صمد بهرنگی؛ معلمی مبتکر در آموزش زبان فارسی به کودکان مناطق دو زبانه

صمد بهرنگی؛ معلمی مبتکر در آموزش زبان فارسی به کودکان مناطق دو زبانه

حسن ذوالفقاری در یادداشتی درباره نقش صمد بهرنگی در امر آموزش زبان فارسی به کودکان مناطق دوزبانه می‌نویسد: او در زمینه دو زبانگی صاحب‌نظر بود و خواندن و نوشتن را دو راه مناسب برای تمرین دوزبانگی می‌دانست.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، آموزش زبان دوم از چه سنی و چگونه؟ سوال مهمی است که پاسخ‌های متفاوت و گوناگونی دارد. هرچند تاکنون تحقیقات متعددی در این زمینه انجام شده، اما همچنان پاسخ روشنی برایش وجود ندارد. اگرچه برخی از پژوهشگران و بسیاری از مردم عامه بر این باورند که بهترین سن برای فراگیری زبان دوم، از سه سالگی است، اما حقیقت آن است که برای پرسش مطرح شده نمی‌توان پاسخ قطعی داد؛ به عبارت دیگر هرچند باور عامه بر این است که بهترین سن برای یادگیری زبان دوم قبل از پنج سالگی است، اما باید گفت این نسخه‌ای نیست که بتوان برای همه کودکان پیچید و حتی همه زبانشناسان و روانشناسان حوزه کودک نیز به آن اعتقادی ندارد. با وجود این، آموزش زبان فارسی به عنوان زبان رسمی کشور از پایه ابتدایی برای تمامی کودکان آغاز می‌شود. موضوعی که گاه کودکان در مناطق دو زبانه را با مشکلات اساسی مواجهه می‌کند.

به اعتقاد کارشناسان، نبود ساز و کار مناسب به منظور تدریس زبان فارسی به کودکان این مناطق و شروع آموزش مهارت‌های خواندن و نوشتن، پیش از آموزش و تقویت مکالمه به این کودکان، سبب شده تا تعداد قابل توجهی از کودکان این مناطق در مسیر یادگیری با مشکلات متعدد مواجه شوند و بیشترین افت تحصیلی در این مناطق دیده شود. این موضوع در میان کودکانی که در مناطق دو زبانه‌ای که اشتراکات واژگانی و ساختار زبانی کمتری با فارسی دارند، بیشتر دیده می‌شود؛ به طوری که بنا بر آمار و بررسی کارشناسان این حوزه، یکی از اصلی‌ترین دلایل ضعف تحصیلی در کودکان مناطق دوزبانه همین موضوع عنوان می‌شود. با توجه به این مشکلات، آموزش پیش‌دبستانی در مناطق دوزبانه از سوی مسئولان اجباری اعلام شد تا شاید از این طریق، بخشی از کمبودهای موجود برطرف شود. اما گزارش‌های اعلام شده از مناطق دو زبانه حکایت از این دارد که دوره کوتاه یک‌ماهه پیش‌دبستانی آن هم با منابعی که کاملاً بر آموزش زبان متمرکز نیستند، نمی‌تواند علاجی کامل برای این درد باشد. از سوی دیگر، نبود امکانات لازم در برخی از مناطق دو زبانه محروم، کودکان این مناطق را با دردسرهای جدی‌تری مواجه می‌کند. به عبارت دیگر، هنوز فارسی برای این کودکان درونی نشده، باید مهارت‌هایی مانند نوشتن و خواندن را بیاموزند. از این رو، گاه در برخی مدارس مناطق دوزبانه با کودکانی مواجه می‌شویم که در ادای جملات به صورت کامل ناتوانند یا قادر نیستند روابط همنشینی و دستوری را رعایت کنند.

حسن ذوالفقاری، مدیر گروه آموزش زبان و ادب فارسی فرهنگستان زبان، در یادداشتی به مناسبت پنجاه و یکمین سالروز درگذشت صمد بهرنگی، نویسنده، نوشته به نوع مواجهه بهرنگی به عنوان یکی از معلمان مناطق دو زبانه در مواجهه با مشکلات آموزش در این مناطق پرداخته است. بهرنگی برای آموزش زبان فارسی به کودکان این مناطق، دست به ابتکار زده و با آزمودن راه‌های جدید، گام‌های نویی در این مسیر برداشت. او با خلاقیت، توانست از یک معلم خنثی به یک معلم پیشرو و مبتکر تبدیل شود. یادداشت ذوالفقاری درباره او را که با عنوان «صمد بهرنگی و مسئله دوزبانگی» در شماره اخیر خبرنامه گروه آموزش زبان و ادب فارسی منتشر شده، در ادامه بخوانید:

صمد بهرنگی(تیر 1318-شهریور 1347) فقط 29 سال زیست و در ارس غرق شد. صمد انسانی خودساخته بود. خودش می‌نویسد: «قارچ زاده نشدم بی‌پدر و مادر، اما مثل قارچ نمو کردم، ولی نه مثل قارچ زود از پا درآمدم. هرجا نَمی بود، به خود کشیدم، کسی نشد مرا آبیاری کند. من نمو کردم... مثل درخت سنجد کج و معوج و قانع به آب کم، و شدم معلم روستاهای آذربایجان. پدرم می‌گوید: اگر ایران را میان ایرانیان تقسیم کنید، از همین بیشتر نصیب تو نمی‌شود». در این عمر کم، کارهای بسیار کرد: او را مردی مبارز و سیاسی می‌دانیم که دائم در پیکار بود. قصه‌نویسی پرتوان بود که چندین مجموعه قصه نوشت. او عامه‌نگاری چیره‌دست هم بود که در گستره مردم‌شناسی و فرهنگ مردم مردم آذربایجان به جمع‌‌آوری قصه‌های عامیانه، افسانه‌ها، بایاتی‌ها و ادبیات عامه پرداخت.

اما خصلت اصلی او معلمی بود و تمام دغدغه‌‌اش همین بود. او را معلمی نوآور می‌شناسیم. صمد بهرنگی پس از تحصیلات دبستان و دبیرستان در مهر 1334 به دانشسرای مقدماتی پسران تبریز رفت و در خرداد 1336 دانش‌آموخته شد. از مهر همان سال و در 18 سالگی آموزگار شد و تا پایان عمر در آذرشهر، ممقان، قاضی‌جهان، گوگان و آخی جهان تدریس کرد. در مهر 1337 برای ادامه تحصیل در رشته زبان و ادبیات انگلیسی به دوره شبانه دانشکده ادبیات فارسی و زبان‌های خارجی دانشگاه تبریز رفت و همزمان با آموزگاری، تحصیلش را تا خرداد 1341 و دریافت گواهی‌نامه پایان تحصیلات ادامه داد. وی معلمی خودساخته بود. «از دانشسرا که درآمدم و به روستا رفتم، یک‌باره دریافتم که تمام تعلیمات مربیان دانشسرا کشک بوده است و همه‌اش را به باد فراموشی سپردم و فهمیدم که باید خودم برای خودم فوت و فن معلمی را پیدا کنم و چنین نیز کردم».

صمد بهرنگی در کنار معلمی و مبارزات سیاسی و نویسندگی و مترجمی و تحقیق، از فعالان حوزه دوزبانگی هم بود. او حق آموزش کودکان دوزبانه را به رسمیت شناخت. از این بابت به کتاب‌های درسی انتقاد می‌کرد که این کتاب‌ها برای زندگی شهری و تک‌زبانه نوشته شده‌اند. وی در دهه 30 با نوشتن کتاب «کندوکاو در مسائل تربیتی در ایران» دغدغه‌های خود را درباره نظام آموزشی و ساختار تعلیمی نشان می‌دهد. موضوع این کتاب بررسی مشکلات و موانع تعلیم و تربیت کودکان روستایی و نقد نابهنجار‌ی‌ها و شیوه‌های ناهماهنگ رایج در آموزش و پرورش وقت است. وی ادبیات کودک را ابزاری نیرومند می‌داند که با کمک آن می‌توان روند آموزش را دگرگون کرد. در تمام قصه‌های بهرنگی دیدگاه آموزشی او پیداست. او که معلم مناطق دوزبانه است و دریافته که مشکل اصلی کودکان این مناطق، دوزبانه نشدن آنهاست، می‌کوشد مشکل این کودکان را به شکل‌های متفاوت حل کند. یک راه این کار آموختن سواد به والدین این کودکان است؛ زیرا می‌داند با آگاهی والدین بخش مهمی از مشکل دوزبانگی حل می‌شود.

یکی از راه‌های موفق او نگارش داستان‌هایی با نثری ساده و بی‌تکلف است. داستان‌های او در دهه 40 درهای ادبیات داستانی را به روی بسیاری از کودکان و نوجوانان آذری‌زبان و ایران گشود. چون قهرمان قصه‌هایش کودکان پابرهنه، بی‌خانمان و فقیر روستایی بود، به سرعت در کانون توجه قرار گرفت. درون‌مایه اغلب قصه‌های او برگرفته از فرهنگ و افسانه‌های عامه است: 24 ساعت در خواب و بیداری ، افسانه محبت، افسانه‌های آذربایجان، اولدوز و عروسک سخنگو، اولدوز و کلاغ‌ها، پسرک لبوفروش، پیر زن و جوجه طلایی‌اش، تلخون، کچل کفترباز، ماهی سیاه کوچولو و یک هلو هزار هلو.

راه دیگر او برای دو زبانه کردن کودکان، تألیف کتاب مخصوص بود. بر اساس همین دغدغه‌ها بود که در سال 1342 کتاب «الفبای آذر» را برای مدارس آذربایجان نوشت و بنا به توصیه جلال آل احمد به «سازمان پیکار با بی‌سوادی» ارائه کرد و نامه‌ای از سوی وزارت فرهنگ مبنی بر دعوت به همکاری در مقابل حق‌الزحمه چشمگیر به او دادند که در نهایت به دلیل وابستگی آن به حکومت نپذیرفت. صمد با تغییراتی که قرار بود در کتاب اعمال شود با قاطعیت تمام مخالفت می‌کند. برادرش می‌گوید زمانی که از صمد علت ترک این منصب را پرسیدم، گفت نمی‌توانم صفحات اول کتابم را به شاه و شهبانو اختصاص بدهم. در سال 1346 سازمان پیکار جهانی با بی‌سوادی، بار دیگر صمد را برای تکمیل کتاب الفبا به تهران فرامی‌‌خواند و اتاقی را در اختیار وی قرار می‌دهد تا در مدت سه ماه به تحقیق و تکمیل کتاب بپردازد و پول قابل توجهی هم به عنوان حق مأموریت دریافت کند. اوایل فروردین 1347 صمد به نیت مسئولان کمیته پی می‌برد و با وجود نیاز مالی شدید، از خیر آن پول کلان پیشنهادی هم می‌گذرد و به تبریز برمی‌گردد.

او در زمینه دو زبانگی صاحب‌نظر بود. می‌گفت آخر چه طور می‌شود یک کتاب اول را هم در تهران و در آن شرایط زندگی به یک فارسی‌زبان درس داد و در عین حال در آذربایجان به یک بچه ترک‌زبان که حتی یک کلمه هم فارسی نمی‌داند تدریس کرد؟ معلم هر قدر هم ماهر باشد، چون خود نیز به محیطی غیر از محیط خود آشنا نیست، اشتباه می‌کند. در کتاب «کندوکاو در مسائل تربیتی در ایران» معتقد است واژه‌های گرفته شده از زبان عربی بخش بزرگی از اشتراک زبان‌های رایج ایرانی از جمله ترکی آذری با فارسی است؛ و به همین دلیل عدم حذف آنها با بهانه‌های باستان‌گرایی نادرست است و باید بر این لغات در هنگام آموزش فارسی به کودکان آذربایجانی تأکید بیشتر کرد. خواندن و نوشتن را دو راه مناسب برای تمرین دوزبانگی می‌دانست. در سال 1345 با نام مستعار افشین پرویزی کتاب انشای ساده را برای کودکان دبستانی نوشت. برای افزایش سواد خواندن، پای پیاده در روستاها راه می‌افتاد و بچه‌ها را را به مطالعه تشویق می‌کرد کتاب بخوانند و محتوا را در جملاتی ساده برای دیگران خلاصه‌نویسی کنند.

مقصود از دوزبانگی تنها آموزش زبان فارسی به کودکان زبان‌های دیگر نیست، بلکه باید از زبان بومی هم در جهت آموزش زبان دوم کمک گرفت. بهرنگی برای تقویت فرهنگ بومی و زبان مادری راهی روستاهای دورافتاده آذربایجان می‌شود و قصه‌ها، افسانه‌ها، بایاتی‌ها، چیستان‌ها و بسیاری از گنجینه‌های نهفته در سینه مردان و زنان آذری‌زبان را مکتوب می‌کند. وی در کنار درک مسئله مهم دو زبانه کردن کودکان آذری، به زبان مادری‌اش عشق می‌ورزید، و این تحقیقات نتیجه آن عشق است. وی بر کتاب‌هایی که در زمینه زبان آذری بود نقد نوشت، ترکی استانبولی را آموخت. دستور زبان آذری را نگاشت. با تألیف فرهنگ مردم زبان آذری به نام «متل‌ها و چیستان‌ها» خدمتی شایسته به زبان مادری خود کرد.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران