شیراز| ناگفتههایی از نخستین عملیات دفاع مقدس؛ عملیات قائم مانع از تصرف اهواز شد
فرمانده اسبق تیپ ۳۷ زرهی شیراز که از روزهای ابتدایی جنگ تا ۱۰ سال در منطقه مستقر بوده است، از نخستین عملیات دفاع مقدس به نام « قائم» سخن گفت.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از شیراز، در تاریخ هر سرزمینی روزهایی است که در حافظه یک ملت ثبت شده، روز سوم خرداد سال 61 از آن روزهاست. روزی که خرمشهر دوباره به آغوش وطن بازگشت.
تیپ 37 زرهی شیراز، یکی از نیروهای موثر در عملیات بیتالمقدس بود که فرماندهی آن به عهده امیر مجید صارمی بود. وی که اصالتا اهل بیجار کردستان است، از سال 1353 تاکنون در شیراز ساکن شده است. وی متولد 1319 است و از سال 36 وارد دبیرستان نظام تهران شده، در سال 40 به درجه افسری مفتخر شده و تا سال 53 در اهواز خدمت میکرده است.
تسنیم: واکنش شما زمانی که متوجه حمله عراق شدید، چه بود و کی به منطقه اعزام شدید.
صارمی: روز 31 شهریور 59 عراق با 12 لشکر سازمانی، 18 تیپ مستقل و دیگر واحدها در سراسر مرزهای مشترک با ایران و عراق مستقر شد و به صورت زمینی حمله کرد. عراق تلاش میکرد هر چه زودتر به غرب دزفول برود و شاهراه حقیقی خوزستان به تهران را قطع کند.
دشمن اهدافی را در حمله به ایران دنبال میکرد؛ اول حاکمیت مطلق بر اروندرود، استرداد جزایر سه گانه، تصرف و تجزیه خوزستان، سقوط جمهوری اسلامی ایران و بعد از آن استیلا بر شورای عربی این هدف صدام حسین بود.
بنده روز 31 شهریور که فهمیدم عراق حمله کرده با توجه به اینکه قبلا در اهواز خدمت کرده بودم و مرزها را میشناختم و فرمانده واحد رزمی بودم. صبح اول مهر وارد مرکز زرهی شدم، گزارشی به فرمانده زرهی نوشتم که اگر چنانچه امروز بنده را به اهواز اعزام نکنید شخصا میروم و به استناد همین گزارش خودم را معرفی میکنم.
همان روز اول مهر یک گروه رزمی از باقی مانده تیپ 37 زرهی و عناصری از افسران و درجهداران به اضافه یک گروهان از گردان رزمی 191 پیاده شیراز زیر امر من قرار گرفت. در همان روز اول مهر در سطح استان دستور داده شد که هر تریلی که میخواهد وارد شیراز شود یا از شیراز خارج شود، مقابل مرکز زرهی جمع شوند و همان روز 42 دستگاه تانک سوار بر تریلی به همراه و 26 دستگاه نفربر به طرف اهواز حرکت کردند. بنده با پرسنل روز سوم مهرماه حرکت کردیم. روز 5 مهرماه خودم را به لشکر 92 زرهی معرفی کردم.
تسنیم: وضعیت اهواز در آن زمان چگونه بود و آیا عملیاتی شکل گرفت یا خیر؟
صارمی: زمانی که به اهواز رسیدیم. عراق اهواز را به شدت بمباران میکرد و کس دیگری جز تعدادی بسیجی در اهواز نمانده بود. بنابراین شبانه گروه رزمی را از شرق اهواز به غرب آن مستقر کردیم و روز ششم مهرماه افسران را جمع و روسای ستاد را مشخص کردیم، پدافند را تشکیل دادیم و مستقر شدیم.
روز 11 مهرماه یک دسته تانک چیفتن به خرمشهر اعزام کردیم که اغلب شهید شدند و همه تانکها از بین رفت. آتش دشمن روی ما باز شد و ما درگیر بودیم تا 15 مهرماه. 15 مهر به ما اعلام کردند که در روز شانزدهم گروه رزمی 38 شیراز باید به عراق در دب حران در غرب اهواز حمله کند که این عملیات به عنوان عملیات قائم است یعنی نخستین عملیاتی که در دفاع مقدس انجام گرفت متشکل از گروه رزمی 38 شیراز و تیپ یک اهواز اما در تاریخ جنگ ناگفته مانده است.
در این بین برخی اختلالاتی را به وجود آوردند، اجازه شناسایی به ما ندادند یا ماموریتهای جانبی به ما دادند اما آن موفقیت، یک قطعه ارزنده و سازنده در دفاع مقدس است چراکه علاوه بر ایجاد یاس و ناامیدی در دشمن، اهواز را از تصرف توسط دشمن دور کرد. آن روز تیپ یک اهواز صدمه زیادی دید. دب حران 5 کیلومتری سه راهی خرمشهر است که با استقرار دشمن در این منطقه شهر اهواز کلا زیر سیطره دشمن قرار گرفته بود.
تا اینکه به ما گفتند به سمت خرمشهر پیشروی کنید به طرف ایستگاه آب تیمور. من ناچار برای اینکه واحد از بین نرود خودم با نفربر جلو، سرهنگ دستوری با تانک ام 60 پشت سرم و بقیه تانکها هم پشت سر هم حرکت کردیم. من فهمیدم که اگر در دشتی که نمیشناسیم باز شویم ممکن است به طور کل از بین برویم.
وقتی از "نورد" رد شدیم، دیدم تیپ یک اهواز سمت چپ جاده قرار دارد و بسیاری از تانکهایش را زدند و در حال سوختن است ولی من از جاده رفتم تا جایی که دشمن را به تیررس خودم دربیاورم. موقعی که 1.5 کیلومتر از تیپ یک گذشتم به عراقیها رسیدم دیدم تانکهای عراقی به طرف ما تیراندازی میکنند.
من یک چرخش کردم به سمت راست و بین جاده اهواز خرمشهر و ریل راه آهن، نفر بر را آنجا نگه داشتم. به سرهنگ دستوری نیز گفتم که تانک را بگذارید سمت راست تا تانکهای عراقی که میآیند به آنها شلیک کنید. سروان دستوری با دوربین همانطور نگاه میکرد، الله اکبر میگفت و همینطور که داشت تانک را میچرخاند ناگهان یک موشک به تانک اصابت کرد و تانک ذوب شد و همه کسانی که در تانک بودند شهید شدند.
خلاصه تانکها را مستقر کردیم و شبانه راه آهن را بریدم. 15 تا 20 روز بعد ما را به شرق هردان آوردند. با این تغییر مکان حدود 2 کیلومتر به سمت راست، نخستین خاکریز دفاع مقدس را در شرق هردان گروه رزمی شیراز ایجاد کرد. خاکریزی به طول 2.5 کیلومتر که خودمان 300 متر جلوتر مستقر شدیم.
تسنیم: از کی به عنوان فرمانده تیپ 37 زرهی شیراز منصوب شدید؟
صارمی: به دلیل فعالیتهایی که در درگیری با عراقیها انجام دادیم در همان منطقه شرق هردان، تیمسار فلاحی من را به عنوان فرمانده تیپ زرهی شیراز معرفی کرد و تیپ 37 دوباره منسجم شد چون نیروها تقسیم شده بودند. بعد از آن یکپارچه به سمت ماهشهر رفتیم و در میدان تیر آبادان در تماس با عراقیها درگیر شدیم.
تیمسار فلاحی گفتند به محض اینکه مستقر شدید بگوئید تا من بیایم. وقتی تیمسار فلاحی آمدند و بعد از بازدید از نحوه خاکریز و کانال زدن و درگیری تانکهای تیپ با عراق ابراز مسرت و رضایت کردند و هر روز درگیری شدید بود تا اینکه لشکر 77 نیز به ما پیوستند.
تسنیم: درباره عملیات بیتالمقدس و عوامل پیروزی ایران در این عملیات بگویید.
صارمی: قبل از عملیات بیتالمقدس چند عملیات انجام شد که از جمله آنها عملیات ثامن الائمه و فتحالمبین بود. عملیات ثامن الائمه 30 دقیقه 5 مهر ماه با هدف آزادسازی آبادان با لشکر 77 خراسان و تیپ 37 زرهی شیراز آغاز شد. فردا بعدازظهر عملیات تمام شد و 3 هزار نفر از عراقیها کشته و 2700نفر دستگیر شدند حدود 100 دستگاه نفربر و تانک سالم نیز گرفتیم.
اما در آن زمان بی بی سی درباره آن عملیات گفته بود که عراق حمله محاصره آبادان را تنگتر کرده است. ببینید استکبار جهانی از نظر تبلیغات تسلیحات و غیره همه نوع کمکی به عراق میکرد. بعد از آن عملیات فتح المبین و بعد از آن عملیات بیتالمقدس برای آزادسازی خرمشهر انجام شد.
عملیات بیتالمقدس که با هدف آزادسازی خرمشهر بود، 23 روز طول کشید که عوامل مختلفی سبب پیروزی شد. آن عوامل عبارتنداز: انتقال سریع نیروهای فتح المبین از غرب دزفول به شرق کارون از منطقه دارخوین و سلمانیه، استقرار 5 دستگاه پل شناور در 40 کیلومتر محور ارضی بر روی کارون، عبور سریع نیروهای رزمنده از این پلها و پیشروی به سمت جاده اهواز خرمشهر و مجال ندادن به دشمن برای آمدن روی جاده اهواز خرمشهر که اگر عراق موفق شده بود به هیچ عنوان نیروهای ایرانی نمیتوانستنند با عبور از کارون به جاده برسند.
تسنیم: درباره نقش تیپ زرهی در این عملیات و تعداد شهیدی که دادید، بفرمائید.
صارمی: در مرحله اول قبل از طلوع آفتاب تیپ زرهی رسید خط سر پل یعنی روز اول عملیات به هدفی که برایش تعیین شده بود رسید و جاده را گرفتیم و مستقر شدیم. پاتکهای عراق شروع شد و پاتکها را سرکوب کردیم. فردا صبح تیپ 55 هوابرد و 25 کربلا را جای دیگری بردند و فقط تیپ 37 زرهی آنجا ماند.
مرحله دوم ساعت 10 و ربع 16 اردیبهشت عبور از جاده تا نوار مرز بود که تیپ زرهی به تنهایی در محور پیشرویاش را به عرض 11 کیلومتر پیشروی کرد و حدود 2 هزار نفر از نیروهای عراقی خود را تسلیم کردند. قبل از طلوع آفتاب تیپ 37 زرهی به نوار مرز رسید از پاسگاه کیلومتر 25 تا دژ 11 را تصرف کرد و همانجا مستقر شدیم.
مرحله سوم با استقرار تیپ زرهی در مرز و شکست عراقیها همه تیپها و لشکرهای ایرانی در کنار یکدیگر قرار گرفتند و مرحله چهارم در پایان روز یکم خرداد ماه با آغاز تاریکی شب نیروهای پیاده نظام با عبور از پاسگاه زید و رسیدن به نهر خیِّم، جاده شلمچه به خرمشهر را قطع کردند و عراقیها کامل محاصره شدند.
لشکر 11 دشمن در محاصره کامل ایرانیها بود و نیروهای ایرانی از بعدازظهر روز دوم با بلندگو در مسیر باد به زبان عربی صحبت میکردند و میگفتند که خرمشهر در محاصره است و نیروهای عراقی باید تسلیم شوند. سوم خرداد نیروهای پیاده نظام حرکت کردند به سمت خرمشهر و از خیابان کشتارگاه غرب، جنوب و شمال وارد خرمشهر شدند و19700 نفر لشکر 11 عراق تسلیم شدند.
اما آزادی خرمشهر فقط یک مرحله از سختی کار بود چراکه تا 40 روز بعد از آن تیپ زرهی و لشکر 16 قزوین در مرز با دشمن درگیر بودند و بیشتر از 100 تا 150 دستگاه عراق را زدیم و پاتک دشمن را دفع میکردیم. شدت حملات به اندازهای بود که نیروها نمیتوانستند حتی یک ساعت بنشینند یا بخوابند، غذا را هم در بین راه و ایستاده میخوردند.
تیپ 37 زرهی شیراز در آن عملیات 26 شهید تقدیم کرد که 5 افسر، 7 درجهدار و 14 نفر سرباز بودند. عراق به تنهایی و بدون پشتیبانی دولتهای غربی نمیتوانست این اندازه ضربه بزند اما استکبار جهانی عراق را ترغیب به حمله به ایران کرد و از نظر تسلیحات، تبلیغات و لجستیکی صدام را تقویت کردند.
وقتی موشکهای عراق از بالای سر ما به طرف شهرها میآمد ما فقط حرص میخوردیم و امروز باید موشک داشته باشیم تا جواب یاوهگویی امریکا را بدهیم. اینکه میگویند شما موشک نداشته باشید، چرا نداشته باشیم؟ مثل این است که بگویند شما پا برهنه باشید ما با چکمه طلایی راه برویم. ما زخم خورده هستیم، 8 سال به ما ظلم شده و شهرهای ما را بمباران کردند باید برای دفاع از سرزمین و ناموس خود بنیههای نظامی را تقویت کنیم.
انتهای پیام/ش