"شیخ‌ جعفر شجونی"؛ مواضع انقلابی و بیان شیرینی که به خاطرات ماندگار تبدیل شد

"شیخ‌ جعفر شجونی"؛ مواضع انقلابی و بیان شیرینی که به خاطرات ماندگار تبدیل شد

فردا ۱۶ آبان با دومین سالگرد رحلت مرحوم شیخ جعفر شجونی مصادف است؛ روحانی انقلابی که رهبر انقلاب از منبرهای روشنگر و بیان شیرین او با عنوان خاطره‌های ماندگار یاد می‌کند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، فردا، 16 آبان دومین سالگرد رحلت مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین شیخ جعفر شجونی است؛ شجونی از یاران دیرین امام و رهبری بود که سوابق مبارزاتی و مواضع انقلابی او را به یک روحانی صریح و انقلابی بین مردم ایران تبدیل کرده بود به طوری که مردم آن مرحوم را با مواضع انقلابی و صریح می‌شناختند.

حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در پیام تسلیتی که برای شیخ جعفر شجونی صادر کرده بودند، تصریح کردند:  جناب حجة‌الاسلام آقای حاج شیخ جعفر شجونی از مبارزان دیرین با رژیم طاغوت و از وفاداران به امام و انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی در سراسر عمر تبلیغی خود بود. منبرهای روشنگر و بیان صریح و شیرین او خاطره‌های ماندگاری در ذهن و دل آشنایان این روحانی شجاع بر جای گذاشته است.

و اما شیخ جعفر شجونی که بود؟

حجت‌الاسلام جعفر جوادی شجونی، معروف به جعفر شجونی در سال 1311 در گیلان به دنیا آمد. او به عنوان یکی از روحانیون مبارز طرفدار حضرت امام خمینی (ره)، از سال 1334 تا سال 1356 بارها توسط مأمورین شهربانی و ساواک شاه دستگیر شد.

وی در بازگویی خاطرات خود از آن روزها این‌گونه نقل می کند: «در سال 1352 چند وقتی بود که از طرف رژیم شاه به خاطر سخنرانی‌ها و مطالبی که در منبرهایم طرح می‌کردم ممنوع‌المنبر شده بودم. روزی آقایی از من برای سخنرانی در مسجد حجت واقع در خیابان اتابک خیابان خاوران، روبروی پارک فدائیان اسلام (مسکرآباد سابق) دعوت کرد. با خودم گفتم اینجا کسی من را نمی‌شناسد، دعوت آن‌ها را قبول می‌کنم. سر وقت در مسجد حجت حضور یافته و بالای منبر رفتم. حدود نیم ساعت صحبت کرده بودم که ناگهان سر و کلّه مأمورین شهربانی پیدا شد، فهمیدم که برای دستگیری من آمده‌اند و به ناچار سخنرانی را نیمه تمام گذاشته و از منبر پایین آمدم. مرا دستگیر کرده و به پاسگاه هاشم آباد بردند و تا پاسی از شب در آنجا بودم. سپس یک عینک لاستیکی به چشمم زدند و دیگر جایی را نمی‌دیدم و مرا به کمیته مشترک ضد خرابکاری رژیم شاه واقع در میدان توپخانه بردند...»

شجونی و شهید نواب صفوی
جعفر شجونی به عنوان یکی از همراهان شهید نواب صفوی شخصیت ایشان را این‌گونه توصیف می کند: «نواب مردی بود که با گفتن و نوشتن ما نمی‌شود وی را شناخت. مردی شجاع، مبارز و رشید بود، حقیقتاً انسان والایی بود، در کارهای خیر دخالت می‌کرد ولی وضع مالی پریشانی داشت؛ اما از نظر عزت نفس و مبارزه شیردل، فداکار و مخلص اسلام بود، شدیداً با بدعت مخالفت می‌کرد و معتقد بود که باید با بدعت رضاخان مبارزه کرد.
نواب تمام تلاش خود را به کار بست تا در سال‌هایی که مبارزه علیه اسرائیل شروع شده بود، عده‌ای را برای اعزام به فلسطین نام‌نویسی کند، همچنین با برخی از سران کشورهای عربی از جمله مصر و اردن دیدار و گفتگو کرده بود. در دیداری با پادشاه اردن به وی گفته بود انگلیسی‌ها شما را احاطه کرده‌اند، می‌خواهند به جامعه اسلامی خیانت کنند؛ اما فایده‌ای نداشت تا اینکه مبارزه امام خمینی (ره) آغاز و سرانجام به پیروزی رسید. باید از او آموخت که در همراهی ولایت و انسجام نیروهای انقلاب در جهت مبارزه با استکبار جهانی حرکت کنیم.»

 ترور شهدای هشتم شهریور


حجت‌الاسلام شجونی که در دوره اول مجلس شورای اسلامی نماینده حوزه انتخابیه کرج بود، در 5 شهریورماه 1391 با نزدیک شدن به سالروز شهادت شهید بهشتی و شهید باهنر، در گفت و گو با خبرگزاری دانشجو ضمن تشریح ابعاد ناگفته‏ای از عملیات ترور شهدای هشتم شهریور، در مورد حمایت‏های برخی چهره‏های سیاسی کشور در جهت پیشبرد اهداف تروریستی دهه 60 گفت: «در روزگار ما یکی از خط و خطوط شناسان مملکت بعد از انقلاب شهید لاجوردی بود. کشمیری، عامل نفوذی در جریان بمب‌گذاری کابینه شهید رجایی از سوی بهزاد نبوی به شهید رجایی معرفی شده بود درحالی‌که شهید لاجوردی درباره این فرد یعنی بهزاد نبوی می‌گفت که او باید محاکمه، زندانی و اعدام شود.
در دوره اول مجلس که من در مجلس بودم؛ آقای کشمیری همیشه با ریش‌های فراوان و اورکت خاکی رنگ دم در مجلس می‌آمد و مجلسی‌ها را ورانداز می‌کرد تا آن‌ها را خوب بشناسد... کشمیری چنان در کاخ ریاست جمهوری نفوذ کرده بود که در آنجا برای افراد، مسئله نشر حرمت درباره شیردادن زن به بچه دیگری یا مسائل مربوط به ربا از توضیح المسائل می‌گفت. یکی از دوستان می‌گفت در خیابان پاستور، کشمیری را درحالی دیدند که در زمستان و خیابان پوشیده از برف وقتی مؤذن اذان می‌گفت، کشمیری بلافاصله در همان شرایط اورکت خود را از تنش در می‌آورد، روی برف می‌انداخت و همان جا نماز می‌خواند...»

روایت شجونی از قیام 15 خرداد
حجت‌الاسلام جعفر شجونی به عنوان کسی که در 15 خردادماه 1342 حضور داشته، از خاطرات خود در آن روز اینگونه یاد می کند: «رئیس ساواک بازار، آشکارا می‌گفت شجونی روزی بدنه بازار را با سخنرانی به آتش می‌کشد. بنده آن زمان روزی 10 تا 12 بار سخنرانی داشتم ساعت 12 شب 15 خرداد همسر سید غلامحسین شیرازی به من زنگ زد که همسرم را دستگیر کردند و مأموران ساواک در هنگام دستگیری به شما فحاشی می‌کردند.
تا لباس‌هایم را گم و گور کنم صدای زنگ خانه من به صدا درآمد تا مأموران موفق شوند در خانه مرا بشکنند من از دیوار همسایه پریدم و فرار کردم. البته تیمسار ساواک به همسرم گفت: "محمدتقی فلسفی، حاج اشرف کاشانی، شمس گیلانی را دستگیر کردیم به شوهرت بگو بیاید و خودش را معرفی کند به ما خوش می‌گذرد." چند وقتی که از قم فرار کردم در باغ‌های کرمانشاه پنهان بودم تا اینکه دوستانی را که دستگیر کردند بعد از سه ماه آزاد کردند. بعد از آنکه به ملاقات دوستان آزادشده‌ام رفتم مرا دستگیر کردند و بعد از یک روز، آزادم کردند.»

ماجرای فروش اموال کاخ شمس از زبان شجونی
حجت‌الاسلام جعفر شجونی پس از انقلاب اسلامی با حکم حضرت امام خمینی (ره) مسئول کاخ شمس پهلوی در کرج شد. این کاخ متعلق به شمس پهلوی، خواهر محمدرضا پهلوی بود که به دلیل بیماری آسم، این کاخ را برای زندگی در کرج انتخاب کرده بود. این مجموعه در سال 1382 در فهرست آثار ملی ایران قرار گرفت.
حجت‌الاسلام شجونی به عنوان نخستین مسئول کاخ شمس در 1 بهمن‌ماه 1391 در گفت‌وگویی در مورد این کاخ و علت انتخاب خود به عنوان سرپرست کاخ شمس از سوی امام (ره) می گوید: «بر اساس سوابقی که من در سخنرانی‌های انقلابی در کرج داشتم و در راهپیمایی‌های مردم سخنرانی می‌کردم تا انقلاب به ثمر رسید مردم کرج از من خواستند که آنجا رئیس کمیته شوم و حدود 500 پاسدار ما داشتیم که از ایران ناسیونال گرفته تا آخر طالقان در اختیار بنده بود و بنده رئیس کمیته بودم و در جاهای مختلف کرج و حومه از جوانان خوشنام مؤمنی که انقلاب کردند، کمیته تشکیل دادم. در وسط این کارها، علمای کرج مثل آیت‌الله فارغ و آیت‌الله شریفی رفتند قم به امام (ره) گفتند که آقای شجونی رئیس کمیته است شما دستور دهید که این کاخ‌های خاندان پهلوی که چند بار هم غارت شده است به تصدی شجونی دربیاید. البته امام (ره) در مبارزات از سال 1331 ما را می‌شناخت چون ما در سال 1331، 15 روز در قم علیه حزب توده قم میتینگ و مبارزاتی داشتیم.»

سرپرستی کاخ شمس، یک ماه پس از انقلاب
شجونی با اشاره به اینکه یک ماه پس از انقلاب حکم سرپرستی را دریافت کرده بود، گفت: «عین حکم امام (ره) برای سرپرستی بنده در کاخ شمس همین است: "جناب ثقةالاسلام آقای حاج شیخ جعفر شجونی، جنابعالی مأموریت دارید که اموال خاندان پهلوی و بستگان ایشان را که در شهر کرج و حومه قرار دارد از اموال منقول و غیرمنقول و مستقلات همه را ضبط نموده و محافظت کنید و نیز خانه‌هایی را که اداره ساواک برای مأموران خود ساخته است در اختیار افراد بی‌خانه بگذارید و چنانچه کارهای فوق، احتیاج به مخارجی دارد از اموال مذکور فروخته و صرف کنید از خدای تعالی ادامه توفیقات آن جناب را خواستارم/ روح‌الله موسوی خمینی"»

شجونی روزی که اولین بار به کاخ شمس رفته بود را این‌گونه توصیف کرد: «وقتی ما را بردند کاخ را تحویل دادند تمام شیشه‌های بزرگ کاخ، شکسته بود و وارد کاخ که ‌شدیم، کل کاخ پر بود از چمدان و شلوارهای لی و جعبه‌های خالی طلا که همه از مقوا بود. بعد هم رفتیم قفسه‌ها را نگاه کردیم، دیدیم قاشق و چنگال و ظرف بود. سیستم هوا سازی کاخ هم خراب بود چون متصدی آن هم رفته بود. مردم آنجا می‌گفتند که خود باغبان‌ها و کارگران 2 بار این کاخ را غارت کرده‌اند منتهی من در یک عملیاتی دیدم که مثل اینکه این خاندان همه چیز را بردند هیچ‌چیز آنجا نیست، دلیل دارم.»

 شاگرد خصوصی آیت الله بهجت

حجت الاسلام شجونی از شاگردان آیت الله بهجت بود و از طریق ایشان نیز با امام خمینی(ره) آشنا شد. شجونی خود در این زمینه می گوید: «من امام خمینی (ره) رهبر کبیر انقلاب را در منزل آیت‌الله بهجت و از طریق ایشان شناختم. من تقریبا 8 سال نزد آیت‌‌الله بهجت درس خصوصی خواندم و حالات معنوی بسیاری از ایشان دیده‌ام. من وقتی صبح‌های زود نزد ایشان برای درس خواندن می‌رفتم، آقای سیدی را می‌دیدم که در منزل ایشان را می‌کوبید و وقتی از آقای بهجت پرسیدم که ایشان چه کسی بوده است، گفتند حاج‌ روح‌الله خمینی است.

شجونی، و روشنگری در فتنه

شیخ جعفر شجونی که همواره برای بیان تند و تیز مواضعش شهره بود، همواره به عنوان یکی از اعضای جامعه روحانیت مبارز مرز فکری خود را با جاماندگان انقلاب و فتنه گران حفظ کرد. پس از فتنه 88 شجونی مکررا علیه فتنه گران موضع گرفت و آنان را عامل اتحاد بهایی ها و سلطنت طلبان در کشور می دانست : «عده‌ای بعد از انتخابات تیشه به ریشه خود زدند و در واقع سران فتنه باعث شده‌اند که منافقان و افرادی که پاسدارها را قتل‌عام می‌کردند وارد میدان شوند و گروه‌هایی مانند سلطنت‌طلبان، بهایی‌ها ابراز وجود کنند تا جایی که در روز عاشورا، 80 بهایی دستگیر شد.»

شجونی هرچند حامی مواضع احمدی نژاد بود اما نکات و ضعف عملکردهای دولت یازدهم او را به موضع گیری در خصوص حواشی دولت سابق واداشت: «یکی دیگر از نقاط منفی این است که متأسفانه لجبازی کمر رئیس‌جمهور را شکست. ما هم آدمی نیستیم که بخواهیم به ایشان توهین کنیم. خود من شخصاً 10 استان کشور رفتم تا برای احمدی‌نژاد تبلیغ کنم. تبلیغ من برای این بود که ایشان آرمان‌‌ها  و اهداف خوبی داشت و مانند حضرت امام (ره) صحبت می‌کرد.»

او در خصوص جریان انحرافی شکل گرفته در دولت پیشین می گوید: «مگر آقای مشایی کیست که در زیر آسمان ایران آتش به پا کرده است. نه مراجع و نه جامعه روحانیت و هیچ‌کس از او راضی نیست. معلوم نیست که این شخص هانری کورمن یا پروفسور است که خط قرمز آقای رئیس‌جمهور شده است. هر جای دنیا هم که می‌رود، این فرد را با خود می‌برد و نشان می‌دهد. سؤال من این است که این مشایی چه تافته جدا بافته‌ای است که این دولت آبرویش را فدای ایشان کرده است؟»

شیخ جعفر شجونی تا آخرین لحظه عمر خود، دست از مواضع انقلابی و صریح خود بر نداشت و حتی در آخرین مصاحبه قبل از رحلت نیز گفته بود که روز قیامت امیدوار به مواضع انقلابی و حمایت‌‌های خود از امام و رهبری است.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار سیاسی
اخبار روز سیاسی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon