قم|شهید ایمانی؛ خادم حرمی که در دفاع از حریم ولایت ساکن حرم شد
شهید مهدی ایمانی با خدمتی ۱۴ ساله در حرم بانوی کرامت با فضای حریم و حرم آشنایی دیرینی داشت و در پاسخ بیحرمتی به حریم اهلبیت (ع) دفاع از حرم بانوی صبر و ایثار را پیشرو قرار داد و پس از شهادت پیکر مطهرش در حرم عمه سادات آرام گرفت.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، شهادت شهید مدافع حرم قاسم غریب باجناغ و دوست صمیمی شهید ایمانی مسیر زندگی این شهید را تغییر و افق تازهای را در مقابل دیدگانش نمایان کرد که از آن پس دلتنگیها، بیقراریهای او نسبت به تعدی و هتک حرمت به حریم اهلبیت (ع) صبر و قرارش را برده بود و این انقلاب درونی او را مصممتر از قبل به ادامه راهی بیبازگشت سوق میداد، گویی همان نجوای مشهور را با گوش جان میشنید که بیتابی این عزیمت را روزافزونتر میکرد بهطوریکه در همه حال مهیای این راه عاشقانه بود.
به همین بهانه به گفتوگو با همسر شهید خادم، ساکن و مدافع حریم اهلبیت (ع)، مهدی ایمانی پرداختیم.
طاهره سادات حسینی در گفتوگو با خبرنگار تسنیم در قم، با اشاره به خاطرات 11 سال زندگی مشترک خود با شهید، اظهار داشت: با توجه به شرایطی که آقا مهدی برای ازدواج تعیین کرده بودند از اهمیت نوع حجاب و پوشش و ساداتی همسر آیندهشان، یکی از دوستان مشترک من و خواهر شهید واسطه این آشنایی و ازدواج شدند. در سیام آذرماه سال 85 و سالروز ازدواج حضرت علی (ع) و فاطمه (س) طی مراسمی ساده و خودمانی به عقد و ازدواج هم درآمدیم.
گذاشتن پا جای پدر و بر تن کردن کسوت خادمی بر فرزند شهید
آقا مهدی در سایه پدر و مادری مخلص و با ایمان به همراه خواهر و برادرانش بهخوبی پرورش یافتند پدری که در سالهای دفاع مقدس در نبردهای حق علیه باطل و دفاع از حریم کشورش نقشآفرینیهای بسیاری داشت و مادری که صبورانه بار و مسئولیت زندگی را در نبود پدر بر دوش کشید و فرزندانش را با عشق و ایمانی وصفنشدنی به ثمر رساند تا جایی که در همان سالها فرزند بزرگشان در زمره شهدای روستای فردوی قم قرار گرفت.
همسر شهید مدافع حرم ادامه داد: خون جهاد و مقاومت در وجود این خانواده جریان ساز شده است قلب آقا مهدی نیز با مشاهده این انس و الفتی دیرینه، از کودکی با این رشادتها عجین شده بود تا با شهادت رفیق و با جناق و دوست صمیمی خویش و باز شدن در شهادت به سویش، شور و اشتیاق سفر و دلتنگی و بیقراریاش روزبهروز بیشتر میشد. تا اینکه باوجود موانع پیش رو در اعزامش، مشقتهای این حضور را به جان خرید و دست از همه تعلقات دنیایی خویش برای وصال جانان شست.
در آن زمان آقا مهدی کارمند حرم حضرت معصومه (س) و مسئول صحن صاحبالزمان (عج) بودند بهقدری اشتیاق به خدمت حضرت در وجودشان حاکم بود که خدمت به زائران را بر هر کار دیگری ارج میدانست و از هر لحظهای بدون در نظر داشتن روز تعطیلی برای حضور در بارگاه نورانی آن حضرت بهره میجست و با این گفته که هیچگاه حضرت را تنها نخواهد گذاشت روزگارش را به بهترین حال سپری میکرد.
حاصل و ثمره این ازدواج سه فرزند به نامهای علی، فاطمه و محمد 9، 3 و یک ساله است، محمد شیرخوارهای که هنوز درک درستی از واژه پدر نداشته و محبتهایش را بهخوبی نچشیده، فاطمهای که همچون دردانه سهساله اباعبدالله در این سن کم هنوز به انتظار بازگشت پدر نشسته تا بار دیگر دست نوازشگرش آرامبخش روزهای سرد و تلخ بدون حضور او باشد و آن بزرگمرد کوچکی که پا جای پدر گذاشته و در کسوت پرافتخار خدمت در حرم عمه سادات روزگارش را سپری میکند.
رسیدن به مقام رضای الهی در حریم حرم امن رضوی
فرزندان شهید در این مدت اندک درک حضور پدر، از عشق و محبت و الطاف بیدریغش سیراب شدهاند و روزی با شنیدن حس و حال و آرمان پدر و خاطرات جانفشانیها و رشادتهایش و آرامش و امنیتی را که برای همه فرزندان سرزمین مادریشان به ارمغان آورده، به خود خواهند بالید و باافتخار تحت بیرق ولایت و راه و روش و مسلک پدر قدم فرسایی خواند کرد تا مجاهدتهای بیمثال پدر و همرزمانش را با عمل به سفارشهای آن مردان خدایی به نحوی شایسته پاسداری کنند.
این شهید والامقام در عمر سراسر پر خیروبرکت خویش جز به خدمت خلق و گرهگشایی و دستگیری از هم نوعانش در پی هدف دیگری نبود. در همه حال و در هر شرایطی لبخند آرامبخش او از چهرهاش محو نشد تواضع، سادگی و خوشرویی سیمای او را در نظر همگان ماندگار کرده است. در مناجات شبانه غرق اشک و عشق و اشتیاق و در توسل به ائمه معصومین زبانزد خاص و عام، بهگونهای که در برپایی هیئتهای مذهبی سرآمد همه بود.
همسر شهید مهدی ایمانی با بغضی گلوگیر و چشمانی پراشک از آخرین سفری که بهاتفاق داشتند اینگونه یادکرد: با علم به علاقه و اشتیاقی که آقا مهدی به شهادت داشتند درحالیکه لحظهای نمیتوانستم نبود ایشان را باور و تحملکنم، در آخرین سفری که به مشهد الرضا داشتیم، گویی سرنوشت چیز دیگری را برایمان رقمزده بود. وقتی خود را در حریم حرم امن رضوی یافتم همه وجودم غرق در احساس رضای الهی شد و با آرزوی عاقبتبهخیری همسرم از همه وجودم دست کشیدم.
سرانجام این شهید پرافتخار میهن، در سن 34 سالگی، پس از بارها اعزام داوطلبانه به مناطق عملیاتی سوریه غیرتمندانه در 22 آذرماه سال 96، در منطقه دیرالزور به آرزوی قلبی خود، مقام والای شهادت نائل آمد. در این میان دو رفیق و دو باجناغ همراه، با قدم گذاشتن درراه جهاد و شهادت و گذشتن از همه تعلقات و ارزشهای دنیایی، بندگی خویش را به خالق هستی به نیکی به اثبات رساندند.
فرازی از وصیتنامه شهید مهدی ایمانی
از شهدا شرمندهام که خیلی دیر به درک حقیقت وجودیشان پی بردم از خداوند متعال و حضرات معصومین و شهدا ممنونم که به گریههای شبانه این حقیر جواب دادند و خبر اعزام این بنده گناهکار را بهعنوان مدافع حرم حضرت زینب سلامالله علیها و حرم سهساله امام حسین علیهالسلام خانم حضرت رقیه(س) دادند.
حال که صهیونیست خونخوار، انگلیس مکار و آمریکای جنایتکار، وهابیت و صعودی خیانتکار قصد براندازی حرمهای اهلبیت(ع) را دارند و با حمله ناجوانمردانه و وحشیانه به زنان و فرزندان و طفلهای شیرخواری که هیچ پناهی ندارند به فکر خود قدرت جهانی هستند و با قدرت نمایی برای کودکان بیسرپرست قصد کشورگشایی دارند این وظیفه را بر خود دیدم که به کمک این مردم بیگناه و دفاع از حرم اهلبیت عازم شوم.
گفتوگو و گزارش از الهام پناهیفر
انتهای پیام/ش