نگاهی به فیلم "پالتوشتری"| غلتیدن در دام شعارزدگی و تبختر روشنفکرانه

نگاهی به فیلم "پالتوشتری"| غلتیدن در دام شعارزدگی و تبختر روشنفکرانه

پالتوشتری متبخترانه فریاد می‌زند که من فیلمی روشنفکرانه هستم؛ طرح گزاره‌های فلسفی از فلاسفه‌ای چون سهروردی، نیچه، دلوز، فروید،نمی‌تواند کارکرد فلسفی و مرتبط خود را در نسبت درام و در خدمت پیشبرد موقعیت دراماتیک اثر تعریف کند و جنبه‌ای شعاری یافته‌است.

باشگاه خبرنگاران پویا-محمد خاجی

پالتوشتری نخستین ساخته مهدی علی میرزایی در کسوت کارگردان است. او پس از تجربه نوشتن فیلمنامه فیلم‌هایی چون گشت ارشاد، فی المدت معلوم و پارادیس و سپردن ساخت آنها به کارگردان‌های دیگر، اینبار برای نخستین مرتبه فیلمنامه‌اش را خود کارگردانی کرده است.

پالتوشتری روایتگر داستان دو دوست به نام‌های کوهیار کهن‌دژ(با بازی بانیپال شومون) و فرید(با بازی سام درخشانی) است که اولی دانشجوی دکترای فلسفه و دومی یک دیپلم ردی اهل مطالعه است و به عنوان مستمع آزاد در کلاس‌های دانشگاه فلسفه شرکت می‌کند. کوهیار نویسنده است و به تازگی جایزه ادبی برده است. او از این بابت به خود می‌بالد و با این موضوع مدام به فرید و اطرافیانش فخر می‌فروشد. رفتار و منش کوهیار بسیار عجیب است. او منشی ضد زن دارد، عاشق نیچه است و تا حد زیادی باورهای نیچه درباره زنان روی او اثر گذاشته و زنان را به مثابه برده می‌بیند. همین موضوع باعث شده بسیاری از اطرافیانش از او آزرده خاطر شوند تا اینکه فرید برای او نقشه‌ای می‌کشد.

پالتوشتری یک شبه کمدی است که در تبدیل شدن به کمدی به معنای تام و تمام آن، ناموفق است. فیلمساز با الهام از سیاق کمدی موجود در سینمای وودی آلن؛ که در آن از فلسفه، ادبیات و روانشناسی به عنوان پایه‌های اصلی خلق کمدی بهره‌گیری می‌شود، تلاش کرده است تا بتواند فیلمی کمدی از جنس کمدی‌-درام‌های وودی آلن در نسخه وطنی آن خلق کند اما تلاش علی میرزایی در طنزپردازی تا رسیدن به آنچه مطلوب و مورد انتظار است، فاصله بسیاری دارد.

فیلم از حشو و اضافه گویی رنج می‌برد. برای مثال؛ کاراکتر فروغ؛ مادر کوه‌یار( با بازی پریوش نظریه) سراسر زائد است و مشخص نیست چه کارکردی را در پیشبرد درام ایفا می کند. اساسا اگر شخصیت فروغ را از فیلمنامه حذف کنیم، هیچ آسیبی به فیلمنامه وارد نمی شود. همچنین هیچ یک از وقایعی چون هم‌نشینی فرید با مستانه (با بازی لیندا کیانی) که روزگاری نامزد کوهیار بوده است و همچنین مواجهه او با آقای کهن‌دژ؛ پدر فرید(با بازی شاهرخ فروتنیان) که به کار کتاب‌فروشی در کنار خیابان مشغول است، درام اثر را نه در طول و نه در عرض پیش نمی‌برند و حضور آنها در فیلم به حشو و زوائد فیلمنامه تبدیل می‌شود.

ضعف دیگر فیلم به تاکید گل‌درشت آن بر کارکرد روشنفکرانه‌اش بازمی‌گردد. تاکید بیش از اندازه‌ای که کارکرد کلیدی فیلم را از نظر اعتبار ساقط کرده و آن را به ورطه روشنفکرنمایی، شعارزدگی و نقض غرض سوق داده است. پالتوشتری دائما متبخترانه فریاد می‌زند که من یک فیلم روشنفکرانه هستم که بسیار می‌دانم؛ طرح جملات و گزاره‌های فلسفی از فلاسفه و اندیشمندانی چون سهروردی، نیچه، فروید و... بیش از اینکه بتواند کارکرد فلسفی و مرتبط خود را در نسبت درام و در خدمت پیشبرد موقعیت های دراماتیک فیلم تعریف کند، عمدتا جنبه‌ای شعاری و تفاخرآمیز یافته و به فریاد فخرفروشانه فیلمساز مبنی براینکه"من بسیار می‌دانم"، بدل شده است.

این بانگ، هم در آغاز و هم در پایان فیلم به چشم می‌خورد و پیش از شروع فیلم، جمله‌ای با این مضمون در تیتراژ آغازین آن نوشته می‌شود: "تقدیم به آنهایی که فکر می‌کنند از بقیه بهترند".این اتفاق تا سکانس پایانی فیلم نیز ادامه پیدا می‌کند؛ جایی که فرید خطاب به تماشاگران می‌گوید: "این داستان به همه مربوطه و اگر کسی فکر می‌کنه به اون ربط نداره داره خودشو گول می‌زنه." وجود چنین نگرشی حاکی از اوج نگاه عمودی و از بالا به پایین فیلمساز به تماشاگران است و بسیار بعید است که نگرشی با این مختصات، منشاء الهام و تاثیرگذاری بر تماشاگر باشد و اساسا مخاطب صدور چنین نگاه تبخترآمیز وعمودی شکل را از جانب یک فیلمساز بپذیرد. بدین ترتیب، زاویه نگاه فیلمساز در تعریف خود به عنوان دانای کل، پالتوشتری را از تبدیل شدن به یک اثر خالص، غیر شعاری و همراه‌کننده مخاطب بازمی‌دارد.

از دیگرسو، همذات‌پنداری، فهم جهان کاراکترها و اساسا درک موضوع کلی فیلم، دست کم تا 30 دقیقه آغازین آن کار ساده‌ای نیست و پالتوشتری به سختی می‌تواند در یک سوم آغازین خود، مخاطب را با روایت محوری خود همراه کرده و او را به دنبال خود بکشاند. فیلم تازه از نیمه دوم به بعد است که کمی جان می‌گیرد؛ با این وجود، ماین اتفاق بسیار دیر حادث می‌شود و این خطر را برای فیلم به همراه می‌آورد که تماشاگر کم طاقت،  قید تماشای ادامه فیلم را بزند. اختصاص چنین زمان طولانی‌ای برای معرفی کاراکترهای قصه و جهان ذهنی آنها، به کش آمدن بیهوده داستان و در نتیجه کسالت‌بار بودن فیلم در یک سوم آغازین آن منجر شده است؛ اتفاقی که می‌توانست با تلخیص و ایجاز بیشتر فیلمنامه در ارائه جزئیات اضافی، از سوی فیلمنامه‌‎نویس کنترل شود.

فیلم از حیث پردازش و تبیین کاراکتر کوهیار موفق عمل می‌کند و با اتکا به نظریه روانکاوی فروید و کاربست و تاثیر این نظریه بر کاراکتر کوهیار، نشان می‌دهد که عقده‌های فروخورده کوهیار در دوران کودکی، چگونه در بزرگسالی به اختلالی در شخصیت او بدل شده و از وی شخصیتی نامتعادل، متبختر و پرمدعا ساخته است.

در تحلیل نهایی، پالتو شتری فیلمی شبه‌کمدی؛ از نوع روشنفکرانه آن است که بیش از حد بر وجه روشنفکرانه بودن خود تاکید می‌کند. این تاکید بیش از اندازه، کارکرد کلیدی و موثر فیلم را از حیز اعتبار ساقط ساخته و مخاطب را به گرفتن گارد در مقابل مدعای "دانای کل بودن فیلمساز" وامی‌دارد.

 

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران