فعال سیاسی تاجیک در گفتوگو با تسنیم: عدم اعتراض اپوزوسیون عامل مهم وضعیت فعلی سازشنامه صلح است/ ریشه تغییر در تاجیکستان مسائل اجتماعی خواهند بود
الیم شیرزماناف، از چهرههای سابق حزب سوسیال دموکرات تاجیکستان گفت: زمانی که اپوزوسیون به بیقانونیها میتوانست اعتراض کند، این کار را نکرد و سازمانهای بینالمللی و کشورهای کفیل هم خود را کنار کشیدند، سازشنامه صلح کلا زیر پا گذاشته شد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، فضای سیاسی تاجیکستان امروز و تحولات روی داده در این کشور طی سالهای 2010 تاکنون، نگرانیهای زیادی برای تحلیلگران به وجود آورده است. بسیاری از تحلیلگران بر این عقیدهاند که با حذف تمام گروههای مخالفین توسط دولت، فضای سیاسی این کشور میتواند به تنش کشیده شده و از آنجایی که روشهای قانونمندی برای اعتراض وجود ندارد، این تنشها ممکن است رادیکالیزه شده و موجب بیثباتی این کشور شوند.
لذا یکی از مسائلی که این روزها بیش از پیش در محافل سیاسی مربوط به تاجیکستان مطرح میشود، موضوع پیماننامه صلح است. در همین راستا و با نزدیک شدن به سالروز امضای پیمان صلح تاجیکستان، با آقای الیم شیرزماناف، از چهرههای سابق حزب سوسیال دموکرات تاجیکستان و مسئول این حزب در منطقه بدخشان، که در حال حاضر در اتحادیه آزاداندیشان تاجیک مشغول به فعالیت است، مصاحبهای صورت دادهایم.
تسنیم: لطفا از صلح تاجیکستان بگویید. این صلح به جهت توقف جنگ یک دستاورد بزرگ برای تاجیکها به حساب میآید، اما اکنون بهعلت عدم پایداری، مورد انتقادات زیادی است. تحلیل شما از شرایط پیش آمده چیست؟
شیرزمان اف: عاقبت هر نوع درگیری، خواه نا خواه مذاکره است و عاقبت مذاکره نیز صلح است. درگیری تاجیکستان هم مستثنای از این قاعده نیست و پس از اتمام درگیریها در حال رسیدن به یک صلح عمومی بودیم. روند این مذاکرات در ابتدا در تهران، کابل، بیشکک و مسکو خیلی خوب میگذشت، همه خیلی پیگیرانه و با تمایل به صلح نزدیک میشدند و این مذاکرات میتوانست به نفع ملت تاجیک به اتمام برسد. بنده بر این عقیدهام که در این دوره یکی از چهرههای بسیار سیاستمدار و نیرومند حاجی اکبر تورجانزاده بودند که هیات اپوزوسیون را بر دوش داشتند و کارها را خیلی خوب به پیش میبردند.
تا مذاکرات در خوسده، تنها یک مشکل میان دو طرف مذاکرهکننده وجود داشت، که طرف اپوزوسیون پافشاری بر آن داشت که ابتدا مسائل سیاسی حل شوند و یا حداقل روند حل آنها آغاز شود، سپس، چهرههای اپوزوسیون بازگشت شرافتمندانهای به تاجیکستان داشته باشند و در نهایت بهتدریج ساختارهای قدرت (نیروهای نظامی) مذاکره شوند.
اما نظر حکومت بر آن بود که ابتدا خلع سلاح صورت بگیرد و مسائل نظامی و بازگشت مهاجرین حل شود و در انتها مسائل سیاسی مورد گفتوگو قرار بگیرد. بنده از همان ابتدا و پیش از برگزاری مذاکرات در خوسده بر این عقیده بودم که مرحوم سیدعبدالله نوری زیرکی رحماناف را ندارد و البته این که شکی نداشتم که حکومت در پی فریب است.
لذا از ابتدا میدانست که این باخت اپوزوسیون بود و در خوسده اپوزوسیون تاجیک شرطنامه صلح را امضا نکرد، بلکه عملاً توافق تسلیم را امضا کرد. در اینجا بود که همه دستاوردهایی که در مذاکرات پیشین هم به دست آمده بودند، همه از دست رفتند. بعدها حتی در مسکو زمانی که طرف روسیه فهمید که امضای شرطنامه با اصرار مرحوم برهانالدین ربانی و احمد شاه مسعود صورت گرفته است، حتی کرملین درک کرد که آنچه به امضا رسیده واقعاً پیمان صلح نیست و مطمئنم در همان زمان مسکو بندهایی را خودش افزود وگرنه، اپوزوسیون ممکن بود دست از همه چیز بکشد. مگر میشود یک طرف سلاح را بر زمین گذاشته و بدون هیچ کفالت سیاسی وارد خاک کشور شود؟ معلوم بود که وقتی ابتدا خلع سلاح شوند، بعد از آن تا آخر همه نفرها را از میان بر میدارند.
تسنیم: بعد از بازگشت دیگر امکان اصلاح این ضعفهایی که شما میگویید وجود نداشت؟
شیرزمان اف: بله، فرصتهایی بود اما باز هم از میان رفت. به خصوص هنگامی که با پافشاری طرف حکومت، اپوزوسیون راضی شد تا قانون اساسی اصلاح شود و آقای رحمان برای یک مهملت 7 ساله دیگر رئیسجمهور بماند. در حالی که باید پس از اتمام همان دوره از قدرت کناره میگرفت. کفالت سیاسی شرطنامه صلح تنها همین یک بند بود که باز هم اپوزوسیون آن را از دست دادند. متاسفانه در همین زمان هم شاهد آن بودیم که جناح دنیوی اپوزوسیون (گروههای سکولار) پراکنده شدند و هیچ اعتراضی هم از سوی نهضت اسلامی نشد. اگر اعتراضاتی میشد، شاید طرف حکومت هنوز آنقدر مطمئن نبود به تثبیت قدرتش و در صورت اعتراض میتوانستند تاثیرگذار باشند.
تسنیم: اپوزوسیون خود اعتراض نکردند یا توانایی اعتراض نداشتند؟
شیرزمان اف: در آنجا بحث توانایی هم در کار نبود. دیگر شرطنامه صلح زیر پا گذاشته شده و تنها راه باقی مانده همین بود. چون معلوم بود وقت زیادی نمانده است و رزمندگان سابق و چهرههای سیاسی اپوزوسیون یا به صورت فیزیکی حذف میشوند، یا به زندان میافتند.
مشکل دیگر هم آنجا بود که بعد از امضای سازشنامه صلح، دو طرف آن صرفاً به حزب نهضت اسلامی و آقای رحمان منحصر شد. در حالی که در اپوزوسیون احزاب دنیوی (سکولار و ملیگرا و ... ) هم تا سال 1997 قدرتمند بودند. اگرچه نیروهای نظامی آنها به نهضت نمیرسید، اما به لحاظ فکری و سیاسی حضور قابل توجهی داشتند. لذا آهسته آهسته تمام دستاوردهای صلح رفت به سمت دو طرف نهضت و حزب حاکم.
البته باید اضافه کنم من بر آن نیستم که آن حزب خلق دموکراتیک است، بلکه معتقدم رزمندگان سابق جبهه خلق بر سر قدرت آمدند و دولت را در دست گرفتند. در نتیجه وقتی همه گروههای دنیوی پراکنده شدند، تنها حزب نهضت اسلامی مانده بود که باید اعتراض میکرد که متاسفانه نشد.
تسنیم: در فرایندهای سیاسی همچون انتخابات فضا برای اعتراض و اعمال تغییرات وجود نداشت؟ به هر حال گروههای مخالف دولت در آن زمان همچنان نمایندگانی در پارلمان داشتند.
شیرزمان اف: خیر. بعد از سال 2006 باز دیگر هم متاسفانه شاهد بودیم تغییراتی در قانون اساسی اعمال شد و تقلبهای گستردهای هم که در انتخاباتها صورت میگرفت وضعیت بدتر شد. در این دوره هم هیچ اعتراضی نشد و به آن رضایت دادند که همان دو کرسی را در پارلمان داشته باشند. حتی بعد از سال 2010 هم باز نه حزب نهضت و نه حتی حزب کمونیست، هیچ کدام اعتراضی نکردند. تنها حزبی که اعتراض کرد حزب سوسیال دموکرات بود. باز هم به همان دو کرسی پارلمانی رضایت داده شد. اگر در آن سال هم حتی اعتراضی میشد باز به اینجا نمیرسیدیم.
تسنیم: فکر میکنید علت اصلی این اعتراض نکردنها چه بوده؟
شیرزمان اف:خوب من بهنوعی وضعیت ریاست حزب نهضت اسلامی را در آن سالها تا حدودی میدانم. آنها بسیار از اتهامات تروریسم و افراطگرایی و ... به دلیل اسلامی بودن نامشان هراس داشتند. هرگونه اعتراض آنها را قبول نمیکردند و چنین اتهاماتی میزدند و باز همان اتفاقات دهه 1990 ممکن بود تکرار شود.
بخشی از این موضوع بهخاطر این مساله بود. ولی به هر حال در انتها دیدیم از آن چیزی که ترسیدند همان شد. یعنی عاقبتش به همین روز رسیدند. غیر از اعتراض نکردن اپوزوسیون نسبت به این بی عدالتیها و قانونشکنیها، باید به این موضوع هم اشاره کرد که سازمانهای بینالمللی و کشورهای کفیل صلح هم خود را کنار کشیدند. این هم مهم بود. به هر حال اگر در آن زمان از سوی جامعه بینالمللی فشاری بر روی دولت تاجیکستان میآمد، وقتی که اقتدارش هنوز تکمیل نشده، باز هم میشد به تغییر امیدوار بود. اما این هم از دست رفت. در نتیجه هرقدر که دیرتر اعتراض شود، کار نیز به همان میزان مشکلتر و سنگینتر میشود و ببینید وضعیت امروز چگونه است.
طرف حکومت کاملاً امضای خود را از پای سازشنامه پس گرفته است و گویی دوباره باز گشتهایم به همان وضعیت سالهای 1990. اخیراً هم در قضایای قیامالدین و محیالدین کبیری و حتی مرحوم سیدعبدالله نوری دیدیم که چه شد. البته فکر میکنیم این هنوز آخر راه نیست و باز هم باید از طرف حکومت منتظر اقدامات بدتری باشیم.
تسنیم: پروتکل 3220 چندین سال است که در محافل سیاسی و رسانهای تاجیکستان مطرح است. طرف دولت این موضوع را رد کرده است، اما مخالفین بر صحت آن اصرار دارند. البته وقایع روی داده هم نشانههای واضحی داشتند که افراد را از اظهار نظر بینیاز میکنند. نقش این پروتکل را چگونه ارزیابی میکنید؟
شیرزمان اف: شورای امنیت پروتکل 3220 را سال 2010 تصویب کرد. انتشار و علنی شدن آن هم فکر میکنم یک هشدار بود. به نظرم ارادهای پشت این کار بود. شاید میخواستند با این هشدار حزب نهضت یا گروههای سابق سلاح به دست خود را در خطر احساس کنند و به عملیاتی دست بزنند. قرار بود با این نقشه رزمندگان سابق دست به سلاح برده و پس از آن عملیات گستردهای از سوی نیروهای امنیتی صورت بگیرد و در یک عمل وسیع، همه را از میان بردارند که این طرحریزی موفق نبود. البته از سال 2010 میبینیم که عملیاتها بر ضد رزمندگان سابق اپوزوسیون گسترده شد و حتی تا بدخشان هم رسید. نتیجه آن شد که از رزمندگان تقریبا ًیک نفر هم نتوانست جان سالم به در ببرد.
تسنیم: یعنی این نقشه فقط علیه نهضت اسلامی طرحریزی شده بود؟
شیرزمان اف: خیر؛ در چارچوب پروتکل 3220، نه فقط نسبت به نهضت، بلکه نسبت به نیروهایی که اعتماد نسبت به آنها کمتر بود، قرارهایی گذاشتند. برنامه هم پیچیدهتر از آن بود که فکرش را بکنیم. به عنوان مثال در بدخشان در ساختارهای قدرت دیگر عملاً از افراد محلی به کار گرفته نمیشد. پس از قتل مرموز ژنرال نظراف هم دیدیم که عملیات مخصوصی را صورت دادند و چقدر مردم به قتل رسیدند. در انتها هم 2 نفر را به اتهام کشتن این ژنرال به زندان بردند که البته من مطمئنم هیچ ربطی به آن نداشتند. چرا که کار همان قوههایی بود که میخواستند. البته باز هم نقشهشان در بدخشان کامل پیاده نشد و نهایتاً نوبت به خود نهضت رسید.
تسنیم: یکی از موضوعات مهم امروز تاجیکستان که به عنوان پیامدی از تحولات پس از صلح نیز به حساب میآید، موضوع انتقال قدرت است. مخصوصاً احتمال موروثی شدن حکومت که بعضاً احتمال آن مطرح میشود. نظر شما در این باره چیست؟
شیرزمان اف: خوب، من بعید میدانم که این امکان باشد. به هر حال همه حاکمیتهای خودکامه در کنار منابع و ثروت حتی میبایست برنامههایی اجتماعی هم پیاده کنند. همچون آذربایجان یا ترکمنستان. اما یک رژیم خودکامه که نیازهای اجتماعی مردم را نیز برطرف نسازد، عاقبت خوبی نخواهد داشت.
ترسم از آن است که همین نیروهای سالم را همگی از تاجیکستان بیرون رانند و جای آنها را نیروهای خیلی افراطیتر بگیرند. میدانیم که احتمال پیدا شدن نیروهای دیگری در تاجیکستان خیلی زیاد است. البته من نظرم بر اعتراضاتی بدون خشونت مشابه ارمنستان، گرجستان یا حداقل قرقیزستان بود، اما میترسم که وضع در تاجیکستان بدتر شود.
حتی اگر در نظر بگیریم نهضت و دیگر گروههای خارج تاجیکستان هم دیگر هیچ وقت بر نگردند به کشور، باز هم آنجایی که خالی شد، خالی نمیماند. علاوه بر این، در داخل خود حاکمیت هم مشتاقان حکومت زیادند، در داخل خانواده هم همگی به نامزدی تنها یکی از اعضای خانواده راضی نمیشوند و نمیتوان پیشبینی کرد. اما به هر حال قدرت عوض میشود، اما پایدار نمیماند.
تسنیم: به هر حال آقای رحمان بیش از دو دهه است که تاجیکستان را حفظ کرده است. چرا بعد از او نباید این قدرت پایدار بماند؟
شیرزمان اف: ببینید، اگرچه کمونیستها ایدئولوژی داشتند، اما باز هم بیش از 70 سال نتوانستند دولت را نگه دارند. اما حکومت خانوادگی امروز تاجیکستان بر پایه همان ایدئولوژی هم نیست و طی این 25 سال تنها بر پایه هراس از جنگ استوار بوده است. لکن امروز نسلی برآمده که جنگ 1992 برایش یک افسانه است و یا احساس همان خطر را که نسل ما میکرد، نمیکند.
طی این سالها فقط همین بوده و هیچ آلترناتیو دیگری را هم پیشنهاد نکردهاند. هیچ برنامه اجتماعی تاثیرگذار و قابل توجهی ندارند. اخیراً آماری منتشر شده که مردم ما ضعیفترین مردم در میان جماهیر اتحاد شوروی سابق هستند. دیگر فکر نمیکنم با این شعار که «اگر ما رویم جنگ میشود» بتوانند 25 سال دیگر حکومت کنند. خواه نا خواه روز انتقال قدرت نزدیک شده است.
تسنیم: فکر نمیکنید با انتقال قدرت به هر ترتیبی وضعیت کمی بهتر شود؟
شیرزمان اف: فکر میکنم اگر انتقال قدرت صورت بگیرد، این وضعیت بدتر شده و رژیم سختگیرتر میشود. چون دو گزینه پیش رو دارد. حاکمیت کلاً دو واسطه دارد: یکی اقتصاد است و دیگری قدرت. در وضعیت فعلی باید طرحی افسانهای برای مسائل اجتماعی و اقتصادی داشته باشد که مردم را به خود دلگرم کند، یا این که فشنگها را آماده کند.
این طبیعی است. فرض کنید که 2020 یا رستم بیاید، یا دخترش یا دامادش. من فکر نمیکنم وضعیت اقتصادی یا اجتماعی تاجیکستان بهبود قابل توجهی یابد، در جامعه دگرگونی اتفاق بیفتد و حکومت محبوبیت بیشتری پیدا کند. حتی اگر مانند ازبکستان پسر یا دختر هم نیایند و مثلاً نخستوزیر یا امثال آقای یتیماف بیایند، باز هم به صورت اصولی تغییری حاصل نمیشود. تغییر در صورتی کارساز است که ساختاری باشد.
تسنیم: به نظر شما نقش بازیگران خارجی در این فرایندها به چه صورت خواهد بود؟
شیرزمان اف: مطمئن هستم که در انتقال قدرت، روسیه و چین خود دخالت کرده و سعی میکنند که انتقال قدرت بدون مشکل صورت بگیرد. اما با وضعیت اقتصادی و اجتماعی امروز تاجیکستان شاید تنها انتخابشان همین باشد که پیشوای فعلی دوباره خود را پیشنهاد کند. در این حالت شاید باز هم تا مدت دیگری این روند ادامه پیدا کند و تغییرات چندانی را شاهد نباشیم.
تسنیم: پیش از این گفتید که ممکن است در دورههای گذار بیثباتی و درگیری دوباره به تاجیکستان باز گردد. بدون نیروهای اپوزوسیون فکر میکنید این امر امکانپذیر است؟
شیرزمان اف: خوب، نگاهی به همین انقلابهای رنگی اخیر که بدون خشونت بودند و یا انقلابهای مسلحانهای که صورت گرفت بیندازید، ریشه هیچ کدام از آنها از سیاست شروع نشده است. یعنی اعتراضات ابتدا از مسائل اجتماعی بر میخیزد و در این حوزه هم وضعیت تاجیکستان خیلی بد است. مردم لب به جان آمده سرانجام سخن به اعتراض میگشایند.
ببینید در اعتراضاتی مانند گرجستان یک جوان به قتل رسید و پدرش که یک سیاستمدار هم نبود اعتراضات را شروع کرد. یعنی اعتراضات اجتماعی میشود و برای اعتراضات اجتماعی تمام پایههای آن در تاجیکستان وجود دارد. تنها چیزی که تا به امروز تاجیکستان را نگه داشته، همین مهاجرت بیسابقه است. از مشکل گریختن است. یعنی این مردم جای گریز از مشکل به سمت روسیه دارند. لکن، روسیه هم روز به روز قوانینش را سختتر میکند. من آلترناتیوهای دیگری ندیدهام. بهر حال هر وضعیتی بشود، ریشهاش اجتماعی است و نه سیاسی. سیاست بعدتر وارد میشود.
تسنیم: فکر میکنید تلاشهای اخیر روسیه برای عضویت در اتحادیه اقتصادی اوراسیا هم از همین جهت است؟
شیرزمان اف: فکر نمیکنم که امروز برای روسیه عضویت تاجیکستان در این سازمان مهم باشد. در درون آن همچنان مشکلات زیادی است. بلاروس ادعاهای خود را دارد و قزاقستان و قرقیزستان هم اختلافات خودشان را. مضافاً این که اگر غرب بعد چند ماه گوشهای را برای روسیه باز کند و تحریمها را بردارد، کرملین دیگر نیازی به این سازمانهای تصنعی که صرفاً انگیزه سیاسی داشته باشند، نخواهد داشت. از طرف دیگر هم یک منبع مهم درآمد برای خانواده حاکم، گمرک است. از همین جهت راضی نمیشوند که گمرک خود را به یک نهاد فراملی تسلیم کنند.
برای روسیه هم این مساله دیگر خیلی کهنه شده است و گمان نکنم که تاجیکستان در روزهای نزدیک عضو این اتحادیه شود و اگر عضو این اتحادیه هم شود بعید میدانم که برای ما مزیتهای چندانی به بار آورد. البته شاید در اوایل سال 2020 که انتخابات است، به منظور این که برای رژیم تاجیکستان مشکلی ایجاد نشود، کرملین سختگیریاش را برای مهاجرین تاجیک کم کند. اما به هر حال اصل مشکل و درد نیاز به طبابت دارد و با مسکن نمیشود کاری را از پیش برد.
انتهای پیام/