتصادی مورد علاقه ایران و آمریکا و مخصوصا درباره مشکلات مالی جاری ایران با پرزیدنت کندی رئیسجمهور و سایر مقامات عالیرتبه آمریکایی مذاکره خواهند کرد.» (20)
شاه برای دریافت کمک از هیچگونه دریوزگی و اظهار ضعف و ناتوانی دریغ نمیکند، «از این که فرصت دادید آمریکا را ببینم تشکر میکنم»، «در روابط ایران و آمریکا حتی یک اختلاف و یا سوء تفاهم نمیبینیم»، «سنن عالیه آزاد مردی و قهرمانی که در افسانههای ملی خواندهایم در ملت آمریکا تجسم یافته است!»(21)، «همه این کارها به خاطر آن است که خود را با کاروان تمدن جهان تطبیق دهیم»، «ماموریت تاریخی ما دفاع و نگهبانی از اصول تمدن و فرهنگ غربی است!»، «پیشگویی ما این است که به اتکای آمریکا هیچ اتفاقی نخواهد افتاد!»، «ایران را از دست بدهید به هیچ قیمت جبران نخواهد شد!»، «برای رسیدن به هدف به کمک معنوی و مادی نیازمندیم»، «مردم کشور من دارای احساسات صمیمانه و خالصانه نسبت به آمریکاییها هستند!»(22)، «در جنگ جهانی دوم خالصانه برای پیروزی متفقین کوشیدیم!»، «خود را در خوب و بد غرب شریک کردهایم!»، «ایران را از راه اتحاد و دوستی با غرب به پیشرفت واقعی سوق میدهیم!» «وقت آن را نداریم که با استقلال و بدون کمک دیگران پیشرفت کنیم!»، «ما نفت داریم و این برای غرب حیاتی است!»، «نیروی آمریکا موجب اعتماد و آسایش خاطر مردم صلح دوست جهان!»(23 ) تنها بخشهایی از سخنان شاه در سفر به آمریکا و دیدارهای مختلف است، او ایران را در خوب و بد غرب شریک میکند و خود را سربازی برای دفاع و نگهبانی از اصول تمدن و فرهنگ غربی میخواند!
در نهایت چنین تصمیم گرفته میشود: «آمریکا به ایران کمکهای مالی خواهد کرد و پهلوی هم قول میدهد متحدی استوار باقی بماند!»(24)
با همه این اوصاف شاه در سفر به آمریکا اذعان میکند که «متفقین ما هم پیشبینی میکنند که ایران وضع قابل انفجاری دارد!» (25) و این یعنی آن که آمریکا و دیگر متحدین شاه نیز اطمینان دارند که کمکهایشان پهلوی را نجات نخواهد داد!
شاه به کندی اطمینان میدهد که خود هر کاری که او بخواهد انجام میدهد و اجازه تغییر علی امینی نخست وزیر وقت را میگیرد و این گونه میشود که پس از بازگشت شاه به کشور مقدمات تغییر دولت در ایران و نصب اسدالله علم به جای امینی در پست نخستوزیری فراهم میشود.
این گونه میشود که کمکهای آمریکا نه تنها دولت امینی را نگاه نمیدارد که با یک تفاهم پشت پرده نخست وزیری میرود و نخست وزیر دیگری میآید و آب هم از آب تکان نمیخورد!
نتیجه کمکهای آمریکا!
پیش و پس از روی کار آمدن علی امینی کمکهای آمریکا به ایران ساری و جاری بود، این کمکها نتیجه ای در بهبود وضع مردم و اقتصاد ایران نداشت. 3 اردیبهشت 1340 در جلسه علنی مجلس شورای ملی این مسئله مورد تصریح قرار میگیرد.
در این جلسه رحمتالله مقدم یکی از نمایندگان مجلس به عنوان اولین مخالف کلیات لایحه بودجه اظهار میدارد: «جمع کمکهاى اقتصادى آمریکا تا آنجا که این جانب جمعآورى کردهام یعنى کمکهاى اصل چهار و بانک توسعه صادرات و توسعه و ترمیم و کمکهاى بلاعوض جمعاً بالغ بر 700 میلیون دلار مىگردد که با در نظرگرفتن کمکهاى نظامى جمعاً یک میلیارد دلار یعنى معادل بیست و هشت میلیارد ریال مىشود. اگر پولهایی را که در اختیار دولت گذارده شده بود در راه توسعه واقعى اقتصاد مملکت و ازدیاد تولیدات و اصلاحات اجتماعى مصروف مىگردید و ثروت ملى عادلانه توزیع مىشد این فاصله طبقاتى سهمگین و اختلافات شدید سطح زندگانى که قومیت ما را تهدید مىکند ایجاد نمىگردید و کار در این مرحله نبود که عدهاى براى سیر کردن شکم خود زبانم لال مانند حیوانات به چرا بروند و امکانات عدهاى آن چنان باشد که براى سگهاى خود زندگانى پرتجمل فراهم کنند.» (26)
احمد آرامش که در دولت شریف امامیو پیش از روی کارآمدن دولت علی امینی در اردیبهشت 1340، وزیر مشاور و مدیرعامل سازمان برنامه ایران بود و بعدها توسط ساواک ترور و به قتل رسید نیز طی سخنانی سیاست غرب را ورشکستکن، وام بده و حکومتکن خوانده بود، احمد آرامش 6 تیر 1340 طی یک مصاحبه مطبوعاتی گفته بود: «به همان نسبت که عایدات سالیانه نفت ما اضافه میشود ما باید به همان نسبت نیازمند خرید از خارج و متعهد در مقابل موسسات اقتصادی دنیای غرب برای پس دادن اقساط قرضه و وام باقی بمانیم تا پنج سال دیگر عایدات نفت جنوب ایران که در سال گذشته در حدود 300 میلیون دلار بود به دو برابر افزایش خواهد یافت و از حالا سیاستهایی که با ما لاف دوستی میزنند مشغول تنظیم برنامههایی هستند تا پیشاپیش ما را به همان نسبت متعهد و مقروض سازند.»
آرامش در این گفتوگو همچنین اظهار داشته بود: « سالها است که دولت آمریکا با تمام قوا ولی با عناوین به ظاهر فریبنده در تمام شئون زندگی ما دخالت کرده و انگشت دارد و هر زمان به طریقی برای ما حادثه آفریده و تعیین سرنوشت میکند، تمام وزارتخانهها و بنگاههای تجاری و اقتصادی و عمرانی وابسته به دولت ایران زیر نظر ماموران و نمایندگان مختلف آمریکایی قرار گرفته و آنان در غالب جاها نه تنها به عنوان مشاور و مستشار بلکه به صورت دستوردهنده و کارفرما در زندگی ما مداخله میکنند. اقتصاد کشور به وسیله عوامل و ایادی داخلی و خارجی دولت آمریکا به کلی درهم ریخته و اکنون وضع به شکلی درآمده که طبق اظهار آقای نخستوزیر هم دستگاه اقتصادی دولت در آستانه ورشکستگی است و هم ملت و ما هر روز ناگزیر هستیم که دست تکدی به سوی آمریکا و آمریکائیان دراز کنیم و برای گرداندن چرخ زندگی خود از آنان قرضه و اعتبار بگیریم و هر یک از این وامها که با شرایط و قیودی سنگین همراه است ما را با زنجیرهای محکمتری به اسارت اقتصادی درمیآورد.»
آرامش همچنین گفته بود: «سیاست دنیای غرب در مورد کشورهای عقب مانده سالها است که بر اساس «ورشکست کردن، وام دادن و حکومت کردن» بنا گردیده و در مورد ما این سیاست تاکنون به صورت کامل اعمال گردیده و اکنون نیز همان روش با سرسختی تعقیب میشود»(27)
سیاست غرب و بخصوص آمریکا این بود، اقتصاد ایران را ورشکسته میکرد، وام میداد و از طریق تعهداتی که به پهلوی تحمیل مینمود بر ایران حکومت میکرد و امروز به مدد هدایتهای رهبر معظم انقلاب ایران اسلامیکشوری مستقل بوده و دولتها موظف هستند لازمههای استقلال کامل جمهوری اسلامیاز جمله عدم دریافت وام و کمک از کشورها و بانکهای خارجی و تعهدسپاری به آنها را رعایت کنند. پینوشتها در دفتر روزنامه موجود است.
منبع: کیهان
انتهای پیام/