مشهدا ناگفته‌های رزمنده مشهدی از عملیات بیت‌المقدس/همه با غسل شهادت به منطقه رفتیم

مشهدا ناگفته‌های رزمنده مشهدی از عملیات بیت‌المقدس/همه با غسل شهادت به منطقه رفتیم

جانباز ۷۰ درصد مشهدی حاضر در عملیات بیت‌المقدس گفت: عملیات‌های بیت‌المقدس و فتح‌المبین سمبل عملیات‌های دفاع مقدس هستند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از مشهدمقدس، عملیات بیت‌المقدس یکی از بزرگترین عملیات‌های نیروهای مسلح ایران در جریان جنگ تحمیلی بود که از مهم‌ترین اهداف آن آزادسازی خرمشهر از اشغال نیروهای دشمن بود. این عملیات سه هفته به طول انجامید و در نهایت با یاری خداوند و همت رزمندگان اسلام «خرمشهر» از دست نیروهای تجاوزگر بعثی آزاد شد.

اکنون در آستانه سوم خرداد و سالگرد این پیروزی شیرین، با مصطفی ابراهیم‌پور جانباز 70 درصد مشهدی که در جریان این عملیات بزرگ شجاعانه جنگید و مجروح شد به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه می‌خوانید:

تسنیم: ابتدا از خودتان بگویید. چه سالی عازم شدید و چه شد که تصمیم گرفتید که به جبهه بروید؟

ابراهیم‌پور: متولد سال 1340 هستم و در دوران خدمت سربازی به جبهه اعزام شدم.  1359/04/19 با وجود اینکه هنوز جنگ آغاز نشده بود و به سن قانونی نرسیده بودم به صورت داوطلبانه به خدمت رفتم. پس از پایان دوره آموزشی سربازی بودم که عراق به ایران حمله کرد و من به تیپ 55 هوابرد شیراز منتقل شدم و پس از آن اواخر سال 59 عازم جبهه شدیم و پس از 18 ماه در جریان مرحله دوم عملیات بیت‌المقدس مجروح شدم.

در همان دوران سربازی به خواستگاری رفتم و تا زمان مجروحیتم به اصطلاح شیرینی خورده بودیم. پس از مجروحیت با وجود اینکه وضعیت من تغییر کرده بود اما همسرم باز هم مرا پذیرفتند و چندماه پس از مجروحیتم در اسفندماه سال 61 ازدواج کردیم و نخستین فرزندمان سال 62 به دنیا آمد.

تسنیم: باتوجه به اینکه زمانی که به مناطق جنگی اعزام شدید بسیار جوان بودید، از حال‌وهوای آن روزهای خود و دیگر رزمندگان و فضای جبهه‌ها بگویید.

ابراهیم‌پور: زمانی که به جبهه اعزام شدم ابتدای جنگ بود و مدت زیادی از پیروزی انقلاب نگذشته بود، قاعدتاً یک حال‌ و هوای ارزشی و اعتقادی بر فضای جبهه‌ها حاکم بود و اکثریت با اعتقاد وارد این معرکه شده بودند. به‌ خاطر دارم وقتی در منطقه مستقر شدیم سنگری را به عنوان نمازخانه در نظر گرفتیم و در جریان نماز جماعت گفته می‌شد که جوانان از روی هیجان به جبهه آمده‌اند اما واقعا آنچه بیشتر از همه جوانان را در منطقه نگه می‌داشت اعتقاد، یقین و باور قلبی و البته اعتماد به رهبر خود حضرت امام(ره) بود که با دل و جان گوش به فرمان ایشان بودند و تمام فضای جبهه، ذوق و شوق بود.

تسنیم: پیش از عملیات بیت‌المقدس و آزادسازی خرمشهر در کدام عملیات‌ها حضور داشتید؟

ابراهیم‌پور: پیش از عملیات بیت‌المقدس، در عملیات طریق‌القدس و فتح‌المبین حضور داشتم. عملیات بیت‌المقدس فاصله کمی با عملیات فتح‌المبین داشت و هوابرد شیراز یکی از تیپ‌های نظامی بود که در اکثر عملیات‌ها حضور گسترده و پررنگی داشت. ما پس از عملیات فتح‌المبین بلافاصله و بدون هیچ استراحتی به منطقه خرمشهر آمدیم و با وجود اینکه تغییر موضع و حمل‌ونقل مهمات و ابزار جنگی سبب خستگی نیروهای ما می‌شد اما این پیروزی‌ها خستگی‌ها را جبران می‌کرد. معتقدم عملیات بیت‌المقدس و فتح‌المبین دو شاخصه و سمبل دوران دفاع مقدس بوده و پیروزی‌های چشمگیری محسوب می‌شد که استارت پیروزی‌های بعدی ما بودند.

تسنیم: بنظرتان ویژگی خاص این عملیات‌ها که سبب چنین پیروزهایی بزرگی شد، به ویژه عملیات بیت‌المقدس که فتح خرمشهر را به همراه داشت، چه‌ بود؟

 ابراهیم‌پور: عملیات بیت‌المقدس را از هر بُعدی که شما در نظر بگیرید چه بُعد تاکتیکی و چه وسعت عملیات، بسیار پیشرفته بود و منطقه وسیعی را دربرمی‌گرفت؛ در حدی که حتی دشمن فکرش را هم نمی‌کرد. آن زمان صدام گفته بود اگر ایرانی‌ها بتوانند خرمشهر را بگیرند من کلید بصره را به آنها می‌دهم. خرمشهر آزاد شد و البته او که به قولش عمل نکرد اما نیروهای ما تا نزدیکی بصره نیز رفتند‌.

تسنیم: خاطره شیرینی از آن روزها برایمان تعریف کنید.

ابراهیم پور: خاطره‌ای که می‌خواهم بگویم مربوط به عملیات فتح‌المبین است. این عملیات 29 اسفند قرار بود انجام شود که به یک فروردین 1361 موکول شد. ما سرگروهانی به نام آقای محمدی داشتیم که معاون فرمانده گروهان بود. شب عملیات که ما برای انجام عملیات فتح‌المبین تغییر موضع دادیم و خمپاره باید توسط ایشان شاخص‌کوبی و روانه می‌شد ایشان قبل از حرکت غسل شهادت کرد و از سرشب تا صبح مشغول کار بود و دقیقاً زمانی که کارش به پایان رسید توسط دشمن به شهادت رسید. زیباترین خاطره من از آن عملیات این بود که ایشان با غسل شهادت به منطقه رفت، تا پایان عملیات لحظه‌ای به خواب نرفت و پس از اتمام مسئولیت خود به شهادت رسید.

تسنیم: از حضورتان در عملیات بیت‌المقدس و ماجرای جانباز شدنتان در جریان این عملیات بگویید.

ابراهیم‌پور: ما سرباز بودیم و در واحد خمپاره‌اندازهای 120 میلی متری می‌جنگیدیم. شب دهم اردیبهشت سال 61 عملیات بیت‌المقدس آغاز شد؛ پس از مرحله دوم عملیات ما شب 24 اردیبهشت به سمت موضع جدید و به اصطلاح خط حرکت کردیم. پلی روی رودخانه شناور بود که واحد‌های زرهی از روی آن عبور می‌کردند.

نزدیک صبح بود که نوبت ما شد که از پل بگذریم، تقریبا به جاده اهواز _ خرمشهر رسیده بودیم که در بین راه ماشین ما توسط دشمن دیده شد و متوقف و آتش باران شدیم. ما از ماشین پیاده شدیم تا زمانی که آتشی که توسط دشمن ایجاد شده بود خوابید مجددا حرکت کنیم.

ماشین ما کامیون ریوی ارتش و پر از وسایل بود وقتی بالای ماشین رفتیم که حرکت کنیم دوباره آتش باران دشمن شروع شد و من از ماشین که پایین پریدم، فکرمی‌کنم هنوز به زمین نرسیده بودم که از دو طرف مورد اصابت قرار گرفتم. از میان ما که حدود 13-12 نفر بودیم دو نفر شهید شدند و مابقی اکثریت مجروح شده بودند.

موج انفجار به قدری شدید بود که حس می‌کردم بدنم مانند فنری فشرده شده که نمی‌توان آن را نگه داشت و چون هوا تاریک بود فکر کردم شهید می‌شوم. می‌دانید که شهادت آرزوی هر رزمنده بود اما مدتی بعد نیروهای امدادگر رسیدند. بچه‌ها مرا که فامیلی‌ام ابراهیم‌پور بود در جبهه «ابرام» صدا می‌زدند و آن زمان یک نفر بالای سرم رسید و گفت ابرام اینجاست.

 ما را روی برانکاردهایی که یک سرش به ترک موتور وصل بود گذاشتند و عقب بردند تا به آمبولانس رسیدیم و آنجا 5-4 مجروح را روی هم داخل آمبولانس قرار دادند که یکی از آنها من بودم. در راه یکی از بچه‌ها خیلی سروصدا می‌کرد و می‌گفت درد دارم و از آن طرف راننده آمبولانس هم راه را گم کرده بود؛ تعریف از خود نباشد اما او به من که ساکت بودم اشاره کرد و گفت ببین این بنده خدا داغون شده اما هیچی نمیگه (می‌خندد).

کمی بعد نمی‌دانم معجزه شد یا چه بود که ناگهان راننده خوشحال شد ‌‌و گفت که جاده اهواز _ خرمشهر را پیدا کرده و ما را به بیمارستان صحرایی برد. من چون جراحتم خیلی شدید بود ابتدا به اهواز و هنگام صبح به تهران منتقل شدم و حدود 6-5 ماه در بیمارستان سینا بستری بودم.

تسنیم: از چه ناحیه‌هایی دچار مجروحیت شدید؟

 ابراهیم‌پور: یک چشمم دچار نقص عضو و نابینا شده، از ناحیه زانو، ریه و دست دچار آسیب دیدگی شدم و جای تقریباً 21 زخم عمیق در بدنم است.

تسنیم: با توجه به اینکه در روز فتح خرمشهر در بیمارستان بستری بودید، چگونه از این پیروزی باخبر شدید و حال‌هوای شما در آن روز چگونه بود؟

ابراهیم‌پور: من ابتدا که در بیمارستان بستری بودم یک دستم که به خاطر زخم‌ها فلج بود و دست دیگرم هم سرم وصل بود و چون رگ پیدا نمی‌شد دستم را به تخت بسته بودند، زانویم نیز به شدت آسیب دیده بود و نمی‌توانستم از جایم تکان بخورم؛ تحمل چنین موقعیتی واقعا سخت است اما آن چیزی که این سختی‌ها را آسان می‌کند اعتقادات است.

روزی که خرمشهر آزاد شد جشن و خوشحالی بین مردم ایجاد شد که می‌توانم بگویم تقریباً شبیه زمانی بود که شاه از ایران فرار کرد. آن روز در بیمارستان خوشحالی کادر بیمارستان و همراهان بیماران سبب شده بود تمام درد و سختی‌ها رفع شود و خودمان را فراموش کنیم.

تسنیم: به دوران قبل از جنگ بازگردیم. کمی بیشتر از خانواده و کودکی خود بگویید و خاطراتی که به عنوان یک جوان در جریان انقلاب و راهپیمایی‌ها دارید را برایمان بازگو کنید.

ابراهیم‌پور: من در روستای دهسرخ بخش احمدآباد مشهد متولد شدم.  دوران ابتدایی را در همان روستا و راهنمایی را در در روستای مجاور آنجا گذراندم. دوران دبیرستان به مشهد آمدم و سال آخر دبیرستانم مصادف شد با انقلاب؛ اتفاقا خاطره قشنگی از آن سال دارم. مدرسه ما دبیرستان هدایت و در محله عیدگاه بود آن زمان مدرسه ما، بخاری چکه‌ای داشت و در تاریخ 26 دی ماه 1356 بود که هنگام زنگ تفریح بخاری کلاس ما آتش گرفت.

ما را به خانه فرستادند و گفتند بعدازظهر برگردیم. همان‌ موقع دو نفر از بچه‌ها گفتند که بعدازظهر نیاییم اما من چون مقرراتی بودم رفتم ولی سرراه جلوی ما را گرفتند و خط و نشان کشیدند و خلاصه به خانه برگشتیم. فردا صبح که آمدیم که دیدیم مدرسه پر از مامور شهربانی است. مأمورین گفتند که شما مدرسه را دیروز تعطیل کردید، بخاری را آتش زدید و خرابکار هستید! می‌خواهم از ترس حکومت در آن زمان و اینکه واقعا به خودش شک کرده بود بگویم بطوری که ابتدا به ما گفتند باید اخراج شوید و بعد تخفیف دادند که پدرانتان باید بیایند و تعهد بدهند که اگر اتفاقی در ارتباط با چهارشنبه 26 دی ماه 1356 رخ داد مسئولیتش با شماست! زمینه‌های انقلاب از خیلی وقت قبل آغاز شده بود ولی اوج فعالیت‌های انقلابی از سال 56 شروع شد و پخش اعلامیه و شعارهایی مثل درود بر خمینی در راهپیمایی‌ها گفته می‌شد.

خاطره دیگری که از دوران انقلاب دارم در ارتباط با شایعه‌ای است که در بین مردم پخش شده بود مبنی بر اینکه باید تقیه کرد و به راهپیمایی نرفت اما از طرف روحانیون خبر رسید که اکنون وقت تقیه نیست و «سکوت هر مسلمان خیانت است به قرآن». راهپیمایی از مدرسه نواب شروع شد و سخنران قبل از راهپیمایی حضرت آیت الله خامنه‌ای بودند و می‌خواهم از صلابت کلام و شایستگی انتخاب ایشان به عنوان رهبر برای نسل امروز بگویم و اینکه چه مراحلی را طی کردند. 

آن روز در چهار راه شهدای مشهد سیم خاردار کشیده بودند و تانک‌ها و سربازان مسلح ایستاده بودند، اما با این وجود این جمله را به وضوح از ایشان به یاد دارم که با صلابت گفتند «ارتشیان، درجه‌داران و افسران به انقلاب بپیوندید ما لیستی از جنایتکاران شما تهیه کردیم » و در حضور آن همه مامور گفتم چنین حرفی کار بسیار بزرگی است. راهپیمایی با شعار «سکوت هر مسلمان خیانت است به قرآن» و «شاه آمریکایی اعدام باید گردد» آغاز شد تا اینکه از چهارراه کلانتری خیابان تهران تیراندازی شروع شد و حدود 13-11 نفر به شهادت رسیدند.

تسنیم: مهم‌ترین ویژگی‌ و وجه تمایز دوران پیروزی انقلاب و دفاع مقدس با زمان حال از دیدگاه شما چیست؟

ابراهیم پور: رمز ‌‌پیروزی انقلاب وحدت بود و اکنون نیز رمز پیروزی کشور بر تمامی مسائل اقتصادی، سیاسی و غیره نیز وحدت است. مردم آن زمان واقعا یکی شده بودند و غیرت و وحدتی داشتند که امروز دیده نمی‌شود. ما در دوران جنگ سربازی داشتیم که می‌گفت من وقتی پای قبضه خمپاره قرار می‌گیرم فکر می‌کنم خواهر و مادرم ‌در کنار ایستاده‌اند و اگر دیر اقدام کنم آن‌ها را از دست می‌دهم.

این یعنی غیرت که سبب می‌شود انسان این چنین محکم بایستد. از طرف دیگر  وحدت و نزدیک بودن دل مردم به حدی بود که به یاد دارم باوجود اینکه به دلیل اعتصاب شرکت نفت، مردم با کمبود نفت روبه‌رو بودند اما بنده خدایی که فقط اندازه مصرف آن شب خانه خودش نفت داشت به در خانه همسایه خود می‌رفت و اگر آنها نداشتند خودش سرما را تحمل می‌کرد و نفتش را  به همسایه خود می‌داد. واقعا خدا کند که این وحدت و غیرت دوباره در بین مردم بوجود بیاید.

تسنیم: در این سال‌ها از رسیدگی‌های انجام شده راضی هستید؟ مهم‌ترین انتظار شما به عنوان عضوی از خانواده شاهد و ایثارگران دفاع مقدس از مسئولین چیست؟

ابراهیم‌پور: نمی‌توان گفت ناراضی هستیم اما نباید یک دید مادی نسبت به خانواده‌های شهدا و ایثارگران در جامعه وجود داشته باشد مثلاً وقتی یک فرزند شهید یا جانباز با عنوان سهمیه شاهد وارد دانشگاه می‌شود این تصور در بین بسیاری از دیگر خانواده‌ها به‌وجود آمده است که اینان جای فرزندان ما را گرفته‌اند. در حالی که می‌دانیم که واقعاً اینگونه نیست.

به طوری که اگر مثلاً ظرفیت پذیرش یک دانشگاه 30 نفر است و 35 نفر را می‌پذیرد برای آن 5 نفری که سهمیه شاهد پذیرفته شده‌اند بودجه‌ای جداگانه‌ای درنظر گرفته شده یعنی حتی اگر چنین نباشد به‌جای آن 5 نفر از افراد عادی پذیرش نمی‌کند. بنابراین این امر باید در افکار عمومی جا بیفتد تا خدای ناکرده این دید در جامعه نباشد که خانواده شهدا و ایثارگران جای ما را گرفته‌اند و نگاهی مادی وجود داشته باشد بلکه باید جایگاه معنوی آنان حفظ شود.

تنها توقعی که ما داریم فقط در همین زمینه است زیرا مسائل مادی به هرحال می‌گذرد و این ارزش‌ها است که باید حفظ شود و بماند تا این تصور وجود نداشته باشد که آنهایی که شهید شدند بخاطر مادیات جبهه رفتند چون واقعا این‌چنین نبوده است. در خانواده خود ما شوهر خواهرم شهید شده است و قبل از اینکه به جبهه برود وضع مالی بسیار خوبی داشت ضمن اینکه از آن مهم‌تر حضور بالای سر فرزندانشان است اما با وجود اینکه به شهادت رسید تمام فرزندانش تحصیل کرده هستند بنابراین تنها توقعی که از مسئولان داریم این است که کاری کنند که ارزش‌های معنوی حفظ شود.

تسنیم: به عنوان سوال پایانی، اگر بخواهید چند جمله با نسل جوان امروز که اکثرا انقلاب و جنگ را از نزدیک ندیده و لمس نکرده‌اند صحبت کنید، چه می‌گویید؟

ابراهیم پور: نسل امروز باید با سرگذشت پیشینیان خود و اتفاقاتی که در جریان انقلاب و جنگ رخ داده است آشنا شوند و بشناسند که آنان که رفتند و جنگیدند چه کسانی بودند و عقیده و ارزش‌هایشان چه بود که باز هم می‌گویم یک موردش غیرت است زیرا وقتی غیرت وجود داشته باشد انسان در مقابل دشمن و تجاوزگر می‌ایستد و ایثارگر می‌شود اما وقتی غیرت کمرنگ شد خیلی راحت واگذار می‌کند.

مثلا اگر به‌جای اینکه فقط بر حجاب تاکید کنیم بیشتر بگوییم آقا غیرت داشته باش بهتر و قشنگ‌تر می‌شود.  می‌دانید در زمان انقلاب و دفاع مقدس واقعا یک فرهنگ استثنایی وجود داشت؛ فرهنگی که پیش از انقلاب وجود نداشت و بعداً از آن دوران نیز کمرنگ شد به طوری که من به یاد دارم سال 59 که به شیراز اعزام شدم تقریبا هنوز شیراز از نظر پوشش و حجاب شبیه قبل از انقلاب بود اما کم‌کم و خودبه‌خود بدون زور و قانون و بخش‌نامه، جو جامعه به سمت حجاب سوق یافت و مردم خودشان قبول کردند. خدا کند که امروز فرهنگ استثنایی آن زمان که فرهنگی بی‌ریا و همراه با باور و یقین دینی کامل بود، شناخته و سپس به کار گرفته شود زیرا این راه سعادت دنیا و آخرت جوانان و سربلندی و عزت کشور است.

تسنیم:سپاس از وقتی که در اختیار ما گذاشتید، اگر سخن پایانی هست، بفرمایید.

ابراهیم‌پور: صحبتی نیست فقط این کار فرهنگی و ثبت خاطرات تا زمانی که از دست نرفته‌اند بسیار ارزشمند است. ما که فقط سربازی بودیم اما فرماندهانی هستند که خاطراتشان باید تا قبل از اینکه از دست بروند ثبت شود و کار شما کاری بزرگ و ارزشی است ان‌شاءالله در این راه، توفیق داشته باشید.

گفت‌وگو و فیلم از فرزانه زنگی و علی رحیمیان

انتهای پیام/ش

پربیننده‌ترین اخبار استانها
اخبار روز استانها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon