تکههای تلگرامی که فیلم میشوند
پاییز و اکران تعدادی از فیلمهای این فصل به پایان رسید. بررسی فیلمهای اکران شده در ماههای اخیر و همچنین فیلمهایی که در روزهای آغازین فصل زمستان وارد جدول اکران شدهاند با اهمیت است.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم ،منوچهراکبرلو در گفتگو با صبح نو بیان داشت:در هفتههایی که گذشت و در فصلی که معمولاً استقبال مخاطبان از سینما پررنگ است، فیلمهایی در ژانرهای مختلف به اکران درآمد؛ کمدی، اجتماعی، کودک و دفاع مقدس گونههای سبد اکران فصل پاییز بود. البته دراین بین سهم کمدیها پررنگتر از دیگر ژانرها بود به شکلی که فیلمهایی مثل «وای آمپول»، «لازانیا»، «خانم یایا»، «هشتگ»، «پاستاریونی» و «لسآنجلس، تهران» فقط در فصل پاییز به نمایش درآمدند. البته در روزهای گذشته و با آغاز فصل زمستان «مارموز»، «کلمبوس» و«میلیونرمیامی» هم به این لیست اضافه شدند. نکته قابل توجه درباره فیلمهای کمدی ماههای اخیر این است که در کنار کمیت بالا، شکل و فضایی دارند که میتوان آنها را موجی جدید در سینمای ایران دانست. فیلمهایی که اکثراً با انتقاد منتقدان و حتی مخاطبان همراه شده است. تعدادی از آنها آنقدر سطحیاند که یادآور دوران کمدیهای اصطلاحاً «شانهتخممرغی» است و برخی از آنها با آنکه کارگردان و بازیگران شناختهشدهای دارند، به دلیل خط داستانی و فضای عجیب و غریب صدای مخاطبان را درآورده است. البته نکته جالب-بخوانید ناراحت کننده- آن است که این فیلمها با آنکه موفق نبودهاند اما در عین حال فروش قابل توجهی داشتهاند. شرایط امروز ماحصل سیاستهای دولت است یا ذائقه مخاطبان؟ سهم کمدیها در سبد اکران زیاد نیست؟ فیلمسازان مشهوری مثل کمال تبریزی در فیلم آخرشان موفق هستند یا دچار عقبگرد شدهاند؟ برای پاسخ به این سؤالات به سراغ یکی از کارشناسان این حوزه رفتهایم.
آقای منوچهر اکبرلو از نویسندگان، سینماگران و منتقدان باسابقه کشورمان است.
با این کارشناس حوزه سینما درباره فیلمهای به اکران درآمده در ماههای اخیر و موجهای غالبش گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
اکران فصل پاییز را چطور ارزیابی میکنید؟
راستش نباید تحلیلمان را محدود به یک فصل کنیم، چون برنامهریزی برای یک فصل خاص انجام نمیشود. باید کلیتر به موضوع نگاه کنیم. اجازه بدهید از قبل از فصل پاییز شروع کنیم.
پس لطفاً رویه کلی اکران امسال را تحلیل کنید!
از آنجایی که امسال برنامهریزی کلانی توسط نهادهای دولتی و چه بخش خصوصی برای سینما صورت نگرفته است؛ هیچگاه برای فصول یا مناسبتهای مختلف هم مهندسی خاصی رخ نداده است. درحالی که در صنعت سالم و روتین جهان اینکارمتناسب با روحیه مخاطب بسیار عادی است. برای مثال در همین روزها به مناسبت سال نوی مسیحی و کریسمس شاهد اکران فیلمهایی هستیم که به نوعی با این موضوع همسو هستند. طبیعی است که تماشاگر آمادگی بیشتری برای استقبال از اینگونه فیلمها دارد.
چرا درسینمای ما اینطور نبوده است؟
متأسفانه در سینمای ما اینطور نیست. روال سینمای ایران در حال حاضر چنین است که فروش بالاتر با فیلمهای کمدی است. در سال جاری فیلمهایی همچون «هزارپا»، «مصادره»، «تگزاس» و «لونه زنبور» از بین فیلمهای کمدی فروش بالاتری داشتند. البته آثاری هم بودند که به مدد تبلیغات زیاد-ازجمله تبلیغات تلویزیونی- به نسبت در بالای جدول فروش سینمای ایران قرار گرفتند؛ فیلمهایی مثل «لاتاری» و «به وقت شام». نوع سوم فیلمهای مورد استقبال فیلمهایی است که در بین سینمابینهای حرفهای مطرح شدهاند. این فیلمها معمولاً در جشنوارهها جوایزی به خود اختصاص میدهند. پیگیران حرفهای سینما به تماشای آنها تمایل دارند. نمونه اینها که هنوز درحال اکران است «مغزهای کوچک زنگزده» است که به ویژه در جشن اخیر انجمن منتقدان نیز برگزیده شد و طبیعتاً استقبال فیلمبینهای حرفهای را از آن افزایش خواهد داد.
برخی معتقدند فیلمهای کمدی فصل پاییز برخلاف کمیت بالا، کیفیت پایینی داشتهاند؛ کمی درباره این فیلمها توضیح بدهید؟
بخش قابل توجهی از اکران روز سینمای ما فیلمهایی است که به سرعت تولید و سریع اکران میشوند. این فیلمها معمولاً تمایلی به حضور در جشنوارهها ندارند و در محافل حرفهای سینما حرفی از آنها نیست. در واقع یک جریان سینمایی باحمایت دولت و در مقابل انبوهی از فیلمهای کمدی که با هزینههای پایین و با اتکا به چند بازیگر چهره تولید میشود وجود دارد. اما همین فیلمها بهدلیل ارتباط با صاحبان سالنهای سینما بهراحتی اکران میشوند.
اکران پررنگ این دسته از فیلمها چه تأثیری بر سلیقه مخاطبان خواهد گذاشت؟
این بحث همیشه وجود داشته که آیا این فیلمها سلیقه مخاطب را شکل میدهند یا برعکس! اینها براساس سلیقه موجود و تمایلات مخاطب ساخته میشوند. به نظر میرسد این بحث همواره ادامه و این ترکیب وجود خواهد داشت. بخش قابل توجهی از فیلمها بدون توجه به جریانات فرهنگی کشور، جشنوارهها و نقدها تولید و اکران میشوند.
از کمدیهای روی پرده چه فیلمی را اخیراً دیدهاید؟
فیلم «مارموز» آقای کمال تبریزی را دیدهام. مارموز از جمله فیلمهایی است که درباره ویژگیهایش صحبت کردیم. یعنی به اتکای چند بازیگر و یک ایده ساده-اما گسترش نیافته- پیش میرود. استفاده از شوخیهای مطبوعاتی در فیلمنامه سبب میشود مخاطب حس کند همواره از ادبیات و شوخیهای فیلم جلوتر است!
سوژه مارموز متعلق به دو دهه پیش نیست؟!
بله دقیقاً! حرف مضمونی فیلم را سالها پیش در فیلمهای مختلف شنیدهایم. در معروفترین آنها که مخاطب زیادی هم داشته -بدون نظر درباره کیفیتش- فیلم «اخراجیها»ی مسعود دهنمکی است. اینکه از همدلی و وحدت جناحهای سیاسی حرف بزنیم سخنی کهنه به نظر میرسد چرا که امروزه سالهاست این دستهبندی در عمل تغییر یافته است. تیم سازنده امید داشته با سوار شدن بر ذهنیت مردم از فیلم موفق «مارمولک»، آن موفقیت را تکرار کند.
اینکه چند تکه تلگرامی و توییتری را در کنار تیکهای برخی شخصیتهای سیاسی بگذاریم، برای فیلمسازی مثل کمال تبریزی یک عقبگرد نیست؟
به نظر میرسد صنعت ناقص سینما در حال حاضر تا حد زیادی همه را در چرخدندههای خود تخریب میکند. چه جوانان تازهکار و چه آنهایی که در کارنامهشان فیلمهایی جذاب، جلوتراز زمانه و پراستقبال را دیدهایم؛ کسانی مثل کمال تبریزی.
نظرتان درباره فیلم «بمب» که در ژانر اجتماعی اخیراً به اکران درآمده است، چیست؟
فیلم «بمب» به جریانی تعلق دارد که مورد علاقه سینماروهای حرفهای است. که قبلاً گفتیم بیشتر در جشنها و جشنوارهها از آنها حرف زده میشود. فیلم «بمب» محوریت خود را بر ایدهها، سوژهها و نمادهای نوستالژیک دهه60 بنا نهاده است. از این پتانسیل ذاتاً جذاب متأسفانه بهره زیادی نمیبرد و تا اینجا بیشتر براساس حضور خانم لیلا حاتمی و آقای پیمان معادی خود را مطرح میسازد.
انتهای پیام/