به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، هجدهمین محفل شاعرانه «قـرار» با حضور صابر قدیمی، فضه سادات حسینی و حسین صیامی در محل باشگاه خبرنگاران پویا برگزار شد.
بیشتر بخوانید:هجدهمین محفل شعر قرار|قدیمی: قند پهلو در تلویزیون برای من نقطه عطف بود/هنرمند نباید رنگی بشود
در ادامه اشعار خوانده شده توسط مهدیه سادات حقی در این محفل را باهم می خوانیم:
گویی تمام سهم من از تو ندیدن است
بی باده مست مستم و ساغر نمی رسد
تقویم ها همه تک فصل مانده اند
پاییز انتظار به آذر نمی رسد؟!
می ترسم از ندیدن رویت بگو چرا
پایان این خیال دلهره آور نمی رسد؟!
مثل همیشه فقط ادعای عشق!
عشقی که حرف مانده، به باور نمی رسد
با من بگو که شکوه ی از خود کجا برم
جز تو کسی به داد من آخر نمی رسد
من خسته ام از این همه دلداگی به غیر
خسته از آن دلی که به دلبر نمی رسد
این روزگار را که رقم زد؟ هوای نفس!
زورم به این سواری خودسر نمی رسد
الحق سزاست رهایم کنی که جز
تیغ تبر به شاخه ی بی بر نمی رسد
بخشش ولی برای شما ارث مادری است
جز این زلال چشمه ز کوثر نمی رسد
آری منم فقیر و اسیر و یتیم تو
یاری برای من ز تو بهتر نمی رسد
از مهربانی تو تعجب نمی کنم
جز رایحه ز مشک معطر نمی رسد
مهرت شبیه عطر قریبی ، که گرد پاش
عطر گلاب نامی قمصر نمی رسد
انتهای پیام/