اشتغال زنان، از تفریح تا تحمیل

اشتغال زنان، از تفریح تا تحمیل

برای مهمانی‌های فامیلی و دید و بازدید‌ها وقت بگذارید و لذت بودن کنار بچه‌ها را هرگز فراموش نکنید. گاهی کرکره کار را پایین بکشید و استراحت کنید.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، از راه که می‌رسد نایی برای حرف زدن ندارد. تمام مسیر کار تا خانه را توی اتوبوس ایستاده و دست‌هایش احساس کوفتگی دارد. دلش می‌خواهد دراز بکشد، یک چای داغ و کمی ولو شدن روی تخت آرزو می‌کند، اما نمی‌شود. برای این رؤیای شیرین وقتی ندارد. باید برای فرزندش عصرانه درست کند که جبران ناهار یخ‌زده ظهرش بشود و بلافاصله به مطبخ برود و فکری برای شام خانواده بکند. به بچه‌اش املا بگوید، تکالیفش را چک کند و اگر لازم است کمی برای درس‌هایش وقت بگذارد. شب همسرش کنار تلویزیون خوابش می‌برد، اما او باز هم بیدار است و توی آشپزخانه در حال کار کردن. باید صبح قبل از رفتن همه جا تمیز باشد یا شاید موعد شستن لباس چرک‌ها باشد. تا ماشین لباسشویی خاموش بشود وقت دارد ناهار فردا را آماده کند. احتمالاً حدس زده‌اید که این حکایت زنان شاغل است. آن‌ها مثل یک روبات هر روز بدون اینکه خسته بشوند تمام این کار‌ها را انجام می‌دهند. امروزه داشتن شغل و استقلال مالی برای زنان اهمیت زیادی یافته و درصد بسیاری از آن‌ها وارد بازار کار می‌شوند. موقع ازدواج روی کار کردن تأکید و گاهی تعهد حق کار را در عقدنامه ذکر می‌کنند. نه تنها زنان متأهل بلکه دختران مجرد هم دوست دارند این استقلال را تجربه و برای خودشان پولی پس‌انداز کنند و به عبارتی دستشان توی جیب خودشان باشد.

آن‌هایی که کار برایشان تفریح است
با مجرد‌ها کاری ندارم. آن‌ها دوست دارند محیط کار و استقلال را تجربه کنند و با این کار اعتماد به نفسی را که لازم دارند به دست می‌آورند. خیلی از آن‌ها هرگز احتیاج مالی ندارند، اما خوششان می‌آید سرگرم باشند. سال‌ها پیش وقتی کارمند بودم دختر یک آقازاده همکارم بود. پدر و مادرش هر دو سرشناس و پولدار بودند و خودش از سر تفریح توی کلاس‌های مختلف گشت می‌زد. تا اینکه با یک بند آشنا به نام پارتی آن هم از نوع کلفتش و با غر‌های مادرش که چقدر توی خانه می‌مانی در اداره‌ای دولتی مشغول شد. آن زمان من تازه ازدواج کرده بودم و می‌خواستم وام ازدواج بگیرم. با همکارم صحبت کردم ضامن بانک بشود و او هم پذیرفت. این همکار جوان وقتی فهمید از همکارم خواسته‌ام که ضامنم بشود، پوزخندی زد و گفت چرا وسایلت را نقد نمی‌خری که مجبور نباشی به این همکاران مرد رو بزنی؟ کار کردن برای او عین تفریح بود. پدر و مادرش توی خانه نبودند و، چون حوصله‌اش سر می‌رفت سر کار می‌آمد. هر چند حقوقش کفاف تیپ‌های رنگارنگ هر روزش را نمی‌داد و باید یک چیزی هم دستی خرج می‌کرد.
این‌ها را گفتم که بگویم بعضی‌ها از سر شکم سیری اشتباهی جای دیگران آمده‌اند. انگار آمده‌اند تا پول تو جیبی ماهانه خودشان را دربیاورند و پول دورهمی و سفر‌های آخر ماهشان جور شود. با این دسته از آدم‌ها کاری ندارم. این‌ها تکلیفشان معلوم است. کسی به آن‌ها نمی‌گوید بالای چشمتان ابرو.


زنانی که از درد نان مجبورند کار کنند
روی سخنم با آن‌هایی است که از درد نان مجبورند کار کنند. آن‌هایی که راهشان به محل کار دور است و باید صبح‌ها زودتر از دیگران بیدار شوند. آن‌هایی که با صبحانه خانوادگی بیگانه‌اند و بچه‌هایشان همیشه لقمه را توی راه یا توی کلاس می‌خورند. خودشان آنقدر خسته‌اند که تمام مسیر را خوابشان می‌برد. آن‌ها توی محل کار هم وظایف مادری رهایشان نمی‌کند. باید به بچه‌هایشان تلفنی املا بگویند. برای مریض توی خانه‌شان ساعت قرص‌ها را یادآوری کنند. خودشان را به نوبت دکتری که گرفته‌اند برسانند یا اگر کودک شیر‌خواره دارند چند باری برای شیر دادن به مهدکودک بروند. آن‌ها باید به مادر پیرشان هم سرکشی کنند و کلی فوق برنامه شخصی که می‌تواند کلاس‌های آموزشی دانشگاه یا باشگاه ورزشی باشد. این‌ها همه دغدغه‌های زنان شاغل است. با یک تلفن از سر کار تمام امور خانه را از راه دور مدیریت می‌کنند. انگار به جای دورکاری در منزل دورکاری از خانه انجام می‌دهند. هر لحظه مانند زنگ هشدار باید تمام وظایف همسر یا فرزند در خانه را یادآوری کنند و این شرایط نرمال یک زن شاغل است. زنی که در یک اداره دولتی با قوانین مشخص اداری کار می‌کند، حقوق مشخصی دارد و از مزایای مرخصی هم برخوردار است. حداقل امکانات او یک میز، یک کامیپوتر و تلفن است. اینترنت هم که این روز‌ها پای ثابت ادارات و شرکت‌های معتبر است. خیلی از کار‌های اداری و مالی را می‌توان از طریق اینترنت پیگیری کرد و دیگر لازم نیست برای پرداخت یک قسط وام یا جابه‌جایی پول مرخصی ساعتی گرفت و به نزدیک‌ترین شعبه محل کار رفت. اکثر ادارات تایم مشخص ناهار و نماز دارند. بانوان شاغل یا توی رستوران یا در نمازخانه در حال گذراندن یک ساعت استراحت قانونی خود هستند. هیچ قانونی آن‌ها را از خواندن نماز جماعت یا کمی چرت زدن منع نمی‌کند. این شرایط یک کارمند معمولی سطح متوسط است. حالا به این وظایف، مسئولیت‌های کاری، آماده کردن مقالات، طرح‌ها یا رسیدگی به حساب‌ها را اضافه کنید. آن‌هایی که علاوه بر حضور فیزیکی در محل کار فکرشان هم درگیر کار می‌شود و اغلب توی خانه هم استرس کار دارند، این‌ها علاوه بر مادر و همسر بودن وظایف کاری بر عهده دارند که در قبالش مسئولند و باید به بهترین نحو انجام دهند.


وضع این زنان از کارمند‌ها بدتر است
یک مدل دیگر هم زنان شاغل داریم؛ زن‌هایی که برای امرار معاش یا اجاره سنگین خانه و مشکلات معیشتی مجبور به کار در بیرون از خانه هستند. شرایط کاری آن‌ها با کارمند‌ها فرق دارد. آن‌ها از وقتی از خانه خارج می‌شوند حکم برده را دارند. هر چند قوانین نظام کار در بعضی موارد برای همه یکسان است، اما کارگاه‌ها و شرکت‌های خصوصی قانون خاص خودشان را دارند. آن‌ها پول مفت به کسی نمی‌دهند و نمی‌توانند به فرد حقوق یک ماه بدهند در حالی که کارکرد یک کارمند شاید روزی یک ساعت کار مفید هم به زور باشد. آن‌ها از لحظه‌ای که وارد محیط کار می‌شوند زیر ذره‌بین هستند. حق بردن گوشی سر کار را ندارند. آن‌ها مثل کارمند‌ها اجازه مدیریت از راه دور خانواده را ندارند. آن‌ها حتی جز نیم ساعت وقت ناهار حق گفت‌وگوی دوستانه با یکدیگر را ندارند. اگر بخواهند یک تولد دوستانه بگیرند باید دم 10 نفر را ببینند که هوایشان را داشته باشد که به گوش مدیر نرسد. این زن‌ها مثل دیگران دچار درد و بیماری می‌شوند، اما آن‌ها انگار از سنگند، انگار که آدم‌آهنی! آن‌ها اختیار تعطیلات دست خودشان نیست. نمی‌توانند برای رفتن به عزا یا عروسی برنامه بریزند زیرا ممکن است کارگاه دلش بخواهد روز تعطیل سفارش مشتری را تولید کند و هیچ دستگاهی خاموش نباشد. این زن‌ها در اختیار کارند. کار است که زندگی آن‌ها را مدیریت می‌کند نه برعکس. خیلی از ادارات دولتی برای بانوان عین کویت است و دوست دارند ساعت بیشتری توی دفتر بمانند برای اضافه‌کاری بیشتر. اما زنان کارگر دوست ندارند بمانند ولی مجبورند. چون اینجا خانه خاله نیست که هر وقت دلش نخواست نیاید. کافیست غر بزند و قرارداد سه ماه بعدش تمدید نشود. کافیست به کارفرما غر بزند، نانش آجر می‌شود. کافیست مرخصی بخواهد.


این زن‌ها شأن اجتماعی‌شان متأسفانه حفظ نمی‌شود. این‌ها برای روحیه و شاد بودن سر کار نمی‌آیند. می‌آیند و به هر خفت و شرایط دشواری تن می‌دهند، چون مجبورند. چون به همان شندرغاز حقوق بخور نمیر هم عجیب محتاجند. اگر کار نکنند اسباب خانه‌شان آواره کوچه می‌شود. اگر نیایند پول خیلی از درمان‌ها یا دارو‌هایی که مدام مجبور به تهیه آن هستند جور نمی‌شود.


انگار زن‌ها هم ژن خوب و بد دارند. ژن خوب‌ها با شرایط تحصیلی برابر توی ادارات پادشاهی می‌کنند و ژن‌های بد توی شرکت‌ها و کارخانه‌ها بردگی. آن‌ها نه شأن و منزلتشان در مقام یک زن حفظ می‌شود و نه حق و حقوشان آنطور که شایسته است، پرداخت می‌شود. در حال حاضر حقوق زیر 5 میلیون خط فقر محسوب می‌شود. حالا شما حساب کنید مردان یا زنان سرپرست خانواده که تنها شاغل خانه هستند و حقوق وزارت کاری می‌گیرند چطور می‌توانند از پس زندگی سخت برآیند؟ آیا این آدم‌ها به صرف نوع کار و قراردادشان متهم به زندگی اجتماعی پایین‌تر از دیگران هستند؟ یا آن‌ها در قاره دیگری زندگی می‌کنند که خورد و خوراک و مسکنشان با بقیه فرق کند؟ همان غذا را می‌خورند و همان هوا را استشمام می‌کنند، اما با حقوق ناعادلانه. حقوق کم در مقابل این همه دشواری؟ به قیمت دور ماندن از اصل تربیت؟ به قیمت از دست دادن نشاط و شادابی زنانه؟ به قیمت دور شدن از خانواده و غفلت از فرزندان؟ به قیمت فراموش کردن فرزند دوم آوردن از ترس بیکار شدن؟


بله، عده‌ای از روانشناسان معتقدند زنان شاغل شادترند و اعتماد به نفس بیشتری دارند. درجه رضایتشان از زندگی بالاتر است. اما نه آن مادری که تمام 10 ساعت را روی پا پای دستگاه می‌ایستد. نه مادری که تمام روز را بی‌وقفه سوزن می‌زند یا کالا‌هایی را در مقابل دوربین‌های کنترل، بسته‌بندی می‌کند. این‌ها چرا باید شاداب باشند؟ چرا در مقابل این همه کار حقوقشان با مرد‌ها فرق دارد؟ چرا خیلی شرکت‌ها زن استخدام می‌کنند به شرط بیمه نکردن. یا فقط مجرد استخدام می‌کنند برای فرار از حق اولاد دادن؟ شرکت‌های خصوصی وضعیت درست و درمانی ندارند. هر وقت دلشان بخواهد حقوق می‌دهند و هر وقت بخواهند نیرو اخراج می‌کنند. کسی با پیمانکار‌هایی که قرارداد کلان می‌بندد کاری ندارد. کسی با کارگری که زیر دست این پیمانکار است، کاری ندارد. مخصوصاً اگر این نیرو زن باشد و بدون بیمه و صرفاً روزمزد.


محیط کار ناایمن برای زنان
بعضی محیط‌ها برای بانوان ایمن نیست. توی ادارات بنا بر حساسیت‌ها و پایش‌های پی در پی کمتر دست از پا خطا می‌کنند و قانون هر چیزی را که موجب آلودن به گناه باشد ممنوع می‌کند. مثل ممنوعیت داشتن رئیس دفتر مؤنث در ادارات. اما در شرکت‌ها اوضاع فرق می‌کند. زن‌ها کنار عده‌ای مرد به مدت طولانی کار می‌کنند. اغلب تعدادشان کمتر است و برای دور ماندن از نگاه‌های غیرسالم مجبورند مردانه رفتار کنند. کم کم طنازی و خوی زنانه خود را فراموش می‌کنند و این برایشان آسیب‌زاست. آن‌ها خودشان هم این نقش مردانه را باور می‌کنند و توی خانه هم مثل یک مرد رفتار کرده و سخن می‌گویند. حتی شوخی‌هایشان مردانه می‌شود. هنوز توی جامعه برای مردان جا نیفتاده که چگونه در یک محیط تولیدی کنار بانوان کار کنند بدون اینکه نگاه جنسیتی داشته باشند. زنان هم می‌توانند در برخی مشاغل پا به پای مردان کار کنند اگر حرمتشان حفظ شود.


اشتغال در خانه مطلوب‌تر است
این روز‌ها زنان زیادی برای استقلال مالی و فرار از حس بیهودگی و تکرار روزمرگی‌ها برای خود در خانه کار می‌کنند. هم سر زندگی‌شان هستند و هم به اقتصاد خانواده کمک می‌کنند. آن‌ها در عین داشتن درآمد، زندگی شادتری دارند و اختیار زندگی در دست خودشان است. هر چند توی این نوع اشتغال هم برنامه‌ریزی و مدیریت زمان بسیار مهم است. یک بار ساعت هفت و نیم صبح بنا به ضرورت خانه یک بانوی خیاط رفتم. برایم جالب بود اگرچه توی خانه‌اش بود و کار مال خودش، اما آن وقت صبح ناهارش روی گاز بود. خانه مرتب و توی اتاق کارش مشغول جابه‌جایی وسایل کارش بود. او به کار و حرفه‌اش علاقه و تعهد داشت و این به نظرم ستودنی آمد.


کار جای خودش، خانواده مهم‌تر است
برای خودتان وقت بگذارید. مسئولیت‌های شما تمامی ندارد و ظاهراً تا موعد بازنشستگی مجبور به تحمل هستید. پس بهتر است خودتان بسته به شرایط کاریتان برنامه‌هایی برای خود ترتیب دهید که کمی به روح و روانتان برسید. کمی برای خود وقت بگذارید. کار‌هایی را که علاقه دارید حتی شده در روز‌های تعطیل دنبال کنید. کتاب بخوانید و اطلاعات کاری خود را مدام به روز کنید. برای مهمانی‌های فامیلی و دید و بازدید‌ها وقت بگذارید و لذت بودن کنار بچه‌ها را هرگز فراموش نکنید. گاهی کرکره کار را پایین بکشید و استراحت کنید.


مسئولیت‌ها را در خانه تقسیم کنید. درست است که بانوان کدبانو‌های ماهری هستند و همیشه خانه‌هایشان مرتب است اشکال ندارد گاهی برای خودتان نیروی کمکی بیاورید. گاهی اگر والدین نزدیکتان هستند فرزندان را به آن‌ها بسپارید و با همسرتان که در طول هفته فرصت گفتگو نداشته‌اید بیرون بروید. شما قبل از اینکه در یک سازمان یا شرکت مشغول کار باشید، یک زن هستید که نیاز‌ها و مسئولیت‌های خانوادگی دارد.

منبع: روزنامه جوان

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه رسانه‌ها

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon