پرونده شفافیت علیه اشرافیت| چرا سبک زندگی مسئولان مهم است؟

پرونده شفافیت علیه اشرافیت| چرا سبک زندگی مسئولان مهم است؟

هرچند در قانون اساسی صریحا نسبت به چگونگی نحوه زیست مسئولان اشاره نشده است اما وجود سبک زندگی اشرافی در بین برخی مسئولان، موجب تزلزل پایه‌های نظام می‌شود که نوعی براندازی خزنده و تدریجی را به دنبال دارد.

گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم- «بالا بروید یا پایین بیایید، اصلا قرآن را بر سر جامعه‌ای پهن کنید، مادام که در آن جامعه در یک‌سو گرسنه بیچاره از سرما لرزان وجود دارد و از سوی دیگر متنعمان برخوردار از همه چیز، این جامعه لجن است. اگر تمام چهره‌اش را هم که با قرآن بپوشانید باز هم لجن است.»

این سخنان یکی از برجسته‌ترین تئوریسین‌های روحانی انقلاب اسلامی است. سیدمحمد بهشتی شکاف طبقاتی جامعه ایران و تفاوت فاحش زندگی مدیران پهلوی با مردم را پیش از انقلاب دیده بود.(آمار در سال 56 نسبت این تفاوت را یک به 38 و ضریب جینی را بالای 51 صدم‌درصد اعلام کرده است) در کنار این موضوع، به روایت برخی پژوهشگران تحقیر مردم در فرآیند‌های سیاسی و فرهنگی سبب انقلاب اسلامی در سال 57 شد.

بیشتر بخوانید:

اما چه اتفاقی افتاد که 40 سال پس از آن دوران، انقلابی که یکی از شعارهای اساسی‌اش تحقق عدالت اجتماعی بود، بار دیگر در سپهر سیاسی و اقتصادی خود با مساله‌ای با عنوان «شکاف غنی و فقیر» روبه‌رو شد؟ سرمایه‌داری و سبک متفاوت زندگی برخی مسئولان جمهوری اسلامی می‌رود که به نوعی به هنجار تبدیل شود؟ و عدالت‌خواهی و ساده‌زیستی شعارهایی دور از دسترس و انتزاعی محسوب شود؟

افشای فیش‌های نجومی برخی مدیران دولتی در دو سال گذشته و نیز سبک‌زندگی لاکچری بعضی از آنها با نمونه‌هایی در لواسان و امثالهم این سوال را به ذهن متبادر می‌کند که منازعه در مورد شیوه زیست مسئولان از چه زمانی آغاز شد و واژه‌ای با عنوان «اشرافی‌گری» در مقابل «ساده‌زیستی» قرار گرفت؟ تحقق عدالت اجتماعی که جزء مطالبات اصلی جمهوری اسلامی بود در کجای قانون اساسی آمده است و چرا ساده‌زیستی مسئولان و دولتمردان بعضا نوعی تعارف محسوب می‌شود؟

گروهی معتقدند مساله‌ شکاف میان مسئولان و مردم به لحاظ سبک ‌زندگی حدودا دهه 70 و در دوران ریاست‌جمهوری مرحوم هاشمی‌رفسنجانی شایع شده است.

آبان ماه 1369 ‌مرحوم هاشمی‌رفسنجانی، رئیس‌جمهور وقت و امام‌جمعه موقت تهران، در خطبه‌های نمازجمعه، از «مانور تجمل» می‌گوید. منظور او از «مانور تجمل»، توجه به ظواهر زندگی اجتماعی و پرهیز از زندگی فقیرانه و درویش مسلکانه بود. منظور هاشمی از این بیان، برشمردن اهمیت به ظاهر، به‌خصوص از سوی منتسبان به حکومت بود. او در آن خطبه از «زهد فروشی» هم گفت و کسانی را که با ظاهر نامناسب خود، ادعای ساده‌زیستی می‌کردند، مورد انتقاد قرار داد. منطق هاشمی این بود که ایران به‌عنوان ‌ام‌القرای ممالک اسلامی و جمهوری اسلامی به‌عنوان یگانه نظام دینی، نباید نسبت به ظواهر خود کم‌اهمیت باشد.

در بحبوحه دادگاه غلامحسین کرباسچی به اتهام فساد مالی هاشمی‌رفسنجانی بار دیگر سخنی عجیب گفت. او در یکی از خطبه‌های نمازجمعه اختلاس و فساد مالی مسئولان را این‌گونه مطرح می‌کند: اینقدر بحث از اختلاس و دزدی نکنید و روحیه مردم را خراب نکنید. وقتی که ما یک سدی را می‌سازیم و مثلا 10 میلیارد تومان خرج می‌کنیم، ممکن است قبل از آن، 500 میلیون تومان هم اختلاس شود، اما این سد برای کشور می‌ماند و هیچ‌کس نمی‌تواند از این سد اختلاس یا دزدی کند.

وی معتقد بود درصدی از اختلاس و دزدی در مدیریت پروژه‌های اجرایی طبیعی است و کسی از مدیران انتظار ندارد که به رعایت کامل بیت‌المال بپردازند.

اما آیا انقلاب چارچوب و قانونی برای شیوه زندگی مسئولان مشخص کرده است؟

حضرت امام خمینی(ره) به‌عنوان پایه‌گذار جمهوری اسلامی بارها و در سخنرانی‌های متعدد به لزوم ساده‌زیستی مدیران ارشد توصیه کرده‌اند. ایشان در سخنرانی اول فروردین ماه سال 62 در جمع مسئولان نظام درباره لزوم توجه مسئولان به ساده‌زیستی گفتند: «دولت ما یک دولت کاخ‌نشین نیست. آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد، آن روز است که باید ما فاتحه دولت و ملت را بخوانیم.»

آن روزی که رئیس‌جمهور ما خدای ناخواسته، از آن خوی کوخ‌نشینی بیرون برود و به کاخ‌نشینی توجه بکند، آن روز است که انحطاط برای خود و برای کسانی که با او تماس دارند، پیدا می‌شود. آن روزی که مجلسیان خوی کاخ‌نشینی پیدا کنند خدای ناخواسته و از این خوی ارزنده کوخ‌نشینی بیرون بروند، آن روز است که ما برای این کشور باید فاتحه بخوانیم.»
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نیز در طول دوران رهبری خود بارها و در سخنرانی‌های مختلف مسئولان را به پرهیز از اشرافی‌گری و زندگی مجلل توصیه کرده‌اند و حتی مجموعه‌ای از تاکیدات شدید ایشان راجع به نحوه‌ سبک زندگی مسئولان در کتابی گردآوری شده است.

  چرا ساده‌زیستی؟

 در جامعه‌ای که میان طبقه‌های گوناگون آن، فاصله معیشتی و اقتصادی وجود دارد، مسئولان باید با ساده‌زیستی، مرهمی بر زخم‌های گروه کم‌درآمد جامعه باشند، درک و لمس مشکلات و تلخی‌های زندگی فقیران و مستضعفان برای برقراری بهتر و سریع‌تر عدالت در جامعه اسلامی لازم است و ساده‌زیستی مسئولان، دست‌کم به گروه‌های کم‌درآمد جامعه بردباری می‌بخشد.

حضرت علی(ع) در نامه‌ای به عثمان بن‌حنیف استاندار خود در بصره، از شرکت او در میهمانی یکی از جوانان ثروتمند بصره که فقیران و ضعیفان از آمدن به آن میهمانی محروم بودند، به‌شدت گلایه می‌کند و می‌نویسد: «به من گزارش دادند که مردی از سرمایه‌داران بصره تو را به میهمانی خویش فرا خوانده و تو به سرعت به سوی آن شتافتی؛ خوردنی‌های رنگارنگ برای تو آوردند و کاسه‌های پر از غذا جلوی تو نهادند. گمان نمی‌کردم، میهمانی مردی را بپذیری که نیازمندان‌شان[از آن سفره] با ستم محروم و ثروتمندان‌شان بر سر سفره دعوت شده‌اند.»  حضرت علی(ع) در ادامه به شیوه زیست خود اشاره و لزوم توجه به قشر پایین جامعه را تاکید می‌کند: «اگر می‌خواستم، می‌توانستم از عسل پاک و از مغز گندم و بافته‌های ابریشم برای خود غذا و لباس فراهم آورم، ولی هیهات که هوای نفس بر من چیره شود و حرص و طمع مرا وادار کند که طعام‌های لذیذ برگزینم، در حالی که در حجاز یا یمامه کسی باشد که به قرص نانی نیازمند باشد یا هرگز شکمی سیر نخورد.»  هرچند در قانون اساسی صریحا نسبت به چگونگی نحوه زیست مسئولان اشاره نشده است اما وجود سبک زندگی اشرافی در بین برخی مسئولان، موجب تزلزل پایه‌های نظام می‌شود که نوعی براندازی خزنده و تدریجی را به دنبال دارد و آثار مخرب آن از براندازی حکومت با جنگ و اسلحه بدتر است.

  چه باید کرد؟

تسنیم در سلسله مصاحبه‌هایی سعی کرده واقع‌بینانه به این سوال پاسخ دهد.

احمد توکلی می‌گوید: «طرح شفافیت اموال مسئولان یکی از اساسی‌ترین راه‌ها برای مقابله با پدیده اشرافی‌گری است و در غرب نیز که نظام سرمایه‌داری به نوعی فضیلت محسوب می‌شود نحوه تحصیل درآمد مسئولان مهم است و بازخواست می‌شوند.»

محمد فاضلی اما معتقد است اساسا ورود و کنکاش در زندگی مسئولان، امر موجهی نیست و زیر ذره‌بین بردن مدیران، آنان را دچار ریاکاری می‌کند و حق مسئول کارآمد داشتن زندگی مرفه است.

«شهریار زرشناس معتقد است ساختار نظام اقتصادی در ایران فسادزاست که ثروت را مبدل به سرمایه می‌کند و مهم‌ترین وجه سامان یافتن زندگی مسئولان تغییر دادن ساخت اقتصادی ایران است.

عباس عبدی ایده عملی‌تری دارد؛ او معتقد است شفافیت و دموکراسی مقدم بر سبک زندگی است، هرچند به لحاظ اخلاقی مسئولان نباید سبک زندگی پررونق‌تری نسبت به جامعه داشته باشند اما این موضوع با توصیه‌های اخلاقی حل نمی‌شود و باید آن را از طریق شفافیت تنظیم کرد. در این حالت اگر مردم به مدیر اشرافی هم رای دهند باز هم در احساس عدالت جامعه نسبت به حاکمیت خللی وارد نمی‌شود.

 فاطمه تذری دبیر پرونده

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار سیاسی
اخبار روز سیاسی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon