عاشقانه‌های مردم بیرجند بدرقه راه ایمان شهید؛ شهیدی که به آرزوی وصالش رسید

عاشقانه‌های مردم بیرجند بدرقه راه ایمان شهید؛ شهیدی که به آرزوی وصالش رسید

مردم بیرجند در هوای داغ کویری در حالی ایمان شهید را بر روی دستان خود بدرقه کردند که آرزوی دیرینه‌اش شهادت بود، ایمان با آن که سن و سال زیادی نداشت امروز از بالا ما را نظاره می‌کند و بهشتیان به استقبالش آمده‌اند.

به گزارش خبرنگار تسنیم از بیرجند، آسمان دل مردم خراسان جنوبی در روز تشییع شهید "ایمان یوسفی" ابری بود، مردم از کوچه پس کوچه‌های شهر خود را به مصلی (هیئت ابوالفضلی) بیرجند می‌رساندند تا ایمان شهید را به خانه ابدیش بدرقه کنند.

هوا گرم است و خورشید هم اشعه‌های خود را بر کویر بیرجند سایه افکنده اما پیر، جوان، مرد و زن، دختر و پسر همه هر طور که شده خود را به مصلی می‌رسانند. در مصلی جای سوزن انداختن نیست مادر در حالی که چشمانش پر از اشک است تلاش می‌کند تا میهمانان را خوش آمدگویی کند.

امروز همه  آمدند حتی افرادی که ایمان را نمی‌شناختند هم آماده بودند برای ادای احترام به بزرگ مردی که سن و سالش زیاد نیست اما قلب و روح بزرگی داشت که لایق شهادت شد.

کمی منتظر ورودش می‌مانم، بوی سپند همه جا را عطرآگین کرده بی‌شک اگر مادر شهید حال و روز خوبی داشت خودش به شخصه برای جوان رعنایش سپند دود می‌کرد.

امروز نام ایمان برای بهشتیان آشناتر است هر چند که شهدا نیازی به  معرفی ندارند. پیکر ایمان از آمبولانس پیاده می‌شود و همه چشم به او دوخته‌اند و هر کسی در دل عقده‌ای دارد و با خود نجوا می‌کند.

وقتی جمعیت از خبر رسیدن پیکر او که آگاه می‌شوند به سختی می‌توان آنها را کنترل کرد همه می‌خواهند او را ببینند.

صدای مداحی و روضه خوانی بلند می‌شود؛ اشک‌ها بر گونه حضار جاری می‌شود و زیر تابوت ایمان ملائکه هم حضور دارند؛ امروز آیت‌الله عبادی برای احترام به شهید در دمای هوای 37 درجه با پای برهنه حضور یافت تا بزرگی نام شهید را به همه یادآور شود.

مردم ایمان شهید را تا آسمان بر روی دست‌های خود  بالا می‌برند.  پیکر ایمان بر روی دست‌ها وارد مصلی می‌شود اشک و آه تنها همدم این روزهای مادر و همسر ایمان شده است و پدر هم حال و روز بهتری از مادر ندارد.

مادر خود را به سمت پیکر می‌رساند، یکی دو قدمی که پیش می‌رود غم امانش را نمی‌دهد آه از نهادش بلند می‌شود غم همه وجودش را فرا می‌گیرد دوباره به راه ادامه می‌دهد دستی بر روی پیکر پاک فرزند شهیدش و بر صورتش می‌کشد.

نگاه به پیکر پاک شهید که می‌اندازی انگار در خوابی عمیق فرو رفته‌ است بر لب‌هایش کمی تبسم دارد گویا در آخرین لحظات عمرش شخصی به ملاقات او آمده است. خوشا به حالت ایمان، خوشا به حالت که رفتی تا با رفتن ثابت کنی هنوز جوانان در دفاع از وطن با جان و دل حضور دارند.

هر کسی که از درب وارد می‌شود دست در گردن مادر می‌اندازد و از خوبی‌های ایمان شهید یادآوری می‌کند.

همسر ایمان هم با آن که تلاش می‌کند مانند همسر شهید حججی آرام بگیرد و صبوری اختیار کند اما هر از گاهی که یاد خاطرات با ایمان  می‌افتد در دلش غوغایی برپا می‌شود.

مادر ناله سر می‌دهد غم از دست دادن جوان سخت است مادر است دیگر هر چند شهادت بالاترین درجه‌ای بود که نصیب فرزندش شد اما نمی‌تواند جای خالی فرزندش را ببیند. مادر است و دیگر نمی‌تواند تصور کند دیگر ایمان از درب خانه‌اش وارد نخواهد شد و امروز باید برای همیشه با فرزند شهیدش وداع کند.

هر کس که او را می‌شناخت امروز برایش اشک ریخت، هر کس که ایمان را ندیده بود وقتی در این مراسم از خوبی‌ها، تقوا و ایمانش می‌شنید برایش اشک می‌ریخت، برای ایمان که نه برای خود اشک می‌ریخت که قرار است با کوله باری سنگین به آخرت سفر کند.

دختری را در مصلی دیدم که عکس شهید در دست و با دست دیگر چشمانش را پاک می‌کند او که شهادت را بهترین و بالاترین درجه می‌دانست گفت: خدا به خانواده شهدا صبر دهد، خیلی سخت است که در سن جوانی عزیزترین شخص زندگیت را از دست بدهی اما آنها امیدوار هستند که فرزندشان در آن دنیا شفاعت‌شان خواهد کرد.

ایمان بر روی دست‌های مردم، سوژه همه عکاسان و دوربین‌ها می‌شود او قرار است برای آرام گرفتن در خانه ابدی به روستای زادگاهش سرچاه شور شهرستان خوسف برود، مردم با پیکرش خداحافظی‌ می‌کنند و پیکر پاک ایمان راهی خانه ابدیش می‌شود.

راه ایمان و دوستان شهیدش همچنان ادامه دارد.

انتهای پیام/ح

پربیننده‌ترین اخبار استانها
اخبار روز استانها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon