مشاور اردوغان: مقامات سعودی فکر می‌کردند خاشقجی بدنبال سازماندهی مخالفان سیاسی است/ جمال ابتدا حامی حمله به یمن و بعد مخالف آن شد

مشاور اردوغان: مقامات سعودی فکر می‌کردند خاشقجی بدنبال سازماندهی مخالفان سیاسی است/ جمال ابتدا حامی حمله به یمن و بعد مخالف آن شد

عربستان سعودی به این نتیجه رسیده بود که جمال خاشقجی دارای ظرفیت‌های شخصیتی و فکری سازماندهی مخالفین حکومت آل سعود است.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم٬ یاسین آکتای مشاور اردوغان در حزب عدالت و توسعه٬ از شهروندان عرب‌زبان ترکیه است و از دیرباز با جمال خاشقجی روزنامه‌نگار کشته‌شده عربستانی روابط نزدیکی داشته است.

در روزی که جمال خاشقجی وارد کنسولگری عربستان سعودی در استانبول شده٬ به نامزد خود گفته است: اگر تا یک ساعت٬ بیرون نیامدم حتماً با یاسین آکتای تماس بگیر.

خبرگزاری آناتولی٬ به منظور معرفی بیشتر خاشقجی٬ در مورد او مصاحبه‌ای با یاسین آکتای انجام داده که خبرگزاری تسنیم٬ آن را به فارسی ترجمه کرده و در دو بخش در اختیار خوانندگان می‌گذارد.

یاسین آکتای در سال 1966 در شهر کردنشین سرت در جنوب شرقی ترکیه به دنیا آمد. در شهر سرت٬ علاوه بر کردها٬ اقلیت کم‌شماری از اعراب نیز زندگی می‌کنند که یاسین آکتای و خانواده‌ امینه اردوغان همسر رئیس جمهور ترکیه نیز از همین اقلیت هستند. آکتای در رشته جامعه‌شناسی تحصیل کرده و 12 کتاب چاپ کرده است.

او از سال 2005 میلادی در روزنامه ینی شفق٬ مقاله می‌نویسد. آکتای در حیات سیاسی خود٬ یک بار به عنوان نماینده شهر سرت به مجلس رفته است٬ سپس در پست‌هایی همچون معاونت سیاست خارجی٬ سخنگویی و معاونت حقوق بشر حزب عدالت و توسعه فعالیت کرده و همواره یکی از افراد نزدیک به اردوغان بوده است.

او علاوه بر زبان ترکی استانبولی٬ بر عربی٬ کُردی کورمانجی و انگلیسی تسلط دارد. وی در حال حاضر مشاور اردوغان در حزب عدالت و توسعه٬ رئیس افتخاری بنیاد فکری آنکارا٬ استاد دانشگاه و از اعضای موسس گروه رسانه‌ای ترکی – عربی است.

آناتولی: همچنان که می‌دانید در سه هفته اخیر موضوع قتل جمال خاشقجی داغ ترین خبر رسانه‌های ترکیه بوده و همه او را به عنوان یک روزنامه‌نگار سعودی می‌شناسند که در کنسولگری عربستان سعودی در استانبول کشته شده و خود عربستان هم این موضوع را پذیرفته است. از نظر شهروندان ترکیه جمال خاشقجی کیست؟

آکتای: قبل از اینکه چنین چیزی برای جمال خاشقجی روی دهد٬ برای شهروندان ترکیه٬ یک شخصیت شناخته شده نبود و قاعدتاً این روزها همه می‌پرسند از کجا پیدایش شد؟ چرا که جمال در رسانه‌های ترکیه فرد شناخته شده‌ای نبود و به زبان ترکی هم صحبت نمی‌کرد، اما تبار و ریشه‌اش ترک بود.

در دوران جنگ جهانی نخست و پیش از آنکه خط کشی‌های مرزی به شکلی که می‌شناسیم٬ صورت بگیرد٬ عربستان سعودی بخشی از امپراتوری عثمانی بود و جمال خاشقجی و خانواده‌اش نیز در آن جا مانده بودند. آنها اصالتاً از شهر قیصریه ترکیه هستند. این خانواده از عربستان سعودی بودند، اما همواره خود را ترک می‌دانستند و می‌توانیم بگوییم که در روابط ترکیه و عربستان سعودی هم از جایگاه و اهمیت ویژه‌ای برخوردار بودند.

آناتولی: وقتی که با شما صحبت می‌کرد به شما می‌گفت که خود را یک ترک حس می‌کند؟

آکتای: بله البته چنین احساسی داشت و در فضاهایی هم که حضور داشت و سخنرانی می‌کرد تا حد زیادی این حس را منتقل می‌کرد.

چیز عجیبی است به عنوان یک مثال می‌گویم در عربستان سعودی و در دیگر اراضی متعلق به جغرافیای امپراتوری عثمانی٬ خیلی وقت‌ها افرادی را زیارت می‌کنیم و با انسانهایی آشنا می‌شویم که خود را واقعاً ترک حس می‌کنند و شمار آنها هم فراوان است.

هر کس به نحوی و به شکلی٬ خاندان٬ تبار و شجره نامه ترکی یا خانوادگی ترکی خود را مورد توجه قرار می‌دهد و از آن به عنوان یک نقطه عطف یاد می‌کند. من این را فقط در عربستان سعودی ندیدم٬ بلکه در سوریه٬ لبنان و به ویژه در مصر مثال‌های فراوانی دیده‌ام.

همچنین در تونس و الجزایر با چنین افرادی برخورد کردم. وقتی که فکرش را می‌کنید٬ فقط صد سال از آن دوران گذشته است و صد سال پیش شرایط جغرافیایی و سیاسی به شکل امروز نبود و می‌توانیم بگوییم تمام انسان‌هایی که در جغرافیای تحت قلمرو امپراتوری عثمانی زندگی می‌کردند٬ بعد از رویدادهای جنگ جهانی نخست و خط کشی‌های مرزی هر کدام به شکلی از همدیگر جدا ماندند.

به همین دلیل همواره احساس کردیم که بخشی از ما ناقص مانده و همدیگر را از دست دادیم. اما در شرایطی که صحبت از جهانی شدن به میان آمده و در سایه ارتباطات٬ امکان آن فراهم شده که بیشتر به همدیگر برسیم و بیشتر همدیگر را بشناسیم. به ویژه من بارها در مصر دیده‌ام و به شکل بسیار بارز و مشخصی مثال‌هایی را دیده‌ام که افراد مختلفی عنوان کرده‌اند که خاله٬ عمه  پدربزرگ مادری و جد آنها ترک بوده است و این را هم به صراحت ابراز کرده‌اند.

آناتولی: بعد از آن که جمال خاشقچی عربستان سعودی را ترک کرد در آمریکا رحل اقامت افکند و در آن کشور زندگی می‌کرد. اما او به دفعات به ترکیه می آمد. سبب چه بود؟ چرا جمال خاشقچی تا این اندازه به کشور ترکیه رفت و آمد می‌کرد؟

آکتای: شاید همه ما متوجه این واقعیت شده‌ایم که ترکیه در حال حاضر یک ویژگی مهم دارد و ویژگی ترکیه این است که در جهان اسلام از جایگاهی برخوردار است که به یک نقطه کانونی تبدیل شده و می‌بینیم که بسیاری از اجلاس٬ همایش‌ها و کنفرانس‌های مرتبط با جهان اسلام٬ در شهر استانبول برگزار می‌شود.

کنفرانس‌های مرتبط با آینده جهان اسلام در حوزه‌های سیاسی٬ تجاری٬ روشنفکری و گردهمایی‌های دانشگاهی٬ غالباً در ترکیه برگزار می‌شوند و به همین خاطر می‌توانیم بگوییم که ترکیه به یک مرکز مهم برای گردهمایی روشنفکران و انسان‌های برجسته جهان اسلام تبدیل شده است.

به عنوان مثال چندی پیش گروهی از فعالان برتر حوزه حقوق بشر گرد هم آمدند و در این باره تصمیم‌گیری کردند که به یکی از کشورهایی که بیشترین فعالیت را برای خدمات و امدادرسانی انسانی ارائه داده است جایزه بدهند.

همه متفق القول بودند که ترکیه در این حوزه اقدامات مهمی انجام داده و به همین خاطر جایزه سال 2018 را به ترکیه دادند و استانبول را به عنوان پایتخت انسانیت برگزیدند.

در سال بعدی هم برای آمادگی برگزاری این جایزه٬ بازهم نشست‌هایی داشتند و اتفاقاً در موضوع گفت‌وگوهای سیاسی٬ اجتماعی مرتبط با کمک‌های بشردوستانه٬ تمام مقدمات دیدارهای آنها باز هم در ترکیه برگزار شد.  

از این لحاظ ترکیه به یک نقطه مرکز روشنفکری و گردهمایی‌های سیاسی مهم تبدیل شده است. وقتی که می‌گوییم ترکیه در حال حاضر یک قدرت منطقه‌ای مهم هست، از یک واقعه ساده و سطحی صحبت نمی‌کنیم بلکه محتوای جدی و پس زمینه سیاسی قابل توجهی دارد و در حال حاضر دلایل اجتماعی بین‌المللی فراوانی وجود دارد برای اینکه ما چنین ادعایی را مطرح کنیم.

همین الان بروید در هتل‌های استانبول تحقیق کنید٬ ببینید چه همایش‌ها و کنفرانس‌هایی در هتل‌های استانبول برگزار می‌شود. در چنین شرایطی وقتی که استانبول از لحاظ معادلات بین‌المللی چنین موقعیتی پیدا می‌کند، بسیار طبیعی است که جمال خاشقجی و افراد دیگری نظیر او٬ مرتب به ترکیه و به این شهر بیایند و وقتی که صحبت از گردهمایی‌های کوچک و بزرگ می‌شد٬ جمال خاشقجی یکی از افرادی بود که نام او همواره به ذهن برگزار کنندگان می‌رسید و او را دعوت می‌کردند.

آناتولی: آیا می‌توانید بگویید جمال خاشقجی هر ماه دست کم یک بار به ترکیه می آمد؟

آکتای: هر ماه یک بار در ترکیه و در استانبول شرایط٬ دلایل و زمینه‌ای فراهم می‌شد که جمال خاشقجی و افرادی نظیر او به استانبول بیایند. نه تنها جمال بلکه خیلی افراد دیگر هم مرتباً به استانبول می‌آیند.

شما اگر بررسی کنید، می‌بینید که هر فرد روشنفکر و چهره مشهوری که شما نام او را ذکر کنید٬ می‌توانم به شما بگویم که چندبار به استانبول آمده است. در حال حاضر من به جرأت می‌توانم بگویم شخصیت‌های روشنفکر نامدار جهان و شخصیت‌های برجسته‌ای باقی نمانده‌اند که راه آنها و مسیر آنها به ترکیه نیفتد و به استانبول نیایند.

تمام افراد اهل اندیشه٬ فعالان حقوق بشر٬ فعالان حوزه‌های سیاسی و اجتماعی و به ویژه افراد برجسته جهان اسلام و واقعاً فردی باقی نمانده که به گردهمایی‌های استانبول نیاید. علاوه بر این دلایلی که برشمردم دلایل فراوان دیگری هم وجود دارند به خاطر این که جمال خاشقجی هر ماه به ترکیه بیاید در طول یک سال٬ یک سال و نیم بعد از تَرک عربستان سعودی و اقامت در آمریکا٬ روابط زیستی و عاطفی او با ترکیه بیشتر شد و بیشتر به ترکیه می‌آمد و با بانویی آشنا شده بود و برای آغاز زندگی مشترک برنامه‌ریزی‌های انجام داده بود و فکر می‌کنم یکی از دلایلی که باعث شد او در طول یک سال و نیم اخیر بیشتر به ترکیه بیاید همین مسئله بود.

او در استانبول برای خود آپارتمانی خریده بود و قصد داشت به سرعت تمام اقدامات لازم برای آغاز زندگی مشترک جدید را انجام دهد.

آناتولی: یعنی تصمیم گرفته بود در ترکیه به زندگی خود ادامه دهد و در ترکیه بماند؟

آکتای: نظر او بر این بود که هم در واشنگتن زندگی کند و هم در استانبول. نامزد او خدیجه خانم٬ هنوز دکترای خود را به پایان نرسانده است و لازم بود در ترکیه بماند.

جمال خاشقجی ترکیه را بسیار دوست داشت و فکر می‌کنم که می‌خواست نهایتاً ترکیه را به عنوان اقامتگاه همیشگی خود  انتخاب کند و این را قبلاً به خدیجه خانم گفته بود و به شکلی دیگر به من و رفقای دیگرمان از جمله توران هم این نکته را گفته بود.

من و  توران قشلاقچی رئیس انجمن رسانه‌ای ترک – عرب٬ از بنیانگذاران موسسه رسانه‌ای ترک عرب هستیم و خاشقجی این مسائل را با ما در میان می‌گذاشت.

او در ترکیه٬ خود را در یک فضای گرم و صمیمی می‌دید و همین نکته بود که باعث شد فکر تشکیل خانواده در ترکیه به سرش بزند. او هم از عربستان جدا شده بود از کشور خودش و هم از فضای خانوادگی و واقعاً در ترکیه حس خوبی داشت.

آناتولی: آیا خاشقجی در سخنرانی‌های خود به این موضوع اشاره می‌کرد که ترکیه را یک کانون مهم در جهان اسلام می‌داند. نگرش کلی ایشان به جایگاه ترکیه در جهان اسلام چه بود؟

آکتای: بله قطعاً ترکیه را کانون مهمی در جهان اسلام می‌دانست و قبل از این که حزب عدالت و توسعه هم به قدرت برسد در مورد ترکیه چنین دیدگاهی داشت.

او همواره بر این باور بود که ترکیه نقش مهمی در تاریخ و جغرافیای منطقه داشته و جایگاه خوبی پیدا می‌کند و در این مورد واقعاً یک دیدگاه تحلیلی خاصی داشت.

او معتقد بود ترکیه در دوران اقتدار حزب عدالت و توسعه در حوزه توسعه سیاسی و دموکراسی یک مسیر طولانی را پیموده و واقعاً همیشه تحسین‌گر و متحیر بود.

در برابر پیشرفت‌های ترکیه بر این باور بود که ترکیه در حوزه دموکراسی و حقوق بشر گام‌های بلندی برداشته است و همواره این موضوع را تأیید می‌کرد. شنیدن خبرهای خوب در مورد ترکیه جمال را به وجد و هیجان می‌آورد و شنیدن خبر رویدادهای تلخی مانند وقایع گزی پارک یا کودتا واقعاً او را نگران می‌کرد.

جمال خاشقجی بر این باور بود که جهان عرب باید در حوزه توسعه سیاسی و اقتصادی٬ ترکیه را به عنوان یک الگو مد نظر قرار دهد. او خیلی خوب می‌دانست که یک مدل یا یک الگو از یک کشور به راحتی و به شکل کامل قابل انتقال و قابل انطباق نیست.

با این وجود همواره می‌گفت که مدلی که در حال حاضر در ترکیه وجود دارد همچون باد می‌وزد و نسیمی از آن به کشورهای عربی هم می‌رسد و تغییراتی در این کشورها هم ایجاد خواهد کرد.

در دوران خیزش‌های موسوم به بهار عربی٬ جمال خاشقجی هیجان بالایی داشت و خود او هم با وجود آن که در عربستان زندگی می‌کرد، اما مخالف حکومت کشور خود بود و تصور می‌کرد که بهار عربی می‌تواند تغییرات مهمی در همه کشورها ایجاد کند.

 جمال به شکل شفاف و روشن بسیار از این موضوع ناراحت بود که کشور او یعنی عربستان سعودی بر موج سیاسی مخالفینی که در بهار عربی شکل گرفته بودند٬ تاثیر منفی می‌گذارد و به آنها ضربه می‌زند. ما در هفته‌های اخیر دیدیم که عبارت روزنامه‌نگار منتقد و مخالف به طور کامل به جمال خاشقجی چسبیده شد اما واقعیتش را بخواهید جمال به آن شکل جدی و قاطعانه مخالف حکومت کشور خودش نبود، منتقد بود.

او انتقاد می‌کرد و در حوزه نقد سیاسی بسیار انسان واقعی‌بینی بود. اما شفاف می‌گویم جمال خاشقجی به دنبال آن نبود که یک خاندان دیگر غیر از خانواده آل سعود حکومت عربستان را به دست بگیرند.

آناتولی: با این حساب می‌توانید بگویید جمال خاشقجی دقیقاً چه می‌خواست و به دنبال چه بود؟

آکتای: جمال بر این باور بود همچنان که در بریتانیا یک خانواده سلطنتی وجود دارد و در ظاهر قدرت در دست آنها قرار گرفته٬ در عربستان سعودی نیز وجود خاندان پادشاهی آل سعود یک واقعیت عینی است و باید آن را پذیرفت.

همیشه فکر می‌کرد که خاندان سعودی نیز باید همچون خاندان سلطنتی بریتانیا در حوزه حقوق بشر و دموکراسی اقداماتی انجام دهد، به حقوق انسانها احترام بگذارد و زمینه‌های توسعه سیاسی را فراهم کند.

وقتی که ملک عبدالله فوت کرد و ملک سلمان عبدالعزیز بر تخت نشست و از اصلاحات سخن به میان آورد٬ جمال خاشقجی بسیار امیدوار شده بود و در حمایت از سیاست‌های ملک سلمان مقالاتی نوشت. حتی وقتی که به یمن حمله شد در اوایل مخالفتی نکرد و به شکل قاطعانه با مسئله یمن مخالف نبود.

آناتولی: شما چند روز پیش یک مقاله منتشر کردید و در آن مقاله نوشته بودید که گناه خاشقجی چه بود؟ حالا در این مصاحبه هم برای ما بگویید واقعاً وقتی که با این جنایت روبه‌رو می‌شویم و ابعاد مختلف آن را مورد تحلیل و واکاوی قرار می‌دهیم باید بپرسیم: هدف چه بود و واقعاً وی چه گناهی مرتکب شده بود؟

آکتای: من در مقاله هم به این موضوع اشاره کردم که چرا جمال خاشقجی کشته شد و چرا واقعاً خود او با رفتن به کنسولگری٬ به چنین خطایی افتاد.

من تصور می‌کنم که خطای مهم او اعتماد کردن بود. او واقعاً به کشورش اعتماد کرد و تصور نمی‌کرد که چنین بلایی بر سر او بیاورند. او هم به کشورش عربستان و مامورین کشورش اعتماد کرد و هم به ترکیه.

او بر این باور بود که امکان ندارد در کنسولگری کشور خودش با مشکلی روبرو شود. او می‌دانست ترکیه یک کشور قدرتمند و قانون محور و حقوق محور است و پلیس بسیار قدرتمند و مشرفی دارد و از قدرت نیروهای امنیتی ترکیه به خوبی با خبر بود و واقعاً فکر نمی‌کرد که در استانبول ربوده شود یا بلایی بر سر او بیاید یا مورد سوءقصد قرار بگیرد.

به ویژه مطلقاً فکر نمی‌کرد در کنسولگری بلایی بر سرش بیاید. نه تنها جمال خاشقجی٬ یک انسان سطحی همچنین نگرشی دارد و واقعاً به ذهن کسی خطور نمی‌کند که در کنسولگری کشور خودش کشته شود.

این یک جنایت بسیار وحشتناک بود. قتل یک انسان در کنسولگری که به کشور خود او تعلق دارد٬ واقعاً چه معنایی دارد؟ هر کسی ممکن است در کشورهای خارجی مسیرش به سفارت یا کنسولگری کشور خودش بیفتد و بخواهد برای رفع کارهایش به آنجا مراجعه کند، اما هیچکس به این فکر نمی‌کند که ممکن است در کنسولگری٬ جان خود را از دست بدهد یا در جریان یک جنایت او را به قتل برسانند و بخواهند این جنایت را پنهان کند.

مگر یکی از ویژگی‌های جهان مدرن این نیست که امنیت انسان‌ها فراهم شود؟ او گناه یا جرمی در کشور خود مرتکب نشده بود. تنها گناه او مخالفت سیاسی با سران کشورش بود و به ویژه در اثنای بهار عربی مخالفت خود را بر زبان آورد.

اما هیچکس در کشورش او را به خاطر مخالفت مورد بازجویی یا بازخواست قرار نداد. وقتی هم که به برخی از دستگیری‌ها اعتراض کرد و این برخورد متعلق به ماه‌های آخر اقامت او در عربستان بود٬ مشکلی پیش نیامد.

جمال در آغاز مداخله عربستان در یمن را مورد حمایت قرار داده بود و تصور می‌کرد چنین چیزی برای عربستان لازم است. اما بعدها وقتی که دید واقعاً اقدامات نظامی عربستان از کنترل خارج شده٬ با این اقدام ریاض مخالفت و اعلام کرد که حضور عربستان در یمن و به ویژه با حضور امارات متحده عربی و دیگران بحران را عمیق‌تر و پیچیده‌تر می‌کند و در حال حاضر همه ما چنین فکر می‌کنیم.

ما هم به این نتیجه رسیدیم که بحران یمن با این شرایط پیچیده‌تر و خطرناک‌تر شده است. متاسفانه همین وضعیت وحشتناک در سوریه و لیبی و مصر هم روی داده است.

جمال با اقدامات کشورش یعنی عربستان سعودی در یمن به شکل آشکار مخالفت می‌کرد٬ انتقاد می‌کرد و انتقاداتش را به شکل صریح و شفاف در نوشته‌ها و پیام‌هایش به زبان می‌آورد.

اما واقعاً چنین اقداماتی می‌تواند موجب قتل یک انسان شود؟ آیا اینها می‌تواند بهانه‌ای باشد برای این که در نقطه اوج از فردی متنفر شد و جان او را گرفت؟

چنین تصور می‌کنم که مسئله عوامل جنایت قتل جمال خاشقجی و برخورد عربستان سعودی با جمال صرفاً انتقادات او و مخالفت‌های سیاسی نبوده است.

من فکر می‌کنم که عربستان سعودی و به این نتیجه رسیده که جمال خاشقجی دارای ظرفیت‌های شخصیتی و فکری سازماندهی مخالفین حکومت آل سعود است.

آنها چنین نقشی برای جمال خاشقجی قائل بودند و واقعاً در مورد توانایی و نقش او دچار توهم شده بودند.

خود جمال بارها به ما می‌گفت که چنین بیاناتی از سوی سران عربستان سعودی بسیار اغراق‌آمیز است و اساساً سازماندهی مخالفان و تلاش برای تغییر نظام عربستان سعودی ناممکن است.

من به این نتیجه رسیدم که این توهماتی که از سوی سران سعودی در مورد جمال خاشقجی صورت گرفته ناشی از ترسو بودن آنها و پارانویای اقتدار است. آنها دچار پارانویا شده‌اند و به این خاطر می‌ترسند.

ادامه دارد...

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon
طبیعت
پاکسان