گزارش| کوچ هنرمندان از اردبیل / وقتی هنر در بین مسئولان جایگاهی ندارد
در وضعیتی که هنر میتواند به عنوان حوزهای تاثیرگذار، کیفیت زندگی فکری را ارتقا دهد، کلیشههای فکری در اردبیل، موجب تنزل جایگاه آن در حد ابزاری تزئینی و غیرضرور شده است.
به گزارش خبرگزارس تسنیم از اردبیل، بیشترین تاثیر تحولات بر بشریت در سایه تولیدات هنری به وقوع پیوسته است. از موسیقی که در مقابل دستههای نظامی حرکت میکند تا نقاشی که بر روی دیوار خانهای از خشم اهالی میکاهد و یا تکه سفالی که آب خوردن از آن آرامشی عمیق به انسان میبخشد همگی گواه تاثیرات عمیق هنر است.
اما در حالی که استان اردبیل به مانند سایر استانها، هفته هنر انقلاب اسلامی را گرامی میدارد، جایگاه هنر در این استان متزلزل و مسیر فعالیت هنرمندان نامشخص و این استان نیازمند دمیدن روح جدیدی به تن رنجور هنر است.
نگاه جبرگونه به پذیرش هنر موجب شده تا آنهایی که در موقعیت تصمیم سازی، برنامهریزی و تاثیرگذاری بر جریانهای هنری هستند، به اهمیت ذات آن پی نبرده و صرفا نگاهی ابزاری و تزئینی به هنر داشته باشند و گاهی در مقابل آن مقاومت کنند.
از سویی در چنین فضایی اغلب هنرمندان یا ترک دیار کرده و یا مسیر مشخصی برای فعالیت خود قائل نیستند. بماند دستهای که خود به رسالت هنر توجهی نداشته و پیگیری حواشی به جای متن را مقدم ساختهاند.
ترک استان توسط بسیاری از هنرمندان
مسئولان میگویند اردبیل مهد هنرپرور است. اما در چه زمینهای؟ بررسی اجمالی از وضعیت تولیدات هنری نشان میدهد تنها گروهی از آثاری که هنرمندان آن از اردبیل به سایر استانها کوچ کردهاند توانسته در مجامع هنری ملی و بین الملل بدرخشد.
هنرمندان استانی در زمینههای کاریکاتور، عکاسی، تئاتر، موسیقی، شعر، فیلم، نقاشی و هرآنچه بتوان به آن قالب هنر بخشید موفق عمل کردهاند. اما در واقع اوج موفقیتها زمانی حاصل شده که هنرمند عطای شهر را به لقایش بخشیده است.
یکی از هنرمندان معتقد است دلیل این امر نگاه محدود مدیران هنری استان است. به طوریکه ارزش و جایگاهی برای هنرمندان قائل نمیشوند. زمانی که برای برگزاری یک نمایشگاه یا شرکت در یک رویداد باید هزاران اتاق را طی کرد تا یک برگ مجوز دریافت کرد یعنی سنگ اندازی در مقابل هنر.
وی که نخواست نامی از وی برده شود، تصریح کرد: زمانی که یک مدیر برای قیمت یک اثر هنری چانه میزند و انتظار دارد در کمترین نرخ به فروش برسد، یعنی به جایگاه هنر واقف نیست و سفارش گیری او شبیه سفارشگیری یک بسته کاغذ یا یک ساندویچ است.
این هنرمند معقتد است بسیاری از هنرمندان اردبیلی توانستهاند در شهرهای دیگر بیشتر ارزش کاری خود را نشان بدهند اما مدیران هنری در اردبیل هیچ شناختی از هنر ندارند و بیشتر به دیده کالایی که باید سر آن چانه زد و آن را خرید به آن نگاه میکنند.
نبود محل عرضه برای آثار تولیدی
یکی از دلایل مهاجرت هنرمندان اردبیلی علاوه بر دگم اندیشی مدیران، به نبود فضای عرضه مرتبط است. به طوریکه در این شهر هنر در خیابانها، کوچهها و میادین لمس نمیشود.
در شهرهای دیگر استان اردبیل وضعیت به مراتب بدتر است. در حالی که هنر میتواند در سطح شهر فرهنگساز باشد، نهایت تلاش و همکاری شهرداریها به عنوان اصلیترین مدیران حامی هنرمندان، به چاپ پوستر و بنر محدود شده است.
در هیچ یک از میادین شهری و پارکها، فضاهای باز و در دسترس نمایشگاه برپا نمیشود و سالنها، گالریها و صحنههای نمایش نیز به حدی محدود است، پاسخگوی نیاز هنرمندان نیست.اگر رویدادی هم تجربه شود بیشتر به دلیل الزام یک دستگاه اجرایی برای برگزاری آن معطوف بوده و در نهایت خروجی آن رزومه آقای مدیر میشود.
تنها سالن اختصاص یافته به هنر در اردبیل، سالن فدک است که بعد از واگذاری به بخش خصوصی تنها زور هنرمندان کم توان و فاقد بنیه ته کشید.
شهرداری بارها ساخت سالنهای مختلف را مطرح کرده و اداره ارشاد پروژه چندین ساله تالارشهر را بر دوش خود گرفته است. اما دریغ از خط پایان این وعدهها.
نبود تشکلهای صنفی قوی در بین هنرمندان
اما معضلات عرض اندام هنر در اردبیل صرفا بیتدبیری مدیران برنامهریز نیست. بخش عمدهای از این مشکلات به خود هنرمندان باز میگردد.
در گفتگو با هنرمندان اغلب از ظلمهای رفته به هنر و نبود فضای عرضه، عدم حمایتها و بیتوجهی به ارزش و جایگاهشان شنیده میشود. گلایههایی که به حق است اما تمام ماجرا نیست.
بخشی از هنرمندانی که میتوانند تاثیرگذار باشند به جای متن به حواشی گرفتار شدهاند. حواشی که از بده بستان با برخی روابط عمومیها برای فروش تولیدات خود گرفته تا راکد کردن بازار با رقابتهای مخرب. گرفتاری در اطوار روشنفکری و یا خاموشی در شرایطی که جامعه نیازمند آنها است.
اردبیل به لحاظ هنری شاید نتوانسته در هیچ زمینهای پیشتازی کند اما استعدادهایی که از این خطه مشاهده شده، گویای این واقعیت است که تعهد در کنار شرایط مطلوب پرورش، میتواند این استعدادها را به شکل مناسبی به مجامع بین المللی معرفی کند.
غفلت ما و استفاده مستمر غرب از هنر
این خلا فکری در حالی است که اغلب مسئولان در کمال شگفتی به وجود آن باور دارند.اینکه هنر در اردبیل جریان مطلوبی ندارد و به عنوان مثال نتوانستیم از هنر استفاده معقولی در تربیت فکری جامعه داشته باشیم. اما در مقابل در جوامع توسعه یافته چه اتفاقی افتاده است؟
رئیس حوزه هنری استان اردبیل با بیان اینکه تفکر مادیگرای غرب خود را به ابزار هنر مسلح کرده است گفت: نگرش هنر برای هنر، هنر را تنها وسیلهای برای ابراز احساسات هنرمند میداند که از نظر یک جامعه اسلامی این نگرش مردود است.
امیر رجبی معتقد است امروز متاسفانه تفکر مادی گرای سکولار غرب خود را به ابزار هنر مسلح کرده و تهاجم فرهنگی و جنگ نرم راه انداخته است؛ در تعریف هنر از نگاه انقلاب اسلامی، هنر منفک از جامعه نبوده و هنرمند متعهد انقلابی دغدغه سیاسی و اجتماعی داشته و توان و اثر خود را در راستای رشد وتعالی جامعه صرف می کند. با این حساب میتوان گفت هنر از منظر انقلاب اسلامی هنری پویا و کاربردی است.
رجبی افزود: علی رغم اینکه رهبر معظم انقلاب، در تمامی بیانات خودشان به ضرورت توجه به فرهنگ وهنر تاکید دارند متاسفانه تعدادی از مسئولان به این مقوله اهمیت چندانی نمیدهند تا زمانی که در قوه قانونگذاری و اجرا به ضرورت و اهمیت وجودی هنر توجه نشود؛ حمایت لازم از آن صورت نمیپذیرد و این سبب درجا زدن و گاهی مواقع عقب ماندگی از پیشرفتهای جهانی میشود.
رئیس حوزه هنری استان اردبیل بیان کرد: اگر خواهان رشد و توسعه و اصلاح امور جامعه در تمامی ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی هستیم باید به مهمترین رکن فرهنگ سازی که هنر و هنرمند است توجه ویژهای معطوف داشته باشیم.
هنر در اردبیل گرفتار تعارفات واژگانی است
همچنین مدیرکل ارشاد اسلامی استان اردبیل معتقد است فرهنگ، رسانه و هنر در نظام جمهوری اسلامی حرف برای گفتن داشته و لازم است به تاثیرگذاری و تاثیرپذیری آن توجه شده و در تاثیرپذیری، نیاز، ناز و نواز مخاطب در نظر گرفته شود.
سید ناصر اسحاقی با بیان اینکه ارشاد اسلامی به مانند سایر ادارات فرهنگی، فرابخشی است، اظهار داشت: تمامی حوزههای اقتصاد، سیاست، جامعه شناسی وغیره در ارتباط با فرهنگ، رسانه و هنر هستند و به عنوان مثال تلویزیون هم ذائقه ساز بوده و هم میتواند از ضائقه عموم مردم تاثیرپذیر باشد.
مدیرکل ارشاد اسلامی استان افزود: در عین حال هنرمند نیز فردی است که همواره در هر عرصه یک سرو گردن از سایر افراد جامعه بالاتر بوه و در واقع بالندگی، فرهیختگی و نخبگی ویژگیهای وی محسوب میشود.
وی با اذعان به اینکه در حوزه فرهنگسازی صدا و سیما بزرگترین رسانه بوده و در کنار آن ارشاد اسلامی به عنوان متولی اصلی و قانونی فرهنگ و هنر کشور و متولی فرهنگسازی و فرهنگپردازی است، افزود: در عین حال نهادهای فرهنگی دیگری از جمله سازمان تبلیغات اسلامی، بسیج اقشار یا حوزه هنری داریم که مشاهده میشود در این دستگاهها تعریف از فرهنگ نیز سیال است.
این اظهارات که از بسیاری ابعاد صحیح بوده و جای تأمل دارد در حالی مطرح است که هنرمندان اردبیلی در ممالک دیگر بیشتر مورد توجه و حرمت هستند و ناتوانی مسئولان در نگه داشت هنرمندان موجب شده تا حتی توان آنها در پیشرفت و توسعه فکری جامعه مورد استفاده قرار نگیرد.
دکتر رضا خدادادی، متخصص هنرهای شهری و عمومی و عضو هیئتعلمی دانشگاه هنر معقتد است، در ارزیابی کیفیت زندگی یکی از شاخصهایی که در نظر گرفته میشود مربوط به فعالیتها و رویدادهای فرهنگ و هنر در مقیاس شهری است. هنرهای شهری زیرساختهای مدنی، هویتها و سایتهای شهر را توسعه میبخشند؛ با استفاده از طیف متنوعی از اشکال هنر و برنامههای کاربردی هنری میتوان به فضای عمومی شهر نشاط و سرزندگی بخشید.
وی می گوید: بهطورکلی استراتژیهای هنرهای شهری ایجاد «معنا» در متن اجتماعی، فرهنگی و زیستمحیطی و ایجاد ارتباط و اضافه کردن «هویت»، «روایت» و «محتوا» به مکان است و میتواند در جهت ترویج باورها، سنتها، آیینها و آرمانهای مردم و در راستای بهبود شیوه و کیفیت زندگی مورد بهرهبرداری قرار گیرد.
لازم است هنرمندان و مسئولان به این سوال خطیر که تا چه حد تعاریف ارائه شده پیرامون هنر در استانی که معتقد است مهد هنرپروری است محقق شده و آیا مردم این خطه ارتباط تنگاتنگی با هنر در زندگی خود دارند و احساس آنها از هنر مطلوب و در راستای نقش واقعی هنر است؟ به نظر میرسد رویدادهای کلیدی و حساسی همچون هفته هنر انقلاب اسلامی به جای تمرکز صرف به تولید و ارائه برخی آثار هنری که بعد از اتمام این هفته به بایگانیها میروند، لازم است نسبت به جایگاه هنر در این استان آسیب شناسی جدی داشته باشد.
گزارش از ونوس بهنود
انتهای پیام/136/ش