آوای اساطیری زاگرس؛ روایت «سور و سوگ» در شهرستان کوهدشت
ادبیات شفاهی شهرستان کوهدشت ترجمان عمیقترین احساسات انسانی بوده که در درازنای تاریخ اندیشهها و تصویرهای عینی هر زمانه را از زبان سرایندگانی اغلب گمنام سینهبهسینه به نسل کنونی ما منتقل کردهاست.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از کوهدشت، ادبیات توده یا ادبیات فولکلوریک راوی شفاهی فرهنگ و تاریخ جوامعیست که سینهبهسینه اندیشهها، جهانبینی و تصویرهای عینی هر زمانه را از زبان سرایندگانی که اغلب گمنام ماندهاند از درازنای تاریخ گذر داده و به نسل کنونی ما منتقل کردهاست.
ادبیات بومی شهرستان کوهدشت شامل ترانهها، ضربالمثلها، چیستانها، قصهها و ابیاتیست که آرمانها، آرزوها، دلدادگیها و رشادتهای مردمان این دیار را از ستیغ کوهها و فراخنای دشتها در سینههای ستبرِ کهنسالان با خود به یادگار دارد و چونان رازهای سربهمُهری در گنج روزگارانشان نهفتهاست.
آنچه میخوانید گفتوگوی تفصیلی خبرگزاری تسنیم با «کرم دوستی» شاعر، پژوهشگر و مؤلف کتابهای«پِژارَه، دمتَقَه و مردمشناسی ادبیات لکی» برای آشنایی با ادبیات بومی کوهدشت و زبان لَکی است.
تسنیم:قدمت ادبیات بومی شهرستان کوهدشت را همداستان با حماسههایی میدانند که بر طبل اسطورهها نواختهشده. ریشههای این قدمت در کدامین سوی تاریخ ما به گُل نشستهاست؟
دوستی: در هر کشوری در دنیا یک زبان معیار و یک زبان بومی وجود دارد. اگر زبان و فرهنگ بومی ضعیف باشد، زبان معیار نیز رو به زوال خواهد رفت. در کشور ما زبان فارسی زبان معیار است، اما این زبان بهتنهایی دارای هویت نیست و برگرفته از گویشهای مناطق مختلف ایران از جمله فرهنگ غرب کشور است. ادبیات بومی این منطقه بهاندازهای پربار است که اگر ما بخواهیم راجع به این ادبیات بهویژه زبان لکی در شهرستان کوهدشت تحقیق کنیم باید تمام عمر خود را صرف این موضوع کنیم. این شهرستان از روزگاران گذشته دارای شاعرانی بوده که ادبیات شفاهی را از مردم وامگرفته و چون شاعر هم بودهاند این ادبیات را با داستانهایی مانند کتاب «مرحوم نوشاد»، شعر «خانمیرزا اولادقباد»، شعر مرحوم «امیرپور»، کَلَهبای «ترکمیر آزادبخت» بازسرایی کردهاند و بنمایهی تمام این شعرها حاوی ادبیات سور و سوگ است.
قدمت ادبیات لکی نیز تا جایی که ذهن بنده یاری میکند به هزار سال پیش باز میگردد. تکبیتهایی که سراینده اغلب آنها اغلب برای نامشخص بوده بهنام مور شناخته میشود. ترانههای عاشقانه لری در کتاب«میرنوروز» بهیادگار مانده، اما ادبیات لری پس از «میرنوروز» رو به زوال رفتهاست.
تسنیم:ادبیات بومی شهرستان کوهدشت آنچنان در میان کوهها و دشتهای این سرزمین تنیدهشده که هنوز که هنوز است این ادبیات باوجود ضعف کتابت به روزگار ما رسیده. بنمایه این ادبیات و سرچشمهای که توانسته تشنگی قرنهای ما را در زخمها و حزنها با ادبیات سیراب کند از چه مفاهیمی ریشه گرفته شدهاست؟
دوستی: ادبیات بومی شهرستان کوهدشت از جمله ادبیات شفاهی، نوشتاری، موسیقی، مور و هوره پاسداشت مفاهیمی مانند شهامت، پاکدامنی، انساندوستی و مهربانی بوده و بهاندازهای این ادبیات برای مردم زاگرسنشین مقدس بوده که همنشینیهای ایل و شهر با روایت آنها به سکوت مطلق رسیده بهطوری که تا مغز استخوان شنوندگان ریشه دوانیدهاست.
ادبیات کوهدشت را باید از 2 منظر مردمشناسی و ادبیات شفاهی بررسی کرد. این سرودهها بیانگر غم و شادی انسان، کار، احترام به حقوق حیوانات، طبیعت، فصل درو، مرگ و تمام موضوعاتیست که به نحوی با انسان سروکار دارد. بنده در کتاب«مردمشناسی ادبیات لکی» این موضوع را مورد واکاوی قرار دادهام. بهعنوان مثال در بیت لکی«هر صُو وَه سحر وَه بانگِ خروسانْ/ شَریت تَلمیتْ بارِه عروسانْ» ما ابتدا باید معنای واژه«تلمیتساوار» را بدانیم. در این بیت اسب، زینویراق و لباس عروس به رنگ سفید تشبیهشده و همین معنای تلمیت است.
تسنیم:سرایندگان سورنامهها از چه مفاهیمی برای سرایش ابیات خود وام گرفتهاند؟
دوستی: سورنامههای ما به بخشهایی از زندگی مانند عروسی، تولد، لاوَهلاوَه ختم میشود، سوگنامهها هم در فراق عزیزانی است که از دنیا رفتهاند. در این ادبیات استفاده از آرایههای ادبی مانند تشبیه به اوج میرسد. در ادبیات بومی شهرستان کوهدشت سرودن مرثیه فردی که براثر مرگ طبیعی از دنیا رفته همراه با حسرتهایی بودهکه در آن سراینده آرزو میکند کاش این فرد در راه دفاع از وطن به شهادت میرسید که اگر مرگ بهدست دشمن باشد یک فتح است و باید تمام مردم آن را بشنوند:«کاشکِه جنگْ بوُویا لاشَهت بِکَفتا/ چاوِ فتحنُومَهت عالم بشنَفتا».
«خُوینِت شَلوپَل وَه رو زامَهوَه/ مَر عقیق ئَر بانِ نقرَه خامَهوَه» در این بیت مور لکی غنای تشبیه بهحدی عمیق است که دانههای عقیقی که بر روی یک سینی از جنس نقره چیدهشده و خون به سرخی عقیق و سفیدی بدن متوفی به سفیدی نقره تشبیهشده و یک تشبیه مرکبِ مرکب را ساختهاست. ریشه این تشبیه که به ادبیات بومی شهرستان کوهدشت باز میگردد به زبان فارسی راه یافتهاست.
تسنیم: آهنگ ادبیات بزمی در لابلای ادبیات ما آناندازه گوشنواز است که حتی کودکان امروز را میان گهوارههای رؤیا به خوابهای هفتپادشاه میرساند. در این نوع از ادبیات بومی چه اسراری نهفتهاست که توانسته میان مصیبتها گوشهجانِ زخمی را لبخند بیافریند؟
دوستی: لاوَهلاوَه یکی از انواع ادبیات شفاهی ماست و مادران ایل برای آرامش کودکانشان ابیاتی را بازسرودهاند که در همان دوران کودکی سعی دارد مفهوم زندگی را برای او عینیت ببخشد. در این ابیات به هنر و صنایعدستی مناطق اشاره شدهاست، مثلاً این بیت«ساوارْ بو بینِم ساواریتْ چُوینَه/ نُومِ زینِتْ مخملْ کارِ هَرسینَه» نشان میدهد که شهرستان هرسین از قدیمالایام به صنعت زینسازی شهره است.
ادبیات عاشقانه منطقه غرب کشور از جایگاه ویژهای برخوردار بوده و آرایههای آن نیز در اوج است، مثلاً ما برای درک این بیت«فدایْ بالاتْ بامْ چوُی توُیلْ چَمیایَه/ چوُی لوُیکِه واهارْ تازَه دَمیایَه» ابتدا باید مصدر چمیدن و معنای«تویل» را بدانیم. «لویکه» بهمعنای علف نورسته است و در اینجا معشوق به تویلی تشبیهشده که با باد بهار خَموچَم میشود، همانطور که حافظ میگوید«سرو چمان من چرا میل چمن نمیکند؟»
تسنیم: زبان لکی بهعنوان یک فرهنگ ناملموس به ثبت ملی رسیده. در این زبان چه قدرتهای زبانی نهفتهاست؟
دوستی: 30هزار واژه خاص در زبان لکی وجود دارد، غرور در ادبیات مردم ایلتبار و کوهنشین از جایگاه ویژهای برخوردار است. همانطور که کوههای این منطقه باصلابت است، روحیه مردمان این دیار نیز به واسطه جبر طبیعت با دیگر مناطق متفاوت بوده و استفاده از اجزای طبیعت مانند کوه، آب و درخت در این ادبیات چشمگیر است. زبان وقتی زبان است که دارای رسمالخط مدون، دستور زبان، تأثیرگذاری و تأثیرپذیری از زبانهای دیگر مناطق باشد. بهطوری که در منطقه ما واژه«سَخُرَالله» از واژه«استغفرالله» عربی بهعاریت گرفتهشده، همچنین ما در لکی به طلای سفید«ماس» میگوییم، این واژه به زبان عربی که وارد شد با یک الفولام به شکل الماس درآمد و وقتی به ادبیات فارسی وارد شد، ما در ابتدا نمیدانستیم الماس چیست؟
ما در زبان لکی گاهی از انواع ربالنوعها و ادبیات چینوماچین هم استفاده کردهایم. از ویژگیهای خوب فرهنگ منطقه ما این بوده که سلسله مراتب احترام رعایتشده و رفتارها نیز با حفظ احترام مابقی مراتب تعریف شدهاست:«صایْ ایل هانای ایلْ چیَه خارَت/ دشمن کُواسی طُولِ بشارت.»
تسنیم: مور بهعنوان آوایی اساطیری تعبیر شده که قدمتی به بلندای تاریخ دارد و مرثیههای آن چونان مرهمی بر داغ فراق است. اوزان تکبیتهای این همآوایی دارای چهتعداد هجاست؟
دوستی: در مورهای ما بین زن و مرد تفاوتی نیست. زن در تمام مورها حضور دارد. در کتاب «غلامرضا ارکوازی» 500 مور ثبتشده که برخی از آوازهای«ایرج رحمانپور» نیز از همین کتاب گرفته شدهاست. قالب شعرهای ما مثنوی دههجایی بوده و زبان ادبی مشترکی با غرب کشور نیز داریم. تمام مورهای لکی نیز دههجایی بوده و قدمت شعر لکی به هزار و 50 سال پیش باز میگردد. اولین شاعر لکزبان طبق پژوهشها «بهلول» است. سراینده تکبیتهای لکی دارای بینشی عمیق بوده و توانستهاند ادبیات بومی را به نیکویی پاس بدارند. درونمایه مور و هوره با یکدیگر متفاوت است، هوره حاوی مسائل اجتماعی و گاهی هم شاد است، اما بنمایه مور فقط سوگنامه است.
تسنیم: برای پاسداشت زبان لکی چه اقداماتی انجامشده و برای ماندگاری بیشتر ادبیات بومی منطقه غرب کشور باید چکار کرد؟
دوستی: در 10 سال اخیر یک خیزش برای پاسداشت ادبیات بومی غرب کشور بهوجود آمد که بهاندازه 100 سال ادبیات بومی را با چاپ کتاب، نشر موسیقی، سخنرانی، تدوین لغتنامهها، همایشهای مرتبط با شکلگیری رسمالخط لکی و ایجاد رادیو لکی کرمانشاه رو بهجلو بردهاست. ادبیات بومی شهرستان کوهدشت نسبت به دیگر شهرستانهای لکنشین و لرنشین بهدور از هرگونه اغراق و تعصب غنیتر است، بهطوری که مرحوم«امیرپور »تاریخ را در قالب یک غزل بیان کرده، همچنین بخشی از ادبیات ما مربوط به نبردهای«نظرعلیخان» با رضاشاه است. ادبیات بزمی، ساز و آواز منطقه ما نیز غنی بوده، بهطوری که معروفترین نوازنده سرنا در غرب کشور مرحوم«شُگِرعلی رضایی» بودهاست. بهترین فکاهیها و طنزپردازان قَدَری مانند مرحوم«مومَه جوزیپور» و مورآرهایی مانند«اخبال» داشتهایم. در ادبیات ما مِلک، خاک و ناموس همواره مورد دفاع است. باوجود ادبیات غنی ما نسبت کتابهایی که به زبان لکی چاپ میشود بسیار کم است، ما اهل تحقیق و پژوهش نیستیم. ما باید واژگان زبان لکی را چونان مروارید از میان آشوب روزگار مدرن صید کنیم و این کار هم به تحقیق و پژوهش گستردهای نیاز دارد.
در ادبیات بومی شهرستان کوهدشت روح خلاق مردمانی موج میزند که حتی زندگی شهرنشینی و روستانشینی نیز نتوانسته میراث کهن آنان را محو کند، اما این ادبیات که بخش عظیمی از میراث فرهنگی لرستان را به تنهایی بر دوش میکشد کمتر مکتوبشده و عدم کتابت یک فرهنگ نیز میتواند در زوال آن مؤثر باشد.
گفتوگو از فاطمه نیازی
انتهای پیام/