احیای مجدد هویت اصیل ایرانی و رهایی از مدار توسعه مدرن

احیای مجدد هویت اصیل ایرانی و رهایی از مدار توسعه مدرن

در عصری که سلبریتی‌ها نمایانگر بخش مستحیل هویت ایرانی هستند، یکپارچه سازی برای دستیابی به مفهوم ملت آن هم از درون سرزمین، امری غیرواقعی است و باید راه معقول و نوینی را پیش گرفت.

باشگاه خبرنگاران پویا- رضا محمدی

اواخر عصر صفویه تا دوران پیش از انقلاب اسلامی را باید عصر از دست دادن بنیاد حیات انسان مسلمان ایرانی دانست. هر تمدن و نحوه‌ی زیست انسانی را بنیادی است. اگر تجلی شوونات حیات انسان یونانی بر بنیاد فوسیس بود و بنیاد حیات انسان مدرن بر مفهوم سوژه‌ی مدرن است، باید پرسید که بنیاد زندگی انسان ایرانی چیست؟ بنیاد هر زیستاری تعیین کننده‌ی هویت اصلی آن است. در واقع، هویت برآمده از بنیاد است و بی بنیادی به معنای سردرگمیِ هویتی است. با بررسی تاریخی حیات انسان مسلمان ایرانی، امری نمایان می‌شود و آن اینکه از عصر حکومت بوِئیه به این سو خصوصا در دوران اقتدار صفوی، بنیاد زندگی انسان مسلمان ایرانی بر حکم الهی و عبودیت استوار بوده است. مویدات گوناگونی برای این ادعا قابل عرضه است، از عجز در فهم همه امور در فلسفه بوعلی گرفته تا محوریتِ اصلی فقاهت در حیات انسان ایرانی، از صورت بندی نسبت کلام معصوم و عقل جزوی انسانی در رساله ضیاء القلب فیض کاشانی گرفته تا نحوه مواجهه انسان ایرانی با بارگاه های زیارتی ائمه معصومین(علیه السلام). این بنیاد از هنگام مواجهه با تمدن مدرن غربی که اساسش بر سوژه ای بود که در تعارض کامل با بنیاد حیات مسلمانی ایرانیان قرار داشت به چالش کشیده شد. نحوه مواجهه شتاب زده و بعضا غلط روشنفکران ایرانی و برخی علمای حوزوی در اقتباس مظاهر تمدن مدرن، در بسط تاریخیِ حیات ایرانیان آشفتگی‌های  شگرفی را به ظهور رسانید و بی آنکه نسبت این دو شأن متفاوت از حیات به درستی مشخص شود منجر به تغییر معانی امور در نزد ایرانیان شد.

خودآگاهی درباره این تغییر شکل گرفته و سر دادن ندای بازگشت به خویشتن و مقاومت درباره بسیاری از ساحات متجدده‌ی زندگی زمینه‌ی ظهور انقلاب اسلامی را تسهیل کرد. انقلابی که در کشاکش از دست دادن کامل بنیاد حیات ایمانی و پذیرش بنیاد مدرن زندگی به ظهور رسید تا شاید بتوان دوباره گشودگی برای احیای معانی اصیل حیات خویش را فراهم ساخت. تطورات مختلف گفتمانی (از گفتمان لیبرال نهضت آزادی گرفته تا گفتمان لیبرال سازندگی و...) در ذیل گشودگی حاصله از انقلاب اسلامی فرصت سازی‌ها و فرصت سوزی‌های متعددی را در راه تقرر یافتن بنیاد اصیل حیات انسان مسلمان ایرانی فراهم کرده است.

بحث بر سر این است که قرار و موقف انسان مسلمان ایرانیِ کنونی،  معجونی است آغشته به امور و مفاهیم متقابل و بعضا متعارض متفاوتی، از گفتمان نئولیبرال مدرن گرفته تا رویکردهای ملی‌گرایانه فاشیستی، از نگاه متافیزیکی غربی گرفته تا عرفان و دیانت شیعی، در این میان و از بین تمام این امور و مفاهیم متعدد باید در ساخت "ملت ایران"، چگونه نظر کنیم تا ضمن در نظر گرفتن تمام این واقعیات تاریخی بتوانیم نسبت این امور را به درستی بر موقف اصلیشان استوار سازیم و به هویتی با بنیاد معین در مقابل نحوه زیست مدرن  برسیم؟

به تعبیر رساتر، در عصری که سلبریتی‌ها آیینه‌ی تمام نمای بخش مستحیل هویت انسان ایرانی هستند و به دلیل کاستی‌های متعدد سایکولوژیک در مظاهر عصر مدرن غرب متوقف شده و داشته‌های اصیل خود را از دریچه‌ی مقولات این مظاهر، معنا و تفسیر می‌کنند چگونه می‌توان دم از یکپارچه سازی زد؟ سلبریتی‌هایی که برای کشتار انسان مدرن فرانسوی اشک شمع به پای خون ریخته می‌ریزند اما جنایت تروریستی عده‌ای وحشی غربی را اپوخه کرده چنان که گویی اصلا اتفاقی در عالم رخ ننموده است. این گروه از فرهنگ ایرانی، کسانی هستند که به مفاهیم اصیل هویت ایرانی همچون فتوت، ایثار و شهادت را به دلیل بی‌هویتی سایکولوژیکی که گرفتارش هستند به ساختن امنیت برای آسوده زندگی کردن خود فروکاست می‌کنند. پرسش این است که ضمن در نظر گرفتن این گروه از جمعیت ایرانی، باید چه کرد؟ چگونه می‌توان هویت اصیل ایرانی را در پهنه‌ای از تناقضات طاقت فرسای کنونی با صورتی نوین، احیاء کرد؟

آنچه واضح است اینکه یکسان سازی میان این امور و عناصر مختلف، غیرواقعی و ناشدنی است زیرا هر امری وزان و میزان خاص خود را داراست و حتی ارائه خوانشی تقلیل گرایانه از هر کدام از امور نیز منجر به انطباق و اتصال صحیح آنها با هم نخواهد شد. در این میان آنچه به نظر می‌رسد این است که باید برای به ظهور رسیدن هویتی با بنیاد اصیل علاوه بر چالشهای تاریخی و نظری نگاهی نیز به وزن کنش‌های اجتماعی مردمی و عطف توجه آنها به هر کدام از این عناصر داشته باشیم. به تبع آنکه حیات انسان ایرانیِ عصر امروز دچار حیثیتی سه وجهی گشته (وجه ایده ایرانی، وجه شریعت اسلامی و وجه سکولار مدرن) دچار شبه بن بستی در یکپارچه سازی (integration) عناصر هویت ساز در قالب امری متعین و واحد به نام ملت هستیم. اگر روزی صدرالمتالهین شیرازی توانست سه گفتمان فقه و عرفان و فلسفه را با خوانشی نوین ذیل یک ابر گفتمان کلان به نام حکمت متعالیه صورت بندی کند این اتفاق تقریبا با وضعیت فعلی امکان پذیر نمی‌باشد زیرا که میان گفتمان مدرن با گفتمان دینی که هر دو با صورتهای مختلف در زیست بوم حیات انسان ایرانی حضور دارند نسبتی متباین آن هم از سنخ متناقض است و این تناقض در ساحت ساختارهای متعین اجتماعی منجر به خنثی سازی انرژی هر یک از این گفتمان‌ها توسط رقیب خواهد شد. در این میان پرسش آن است که چه باید کرد؟

به عنوان فتح الفتوحی برای تامل بیشتر شاید بتوان گفت که باید در ساخت ملت و تلقی از آن به نوعی باز اندیشی کرد به این معنا که اگر روزی ایران اسلامی را در نسبت با جهان اسلام، درونِ بیرونِ جهان اسلام خوانده و توصیف می‌کردند باید امروزه در نسبت انقلاب اسلامی و فرهنگ شبه مدرن نهادینه شده در جامعه ایرانی، سخن از درونِ بیرون و بیرونِ درون گفت. به بیانی واضح تر، انقلاب اسلامی به تبع فراهم کردن فضایی نوین و بستری آزاد در انتخاب سلک افراد و همچنین به دلیل تطورات خاص تاریخی اش، امروزه از جهتی توانسته است که ضمن شکل دادن فضای گفتمانی خاص خود در میان بخش قابل توجهی از مردم ایران، با نسبتی که با بیرون از مرزهای ایران پیدا کرده همدلی قابل توجهی را نسبت به فضای گفتمانی خود با مردم اقصی نقاط جهان اسلام از لبنان و عراق گرفته تا سوریه و یمن و حتی وراتر از آن در مرزهای آمریکای لاتین  ایجاد کند. از سوی دیگر اما در داخل مرزهای ایران به دلیل وضعیت تاریخی خویش دچار تنشهای جدی با ساختارها و کنشهای اجتماعی شبه مدرن نهادینه شده است که طیفی از خواستها و جهت گیری ها را ایجاد کرده که بعضا منجر به تقلیل اثرات انرژی گفتمانی انقلاب می‌شود. راه چاره پیش رو در این میان برای بازسازی مفهوم ملت در گام نوین تمدن سازی پیش رو می‌تواند این نکته باشد که ضمن پذیرشِ تعارض و اصطکاک دائمی گفتمان مدرن و گفتمان انقلابی در ایران اسلامی باید برای دستیابی به مفهوم ملت با تلقی نوین، تمرکز بیشتری را مصروف انطباق ظرفیت‌های گفتمانی بیرون از ایران و در میان کشورهای منطقه و خارج از منطقه، درون ابر گفتمان انقلاب اسلامی کرد. شاید به تبع این رویکرد و همچنین فرصتی که تکثر هژمونی‌های پیش رو و افول هژمونی متمرکز غرب مدرن برای انقلاب اسلامی فراهم می‌آورد بتوان از مدار مفهوم توسعه مدرن رها شد و به ساختی نوین از مفهوم ملت مسلمان ایرانی در ظل الگوی پیشرفت نوین خود دست یافت.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران