یادداشت |بوطیقای فضا در ادبیات نیایشی


یادداشت |بوطیقای فضا در ادبیات نیایشی

اگر قدرت سازنده ادبیات را جدی بگیریم و به این توافق برسیم که ادبیات نیایشی تکرار نیستند، بلکه سازنده هستند، هر نویسنده که در حوزه ادبیات نیایشی به سمت تولید فیلمنامه، نمایشنامه، داستان کوتاه و رمان می‌رود، یک نیایشگر و یک تولیدگر جدید خواهد بود.

خبرگزاری تسنیم،‌ سعید تشکری

ادبیات نیایشی، گفت بیست و نهم

در حافظه تاریخی ادبیات توریستی ایران ما ناگزیر به چند اسم بر می‌خوریم که تاثیر به‌سزایی در نوعی از شکلبندی ادبیات  دینی، شبه عرفانی ایران داشته‌اند. یکی از این نام‌ها، هانری کُربَن است، که جمله‌ای بسیار راه ‌گشا دارد ـ لذت مقدس  در کشف مقدس است ـ و یکی دیگر از افرادی که در نقد ادبی با رویکردهای ما بسیار نزدیک است، رولان بارت است، همچنین در غرب درحوزه فلسفه هم شخصیتی داریم به نام ریچارد رورتی، که او هم در حقیقت برای برخی از نویسندگان ایرانی دارای یک پتانسل تفکری فلسفی  است.

 این افراد یک ویژگی مشترک دارند که برای ما ایجاد مشکل می کند، آن ویژگی این است که، از ادبیات و تفکرات شیعی ما، نوعی برداشت شبه عرفان سازی می‌کنند و آن‌ها را دچار الیناسیون فرهنگی کرده و به نوعی ادبیات مسیحی تبدیل میکنند، که اگر ما نتوانیم آن را برای خودمان حل و فصل کنیم، و ماخذهای آن را نشناسیم، ادبیات نیایشی ما همچنان در همین مسیری که تا به امروز قدم زده است، پیش خواهد رفت. حالا آن بیس چیست که هانری کُربَن را با نوعی از ساختارهای ما درگیر میکند؟ هانری کُربَن در حقیقت میگوید، معماری اصفهان، تفکر معماری اصفهان و کل تفکر معماری دوره باشکوه صفویه، ساختارهای ادبیات ایران را تغییر میدهد و به نفع نوعی ادبیات دینی و ادبیات آیینی تصاحب کرده است، و همچنان که خودش مثال میزند، در غرب هم عین این کار را کلیسا انجام داده است، یعنی اگر داوینچی را از کلیسا بگیرید، کلیسا آن عظمت هنری و معماری هنری را ندارد، همچنین معتقد است، اگر این عظمت معماری را از دوره صفویان بگیریم، صفویان فاقد هویت میشوند. پس با این تفکر ما در مورد دوره تیموریان هم داریم و اگر معماری تیموریان را از دوره تیموریان بگیریم، شاخص آن دوره اسلامی، خودش را تخلیه میکند. اسم این کار بوطیقای فضا است. ما به عنوان هنرمند در حقیقت فضایی را تصاحب میکنیم تا در آن از خودمان یادگاری هنری ادبی و‌هویتی  بگذاریم و هنرمندان آن دوره تفکر دینی خود را به حکومت عرضه میکنند، و حکومت از آن برای بقای خودش استفاده میکند، به عبارتی دیگر، هویت دینی یک دوره با معماری و‌ادبیات آن دوره سنجیده میشود و نام معماری اسلامی به خودش میگیرد. این بوطیقای فضا هرچقدر که در ادبیات نیایشی وارد شود، ادبیات نیایشی را پَر  و بال می‌دهد.

هننخرولان بارت جدای از اینکه منتقد ادبیات و فیلسوف تمام است، یک تصویرنویس در کتابهایی چون«عاشق»، «سوگواری مادرم» و‌خود زندگینامه نویس هم هست ، قطعه نویسیهای بسیار شبه دینی و عارف نماست. او‌ دقیقاً در این آثار ، کاری   متفاوت و تا جایی علیه تفکر خود  و جدای  از نقدهای ادبی  فلسفی انجام میدهد.  درباره رولان بارت، به عنوان یک اصطلاحشناس و تصویرسرا گفته میشود که، تکه تکههای تصویرسرای رولان بارت در اندیشه ای است که گاهی قصد خودانتقادی دارد. شاید بهتر باشد اینگونه بگویم، که انسان در عین حال که به نظام اندیشه یک مکتب نزدیک میشود، از نظم ذهنی و نظام شکل یافته و شکل نیافته خویش نیز باخبر میشود، شاید در این میان به قول رولان بارت بتوان با نقاط دلنشین در موارد متناقض و نه چندان متینی در این نظامهای اندیشگی نیز مواجه شد، ولی آنچه اهمیت دارد این است که ارجاع دادن این نقاط ضعف به یک نظام اندیشگی به ظاهر آسان می رسد، اما درباره اندیشگی خویش میتوان رویکرد دیگر خود انتقادی را مطرح کرد. آقای محمد پیر حیاتی کتابی به نام - تصویرسرای رولان بارت و سالک ایرانی- تدوین کرده است، من این قطعه را از آن کتاب آوردم.

در این کتاب آقای محمد پیرحیاتی به نقد رولان بارت میپردازد و میگوید او در کل آدمِ کهن الگو است و اگر ما بخواهیم این آدم کهن الگو را وارد ادبیات کنیم چه سرنوشت و سرشتی پیدا میکند و به سوی چه نوع رویکردی در دین می رود.

 اصولا ما در ادبیات نیایشی با دو مسئله روبه رو هستیم:

1.  تجدید یک موضوع و بازنویسی  همان موضوع توسط افراد مختلف 

2. تهدید موضوع، به این مفهوم که ما در یک اثر نیایشی نه به نفع آن موضوع بلکه به تهدید آن موضوع میپردازیم و بعضی نویسندگان، کتابهایی مینویسند که ظاهری دینی دارد، اما درون مایه ضد دین دارند. که در این باب میشود،به برخی از کتابهای آقای هوشنگ گلشیری اشاره کرد که در ظاهر، یک قدیس را در چارچوب ادبیات شرقی مطرح میکند ولی در بطن به جنگ آن میرود.

اما بسیاری از نویسندگان به تشریح میپردازند، یعنی نه تجدید هستند و نه تهدید. تشریح یعنی مشروح کردن، که مولانا استاد مشروح کردن سینه است، و میگوید سینهات را بگشا، همچنان که در  قرآن کریم میخوانیم:

قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی(25) وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی (26) وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِی ﴿27﴾ یَفْقَهُوا قَوْلِی ﴿28﴾

گفت پروردگارا سینه‏ ام را گشاده گردان (25) و کارم را براى من آسان ساز (26) و از زبانم گره بگشاى (27)[تا] سخنم را بفهمند (28)

 نسبت به این تهدید و تجدید، ما باید قدرت سازنده ادبیات را به عنوان یک مکانیزم جدی بگیریم و همچنان که در گفتهای قبلی گفتم، وقتی این قدرت را جدی بگیریم و به این توافق برسیم که ادبیات نیایشی تکرار نیستند، بلکه سازنده هستند، هر نویسنده که در حوزه ادبیات نیایشی به سمت تولید فیلمنامه، نمایشنامه، داستان کوتاه و رمان میرود، یک نیایشگر و یک تولیدگر جدید خواهد بود، در واقع هنرمندی که به سمت تولید ادبیات نیایشی میرود، یک کارخانه نیست که فلزات مذاب مختلف را در قالبی بریزد و خروجی تکراری با آلیاژهای مختلف داشته باشد، بلکه یک قطعهساز است، یک بلورساز و جواهرساز است، یک قطعه است که آن قطعه قابل تکرار نیست، چون هنرمند برای این کار خودش را به تهذیب رسانده است و نهایتا به این نقطه میرسیم که هیچ اثری در آثار هنرمندان نیایشی تصادفی نیست و حتی تکرار شدنی هم نیست...

ادامه دارد...

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران