به گزارش خبرگزاری تسنیم از ارومیه، وضعیت بد اقتصادی کشور سبب شده است تا فرزندان اقشار کمدرآمد نتوانند به ادامه تحصیل امیدوار باشند و از سنین کودکی مجبور هستند وارد بازار کار شوند و آینده خود را در کوچه و خیابانها به خاطر تصمیمات اشتباه مسئولان و حباب دیده شدن توسط یکی از آنها به ناچار تباه میکنند.
حال باید دید که این مشکلاتی که توسط سران دولت حباب نامیده میشود واقعاً حباب است یا آنها در جامعهای دیگر زندگی میکنند و مردم در جامعهای دیگر!
افزایش سن ازدواج، طلاق، بیکاری، فساد اخلاقی و کاهش سن کودکان کار از عواقبی است که این حبابها به وجود میآورند و جامعه را روزبهروز به سمت بیپولی و افزایش طبقات اجتماعی سوق میدهد و کسی نیز به فکر این مشکل بزرگ نیست.
خبرنگار تسنیم سری به پارک گولر باغی ارومیه زد تا از حال و هوای شبهای تابستان گزارشی تهیه کند که گویا مشکلات اقتصادی خنده و شادی را از بین برده است و مشروح این گزارش از نظر میگذرد.
با درآمد 800 هزار تومان نمیتوان ازدواج کرد
مرتضی حسینی گفت: شغل من صافکاری است و در ماه حدود 800 هزار تومان درآمد دارم که با وجود این شرایط اقتصادی این میزان درآمد به هیچ دردی نمیخورد.
وی افزود: من 36 ساله هستم و تا به امروز نتوانستهام حتی به ازدواج فکر کنم و بهترین روزهای جوانی من گذشت و در زندگی یک بازنده به حسب میآیم البته من نباختم بلکه این بلا را سر ما آوردند.
حسینی تأکید کرد: ما در کشور ثبات اقتصادی نداریم و کسی هم به فکر دیگری نیست و از هر راهی برای کسب منفعت خود تلاش میکنند و مهم نیست که در این کسب سود سر دیگر افراد جامعه چه میآید.
راه جدید برای ساختن زندگی وجود ندارد
احمد قلی پور که بساط اغذیه"یئرآلماکابابی"(کباب سیبزمینی) را در پشت پیکان وانت خود گذاشته بود تا بتواند روزی حلال کسب کند گفت: از شغلم راضی نیستم اما چارهای هم ندارم.
وی افزود: شرایط جامعه بهگونهای شده است که حق انتخاب نداری و مجبور هستی از یک راه شکم زن و بچههایت را سیر کنی تا بیشتر گرسنه نباشند.
قلی پور تأکید کرد: وقتی فصل تابستان میشود برای یک مشتری بیش از 10 نفر از شغل ما وجود دارد که آن را جذب کند و از طرف دیگر نیز شهرداری به سد معبر بودن گیر میدهد و ما واقعاً نمیدانیم که در این شرایط باید چونه زندگی کنیم.
توان پرداخت هزینههای تحصیلم را ندارم
اسماعیل پسر شانزده سالهای که روی آرزوهای خود کفن سفید کشیده بود و مجبور بود برای سیر کردن شکم پدر مریضش که دیسک کمر دارد و نای کار کردن ندارد و همچنین خانواده خود شب و روز کار کند با دلی پر از روزگار و سران کشور که در حق او و امثال او بدی کردهاند گفت: این دوران برای ما خوب نبود.
وی افزود: ما هنوز جوان هستیم و باید به ما کمک کنند نه اینکه مشکلات جامعه را من بر دوش بکشم و از جوانی خود بمانم.
اسماعیل تأکید کرد: از روی ناچاری مجبور هستم این شغل را ادامه دهم و هر روز با افزایش قیمت دلار، اجناسی که میخرم نیز افزایش پیدا میکند و دیگر توان خرید این پفک و توپها را ندارم
پسر شانزده ساله شکست خورده شهر ارومیه تصریح کرد: به خاطر هزینههای تحصیل مجبور شدم از کلاس نهم دیگر قید مدرسه را بزنم و به کار کردن مشغول باشم تا بتوانم شکم خانواده 4 نفری خود را سیر کنم.
اینها تنها گوشهای از حبابهای موجود در جامعه هستند که نیازی نیست مسئول مربوطه به فکر اینها باشد چراکه زندگی آنها خودبهخود میترکد.
فیلم یوسف عباسی
انتهای پیام/ع/ش