احمد عزیزی؛ شاعری با «کفش‌های مکاشفه»

احمد عزیزی؛ شاعری با «کفش‌های مکاشفه»

سه سال پیش ایران یکی از شاعران خوش‌ذوق خود را از دست داد. احمد عزیزی که ۹ سال در اغما بود، سرانجام در ۱۶ اسفند ۹۵ با دنیا خداحافظی کرد. شاعری که کشف‌های شاعرانه‌اش او را به یکی از محبوب‌ترین شاعران دهه ۶۰ و ۷۰ تبدیل کرد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، زنده‌یاد احمد عزیزی که در سال 37 در سر پل ذهاب کرمانشاه متولد شده بود، قبل از پیروزی انقلاب به دعوت شمس آل احمد به تهران رفت. او در نشریات متعدد از جمله مجله جوانان و روزنامه جمهوری اسلامی فعالیت کرد. با «کفش‌های مکاشفه» به عنوان شاعری جدی در عرصه هنر و ادبیات معرفی شد و پس از آن با انتشار آثاری چون «یک لیوان شطح داغ» و «ملکوت تکلم» نام خود را در این وادی ثبت کرد. او که مرگ را یک توقف کوتاه در مسیر جاودانگی می‌دانست، سرانجام در 16 اسفندماه سال 95 با دنیا خداحافظی کرد.

عزیزی بی‌شک در زمره شاعرانی جای می‌گیرد که صاحب سبک است و به قول معروف کارهایش امضا دارد. هرچند بخشی از حیات شاعر که می‌توانست دوره بالندگی و پختگی او باشد، در بستر بیماری گذشت، اما عزیزی در همان سال‌هایی که فعالیت کرد، نشان داد که شاعری خوش‌قریحه، نثرنویسی توانمند و آشنا به ادبیات و جنس واژه است. او واژگان را بیهوده خرج نمی‌کرد. کلام و کلمه برای او اعتبار دارد؛ برخلاف آنچه امروز در شمار بسیاری از شبه‌کتاب‌های شعری می‌توان دید. اگر بخواهیم ارزش کار عزیزی را در یک کلمه تعریف کنیم، باید بگوییم که او به روزمرگی و روزمرّگی دچار نشد.

شعر عزیزی را هم می‌توان از وجه زبانی و هنرهای شاعرانگی او مورد بررسی قرار داد و هم از حیث محتوا. از این جهت شاید بتوان او را جزو معدود شاعران صاحب‌سبک پس از انقلاب دانست که توانست در این وادی هم از حیث عاطفه، هم از وجه زبان و آفرینش‌های ادبی و هم از منظر اندیشه حرفی برای گفتن داشته باشد.

شعر عزیزی را می‌توان تلفیقی از گرایش‌های گوناگون شعری دانست. او با در هم آمیختگی ویژگی‌های سبک هندی و عراقی و نیز با گوشه چشمی به ادبیات ایران بعد از نیما، شعری آفرید که تا حدودی می‌توان آن را تقلیدناپذیر و شخصی دانست. او با بهره بردن از گونه‌های نامتعارف، واژه‌سازی‌ها، حس‎آمیزی و تصویرپردازی‌های نو، در نظام عادی زبان وقفه‌ای شیرین ایجاد و مخاطب را در مواجهه با این زبان، با درنگی زیبا روبرو کرد.

خلاقیت شاعر در بهره بردن از عناصری متفاوت از جنس شعر، مانند واژگان ریاضی، دستگاه‌های مکانیکی و یا حتی قطعات ماشین، سبب شد تا شعر عزیزی به یکی از متفاوت‌ترین سروده‌های زمان خود تبدیل شود؛ امری که باعث شد بسیاری به ویژه جوانان اهل ذوق، مخاطب او در دهه‌های 60 و 70 باشند. در واقع می‌توان گفت کلمات در شعر او با یافتن جانی تازه، توش و توانی یافتند و توانستند خود را در معانی جدید و کارکردهای مختلف نشان دهند. عزیزی با درک قابلیت واژه‌ها، به آفرینش کلمات جدیدی اقدام کرد که ردپایی از آنها در گذشته ادب فارسی دیده نمی‌شود.

محمدکاظم کاظمی، از شاعران افغانستانی، در توصیف شعر او می‌گوید: شادروان احمد عزیزی را باید «آتشفشان خلاقیت‌» دانست؛ آتشفشانی مهارنشده که گاه سنگ‌هایی کشف‌نشده از دل زمین بیرون می‌آرد و در منظر ما می‌گذارد که به‌راستی در هیچ جایی دیده نشده است‌. گمان نمی‌کنم این میزان از کشف‌، مضمون‌یابی‌، تناسب‌های گوناگون و لحظات خیره‌کننده در کار کسی دیگر از شاعران این سه دهه رخ نموده باشد که در کار عزیزی دیده شد. این همه نشان از جوشش فوق‌العاده طبع او دارد؛ آن هم نه جوششی که فقط شعرهای متوسط پدید آورد، بلکه خالق بعضی شعرهای خوب و ماندگار عصر خویش شد.

شعر عزیزی از حیث اندیشه نیز حرف برای گفتن دارد. او نمونه‌ای بارز از شاعر متعهد انقلابی است که پیروزی انقلاب و آرمان‌های امام(ره) اندیشه‌اش را پرورد. او گفتمان انقلابی – شیعی را با سنت فلسفی و عقلی و به خصوص میراث عرفانی به خوبی درآمیخت. شعر او صدایی است از جامعه ایران پس از انقلاب با دغدغه‌های حیاتی چون جنگ تحمیلی، شهادت، فرهنگ عاشورا و ... و از سوی دیگر، نماینده‌ای است از شعر امروز که ریشه در سنت دارد؛ ارادتمند مولانا و ابن عربی.

شعر آیینی , کتاب و ادبیات ,

از جمله موضوعات پرتکرار در شعرهای آیینی عزیزی، وصف امیرالمومنین، علی(ع) است. در آستانه میلاد مبارک این امام همام، بخشی از سروده‌های این شاعر در شکوه سیرت علی(ع) در ادامه منتشر می‌شود:

ای اذان محض، ای تکبیر ناب
ای علی (ع)، ای مرزبان آفتاب

ای خدای خطبه، ای کوه کلام
ای طنین واژه، ای سیل پیام

ای به گردت عارفان در هلهله
و ای به شوقت صوفیان در سلسله

ای سوار سهمگین سوره‌ها
و ای اثیری‌غرّش اسطوره‌ها

جز تو پیغمبر (ص) تبسّم با که کرد؟
آفتاب آخر تکلم با که کرد؟

ای امام آب، ای مولای موج
ای به گرد قلّه‌ها لولای اوج

ای تو در شرق اشارت‌های من
و ای تو در عمق عبارت‌های من

ای بهار وحی در باغ رسول
ای نزول نوح بر جسم بتول

چون ندیدند از تو خلق کور و کر
رد ردّ الشمس در شقّ القمر

جز تو ای ثقل زمین، ای بوتراب
با که بود آخر سلام آفتاب؟

ای روان پهلوانی در بدن
پهلوان روح در میدان تن

مرد مردم، مرد میدان، مرد گرد
مرد عرفان، مرد دانش، مرد درد

ای حصار عرش بر فرش حصیر
و ای غبار وحی بر خاک غدیر

ای بت بالاتر از تأویل من
لرزه افتد از تو بر تمثیل من

اندکی تاریک شو در نور خویش
تا ببینم در تو ذوب طور خویش

کور شد اندیشه‌ام، دستم بگیر
عاجزم من از مراعات‌النظیر

عفو فرما استعارات مرا
سهو دان خبط عبارات مرا

یا علی(ع) غلیان روحم پاک نیست
جسم من در مرتع ادراک نیست

در درونم من منیّت مانده است
شعر من در جاهلیت مانده است...

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران