نگاهی به یادداشت برجامیِ کیهان کلهر / ناامیدی من و صدها هزار ایرانی مقیم امریکا

نگاهی به یادداشت برجامیِ کیهان کلهر / ناامیدی من و صدها هزار ایرانی مقیم امریکا

کیهان کلهر آهنگساز و نوازنده ایرانی که شهرتی جهانی دارد، با نوشتن یادداشتی، خروج امریکا از برجام را باعث ناامیدیِ صدهاهزار ایرانیِ مقیم امریکا دانست.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، در چند دهه‌ی اخیر گه‌گاه دیده‌ایم و شنیده‌ایم که هنرمندی از کشور خارج شده تا فاز تازه‌ای از فعالیت‌های هنریش را در کشوری دیگر آغاز کند. اغلب این هنرمندان برای بازارگرمی و برای دیده شدنشان، دست به فضاسازی‌های بدی نسبت به فضای داخل ایران زده‌اند. این هنرمندان برای اینکه از سوی کشورهای دیگر تحویل گرفته شوند، فضای داخلی ایران را به گونه‌ای ترسیم می‌کردند که گویی در ایران زندانی بوده‌اند و اکنون و با خروج از ایران به آزادی مطلق رسیده‌اند.
البته برخی از این هنرمندان پس از مدتی و با مشاهده‌ی واقعیت‌ها از کردارشان پشیمان شده و به وطن بازگشتند. در عین حال بسیاری از آنها همچنان در خارج از کشور هستند و از هیچ فرصتی برای خراب کردنِ چهره‌ی ایران در مجامع بین‌المللی فروگزار نمی‌کنند.

در چند دهه‌ی اخیر کم بوده‌اند هنرمندانِ ایرانی که در کشورهای دیگر زندگی کنند و در عین حال سیاه‌نمایی نسبت به فضای داخلی ایران نداشته باشند. کیهان کلهر یکی از این هنرمندان است. این آهنگساز و نوازنده کمانچه بی‌شک مشهورترین چهره‌ی موسیقی ایران در دنیای هنر است. از میان هنرمندان دیگر رشته‌های هنری هم کمتر کسی پیدا می‌شود که به اندازه‌ی کلهر در سطح جهان شناخته شده باشد.

کلهر اما در سال‌های گذشته و در هر کجای جهان که کنسرت برگزار کرده و یا برنامه‌ای داشته، تلاشش بر معرفی فرهنگ و هنر ایران بوده است. او هر گاه فرصتی به دست آورده سعی کرده تا تصویری روشن از فضای داخلی ایران را برای جهانیان توصیف کند. این درست همان چیزی است که بسیاری از هنرمندان درست برعکسش را انجام می‌دهند. یعنی فضای داخل ایران را برای دیگران بد جلوه می‌دهند تا منافع شخصی‌شان تامین شود.

متاسفانه چنین عادتی به شهروندانِ داخلی هم رسوخ کرده است. بسیاری از رسانه‌های خارج نشین این روزها محتواهای تصویری‌شان را از طریق شهروندان داخل ایران تامین می‌کنند. این نوعی خودزنی است که در سال‌های گذشته و با تحریک رسانه‌های خارج نشین، گسترش یافته است. البته در این بخش نمی‌توان از کم‌کاری رسانه‌های داخلی به خصوص رسانه ملی به راحتی گذر کرد. با این حال این خودزنی‌ها هم به کشور و هم به تک‌تکِ افراد جامعه‌ی ایران ضربه می‌زند.

در روزهای گذشته کیهان کلهر یادداشتی در روزنامه «دالاس نیوز» نوشته تا دیدگاهش درباره مسائل سیاسیِ مربوط به ایران و خروج امریکا از برجام را بیان کند. وقتی هنرمندی در جایگاه کیهان کلهر دست به قلم می‌شود و چنین یادداشتی می‌نویسد؛ برای مخاطبان پذیرفتنی‌تر از سخنان هر مقامِ مسئولی است.
یادداشت کیهان کلهر نکات بسیار ریزبینانه و دقیقی دارد؛ مثلا کلهر در یادداشتش گفته که در تابستان سال گذشته 70 کنسرت در شهرهای مختلف ایران برگزار کرده است و این درست برخلاف آن چیزی است که رسانه‌های معاند در تلاشند از فضای داخلی ایران نشان دهند. رسانه‌های خارج نشین هر بار که کنسرتی لغو و یا برگزار نمی‌شود، به گونه‌ای آن را بزرگنمایی می‌کنند که گویی تمام کنسرت‌های داخلی ایران همواره لغو می‌شوند.

کلهر در یادداشتش از تاثیر موسیقی برای نجات یک انسان می‌نویسد. او از اعتمادِ جامعه جهانی به ایران و عمل کردن کشورمان به تمام تعهداتش در برجام می‌گوید و در نهایت از عهدشکنیِ ترامپ و امریکا می‌نویسد. کلهر به گونه‌ای یادداشتش را تنظیم کرده که واقعیتِ ماجرای برجام برای مخاطبش، مسجل شود. او نشان داده که در نوشتن هم مانند نواختنِ سازش بسیار دقیق و ظریف عمل می‌کند.

در ادامه یادداشت کیهان کلهر برای روزنامه انگلیسی زبان «دالاس نیوز» را می‌خوانید:

در مقدمه‌ی این یادداشت، از زبان سردبیر این روزنامه اینچنین نوشته شده است: «کیهان کلهر موزیسین ایرانی و دارنده جایزه «گِرَمی» است که سازی ایرانی با نام کمانچه می‌نوازد. او به همراه «یویوما» به عنوان بخشی از گروه بین‌المللی «جاده ابریشم» به اجرای برنامه می‌پردازد. در سال 2016 مستندی از فعالیت این گروه ساخته شد. ما از کلهر دعوت کردیم تا ستونی را برای «اخبار صبحگاهی دالاس«(دالاس مورنین نیوز) با این توقع که از تجربیاتش در حل اختلافات فرهنگی از طریق موسیقی و از بینش خود در مورد مواجه سیاسی بین ایالات متحده و ایران بنویسد.»

کیهان کلهر: تابستان سال 2017 را در وقفه‌ای عجیب از واقعیتی معمولی سپری کردم. من در کمتر از سه ماه 70 کنسرت پرهیجان در ایران اجرا کردم. بلیط تمام اجراها در کمتر از چند دقیقه به فروش می‌رسید یا بقول معروف «سولد اوت» می‌شد. این رویدادها با شور و شوق عمدتا جوانان برای موسیقی کلاسیک ایرانی همراه بود.

حال و هوای سیاسی امروز ایران از آخرین دیدار من در سال 2009 به شدت تغییر کرده؛ در آن زمان، محمود احمدی نژاد در انتخابات برای دومین دوره ریاست جمهوری، برنده شد و این باعث اتفاق‌ها و تجمعاتی در اعتراض یه این انتخابات شد و در ادامه و طی چهار سال بعد صحنه فرهنگ خالی شد و نسل جوان به انزوا رفت.

و اما در سال 2013 ایرانیان به پای صندوق‌های رای رفتند تا یک روحانی میانه‌روی خندان به نام حسن روحانی را به عنوان رئیس جمهور انتخاب کنند. وعده انتخاباتی روحانی، رونق اقتصادی، اعتدال سیاسی و عادی‌سازی روابط بین‌المللی بود. دستاورد بزرگ او توافق تاریخی سال 2015 و معاهده ایران با عنوان «برجام» بود که با اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل به همراه آلمان(P5+1) بود.

پس از 40 سال برای اولین بار دولت ایران با دولت آمریکا مذاکره کرد. عکس هایی از وزیر امور خارجه خندان ایران که در خیابان های ژنو با همتای آمریکایی خود، جان کری، وزیر امور خارجه در حال قدم زدن بود همانطور که در روزنامه های تهران ظاهر می‌شد خیره کننده بود. بنظر می‌رسید که بی اعتمادی به پایان رسیده است. اوضاع آنچنان بود که حتی انتخاب دونالد ترامپ هم زمانیکه تابستان گذشته در ایران بودم نتوانست آن حال و هوای خوب را تخریب کند. تعلیق تحریم‌ها پابرجا به‌نظر می رسید و خوش‌بینی مردم  باعث رونق بازار شده بود.

شبی بعد از یکی از کنسرت‌هایم در شهر شیراز در حال عکس سلفی گرفتن با هوادارانم در پشت صحنه بودم که زنی جوان با گیسوی و چشمان سیاه توجه مرا جلب کرد. او آرام در گوشه‌ای ایستاده بود تا نوبتش برای گرفتن عکس با من برسد. به نظر می رسید که شهامت صحبت کردن داشته باشد اما تردیدی در نگاهش بود. بالاخره نزدیک‌تر آمد و در گوشم نجوا کرد:"می‌خواهم با شما صحبت کنم. فقط تقاضا دارم نیم دقیقه به من فرصت بدهید". جدّیتی در صدایش بود. من با لبخندی گشاده و برای اینکه احساس راحتی کند گفتم: "حتما" حتی میتوانی کل یک دقیقه را فرصت داشته باشی.

او دوباره نجوا کرد:"شما جان من را نجات دادید!"

من پرسیدم: چطور؟

او همچنان با همان حالت نجوا گفت:" پنج سال پیش من تصمیم گرفتم خودم را بکشم. نامه‌ خداحافظی نوشتم و تحقیقی که جهت زدن رگ مچ دستانم انجام داده بودم را هم نوشتم. من حتی موسیقی مرگم را هم انتخاب کردم و آن موسیقی بداهه‌نوازی شما در دستگاه «راست پنج‌گاه» بود. من در گذشته این قطعه را بارها و بارها گوش داده بودم اما زمان خودکشی که داشتم آن را گوش می‌دادم احساس کردم دارم برای اولین بار این قطعه را گوش می‌دهم. موسیقی داشت روحم را جلا می داد و ناامیدی را از من دور می‌کرد. آن موسیقی من را به زندگی بازگرداند. از خود پرسیدم، من چرا باید بمیرم وقتی این همه زیبایی در زندگی وجود دارد؟"

آن شب هیجان‌زده و خسته و از هر زمان متقاعدتر نسبت به قدرت متعالی هنر پیاده به هتل بازگشتم.

تقریبا 65 درصد ایرانیان پس از انقلاب اسلامی سال 1979 متولد شده‌اند. آرزوها و آمال جمعی این نسل سی چهل ساله را می‌توان همراستا با همنسالانشان در اروپا و آمریکا دانست. بر خلاف بسیاری از همسایگان، بنیادگرایی در میان نسل جوان ایران وجود ندارد و این اکثریتی جوان است که با علاقه مستحکم خود و هنر و بازگشت به اعتدال، آینده ایران را تعیین می‌کند.

هشتم ماه می زمانیکه ترامپ در سخنرانی مهمش خود را از برجام بیرون کشید به ایران بازگشتم. ارزش پول ایران به میزان 40 درصد نسبت به دلار سقوط کرد. شایعات مربوط به بازار سیاه برای داروهای حیاتی مانند داروهای شیمی‌درمانی در خیابان ناصرخسروی تهران بالا گرفت. لغو توافق هسته‌ای با ایران خبر بدی‌ست برای بخش پرجنب و جوش جامعه مدنی ایران که در کنسرت‌هایم با آنها مواجه هستم و چرا باید اینچنین شود؟

دولتمردان ایران اما بنظر می رسد که در مورد توافق هسته‌ای خوب عمل کرده‌اند و تمام جوانب توافقنامه را که توسط شورای امنیت سازمان ملل تنظیم شده را به درستی رعایت کرده‌اند. آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، مسئول نظارت بر فعالیت‌های ایران با نظارتی سختگیرانه تایید کرده‌اند که ایران تمام تعهدات خود را به درستی انجام داده است. بالاتر از همه، ایران در راستای انجام تعهدات خود، در گودال تاسیسات تحقیقاتی هسته‌ای بتن ریخت، سانتریفیوژهای غنی‌سازی خود را از بین برد و میزان اورانیوم غنی‌شده را به شدت کاهش داد.

و اما در هشتم ماه می ترامپ این توافقنامه را «تهدید هسته‌ای» نامید و به دولت ایالات متحده دستور اعمال بالاترین تحریم‌ها را صادر کرد. این بازگشت ایران به تحریم و رانده‌شدن در جامعه بین‌المللی را نمی‌توان به مسولیت دولتمردان ایرانی نسبت داد.

من، مانند صدها هزار ایرانی که در آمریکا زندگی می‌کنند، با ریشه‌های عمیق و عشق ماندگار و شرایط دوتابعیتی بودنمان از این تصمیم ترامپ احساس ناامیدی می‌کنم. حالا جناح راست در ایران می‌گویند:"دیدید ما گفتیم اینچنین می‌شود" این محرک ناامیدی‌ در میان نسل‌های جدید است. آنها امیدوار شده بودند که دوران انزواگرایی و افراط‌گرایی به پایان رسیده است. اما دیگر مطمئن و امیدوار نیستند.

سروقت به کنسرتی که در ایالات متحده و در شهر نیویورک داشتم به آمریکا بازگشتم و سپس برای کنسرتی دیگر به دالاس رفتم. شاید خستگی شدید پرواز بوده یا پریشانی و بی‌رمقی از ناامیدی، لیکن هرچه بود خوشایند نبود. هنر می‌تواند گشاینده قلب و ذهن باشد اما به پیش‌رو که می‌نگرم می‌بینم راه باز است و جاده دراز.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران