توصیه سید‌مهدی شجاعی به نویسندگان جوان: ادبیات کهن بخوانید/ بایرامی: سخت‌ترین آزمون نویسنده داستان کوتاه است

توصیه سید‌مهدی شجاعی به نویسندگان جوان: ادبیات کهن بخوانید/ بایرامی: سخت‌ترین آزمون نویسنده داستان کوتاه است

محمدرضا بایرامی در دومین نشست «کوتاه با داستان» گفت: داستان کوتاه نوشتن، بسیار سخت است و متاسفانه مشتری چندانی هم ندارد و ناشران هم از چاپ آن استقبال نمی‌کنند. تمام این موضوعات، زنگ خطری است. از زاویه خود ما، سخت‌ترین آزمون نویسنده داستان کوتاه است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا،‌ دومین جلسه کوتاه با داستان با حضور «سید مهدی شجاعی»‌ در حالی شب گذشته یکشنبه 4 شهریور در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد که «محمدرضا بایرامی»‌نویسنده مهمان این برنامه بود.

در ابتدای این مراسم، سید مهدی شجاعی، نویسنده نام‌ آشنای کشور و میزبان جلسه «کوتاه با داستان» در سخنانی گفت: یکی از دلایلی که من به پرداختن به داستان کوتاه در شرایط فعلی اصرار دارم، مربوط به ظرفیت‌هایی است که در این قالب وجود دارد. سال‌ها است که احساس می‌کنم که این قالب برای ما مهجور بوده است. به اعتقاد من، در شرایط اجتماعی خاص، این قالب بیش‌ از قالب‌های دیگر جواب می‌دهد و برای انتقال مباحث، ظرفیت دارد. یکی از دلایل این است که ضرباهنگ زندگی و فعالیت‌ها تندتر شده و شتاب بیش‌تری گرفته است. برای مثال، در گذشته رمان‌های 10 جلدی چاپ می‌شد و مورد استقبال هم قرار می‌گرفت اما اکنون قالب‌ها به سمت ایجاز و فشردگی رفته است. به همین دلیل، احیای این قالب و توجه به آن را بسیار ضروری می‌دانم. این مهجور ماندن به گونه‌ای بود که نه دیگر ناشرها تمایلی به چاپ این ژانرداشتند و نه مخاطب خیلی علاقه نشان می‌داد و به طبع آن، نویسندگان نیز تمایلی به نوشتن در این ژانر نداشتند. بنابراین ما فکر کردیم و دیدیم که بهتر است حتی با بضاعت اندک خود وارد این قالب بشویم و آن را احیا کنیم.

توصیه سیدمهدی شجاعی به جوان‌ترها؛ برای تقویت بنیه ادبی خود، ادبیات کهن را بخوانید

وی ادامه داد: نگاه من به داستان کوتاه شاید کمی گسترده‌تر از نگاه‌های متعارف باشد. من در توصیه‌ای که به جوان‌ترها دارم همیشه می‌گویم که برای تقویت داستان‌نویسی، ادبیات کهن را بخوانید. حال اگر دقت کنید می‌بینید که ادبیات کهن ما بیش‌تر شعر است و به همین دلیل باور دارم که با خواندن شعر، بنیه ادبی هنرمندان قوی می‌شود، قلم‌شان روان می‌شود و آثار نوشتاری‌‌شان دچار تغییر زیادی می‌شود. در بخش دیگر نیز باید بگویم از آن‌جا که همیشه در ادبیات شعری ما، حاکمیت وجود داشته است، تمام داستان‌ها و قصه‌ها حتی با تعریف امروزی خود در قالب شعر برای مخاطبان تعریف می‌شده است.

شجاعی گفت:‌ این موضوع به مدل‌های مختلف در شعرهای مختلف وجود دارد. منطق‌الطیر عطار، مثنوی مولوی و .... نمونه‌های بسیار خوبی برای این موضوع هستند. بنابراین می‌خواهم توجه نویسندگان را به این موضوع جلب کنم که ظرفیت بسیار گسترده‌ای در داستان کوتاه وجود دارد که در بخش‌های مختلف وجود دارد. بنابراین اگر کمی روی ادبیات کهن خود متمرکز شویم، می‌بینیم که حتی چند بیت از حافظ به معنای واقعی یک داستان کوتاه است که تمام عناصر مربوط به آن را دارد.

در ادامه این جلسه، سید مهدی شجاعی داستان «دزد و قاضی» را از پروین اعتصامی خواند و ضمن اشاره به آن گفت: همان‌طور که دیدید، این ابیات از پروین اعتصامی یک داستان کوتاه کامل است. در آن زمان قالب داستان‌گویی، استفاده از شعر بوده است و اکنون از قالب داستان کوتاه می‌توان استفاده نمود.

سخت‌ترین آزمون برای نویسنده، داستان کوتاه است/ داستان کوتاه، ضعف‌های نویسنده را آشکار می‌سازد

سخنران بعدی این جلسه، محمدرضا بایرامی بود. او ضمن اشاره به اهمیت داستان کوتاه گفت: چند دقیقه پیش با خانم سلیمانی حرف می‌زدم. از من پرسید که آیا برای امروز، داستان کوتاه جدیدی را آماده کرده‌اید؟ در پاسخ به ایشان گفتم، خیر. داستان کوتاه چیزی نیست که هر روز بتوان نشست و آن را نوشت. واقعا هم همین است. باید از آقای شجاعی تشکر کنم، زمانی که زنگ زد تا به این جلسه بیایم، دلیل حضورم را نپرسیدم. البته هر جایی که ایشان از من بخواهد که بروم، با سر می‌روم اما اکنون، هنگامی که توضیحات ایشان را شنیدم، با خود گفتم که چه خوب است که این احساس خطر را همه‌مان متوجه شویم.

وی افزود:  داستان کوتاه کار بسیار سختی است. خود من در کارنامه 30-40 ساله خود، فقط یک مجموعه داستان کوتاه دارم که در آن فقط 2-3 داستان کوتاهش را قبول دارم. البته انتشارات نیستان لطف کرد و آن را چاپ کرد اما خود من می‌دانم که فقط چند داستان از آن خوب است. داستان کوتاه نوشتن، بسیار سخت است و متاسفانه مشتری چندانی هم ندارد و ناشران هم از چاپ آن استقبال نمی‌کنند. تمام این موضوعات، زنگ خطری است. از زاویه خود ما، سخت‌ترین آزمون نویسنده داستان کوتاه است. آقای شجاعی جز استثنائات است، خود من تا جایی داستان کوتاه نوشتم اما بعد از رها کردن آن، دیگر نتوانستم به عقب برگردم و داستان کوتاه بنویسم. اغلب دوستان ما نیز چنین هستند، داستان کوتاه نمی‌نویسند، به سمت رمان نوشتن می‌روند و دیگر هم نمی‌توانند داستان کوتاه بنویسند. در داستان کوتاه، هر کلمه حتما باید بسیار محکم در آن متن نشسته باشد در حالی که رمان فضای بازتری دارد. رمان مانند خیابانی است که در آن مغازه‌های مختلفی وجود دارد. شما حتی اگر برای خرید کتاب هم به آن خیابان رفته‌ باشید، می‌توانید از مغازه‌های دیگر، جنس‌های دیگر نیز بخرید و شما می‌توانید در آن دور بزنید. در مقابل، در داستان کوتاه چنین نیست. محدوده بسیار سختی دارد و کسانی هم که دوست ندارند، دست‌شان رو شود، خیلی وارد این فضا نمی‌شوند چرا که ضعف‌هایشان آشکار می‌شود.

فاطمه سلیمانی، به عنوان اولین نویسنده برای خواندن داستان کوتاه خود به روی صحنه آمد. او پیش از خواندن داستان خود گفت: برای من افتخار است که داستان کوتاه می‌خوانم چرا که این ژانر بسیار مغفول مانده و توجه زیادی به آن نشده است. امروز می‌‌خواهم یکی از داستان‌های مجموعه «خاکستری یک کابوس» به نام «تا سپیده» را بخوانم و امیدوارم که مورد توجه قرار گیرد.

کرامات شیخ که هنوز ادامه دارد...

دومین نویسنده که به خواندن داستان کوتاه خود مشغول شد، سید مهدی شجاعی بود. او که پیش از این از داستان طنز جدید خود با عنوان «از کرامات شیخ ما.... » رونمایی کرده بود و قسمت اول آن را در جلسه گذشته خوانده بود، قسمت دوم از این مجموعه را در این جلسه خواند. داستانی که با تشویق‌های مکرر حاضران در سالن همراه بود و به دلیل طنز بودن آن، بارها لبخند را به لب حاضران در سالن کشاند.

غافل‌گیری میزبان «کوتاه با داستان» با برگزاری جشن تولد او/ خاص‌ترین هدیه تولد به نویسنده بزرگ کشور

 در بخش دیگر از این جلسه داستان‌خوانی، اتفاق ویژه‌ای رخ داد و آن هم برگزاری جشن تولدی کوچک به مناسبت سالروز تولد سید مهدی شجاعی بود. در این بخش، دسته‌گلی از طرف فرهنگسرای اندیشه به ایشان داده شد تا پاسداشتی بر زحمات این نویسنده باشد. هم‌چنین تعدادی از مخاطبان این نویسنده که در جلسه نیز حضور داشتند، دسته‌گل‌هایی را برای تبریک تولد وی، هدیه کردند. در این میان، هدیه یکی از حاضران نیز بسیار جالب بود. او گفت که از آن‌جا که آقای شجاعی اهل کلمه هستند، می‌خواهم داستانی را که به مناسبت زادروز ایشان نوشته‌ام را بخوانم. او سپس داستان کوتاهی را به مناسبت تولد سید مهدی شجاعی خواند که با واکنش این نویسنده و تشکر او همراه بود.

در ادامه مراسم، محمدرضا بایرامی به خواندن داستان کوتاه خود پرداخت. او قبل از خواندن داستان خود گفت: در راه که می‌آمدم، متوجه شدم که مجموعه داستان خود را همراه نیاورده‌ام. خوشبختانه در لب‌تاب گشتم و داستانی را پیدا کردم. امروز یک قصه کوتاه را برایتان می‌خوانم که قبلا در مجموعه «برخورد نزدیک» توسط نیستان منتشر شده است. وقتی در ابتدا با این عنوان، در اینترنت سرچ کردم، چیزی پیدا نکردم. در ادامه خاطرم آمد که اسم قبلی آن «آتش به اختیار» بود. وقتی با این اسم هم آن را سرچ کردم، دیدم که باز هم نتیجه‌ای نمی‌دهد. در نهایت متوجه شدم که اسم آتش به اختیار را قبلا برای رمانی استفاده کرده بودم که مضمونی شبیه به این داستان داشت و چند سال پیش منتشر شد. در نهایت اسم سوم این داستان یعنی «در راه» را پیدا کردم. در راه یا در را اصطلاحی است که بین دیده‌بان خط و کسی که سر قبضه است، رد و بدل می‌شود. به محض این که گلوله‌انداز، گلوله را در خمپاره‌انداز می‌اندازد تا خمپاره شلیک بشود، از این عبارت استفاده می‌شود. بنابراین از بین 3 اسمی که این داستان داشته است و هر کدام را به دلایلی حذف کردم به نام «در راه» می‌رسیم که در این جلسه آن را می‌خوانم. قبل از خواندن داستان باید توضیحی را به شما بدهم و آن هم این است که جنگ در روز 21 تیر 1367 تمام شد و شاید بتوان گفت که به نوعی تکلیف جنگ در این روز مشخص شد. این روز در جنوب و بخش غربی خوزستان بسیار مشهور است و در ذهن همه است. اتفاق عجیبی در آن روز افتاد و آن هم بود که تقریبا تمام خطوط ما در هم شکست و دشمن پیشروی بسیار سریعی انجام داد و بسیاری از متصرفات و خاک‌های ما را پس گرفت. این روز در بین سربازان نیز بسیار مشهور است. داستان «در راه» راجع به آن روز است و به نوعی آخرین روز جنگ را به تصویر می‌کشد.

داستان جنگ نوشتن در انحصار بایرامی و چند نفر دیگر است/ باید مردم را به دانستن مجهز کنیم

سید مهدی شجاعی راجع به این داستان گفت: داستان نوشتن برای جنگ، کار دشواری است. عموم کسانی که در جبهه حضور داشتند و تمام اتفاقات را با پوست و گوشت خود احساس کردند، نویسنده نبودند و در مقابل عموم نویسندگان، وقایع را از نزدیک لمس نکردند. یکی از دلایلی که آقای بایرامی و چند نفر دیگر که راجع به جنگ نوشتند، منحصر به فرد و شاخص هستند، به این دلیل است که این پیوند را برقرار کردند. بدین معنی که جنگ را از نزدیک احساس کردند و توانایی ترسیم آن را نیز دارند. خاطرات زیادی نوشته می‌شود و به شدت نیز ترویج و تبلیغ می‌شود اما داستان و رمان از عالم هنرمندی است و کاری نیست که از دست هر کسی بریاید. به نظرم این موضوع هنری است که در انحصار آقای بایرامی و چند نفر دیگر معدود است. من در جلسه چند روز پیش در خانه سینما نیز گفتم که وظیفه ما اهالی فرهنگ و هنر و اندیشه این است که رشد و تعالی برای فرهنگ مردم ایجاد کنیم. تلقی من این است که آن‌چه که می‌کشیم از عوامی است و هر بلایی که سر مملکت می‌آید به دلیل جهالت مردم است. عمده‌ترین وظیفه ما به عنوان یک قشر فرهنگی این است که مردم را به دانستن و تحلیل کردن مجهز کنیم. این اتفاق رخ نمی‌دهد مگر با کتاب. به واقع، هیچ کدام از ابزارهای دیگر، جای کتاب را نمی‌گیرد چرا که عمق کتاب را ندارد.

یک داستان کوتاه بین‌المللی آخرین مهمان «کوتاه با داستان»

در بخش پایانی، نوبت به علی فامیان رسید که داستان کوتاه خود را بخواند. او که دبیر ترجمه داستان‌های برگزیده جایزه ا هنری است، در مورد ضرورت ترجمه این آثار گفت: داستان کوتاهی که امروز می‌خوانم، داستانی 3 صفحه‌ای با عنوان «سیگار»‌ است که با توجه به حجم آن بسیار خاص است. نویسنده این داستان، یک شخص آمریکایی است که چند رمان و داستان کوتاه نیز دارد. این داستان کوتاه او در بخش منتخب سال 2016 انتخاب شده و در مجموعه 20 داستان برتر قرار گرفته است.

او سپس این داستان کوتاه را خواند. فامیان سپس در پاسخ به سوالی، به معرفی ا هنری پرداخت و گفت: آغاز پروژه میراث اهنری از ترجمه آثار خود او شروع شد. آقای شجاعی مجموعه داستان‌هایی را پیشنهاد دادند، داستان‌ها خوانده شد و از این میان داستان «زنان افسونگر» و یک داستان دیگر ترجمه شد. در هنگام ترجمه این کتاب‌ها متوجه شدیم که بنیاد اهنری از سال 1910 متولی انتخاب داستان‌های منتخب در آمریکا و کانادا است. آنان داستان‌های مختلف را جمع‌اوری می‌کنند و سپس اسم‌های آن را جدا می‌کنند و به داوران می‌دهند تا 20 داستان برتر انتخاب بشود. اولین تجربه ما، در انتشارات نیستان آغاز شد و منتخب سال 2006 را ترجمه کردیم. در ادامه خود انتشارات نیستان پیشنهاد داد تا چنین کاری انجام بشود و ما همراه با یک تیم این کار را انجام دادیم. داستانی که امرروز خواندم، یکی از داستان‌هایی است که قرار است به زودی در مجموعه 2016 چاپ بشود. البته به دلایلی فرهنگی مجبور هستیم که یک سری از داستان‌ها را کنار بگذاریم. ما تلاش می‌کنیم که به عقب نیز برگردیم و بسیاری از کتاب‌های سال‌های مختلف را به زبان فارسی ترجمه کنیم. به نظرم تاکنون هیچ انتشاراتی وارد این عرصه نشده است و این حرکت عظیم ابتدا از سمت انتشارات نیستان آغاز شد. جالب است که در طی این سال‌ها، 2 جنگ جهانی را تجربه کردیم اما این بنیاد نه‌چندان بزرگ در آمریکا در تمام زمان‌ها کار خود را انجام داده است و تداوم داشته است. کمتر کسی هست که داستان به زبان انگلیسی بخواند و منتظر چاپ کتاب اهنری نباشد. فکر می‌کنم که با کاری که در انتشارات نیستان در ترجمه این آثار صورت می‌گیرد، تاخیر تاریخی در این حوزه جبران شود.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران