شکارفروشی سازمان محیط زیست یعنی اعلام ورشکستگی

شکارفروشی سازمان محیط زیست یعنی اعلام ورشکستگی

مگر جمعیت کل و بز ما در آستانه انقراض قرار گرفته که سوپرمن‌های سازمان محیط زیست برای اصلاح نسبت جنسیتی آنها پروانه شکار صادر کنند؟ چرا رسالت اصلاح نسبت جنسیتی و تعدیل جمعیت آقایان محیط زیست تنها متوجه گونه‌های مورد علاقه شکارچیان است؟

به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، هرچند از آغاز فروش پروانه شکار در قرق‌های اختصاصی حدود دو سال می‌گذرد اما انتقادات گسترده نسبت به شکارفروشی معاونت محیط زیست طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست از خرداد 97 آغاز شد؛ زمانی که مسئولان این معاونت، به فروش پروانه شکار در داخل قرق‌های اختصاصی اکتفا نکرده و دوستداران محیط زیست و البته رسانه‌ها را با وارد کردن شکارچیان خارجی به مناطق چهارگانه محیط زیست و عرصه‌های منابع طبیعی غافلگیر کردند.

مسئولان محیط زیست همواره صدور پروانه شکار در قرق‌های اختصاصی را اینگونه توجیه می‌کردند که قرقداران در مناطق تحت مدیریتشان چارپایان را تکثیر کرده و سپس برای شکار بخشی از جمعیت تکثیر شده پروانه صادر می‌شود. شکارفروشی در قرق‌ها انتقاداتی را به همراه داشت. بسیاری، نحوه عملکرد قرق‌ها را غیرکارشناسی دانسته و صدور پروانه شکار در آنها به بهانه تکثیر و پرورش را مردود می‌دانستند. اما حالا که چند ماهی است شکارفروشی مسئولان محیط زیست به خارج از قرق‌ها، یعنی عرصه‌های منابع طبیعی و مناطق چهارگانه محیط زیست هم سرایت کرده، موج انتقادات گسترده‌تر شده و شبهه سوء استفاده از حیات وحش کشور بالا گرفته است.

توضیحاتی که مسئولان محیط زیست در توجیه فروش پروانه شکار در خارج از محدوده قرق‌ها منتشر کرده‌اند هم منتقدان شکارفروشی را اقناع نمی‌کند: توضیحاتی از این دست که جمعیت حیات وحش در برخی مناطق زیاد شده و برای تعدیل آن نیاز است پروانه شکار صادر شود؛ یا اینکه نسبت جنسیتی چارپایان به هم خورده و نیاز است سازمان حفاظت محیط زیست با حذف برخی از افراد یک گونه، نسبت جنسیتی را اصلاح کند. اخیرا هم سازمان حفاظت محیط زیست با انتشار فیلمی از تلاش 11 کل برای جفت‌گیری با یک بز، کوشید با به نمایش گذاشتن برهم خوردن نسبت جنسیتی در میان این چارپایان لزوم صدور پروانه شکار را به مخاطب القا کند.

اما آیا جمعیت چارپایان طی سالیان متمادی با دخالت سازمان حفاظت محیط زیست حفظ شده است؟ آیا طبیعت قادر به برقراری نسبت جنسیتی چارپایان نیست؟ چرا حساسیت سازمان حفاظت محیط زیست برای برقراری تعدیل جمعیت و نسبت جنسیتی، تنها متوجه جانورانی است که شکارچیان به شکار آنها علاقه‌مندند؟ آیا علفخواران کشورمان در معرض خطر انقراض قرار گرفته‌اند که سازمان حفاظت محیط زیست هم و غم خود را متوجه اصلاح نسبت جنسیتی آنها کرده است؟

محمود کلنگری، کارشناس و فعال محیط زیست، به تسنیم می‌گوید: اخیرا شاهد اعلام آمار مشعشع از جمیت چارپایان از سوی سازمان حفاظت محیط زیست هستیم. به عنوان مثال چند روز پیش، گزارشی از افزایش انفجاری جمعیت علفخواران در استان یزد منتشر کردند که در آن اعلام شده بود جمعیت آهو در این استان بیش از 80 درصد افزایش یافته است. حتی اگر در محدوده‌ای فنس‌کشی شده بدون حضور شکارگرانی چون پلنگ و گرگ و با فراهم کردن انواع تمهیدات از قبیل ساخت آبشخور، تعلیف دستی و حتی استفاده از مکمل‌های غذایی بتوانیم طی مدتی کوتاه جمعیت آهو را 80 درصد افزایش دهیم کار بزرگی کرده‌ایم. پس بهتر است در صورتی که چنین اقدامی صورت گرفته مسئولان باید درباره جزئیات آن کتاب‌ها بنویسند و جهانیان را از حیرت انگشت‌به‌دهان کنند.

وی ادامه می‌دهد: واقعا نمی‌دانم با وجود رواج داده‌سازی، بر چه اساس از جامعه محیط زیستی انتظار دارند چنین رقمی را بی چون و چرا بپذیرد و نپرسد در این برآورد جمعیت چه کسانی با چه تخصص‌هایی مشارکت داشته و از چه روش‌های برآورد جمعیتی استفاده کرده‌اند؟ مسئولان محیط زیست باید بپذیرند که دوره پذیرفتن کورکورانه آمار به پایان رسیده و ادعای غیرمستند خریداری ندارد. بنابراین بر اساس اصل دسترسی آزاد عموم به اطلاعات انتظار می‌رود مسئولان محیط زیست نحوه دستیابی به این آمار را اعلام کنند هرچند که مستند کردن چنین ادعاهایی که بر اساس داده‌سازی طرح شده، مسئولان را گرفتارتر خواهد کرد و دم خروس را بیش از پیش نمایان.

کلنگری یادآور می‌شود: به فرض که چنین آماری را هم بپذیریم و قبول کنیم جمعیت آهو در استان یزد رو به انفجار گذاشته است. کدام عقل سلیمی این را توجیهی محیط زیستی برای شکارفروشی قلمداد می‌کند؟ چرا مسئولان محیط زیست عبارت حیات وحش را تنها مختص سه گونه علفخوار می‌دانند؟ چرا به شکارگران توجهی ندارند؟ آخرین آماری که از جمعیت پلنگ و یوز و کفتار و گرگ و خرس دارند کجاست؟ مگر می‌شود بدون در دست داشتن جمعیت شکارگران، طعمه‌های آنها را از طبیعت حذف کرد؟

این کارشناس ارشد حشره‌شناسی با اشاره به فیلم منتشر شده از تلاش 11 کل برای جفت‌گیری با یک بز می‌گوید: مایه تاسف است که مسئولان به هر دری چنگ می‌زنند تا برای شکارفروشی دلیل‌تراشی کنند. آیا اینکه یک بز ناتوان به هر دلیل در مسیر گله‌ای کل قرار گرفته و آقایان فیلم آن را منتشر کرده‌اند به این معنی است که در آن منطقه همین یک بز وجود داشته؟ این کارها واقعا در شأن سازمان حفاظت محیط زیست کشور ماست؟ به فرض محال در منطقه مورد نظر تنها یک بز وجود دارد. مگر جمعیت کل و بز ما در آستانه انقراض قرار گرفته که سوپرمن‌های سازمان حفاظت محیط زیست برای اصلاح نسبت جنسیتی این طور فداکارانه پروانه شکار صادر کنند؟ چرا به اصلاح نسبت جنسیتی گونه‌هایی از حشرات و یا خزندگان در خطر انقراض بومی کشور توجهی نمی‌کنند؟ می‌دانید چند گونه از حشرات بومی کشورمان نیازمند توجه هستند اما متاسفانه در جایی که درآمد حاصل از فروش پروانه شکار نباشد، گونه‌ای برای مسئولان حائز اهمیت نمی‌شود. رسالت اصلاح نسبت جنسیتی و تعدیل جمعیت آقایان محیط زیست تنها متوجه چند علفخوار است که شکارچیان مایل به رکوردزدن با شاخشان هستند.

وی می‌افزاید: مایه تاسف است که سازمانی که محیط‌بانان و خوردروهایش مایه امنیت و آرامش حیات وحش بودند امروز محیط‌بانان را برای خدمتگزاری شکارچیان آموزش می‌دهد تا شکارچیان را به طرف شکار ببرند و بعد از کشتار، لاشه را پوست بکنند و شاخ را به شکارچی تحویل بدهند و با شکار و شکارچی عکس یادگاری بگیرند. این یعنی سازمان حفاظت محیط زیست به ورشکستگی کامل رسیده است.

کلنگری ادامه می‌دهد: نمونه بارز این ورشکستگی، راه‌اندازی قرق‌های اختصاصی است. سازمان حفاظت محیط زیست برای آنکه از زیر بار حفاظت از عرصه‌های ملی شانه خالی کند این وظیفه را به جمعی شکارچی واگذار کرده و عرصه‌های ملی را به قرق‌ خصوصی تغییر عنوان می‌دهد. قرار است خروجی این قرق‌ها مشارکت جوامع محلی در حفاظت از منطقه باشد و درآمد حاصل از صدور پروانه شکار در این مناطق به جوامع محل برسد. اما تا به حال چه ارزیابی در این زمینه صورت گرفته. اینکه افرادی مانند خان بیایند و در برخی مناطق سرمایه‌گذاری و به گفته خودشان با صدور پروانه شکار، از منطقه بهره‌برداری کنند چه تاثیری در اقتصاد کلان منطقه به جا گذاشته؟ آیا بومیان از این رویه رضایت دارند؟

این کارشناس محیط زیست اضافه می‌کند: سازمان حفاظت محیط زیست در حال حاضر وظیفه اصلی خود که حفاظت از زیستگاه‌هاست را فراموش کرده است. در حال حاضر محیط زیست کشورمان نیازمند اقدامات حفاظتی است، اما متاسفانه اقداماتی که برد تبلیغاتی دارند مانند طرح‌های احیای جانوران که هرچند ناموفق اما به دلیل زرق و برقشان دستاویز خوبی برای بودجه‌نویسی هستند این روزها در مرکز توجه مسئولان محیط زیست قرار دارند. افزایش تعداد محیط‌بانان یک منطقه یا احداث پاسگاه محیط‌بانی برای مسئولان محیط زیست هرچند کلید حفاظت از زیستگاه‌ها و به دنبال آن هزاران گونه گیاهی و جانوری است اما برای نه برد تبلیغاتی دارد نه توجیه بودجه‌نویسی.

کلنگری در پایان می‌گوید: در نهایت باید بگویم سازمان حفاظت محیط زیست به دست سودجویانی سپرده شده که از یک سو با فروش پروانه شکار، درآمدزایی می‌کنند و از سوی دیگر با کلید زدن طرح‌های ناموفقی که دانش و مدیریت لازم برای اجرای آن را ندارند منابع مالی و نیروی انسانی که می‌تواند در مسیر حفاظت از محیط زیست به کار گرفته شود را از محیط زیست کشور دریغ می‌کنند.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار اجتماعی
اخبار روز اجتماعی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon