از بُغض «آقا سید» تا خاطراتی که خاک میخورند
گذر از ویدئوهای کرایهای، CD و DVDها تا شبکه نمایش خانگی و حالا VODها چمدان خاطرات خانوادهها و تجربه کسبوکار یک نسل است، نسلی که از تماشای دسته جمعی فیلم به فیلم دیدن در خلوت تنهایی رسیدهاند.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، یکی از کاربرهای فضای مجازی نوشته است «زمانی داشتن یک دستگاه ویدئو داشتن مانند داشتن مواد مخدر خطرناک بود اما به خاطر لذت تماشای فیلم این خطر را به جان میخریدند و برای دیدن فیلم دستگاه ویدئو را لای پتو مخفی میکردند و در خانه یکی از اقوام دور هم جمع میشدند.»
کاری که حالا دیگر خیلی آسان شده و با آمدن گوشیهای موبایل و پیدا شدن سروکله VOD ها شاید دیگر خانوادهای کنار هم فیلم نبینند و هر کسی فیلم مورد علاقهاش را در گوشی خودش تنها با پرداخت یک اشتراک ماهیانه ببیند.
انگار با وجود سختیهایی که قبلا برای تماشای فیلم وجود داشت، خاطرات شیرینتری از فیلم دیدن در آن روزها برای مردم بهجا مانده است و امروز تماشای فیلم دیگر بهانهای برای دور هم جمع شدن نیست.
یکی از طرفداران ویدئوکلوپها که در دوران نوجوانی خود زیاد به این مغازهها سر میزده و فیلم اجاره میکرده است، در بیان خاطرهای از آن روزها میگوید: ویدئوکلوپ محله ما، هر فیلم را فقط یک شب کرایه میداد و باید حتما شناسنامه، گواهینامه و یا کارت پایان خدمت را گرو میدادیم. یادم است فیلمهای معروف و پربیننده را هر دو ساعت به دو ساعت اجاره میداد، فیلم «شوکران» تازه امده بود و ما رفتیم این فیلم را برای دو ساعت کرایه کردیم همین که خواستیم داخل دستگاه بگذاریم، برق رفت! تصمیم گرفتیم منتظر باشیم برق بیاید، فیلم را ببینیم و بعد ان را برگردانیم. سه ساعت که گذشت صاحب ویدئو کلوپ در خانهمان آمد، در را باز نکردیم و وقتی برق آمد و فیلم را دیدیم نوار ویدئویی را به او بازگرداندیم. او هم نامردی نکرد و تا یک هفته به ما فیلم اجاره نداد تا تنبیه شویم (میخندد).
او اضافه میکند: بعدها که اوضاع ویدئوکلوپها بهم ریخت، فیلم خارجی میآورد و برایمان آهنگهای قدیمی ضبط میکرد.
یکی دیگر از آنها میگوید: آن موقعها داشتن ویدئو، کلاس داشت. باید برای کرایه فیلم به کلوپ میرفتیم و شناسنامه آبا و اجدادمون رو گرو میگذاشتیم و اگر یک روز دیرتر از موعد فیلم را بازمیگرداندیم، جریمه میشدیم و باید پول بیشتری پرداخت میکردیم.. تازه دخترها هم نباید برای کرایه فیلم به ویدئوکلوپها میرفتند چرا که پاتوق پسرای محل بود.
رقبایی که کوچکتر اما قویتر بودند
- روز که میگذرد با بهروز شدن دنیا و پیشرفت تکنولوژی، عادتهای روزمره ما نیز تحت تاثیر قرار میگیرند و روند زندگی ما را دستخوش تغییرات میکنند. زمانی با آمدن CD وDVD کار و کسب ویدئو کلوپها کساد شد و فیلمهایشان روی دستشان ماند. اما آن زمان آنها توانستند خود را بهروز کنند و از غافله جا نمانند و شمایل ویترین مغازههایشان را از نوارهای ویدئو به CD وDVD تغییر بدهند و ضمانت گذاشتن شناسنامه برای امانت گرفتن فیلم به نفع پرداخت وجه و خرید CD وDVD کنار رفت و نوارهای ویدئو که روزی برای عدهای نانآوری میکردند برای همیشه در کنج نوستالژی کمدهای خانه جای گرفتند.
از معلمی تا دل کندنی اجباری از نوارهای ویدئویی
علاقه مند دیگری یادآور میشود: «هشت، نه ساله بودم که نبش کوچهیمان یک ویدئوکلوپ بود، هر پنجشنبه با پدرم به مغازه میرفتیم و فیلم جدیدی که آمده بود را اجاره میکردیم اما آقا سید (صاحب مغازه) مانند دیگر ویدئو کلوپها شناسنامه گرو نمیگرفت و تنها به نوشتن نام پدر و فیلمی که برداشته بودیم اکتفا میکرد. این کار فقط درباره ما صدق نمیکرد، کم پیش میآمد که از کسی شناسنامه بگیرد.
هر روز هفته را با ذوق تماشای فیلمِ پنجشنبهِ شبها سپری میکردیم و این یکی از عادتهای زندگی ما شده بود. کم کم CDها پا به دنیای فیلم گذاشتند و دیگر کمتر کسی به فکر اجاره فیلم بود. آقا سید هم در کنار نوارهای ویدئویی که در مغازه داشت یک جعبه سیدی، روی یکی از میزهایش گذاشته بود و تقریبا خود را با تغییرات به وجود آمده به روز کرده بود اما چندی نگذشت که ویدیوکلوپش را جمع کرد ومغازه را به یک آرایشگاه مردانه اجاره داد.
حالا بعد از گذشت یک دهه سراغ او میروم و از حال هوای آن روزها و دلیل تعطیلی آن ویدئو کلوپ خاطرهانگیز از او میپرسم.
آقا سید با بُِغض از آن روزها یاد میکند و میگوید: من آن موقعها معلم بودم اما از آنجایی که علاقه شدیدی به فیلم و سینما داشتم یک ویدئوکلوپ راه انداختم تا در کنار تدریس از کاری که عاشق آن هستم لذت ببرم. آن موقعها مشتریهای ثابتی داشتم که آخر هفتهها منتظر بودم برای کرایه فیلم جدید به مغازه بیایند. گاهی با این کارم مخالفتهایی میشد و می گفتند این شغل با آموزگاری مغایرت دارد چراکه هنوز آدمهایی بودند که تماشای فیلم را گناه و درآمد حاصل از این کار را حرام میدانستند، اما من گوشم به این حرفها بدهکار نبود و کار خودم را میکردم.
او اضافه میکند: در مغازه یک آرشیو کامل از فیلمهای قدیمی و جدید داشتم که هر کدام بسته به ژانری که داشتند در قفسههای مشخصی دستهبندی شده بودند. آنقدر روی فیلمهایم تعصب داشتم که هیچوقت هیچ نواری در مغازه صدمه ندید و مشتریها هم از این موضوع مطلع بودند و فیلمها را سالم برمیگرداندند.
سید به حال و هوای فیلم دیدن در آن روزها اشاره میکند و میگوید: آن موقعها فیلم دیدن طعم دیگری داشت، انگار فیلم بهانهای برای دور هم جمع شدن خانوادهها بود. در خانواده ما هم همه آخر هفتهها خانه پدرم جمع میشدند تا من فیلم جدید بیاورم و دور هم ببینیم. آن روزها همه چیز رنگ و بوی دیگری داشت. حالا زندگی و روابط ما آدمها تحت تاثیر موبایل و اینترنت است. برای احوالپرسی به یک پیام کوتاه اکتفا میکنیم و کمتر دور هم جمع میشویم چه برسد که بخواهیم برای دیدن فیلم دور هم جمع شویم. قدیم سینما رفتن هم یک سرگرمی بود اما حالا بچهها حاضر نیستند با خانوادهها به سینما بروند و تمام وقت آزادشان را در کافهها میگذرانند. آنقدری که من با پدر و مادر و خواهر و برادرهایم فیلم دیدم شاید یک دهم آن را با بچههایم ندیده باشم. این روزها هرکس در گوشی و لپتابش فیلم میبیند و در تنهایی از این کار بیشتر لذت میبرد.
- ادامه میدهد: من چند سالی را در مغازه مشغول بودم و از کارم لذت میبردم اما فضای تماشای فیلم هر روز تغییر می کرد و به دورهای رسیدیم که فیلمها روی CD و DVDضبط و بین مردم پخش میشدند تعداد مشتریهای ویدئو کم شده بود و خیلیها ترجیح میدادند به جای کرایه فیلم یک سیدی بخرند تا در آرشیو فیلمهای خانهشان داشته باشند. من به خاطر علاقه به مغازه و شغلم خود را با این سیستم به روز کردم و گوشهای از مغازه را به CD و DVD اختصاص دادم. اما ضاع مانند سابق نبود و فروش کم شده بود چون فیلمهای کپی و قاچاق در دورانی که CD و DVD به میان آمدند، بیشتر شد و مردم کمتر CD و DVD رجینال میخریدند. علی رغم علاقهام به این شغل اما مشکلات زیادی پیش رویم بود و نگهداشتن آن مغازه فقط خرج داشت و درآمدی برایم نداشت. من هم دو فرزند داشتم و باید مخارج ان ها را تامین میکردم، تصمیم گرفتم در مغازه تغییراتی ایجاد کنم و به کسب و کار دیگری در آن بپردازم. چند ماهی با خودم کلنجار رفتم اما دوست نداشتم به جای نوارهای ویدئویی چیز دیگری در قفسههای مغازه بچینم و سرانجام مغازه را اجاره دادم. شاید پیشرفته علم و تکنولوژی به خیلی موضوعات کمک کرده باشد اما برخی چیزها قدیمشان لذتبخش بود. آرزویم این است که دوباره به گذشته برگردم و بین نوارهای ویدئوییام مشغول آماده کردن سوالات امتحانی برای بچههای مدرسه باشم.
از او میپرسم که چرا برای کرایه فیلمها شناسنامه گرو نمیگرفتید، در پاسخ بیان میکند: این کار را میکردم ولی خیلی کم، یک اعتمادی بین من و مشتریها بود و میدانستم برای بردن فیلم جدید دوباره به مغازه میآیند و فیلمی که بردند را برمیگردانند.
سید از سرانجام نوارهای ویدئویی مغازهاش و وضعیت الان آنها میگوید: بعد از جمع شدن مغازه آنها در کتابخانه یکی از اتاقهای خانهام چیدم اما بعد از چند سال به علت کمبود جا آنها را کارتن کردم و به انباری خانه منتقل کردم، الان هم همانجا هستند.
ضرب شست «شبکه نمایش خانگی»!
شاید خیلی از ویدئو کلوپها به سرانجام ویدئوکلوپ سید دچار شدند و شاید هم خیلی از آنها از میدان به در نشدند و به رقابت پرداختند. اما همیشه رقیبهای جدیدی به میدان رقابت پا میگذارند. در دورانی که برخی ویدئوکلوپها خود را حفظ کردند، رقیبی سرسختتری به نام «شبکه نمایش خانگی» پدید آمد و CD وDVDهای پشت ویترین از ویدئو کلوپها به جایی میان قفسههای آدامس و پفک سوپرمارکتها کوچ کردند و در چنین شرایطی دیگر برای تماشای یک فیلم لازم نبود دنبال ویدئو کلوپها گشت و خیلی راحت در سوپرمارکت سرکوچهها فیلمهای جدید و به روز در دسترس بودند.
در چنین شرایطی کافی بود که برای خرید مایحتاج زندگی به سوپرمارکت میرفتیم تا در کنار آنها فیلم جدیدی که به بازار آمده را هم بخریم، بدون زحمت رفتن به یک ویدئوکلوپ.
حالا دیگر رقابت در این میدان سختتر شده بود و اوضاع کاسبی خرابتر، در چنین وضعیتی ویدئوکلوپها برای امرار معاش ناچارشدند در کنار فروش فیلم اجناس دیگری برای فروش به عرضه بگذارند.
همچنین وقتی «شبکه نمایش خانگی» فیلم دیدن را برای مردم آسان کرد، کارگردانهای سریالهای خانگی هم تصمیم گرفتند برای کسب درامد بیشتر سریالهایی برای این شبکه بسازند و از قاب تلویزیون فاصله بگیرند البته در این میان بودند کارگردان هایی که فیلمهای سینمایی میساختند و به غافله ساخت سریال در شبکه نمایش خانگی پیوستند.
قاچاق؛ رقیب همیشگی
چه در دوران اوج ویدئوکلوپها و چه در زمان ظهور «شبکه نمایش خانگی» همیشه پای یک رقیب در میان بود؛ فیلمهای قاچاق. گاهی CD و نوار ویدئو قاچاق فیلمهایی که روی پرده سینما بودند بین مردم با قیمتهای کم دست به دست میشد حتی در دورانی که شبکه نمایش خانگی و سریالهای این شبکه در اوج بودند CDهایی با قیمت کمتر از مغازه و قسمتهای بیشتری از این سریالها در گوشه و کنار خیابان روی زمین بساط میشدند. البته که کارگردانهای سریالهای خانگی بازنده این رقابت نمیشدند و به هر ترفندی مردم را به خرید سیدیهای اورجینال از مراکز معتبر و سوپرمارکتها تشویق میکردند، گاهی با گذاشتن جایزههای نقدی ، ویلا و آپارتمان و گاهی هم با انتشار ویدئویی در فضای مجازی برای درخواست خریدن نسخه اورجینال فیلمهایشان.
اینترنت؛ غول مرحله آخر
حالا چند سالی است که پای غول فضای مجازی و اینترنت به دنیای فیلم و سینما باز شده است و اکنون رقیب پر قدرت «شبکه نمایش خانگی» نرمافزارهایی تحت وب هستند که ارزانتر و آسانتر مخاطب را پای به روزترین فیلمها و سریالهای داخلی و خارجی مینشانند.
این روزها برای فیلم دیدن لازم نیست حتما در خانه و جلوی تلویزیون باشید و بلکه تنها با داشتن یک گوشی همراه، چند گیگ اینترنت و خرید یک اشتراک در یکی از VODها میتوانید در محل کار، مترو، اتوبوس و ... فیلم و یا سریال مورد علاقهتان را تماشا کنید.
شاید پیشرفت تکنولوژی تماشای فیلم را که در گذشته کار راحتی نبوده و ریسکهایی به همراه داشته برای مردم آسان کرده اما اکنون حال و روز ویدئوکلوپهای سطح شهر خوب نیست و بعد از سالها دست و پنجه نرم کردن با رقیبان سرسخت خود و خالی نکردن میدان نبرد، پرچم سفید خود را بالا گرفتهاند و کم کم جای خود را به این غول بی حریف میدهند.
از فروش لوازم آرایشی_بهداشتی تا CD های آموزشی
برخی از این مغازهها یا به طور کل جمع شدهاند و جای خود را به فروشگاههای دیگر دادهاند، برخی هم هنوز دلشان نیامده که کامل این شغل را کنار بگذارند اما برای امرار معاش ناچارند در کنار سیدیها خاک خورده مغازه به فروش اجناسی چون لوازم جانبی موبایل، لوازم آرایشی بهداشتی، روسری و ... بپردازند.
نمونه این موضوع ویدئوکلوب قدیمی در مرکز شهر است که در کنار فیلمها و CDهای مغازه به فروش شال و روسری و لوازم آرایش روی آورده و با کاغذهایی بر شیشه مغازه خود این موضوع را فریاد میزند.
حوالی میدان انقلاب در کنار کتاب فروشیها قسمت کوچکی از بعضی از مغازهها جعبهای از CD و DVD از فیلمهای به روز و سریالهای نمایش خانگی دیده میشود. فروشندههای این فیلمها با کرایه بخشی از مغازه به دنبال کسب درآمد هستند.
VODها، زندگی و درآمد این افراد را تحت تاثیر خود قرار داده است. برخی از آنها با بیش از 15 سال سابقه فروش فیلم و CD و DVD در این محله از اوضاع این روزهای خود گلهمند هستند به طوریکه بعضیهایشان به تغییر شغل فکر میکنند. آنها برای درآمدزایی در کنار CDهای فیلم و کارتون، CDهای آموزشی هم میفروشند.
یکی از این فروشندهها میگوید: من چند وقتی است که به تغییر شغل فکر میکنم. هر روز صبح با این امید میآیم که کسی در کنار خرید یک کتاب از من هم یک CD آموزشی بخرد.
یکی دیگر میگوید: اوضاع کاسبی اصلا خوب نیست و مردم در خرید مایحتاج زندگی خود ماندهاند، چه برسد به فیلم و CD، آن هم با این قیمتها.
اکثر فروشندهها دلیل کسادی بازار را علاوه بر VODها، وضعیت اقتصادی مردم و قیمت بالای فیلمهای اورجینال میدانند و بیان میکنند که مردم برای دیدن یک فیلم آن هم یکبار راضی به پرداخت چنین پولی نیستند و اگر میخواستند چنین پولی هزینه کنند به سینما میرفتند.
البته در میان فروشندههای گلهمند، فروشندهای هم بود که از اوضاع راضی باشد.
او بیان میکند: من از اوضاع راضیم، ما در مرکزشهر هستیم و خیابانهای اینجام پاخور خوبی دارد. خداروشکر بعضی از آدمها هنوز با CD فیلم میبینند.
این قصه سر دراز دارد...
اما داستان فقط به اوضاع وخیم این مغازهها و ویدئو کلوپها ختم نمیشود و اگر بخواهیم ظهور VODها را آسیبشناسی کنیم به کمرنگ شدن روابط انسانها و خصوصا اعضای خانواده با یکدیگر می رسیم. شاید یکی از جذابیتهای فیلم دیدن در گذشته و پذیرش هر ریسکی برای این کار دور هم جمع شدن خانواده کنار هم بود، اتفاقی که خیلی کمرنگ شده است.
حالا دیگر کمتر پدر و مادرها فرصت تماشای فیلم در کنار فرزندان خود دارند و هر کدام از اعضای خانواده با داشتن امکان تماشای فیلم در تلفن همراه خود به تنهایی این کار را انجام میدهد حتی اگر از لذت دسته جمعی فیلم دیدن بیبهره بمانند.
یکی دیگر از آسیبهای این به روز شدن، اعتیاد نوجوانان و جوانان به گوشیهای همراه خود است. شاید اگر برای تماشای فیلم در تلویزیون چند ساعتی از گوشی خود غافل میشدند حالا دیگر این کار را با همان گوشی انجام می دهند و می توانند لحظهای هم آن را زمین نگذارند که البته این معضل هم آسیبهای مربوط به خود را دارد.
ممکن است یکی دیگر از معضلات این اتفاق در آینده نمایان شود و دیگر کسی خاطرهای از تماشای پر ریسک و دستهجمعی فیلم برای فرزندان خود نداشته باشد.
شاید روزی هم غولی پیشرفته تر حریف این نرمافزارها شود و پای آنها را از میدان رقابت تماشای فیلم بِبُرد، کسی چه میداند؟
منبع:ایسنا
انتهای پیام/