جوانگرایی و چرخش قدرت
بازنشستگی مدیران قدیمی و سپردن امور به جوانان باید با فرآیندی شایستهسالارانه همراه باشد و گزینههای مدیریت از فرآیندی پاک و مبتنی بر شایسته سالاری بیرون آیند. واقعیت آن است که کسب قدرت و در اختیار داشتن مناصب کلیدی، موقعیت حساسی است.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم ،بازنشستگی مدیران قدیمی و سپردن امور به جوانان باید با فرآیندی شایستهسالارانه همراه باشد و گزینههای مدیریت از فرآیندی پاک و مبتنی بر شایسته سالاری بیرون آیند. واقعیت آن است که کسب قدرت و در اختیار داشتن مناصب کلیدی، موقعیت حساسی است که بسیاری برای دستیابی به آن چشم طمع دارند و حاضرند برای دستیابی به آن هر اقدامی کرده و خطوط قرمز فراوانی را زیر پا بگذارند.
نمایندگان مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی روز سهشنبه دوم مرداد 1397، با اکثریت آراء طرح اصلاح قانون ممنوعیت بهکارگیری بازنشستگان را تصویب کردند و شورای نگهبان نیز کلیات این مصوبه مجلس را در جلسه روز 17 مرداد این شورا، تأیید کرد، اما در بخشهایی ایراداتی به آن وارد کرده بود که در نامهای از سوی شورای نگهبان، این ایرادات به مجلس شورای اسلامی اعلام شد.
در نهایت پس از رفع ایرادات شورای نگهبان در جلسه روز 21 شهریور طرح اصلاح قانون منع بهکارگیری بازنشستگان را تأیید و سپس طبق روال قانونی، علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی نیز 24 شهریور این قانون را برای اجرا، به دستگاهها ابلاغ کرد. رویه اجرای این مصوبه مشمول فرصتی 2 ماهه بود و سازمانها و ارگانهایی که این قانون برایشان صادق است ظرف 2 ماه میبایست درخصوص اجرای آن اقدام میکردند.
این فرصت به سرانجام رسید و اسامی مختلفی در لیست خداحافظی از مسئولیت قرار گرفتند که از جمله میتوان به 14 استاندار کشور در استان آذربایجان شرقی، اصفهان، البرز، تهران، خراسان جنوبی، خراسان رضوی، خراسان شمالی، زنجان، سمنان، سیستان و بلوچستان، فارس، قم، همدان و یزد اشاره کرد.
فرصتی برای ارتقاء و کارآمدی مدیریت کشور
تصویب این قانون بار دیگر مبحث قدیمی جوانگرایی در مدیریت کشور و اعتماد به جوانان و سپردن امور اجرایی به ایشان را در صدر گفتوگوهای سیاسی کشور بدل کرد. موافقین و مخالفین در این ایام ایراد نظر کرده و هر یک دلایل موافقت و مخالفت خود را اعلام کردهاند.
هرچند اجرای این قانون میتواند برای مدتی، معضلاتی به همراه داشته باشد و برخی جابجاییها در روند کارها اخلال ایجاد کرده و انتخاب فرد جایگزین دردسر ساز باشد، اما به نظر میرسد باید این ماجرا را به مثابه فرصتی برای تحقق آرمانی دانست که شاید مدت هاست توسط دلسوزان انقلاب اسلامی مطرح شده است. واقعیت آن است که نظام سیاسی باید مکانیزمی کارآمد برای چرخش نسلی مدیران طراحی نماید. در جوانی پتانسیل و توانی است که باید در خدمت مدیریت کشور قرار گیرد. ضمن آنکه در کهنسالی تجربه و پختگی وجود دارد که آن نیز به کار تدبیر کشور میآید. چگونگی استفاده توامان از این دو میتواند رمز کلیدی موفقیت در این فرآیند باشد.
رهبری و اعتماد به جوانان
رهبری معظم انقلاب اسلامی را میتوان یکی از منادیان شعار جوانگرایی در مدیریت کشور دانست. معظمله در این عرصه پیشگام بوده و این رویکرد را میتوان در انتصابات سالهای اخیر ایشان نیز مشاهده نمود.
ایشان میفرمایند: «تجربه من این است که اگر ما به جوان اعتماد کنیم - آن جوانی که شایسته دانستیم به او مسئولیت بدهیم و صلاحیتش را داشت؛ نه هر جوانی و هر مسئولیتی - از غیر جوان، هم بهتر و مسئولانهتر کار را انجام میدهد؛ هم سریعتر پیش میبرد، هم کار را تازهتر و همراه با ابتکار بیشتری به ما تحویل خواهد داد؛ یعنی روند پیشرفت در کار حفظ میشود. برخلاف غیر جوان که ممکن است کار را بالفعل خوب انجام دهد، اما روند پیشرفت در آن متوقّف خواهد شد. غالباً اینگونه است.»
معظمله یادآوری میفرمایند: «آن زمان که ما در شورای انقلاب بودیم، نسبت به همین موضوع، به ما و دوستان دیگری که در آن شورا بودیم، اعتراض میشد. افراد مسنّی - عمدتاً شصت ساله، هفتاد ساله، هفتادوپنج ساله - هم در آن شورا بودند، که خیلی عقیده به جوانان نداشتند و میگفتند چرا شما به جوانان رو میدهید و اینها را بیخود وارد کارهای عمده میکنید؟! اینها دوست نمیداشتند که به جوانان خیلی میدان داده شود. البته دوست میداشتند که جوانان از آنها اطاعت کنند و دنبالشان راه بروند! میگفتند آنها جوانند، ما پیریم؛ باید دنبال ما بیایند. خیلی حاضر نبودند به جوانان اعتماد کنند؛ ولی ما اعتماد میکردیم و جواب آنها را هم در واقع با تجربهعملیای که میدیدند خوب کار انجام میگیرد و پیشرفت میکند، میدادیم و داده میشد.(7/2/77)
رهبری سیره حضرت امام(ره) را گوشزد میکنند و میفرمایند: «امام به جوانان اعتماد و اعتقاد داشتند. لذا مثلاً فرماندهان اوّلیه سپاه پاسداران - که هسته اوّلیه سپاه را اینها گذاشتند - این مجموعه عظیم را تشکیل دادند و سپاه در جنگ آن همه نقش آفرید. وقتی اینها به امام معرفی شدند و امام اینها را شناختند، به هیچ وجه نگفتند که شما جوانید، چطور میخواهید این کار را بکنید؛ نخیر، بلکه استقبال هم کردند. یا مثلاً در کابینه شهید رجایی، یک عدّه جوانان خیلی خوب بودند. اوّلین کابینهای که جوانان را به معنای واقعی کلمه وارد مسئولیت کرد، کابینه شهید رجایی بود.» (13/11/77)
ایشان یادآور میشوند که «امام با تشکیل بسیج سرنوشت انقلاب را سپرد به جوانها؛ و هر مجموعه جوانی، هر نسلی، وقتی از جوانی پا میگذارد به میانسالی، در واقع این امانت را تحویل میدهد به نسل جوان بعد از خودش و این سلسله تمامنشدنی است.» (3/9/95)
لذا امروز که سخن از تغییرات در کابینه دولت با هدف چابکسازی و کارآمدسازی متناسب با شرایط حساس کشور و بالاخص قرار گرفتن در جنگ اقتصادی مطرح است، به نظر میرسد رویکرد جوانگرایی و توجه به سیره حضرت امام(ره) و رهنمودهای رهبری میتواند راهکاری عملی برای دولتمردان در جهت حل مشکلات باشد.
جوانان؛ پیشرانهای انقلاب
انقلاب اسلامی تا تحقق و رسیدن به آرمانهای خود هنوز فاصله بسیاری دارد که باید طی نماید. لذا تلاش برای پیشرانی و اراده های بلند برای عبور از موانع و مشکلات، ضرورتی تاریخی پیش روی انقلابیون است. در نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی این جوانان هستند که در جایگاه پیشرانی انقلاب اسلامی باید نقش آفرین باشند. انقلاب اسلامی که در فرآیند پنج مرحله ای خود اینک در مرحله سوم تحقق دولت اسلامی قرار دارد، در این مرحله نیز به مدیران جوانی نیازمند است که بتوانند به وظایف انقلابی خود عمل نمایند. به واقع جوانان همانطور که در خیزش اسلامی ملت ایران علیه رژیم پهلوی و استقرار جمهوری اسلامی نقش آفرین بودند، امروز نیز پیشگام و پیشران حرکت انقلاب در شکل دادن به دولت اسلامی به حساب میآیند. از نگاه رهبری «مجموع آحاد ملّت و کشور مأموریت دارند انقلابشان را حفظ کنند؛ این وظیفه همه ما است؛ امّا جوان پیشران است، موتور حرکت است.» (3/9/95) در نگاه ایشان حتی «اندیشه پیران و فکر و تجربه آنها آنوقتی به کار میآید که حرکت جوانانه جوانان وجود داشته باشد؛ پیشران حرکت انقلاب، جوانها هستند.» (3/9/95)
از نگاه معظمله طی این مسیر بدون محوریت جوانان ممکن نخواهد بود. لذا تاکید دارند: «از اینجایی که انقلاب شروع کرد، تا آنجایی که باید ملت ایران برسد، راهِ طولانی است. این راه طولانی پر از چالش های گوناگون است؛ همت میخواهد، نیرو میخواهد، نشاط میخواهد، ابتکار میخواهد، تراکم عظیم نیروها را میطلبد. اینها باید به وسیله جوانها، روحیه جوان، نشاط جوانی تأمین شود.» (19/2/86)
رهبر انقلاب در این راستا میفرمایند: «عقیده من این است که اگر چنانچه نیروی جوانی، یعنی قدرت فکری و بدنی، و اگر نشاط و روحیه و حالت تحرک، و همچنین جسارت، یعنی خطشکنیها، که در جوانها به عنوان خصیصه وجود دارد، نباشد، ما به آرمانها دست پیدا نخواهیم کرد. لذا جوانها در زمینه دسترسی به آرمانها و تحقق آرمانهای انقلاب و آرمانهای اسلامی، دارای مسئولیت های بزرگی هستند و کارآمدی بسیار بالائی هم دارند. هر کسی که در پی تحقق آرمانها است، باید نقش جوانها را جدی بگیرد؛ و بدانید بنده نقش جوانها را جدی میگیرم. آنچه که من در مورد جوانها، چه جوان دانشجو - البته به خصوص جوان دانشجو - و چه غیر دانشجویان، بارها بر زبان آوردم، تعارف زبانی نیست؛ اعتقادم این است و معتقدم که جوانها میتوانند گرهگشائی کنند.» (6/5/92)
به کارگیری جوانان برای حل مشکلات کشور
برای حل مشکلات و معضلات کشور راههای مختلف ارائه و نسخههای متنوعی پیچیده شده است. از یک منظر نظریات مطرح در این باب را میتوان به دو دسته تقسیم نمود. دسته اول دیدگاهی است که وابستگی به بیگانه و بهرهبرداری از توان قدرت های بزرگ را راهکاری برای حل مشکلات کشور میدانند و اعتماد به الگوی توسعه غربی را پیشنهاد میدهند. دیدگاهی دیگر بر اتکا به خود و توان و استعدادهای داخلی تکیه دارد و با محور قرار دادن دکترین «ما میتوانیم» نسخه های بومی را برای درمان دردها چاره ساز میبیند. دال مرکزی چنین نگاهی، اعتماد به جوانان کشور و امید به نیروی جوانی است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در بررسی این دو ایده چنین میگویند: «سازش با آمریکا مشکلات کشور را حل نمیکند، بلکه افزایش خواهد داد؛ مشکلات سیاسیای اگر داشته باشیم، مشکل اقتصادی اگر داشته باشیم؛ مشکلات ما را خودمان باید حل کنیم؛ مشکلات ما را شما جوانها باید حل کنید.» (12/8/95)
این نگاه به جوانان که برآمده از اعتماد کامل ایشان به توانایی آنان است، امروز باید به گفتمان فراگیری نزد مسئولین کشور نیز بدل گردد و آثار خود را در دستگاههای مختلف نشان دهد، که یکی از نشانههای جوانگرایی در نیروی انسانی و سپردن مسئولیتهای بیشتری به جوانان است. نسلی که با خلاقیت و پویایی و ابتکار و پشتکار میتواند بخش عمدهای از گرههای ایجاد شده در بوروکراسی تنبل سازمانهای مختلف را حل نماید.
موفقیت جوانان در عرصه های مختلف
ایده سپردن امور اجرایی کشور به جوانان ایدهای خام و آزموده نشده نیست، بلکه جوانان با حضور در عرصههای مختلف، توانایی و کارآمدی خود را به اثبات رسانده و کارنامه درخشانی برای خود در طول چهار دهه از عمر انقلاب اسلامی رقم زدهاند. از نگاه رهبری «هر چه زمان به پیش میرود، امید ملت ایران به نسل جوانِ درس خوانده و بالندهاش بیشتر میشود. جوانان این ملت در همه میدانها توانستهاند برتریها و درخشندگیهای خود را به اثبات برسانند.» (27/11/87)
معظمله یادآوری میفرمایند: «اگر صحبتِ کارهای فناوری پیچیده است، همین جوانها هستند؛ انرژی هستهای را هم جوان های ما دارند سر پا میکنند؛ در سلول های بنیادی هم جوانهای ما دارند فعالیت میکنند؛ و در فناوری زیستی، فناوری نانو و انواع و اقسام فناوریها، هر جا میرویم جوان هایند؛ جوانهائی که نه دوران جنگ را دیدند، نه امام را ملاقات کردند، نه از اول انقلاب خاطرهای دارند. پس این حرکت، حرکت پوینده و بالنده است. به میدان عمل و خدمت و تلاش که میرسیم، همین حرکت عظیم بسیج سازندگی را میبینیم؛ به میدان سیاست و اعلام حضور که میرسیم، حرکت 9 دی را میبینیم، حرکت 22 بهمن را میبینیم، حضور عظیم در انتخابات را میبینیم؛ اینها معناش چیست؟ معناش این است که امروز جوانان ما - که اکثریت قاطع ملت ما هستند - و عموم ملت ما در همان جهت حرکت انقلاب اسلامی و با همان ضرب دست انقلاب، رو به فزایندگی هستند، دارند پیش میروند. (بیانات در دیدار جهادگران بسیج سازندگی 31/6/89)
رهبری معظم انقلاب تلاش دارند تا نمونههای فراوانی از کارهای بزرگی که توسط جوانان انجام شده را به مسئولین کشور گوشزد کنند و حاصل فرآیند اعتماد به جوانان را برای ملت نیز رونمایی نمایند. لذا در کلام ایشان مثالهای متعددی از این موفقیتها بارها آورده شده است. نمونه بارز این موفقیت میدان تولید علم و فناوری است که معظمله تاکید دارند: «هر جا که ما بر ابتکار و استعداد جوانان با انگیزه، مومن و مخلص تکیه کردیم و آنها را ارج نهادیم، چشمههای جوشان پیشرفت پدیدار شد که پیشرفتهای هستهای، دارویی، سلولهای بنیادی، نانوتکنولوژی و برنامههای صنعتی دفاعی نمونههای عینی این واقعیت هستند» (23/2/93)
ملاحظات جوانگرایی در مدیریت کشور
البته تصویب قانون ممنوعیت بهکارگیری بازنشستگان و اجرایی کردن آن باید با ملاحظاتی همراه باشد:
1.متاسفانه فضای سیاسی کشور به نحوی شکل گرفته که هر سوژهای ظرفیت تبدیل شدن به اختلاف و دوقطبی شدن را دارد. بالاخص آنکه این دوگانگی بر رقابت های سیاسی - جناحی نیز تطبیق یابد! آنگاه باید منتظر باشیم که کار ابتر مانده و فرصتهای زیادی در کشور به هدر رود! حال که موضوع جوانگرایی در مدیریت به قانونی اجرایی بدل شده است، این مقوله نباید به قطبی سازی موافقین و مخالفین بینجامد و چالشی جدید در جامعه به وجود آورد. اختلاف نظرات باید با زبان گفتوگو دنبال شود و در نهایت آنچه در قانون مدون گردید، شاخص عمل قرار گیرد.
2. استفاده از تجربه مدیران گذشته، ملاحظه جدی دیگری است که در این فرآیند باید برای آن تدبیری اندیشید. این تجربه به مثابه سرمایه ارزشمندی است که محصول سالیان سال عقلانیت و تجربه و علم آموزی است که باید در خدمت مدیریت کشور قرار گیرد. در هیچ جای دنیا چنین گنجینه ارزشمندی را به سادگی به هدر نمیدهند. برای این کار باید اتاقهای فکر و تیمهای مشاورهای منسجم و مستمر تشکیل داد و از تجربیات مدیران گذشته استفاده نمود و آن را در خدمت مدیران جوان قرار داد. به واقع جوانان باید پای بر عمارت ساخته شده گذشتگان بگذارند و مسیر را تا رسیدن به قله های پیشرفت و توسعه کشور ادامه دهند.
3. طراحی مکانیزمی برای چرخش نسلی و تربیت مدیران جوان ضروری است. به واقع باید فرآیندی مدتدار و نهادینه شده را طراحی نمود که هر مدیری قبل از رسیدن به پایان مدت اشتغال و خط بازنشستگی، در کنار خود مدیران جوان کارآزموده و آماده به کاری را تحویل سیستم مدیریتی کشور دهد تا با خیال راحت بتوان جایگزینی را برای وی انتخاب نمود. فراموش نباید کرد که در آستانه دهه پنجم انقلاب اسلامی پذیرش مدیریت های اجرایی کشور، جایگاهی برای کسب تجربه از طریق آزمون و خطا نیست و انتظار میرود که مدیریتها با کمترین خطا همراه باشد. لازمه این کار تصویب قوانینی اداری معطوف به تحقق این مهم و پیگیری جدی و عملیاتی کردن آن در سازمانهای مختلف است. اگر این اتفاق بیفتد، بدون شک بخش مهمی از مشکلات ناشی از تغییر مدیریتی کشور حل شده و با گسست مدیریتی در کشور مواجه نخواهیم بود.
4. بازنشستگی مدیران قدیمی و سپردن امور به جوانان باید با فرآیندی شایستهسالارانه همراه باشد و گزینههای مدیریت از فرآیندی پاک و مبتنی بر شایسته سالاری بیرون آیند. واقعیت آن است که کسب قدرت و در اختیار داشتن مناصب کلیدی، موقعیت حساسی است که بسیاری برای دستیابی به آن چشم طمع دارند و حاضرند برای دستیابی به آن هر اقدامی کرده و خطوط قرمز فراوانی را زیر پا بگذارند.
متاسفانه تجربیات تلخ سال های اخیر حکایت از آن دارد که حضور انگشت شمار جوانان در مناصب مدیریتی و تصمیم سازی کشور، اغلب تحت نفوذ روابط ژنتیکی دو جریان سیاسی غالب و آقازاده محوری بوده است. این روند فسادانگیز میتواند آینده فرآیند جوانگرایی در مدیریت کشور را تهدید کرده و به انحراف بکشاند و به وضعیتی ضد آنچه انتظار میرفت تبدیل کند! برای مقابله با این خطر از هماینک باید چاره اندیشی نمود و کاری کرد تا روند دستیابی به مدیریت در کشور مبتنی بر شایستهسالاری رقم بخورد و مسیر برای سپردن امور به جوانان شایسته و صاحب صلاحیت فراهم آید.
منبع:کیهان
انتهای پیام/