به گزارش خبرگزاری تسنیم، محمدرضا سرشار مشهور به رضا رهگذر را عموم مردم به عنوان نویسنده، پژوهشگر و منتقد ادبی و گوینده برنامه رادیویی قصه ظهر جمعه میشناسند اما او در چند مقطع فعالیت سیاسی هم داشته، از جمله کاندیداتوری در انتخابات مجلس ششم از حوزه انتخابیه تهران که روایت آن روزها را در کتاب «عکس انتخاباتی با کت دکتر احمدینژاد» شرح داده است.
سرشار در کتاب «عکس انتخاباتی با کت دکتر احمدینژاد» به روایت خاطرات فعالیتهای انتخاباتی خود در آن روزها پرداخته که با توجه به ایامی که در آن قرار داریم و فعالیتهای کاندیدای یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی، خواندن این خاطرات و همراه شدن با تجربیات این نویسنده و فعال فرهنگی خالی از لطف نیست.
کتاب «عکس انتخاباتی با کت دکتر احمدینژاد» علاوه بر این که خاطرات شخصی یک نامزد انتخاباتی در ایام پر تب و تاب انتخابات است، نوعی تاریخنگاری سیاسی و اجتماعی در یک برهه خاص از تاریخ معاصر کشورمان هم محسوب میشود.
محمدرضا سرشار در کتاب خود با عنوان «عکس انتخاباتی با کت دکتر احمدی نژاد» که عنوان فرعی آن «چگونه یک نویسنده سیاستمدار میشود» است، به بازگویی خاطراتی پرداخته که در زمستان سال 1378 و ایام انتخابات مجلس ششم به عنوان یکی از نامزدهای حوزه انتخابیه تهران از سر گذرانده است.
ارتباط راوی خاطرات با جریان اصولگرا و تشکٌل سیاسی جامعه روحانیت مبارز و چگونگی و مراحل قرار گرفتن نام او در فهرست 30 نفره این گروه سیاسی و حمایت چند تشکل سیاسی اصولگرای دیگر مانند چکاد آزاداندیشان، حزب تمدن اسلامی و حزب اعتدال و توسعه از وی، از سرفصلهای اصلی بخشهای ابتدایی و میانی کتاب است.
سرشار در بخش دیگری از خاطراتش به حضور خود در مکانهای عمومی و سخنرانیهای انتخاباتیاش اشاره میکند و دیدارها و گردهم آییهایی که با سیاستمداران هم گروه خود در این باره دارد. از جمله چهرههای سرشناس امروزی که آن زمان در فعالیتهای انتخاباتی مجلس ششم با سرشار هم گروه بودهاند، یکی هم دکتر محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور سابق کشورمان است که نام این دو در فهرست مورد حمایت جامعه روحانیت مبارز قرار داشته است.
در فصلی که عنوان کتاب (عکس انتخاباتی با کت دکتر احمدی نژاد) هم از آن برگرفته شده، راوی به خاطرهای در این زمینه اشاره میکند. «شب، برای شرکت در جلسه مشترک هفتگی نامزدها، به دفتر مرکزی جامعه روحانیت مبارز رفتم. آنجا تازه متوجه شدم که عکاس آورده و در یکی از اتاقها مستقر کردهاند؛ و میخواهند برای تراکتهای تبلیغاتی، از ما عکس بگیرند. اصلاً برای انداختن چنین عکس مهمی آمادگی نداشتم. اگر میدانستم، حداقل موهای سرم را میشستم. لباس هم مناسب یک عکس رسمی نبود. اما چارهای نداشتم. چه کار میبایست میکردم؟ دکتر احمدی نژاد به دادم رسید: «با کت من عکس بیندازید.» گفتم: «عیبی ندارد در عکسها کت هر دویمان یکی باشد؟» گفت: «نه. معلوم نمیشود.» عکاس گفت: «اما ژاکت یقه اسکی را چکار میکنید؟»
باز، آقای احمدی نژاد گفت: «چه اشکالی دارد؟ بالاخره، هنرمند جماعت، با امثال ما، یک فرقی باید داشته باشد!»
در مجموع، 29 خاطره کلیت کتاب عکس انتخاباتی با کت دکتر احمدی نژاد را تشکیل داده که بخش نمایه اشخاص، نهادها و اماکن پایان بخش آن است.
انتهای پیام/