شادی در پس یک لبخند دوستانه
بشر امروز دارای امکانات و شرایطی از زندگی است که آسوده و راحتتر زندگی کند با استفاده از وسایلی که زندگی او را از ۷۰ سال پیش و قبلتر متفاوت کرده است.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، بشر امروز دارای امکانات و شرایطی از زندگی است که آسوده و راحتتر زندگی کند با استفاده از وسایلی که زندگی او را از 70 سال پیش و قبلتر متفاوت کرده است. اختراعات و تکنولوژی امکان استفاده از وقت را بیشتر کرده و زندگی را سرعت بخشیده است. وجود برق برای روشنایی، گرما و تولید لوازم و ماشینآلات مختلف رفاه و بهداشت و سلامتی را به ارمغان آورده که بشر دیروز فاقد آن بود. اما چرا با وجود مواهب و امکاناتی که قابل شمارش نیست و به طور روز افزون وارد زندگی انسانها شده و او را از تاریکی، سرما، گرما، بیماری، خستگی، گرسنگی و... نجات داده و حتی امکانات ارتباطی را با وجود بعد مکان ایجاد کرده، بشر امروز ناشاد است؟ چرا زندگی جمعی به سمت انفرادی شدن میرود؟ خانوادهها کوچکتر میشوند و ارتباط افراد با هم کمرنگتر شده است؟ یکی از نیازهای اساسی انسان، بودن در کنار سایرین و احساس تعلق اجتماعی است که به نوعی شادکامی و خشنودی را موجب میشود، در حالی که تنهایی در زندگی انسانهای امروز به وفور دیده میشود.
امکانات مادی زندگی تأثیر بالایی در شادی ندارد
تحقیقات نشان داده که 40 درصد شادکامی افراد به رفتارهایی اختصاص دارد که در دست خود فرد است و همان رفتارهای روزانه و ارتباطی اوست. در حالی که 10 درصد شادی به شرایط و امکانات بستگی دارد و 50 درصد بقیه به ژنها مربوط میشود که توجه بیشتر به آن میشود. این در حالی است که 40 درصدی که در اختیار داریم را در نظر نمیگیریم که میتواند نقش مؤثری در شادکامی و خشنودی ما داشته باشد. ارتباط با دیگران، وقت گذراندن با آنها و مهربانی و شفقتورزی میتواند درصد بالایی از شادمانی را در ما ایجاد کند که در اختیار ماست در حالی که امکانات زندگی تأثیر بالایی در شادمانی ما ندارد.
رفتارهای نوعدوستانه شادمان میکند
رفتارهای نوعدوستانه همان قسمتهایی از لذت در مغز را فعال میکند که غذا خورن و لذتهای دیگر را فعال میکند. کیفیت روابط، حقشناسی، دوستی، مهربانی، احسان و نیکوکاری، بخشش، دلجویی، همدلی و... همگی در مقوله شفقت و مهرورزی هستند که ما کمتر به آنها میپردازیم، در حالی که پرداختن به آنها موجب احساس لذت و خوشحالی در انسان میشود. مهربانی موجب میشود انسان خود را سخاوتمند و بخشنده ادراک کند. این ادراک به فرد کمک میکند تا خود را بهتر و خشنودتر ببیند و احساس رضایت کند که موجب شادکامی است. همچنین کمک میکند با دیگران احساس پیوستگی بیشتری کند و رفتار دیگران را دوستانه تلقی کند، دوستان جدیدتری پیدا کند و متقابلانه نیکی و مهر دریافت کند و پیامهای مثبتی از جامعه بگیرد. این رفتارها به دیگران هم آموزش میدهد تا مشارکت کنند.
شادی در کنترل خود ماست
بسیاری از مشکلات روانی که امروز با آن مواجه هستیم صرفاً ناشی از وضعیت بد اقتصادی و معیشتی و گرانی نیست، اگرچه اینها به بخشی از عوامل بیرونی خارج از کنترل ما مربوط میباشند و مشکلات زیادی را ایجاد میکنند اما مشکل اصلی در بین افراد رفتار غیراخلاقی و خودمحوربینی در این شرایط نامساعد است؛ رفتارهایی که شامل رعایت نکردن انصاف، اجحاف، دورویی، دروغ، کلاهبرداری، کمکاری، کمفروشی، خشونت، بیاحترامی، ضایع کردن حقوق یکدیگر و زیر پا گذاشتن حقوق هم است. این رفتارها در کنترل ماست و ما قادر به تغییر و کنترل آن هستیم. توجیه افرادی که به این رفتارها اقدام میکنند این است که مسئولان و مدیران بالادست مسئول هستند و هیچ کسی خود را در تغییر آن دخیل نمیداند. اگر ما چنین نکنیم دیگری میکند، کلاه سرمان میرود و حقمان خورده میشود. اگر اینگونه نباشیم به ما ظلم میشود. یعنی مسئولیت رفتار خود را به بیرون از خود ربط میدهیم و همه چیز را گردن دیگران میاندازیم و از خود سلب میکنیم. اینگونه مسئولیتگریزی و رفتارهای غیراخلاقی در جامعه اشاعه مییابد و انسانها روزبهروز از هم دورتر و ناخشنودتر و نامهربانتر و ناشادتر میشوند و جامعه ناهنجار میشود. به طوری که اگر فردی هم بخواهد اخلاقی رفتار کند از سوی بقیه مورد تمسخر قرار میگیرد و طرد میشود.
مشکلات اجتماعی به دست خود ما حل میشود
همه برای تأمین معاش و کسب زندگی بهتر حق دارند تلاش کنند اما اگر قرار باشد که کمبود هزینه خود را با رفتارهای غیراخلاقی توجیه یا به اطرافیان خود ظلم کنند و قوانین را زیر پا بگذارند و حقوق هم را ضایع کنند جامعهای پر از تشنج خواهیم داشت که اعتماد و فضای شفقت و مهرورزی در آن نابود میشود. در چنین فضایی فرزندان ما چگونه میتوانند انسانهای شاد و سعادتمندی باشند؟
شفقت و مهربانی امری است که روندی اجتماعی و رشدیابنده و آموزشی دارد. خوشرفتاری و خوشبرخوردی و اخلاقی رفتار کردن یک منش پسندیده اجتماعی است که مشارکت افراد را در تعامل با هم افزایش میدهد و موجب احساس تعلق اجتماعی و لذت حاصل از آن میشود. اگر هر فردی علاوه بر تلاش برای رفاه و آسایش خود دیگران را هم در نظر بگیرد، به همان اندازه که برای خود ارزش و احترام قائل است برای دیگران احترام بگذارد و تا آنجا که به حقوق خود اهمیت میدهد به حقوق دیگران هم اهمیت بدهد، به همان شیوه که دوست دارد با او رفتار شود با دیگران رفتار کند منصف، خوش رفتار و خوش برخورد باشد، بسیاری از مشکلات اجتماعی حل خواهد شد.
خودمان را به جای دیگران بگذاریم
آنچه به ما کمک میکند تا در رفع مشکلات موفق باشیم این است که مراقب اعمال و رفتارمان باشیم و این موضوع را دائم به خود گوشزد کنیم آیا من دوست دارم با خودم اینطور رفتار شود؟ آیا دلم میخواهد مورد چنین بیانصافی قرار گیرم؟ آیا دلم میخواهد که این کمکاری نسبت به من اعمال شود یا این کمفروشی یا این بیانصافی یا این گرانفروشی یا این بیمهری یا این بیعدالتی یا این حقکشی در مورد من روا شود؟
در واقع خود را جای دیگران گذاشتن و درک این موضوع که ممکن است من به جای آن فرد مورد این بیاخلاقی قرار بگیرم به ما کمک میکند اخلاقی رفتار کنیم و وجدان خود را تقویت کنیم. بخشش، احسان و نیکوکاری و شرکت دادن دیگران در نعمتهایی که داریم احساس شادکامی واقعی و لذتی ماندنی در ما دارد که هر وقت به آن نگاه میکنی احساس خوشایندش تجدید میشود. بخشش و نیکی در فراموش کردن کینه و کدورتها و چشمپوشی از خطای دیگران هم معنا پیدا میکند.
از طرف دیگر دلجویی، دلگرمی دادن، شنیدن درددل دیگران، همدلی، یک نگاه گرم و مهربان، یک لبخند دوستانه، یک نوازش مهربانانه به کودکان و بیان یک کلام نرم و خوشایند میتواند احساس خوشایند رضایت و شادکامی را به دنبال داشته باشد. و بالاخره، شکرگزاری را فراموش نکنیم که کلید تمامی آن چیزی است که گفته شد.
*روانشناس
منبع: روزنامه جوان
انتهای پیام/