«صاحب دل بی دل»؛ روایتی ساده و صمیمی از نذر یک مادر برای تولد شهید


«صاحب دل بی دل»؛ روایتی ساده و صمیمی از نذر یک مادر برای تولد شهید

بارها از کوه بالا رفت و به دامن امامزاده دخیل بست. حرف مردم کلافه‌اش کرد بود و برای داشتن پسر اصرار می‌‌کرد. پسری که چشم و چراغ «فاطمه» بود و او را سربلند کرد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از همدان، دفاع مقدس، فصل زرینی از تاریخ پر فراز و فرود ایران است؛ فصلی که با حماسه مردان و زنان این سرزمین رقم خورد.

خطه تاریخی نهاوند همان‌جا که دروازه ورود اسلام به سرزمین پارسی بود هم در روزهای حماسه و خون، نقش مهمی را برای داوم و بقا انقلاب اسلامی ایفا کرده است.

کتاب «صاحب دل بی دل» نوشته مریم سلیمی هیزجی می‌کوشد تا ضمن معرفی آداب و رسوم، باورها و نگرش‌های مردمان لر زبان ؛ وضعیت این شهر در روزهای سخت جنگ تحمیلی را بیان کند.

این کتاب که انتشارات حماسه ماندگار در 179 صفحه آن را منتشر کرده، خاطرات داستانی «شهید محمّد گودرزی» به روایت مادرش فاطمه ترکان پیله‌ور است.

در آغاز کتاب با اشاره به ماجرای نذر مادر برای تولد این شهید بزرگوار آمده است: «...تمام راهی را که باید از محله باغچه نبی شیخ تا بابابزرگ(امامزاده‌ای در لرستان) می‌رفتیم به این می‌گذشت که من و طعنه و نیش و کنایه زن‌ها جلوی چشمم بیاید و اشک توی چشمم حلقه بزند و آه بکشم و بگویم: یا امامزاده بابابزرگ!

با پاهای زخمی و تاول‌زده و خون‌آلود می‌ایستادیم جلو شاهزاده، نذر ادا می‌کردیم و برمی‌گشتیم. فردوس صورتی داشت مثل عروسک، صدیقه چشم‌هایش درست شبیه دو تیله خوش رنگ بودند و موهای الهه را هیچ کس نداشت، اما تا از یک درِ باز رد می‌شدیم؛ پچ‌پچ‌ها را می‌شنیدیم که فاطمه دخترزاست.

یا شاهزاده این بچه‌ها را که خدا داده روی تخم چشم می‌گذارم؛ خیلی هم ازت ممنونم، اما حرف مردم ...می‌دانستم که به خواست خدا امامزاده اگر واقعا راهی داشته باشد؛ رویم را زمین نمی‌اندازد».

انتهای پیام/744/ش

پربیننده‌ترین اخبار استانها
اخبار روز استانها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon