یادداشت|وقتی نگاه از بالا به مزرعه جواب عکس می­‌دهد

یادداشت|وقتی نگاه از بالا به مزرعه جواب عکس می­‌دهد

تجربه اقتصاد کشاورزی ایران نشان داده است که نگاه از بالا به پایین نمی­تواند منجر به ایجاد تغییرات واقعی در سطح مزرعه شود.

خبرگزاری تسنیم، اثر بازگشتی و یا ارتجاعی به حالتی اطلاق می­شود که در آن کاهش انتظاری در کشت یک محصول، به علت قانون تقاضا خنثی شود. از این رو سیاست عدم حمایت از کشت برنج در ایران در سال 1396 و افزایش 230 هزار هکتاری سطح زیر کشت آن در سال 1398 منجر به ایجاد اثر بازگشتی و یک تناقض در سیاستگذاری شده است.

در 12 اسفند 1396، هیات وزیران در مصوبه ­ای پر سر و صدا و برای سازگاری با شرایط کم آبی، کشت برنج به جز در استان­های مازندان و گیلان را ممنوع و محدود اعلام نمود. اما با استناد به گفته معاونت وزارت جهادکشاورزی در سال زراعی 1397-98، بیش از 2.9 میلیون تن برنج در کشور تولید شده و سطح زیرکشت آن نیز نسبت به متوسط سه سال اخیر، در حدود 40 درصد افزایش یافته است. این افزایش تولید غالبا در استان­هایی به جز گیلان و مازندران اتفاق افتاده است. اگرچه خبر خودکفایی برنج و تولید این محصول باکیفیت ایرانی، خبری مسرت­بخش به حساب می­ آید، اما روی دیگر آن نیز بر نگرانی­هایی دامن می­زند. در همین منظر ذکر چند نکته ضروری است:

نکته اول اینکه، اگر کشور قابلیت خودکفا شدن در تولید برنج را داشته است، چرا توان کارشناسی دولت صرف یک تصمیم ­سازی و تصمیم­ گیری اشتباه شده است. هزینه این تصمیم­ گیری اشتباه بر عهده چه کسی است و تا چه میزان باعث از دست رفتن رفاه اجتماعی شده است؟

دومین نگرانی از این بابت است که دامنه بی­اطلاعی سیاستگذار از واقعیت­های تولید در بخش کشاورزی تا چه میزان گسترده است؟ مسلما این اتفاق خوشایندی نیست که دولت یک سیاست مشخصی را تصویب و آن را به سازمان­های مربوطه ابلاغ کرده است، اما در سطح مزرعه اتفاقی متضاد با آن رخ داده است.

سومین نگرانی نیز از بابت سایر سیاست­هایی است که توسط دولت اجرا شده و یا در دستور کار قرار دارد. آیا قرار است این سیاست­ها نیز به همین سرنوشت دچار شوند. تا چه میزان از نظرات واقعی تصمیم­ سازان استفاده شده و میزان اتکا به گزارش­های کارشناسی به چه میزان بوده است؟

با توجه به این موارد به نظر می­ رسد که باید بازنگری اساسی در نهادهای سیاستگذاری کشور صورت بگیرد. تجربه اقتصاد کشاورزی ایران نشان داده است که نگاه از بالا به پایین نمی­تواند منجر به ایجاد تغییرات واقعی در سطح مزرعه شود. شاید از همین روست که طرح نکاشت در حوزه دریاچه ارومیه شکست می­ خورد و یا لایحه تغییر در الگوی کشت از سال 1388 در دولت معطل مانده است. این می­تواند نشان دهنده یک شکاف عمیق در بین نهادهای تاثیرگذار در زنجیره تامین کشاورزی باشد. یکی از دلایل این عدم توفیق در اجرای این سیاست­ها، عدم توجه به واقعیت­های فرآیند تصمیم ­گیری کشاورزان است. چرا که ممکن است همین الگوی کشت فعلی، بهترین ترکیبی باشد که کشاورز طی سال­ها تجربه به آن رسیده است و در واقع عقلایی­ ترین تصمیمی است که وی می­توانسته اتخاذ کند. باید این واقعیت را قبول کرد که سیاست­های دستوری توانایی لازم را برای ایجاد تغییرات مطلوب را ندارند. انتخاب الگوی کشت متاثر از شرایط اقلیمی، اقتصادی، سیاسی و حتی فرهنگی است و بدون توجه به این پیش شرط­ها نمی­توان از ابلاغیه­ ها، آیین­ نامه ­ها و دستورالعمل­ها انتظار ایجاد معجزه داشت.

* حامد نجفی علمدارلو

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار اقتصادی
اخبار روز اقتصادی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon
بانک ایران زمین
بانک سرمایه