پرونده ویژه| بازخوانی پرونده حقوق‌ بشر آمریکایی

پرونده ویژه| بازخوانی پرونده حقوق‌ بشر آمریکایی

سیاست دیرین واشنگتن، حمایت از تروریسم و گروه‌های تروریستی بوده که در خدمت منافع آمریکا بوده‌اند. ایجاد تروریسم از سوی ایالات متحده آمریکا به‎ویژه در منطقه غرب آسیا، در مشمولیت تاریخ، قابل بررسی و رصد کردن است.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، امروزه حقوق‌بشر برخلاف کاربرد واقعی و درست آن، مهم‌ترین دستاورد و مستمسکی است که قدرت‎های بزرگ از آن برای تحت فشار قرار دادن کشورهای دیگر استفاده می‎کنند تا به اهداف سلطه‎گرانه خود برسند. در این راستا، آمریکا نیز کشوری بوده که خود را قدرت اول جهان و داعیه دار همیشگی حقوق‌بشر معرفی می‌کند، اما همواره شاهد جنایات این کشور در بیش از 100 کشور دیگر جهان در قالب تهاجمات نظامی، کودتا، ترور سیاست‌مداران یا حتی کشتار و کنترل جمعیت در کشور‌های آفریقایی بوده و هستیم. در چند دهه اخیر، دخالت‎های بی‌شمار ایالات متحده در مسائل امنیتی دیگر کشورها، باعث ایجاد ناامنی و جنایات و کشتار مردم بی‎گناه شده و در این میان، ایران نیز از جمله کشورهایی بوده که بیشترین آسیب را از جانب آمریکا متحمل شده است.

از جمله جنایات آمریکا علیه ایران، سوء‎قصد نافرجام به جان رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت‌الله العظمی امام خامنه‎‌ای «مدظله العالی» در تاریخ ششم تیرماه سال 1360، بمب‌گذاری و انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی و به شهادت رساندن آیت‎الله دکتر بهشتی و هفتاد و دو مهاجر عاشق و یار صدیق انقلاب اسلامی در تاریخ هفتم تیرماه سال 1360، ترور و به شهادت رساندن شهید محمد کچوئی، رئیس زندان اوین در تاریخ هشتم تیرماه سال 1360، ترور و به شهادت رساندن آیت‎الله صدوقی(ره) نماینده امام (ره) و امام جمعه یزد در تاریخ یازدهم تیرماه سال 1360، شلیک مستقیم موشک به هواپیمای مسافربری ایرباس شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران توسط ناو آمریکایی و شهادت تمامی 290 مسافر و خدمه از جمله 66 کودک و 53 زن در تاریخ دازدهم تیرماه سال 1367 و ده‎ها و صدها مورد اقدامات دیگر ضد انسانی و ضد بشری بوده است. به همین دلیل از سال 95 با تأسی به فرمایشات رهبر معظم انقلاب و اقتضائات زمان، از ششم تا دوازدهم تیر ماه، هفته حقوق‌بشر آمریکایی با موضوع بازخوانی حقوق‌بشر آمریکایی نام‌گذاری شده است.

البته اقدامات ضد بشری آمریکا محدود به این هفته نیست و این جنایات پیش از انقلاب از کودتای 28 مرداد 1332 تا امروز ادامه داشته و رد پای آمریکا در حوادث تروریستی استان سیستان و بلوچستان، حمله انتحاری در مراسم تاسوعا در چابهار، حمله انتحاری به مسجد جامع زاهدان ، حمله انتحاری به مسجد علی‌‎بن ابی‌طالب زاهدان، حمله به اتوبوس حامل نیروهای سپاه پاسداران با خودروی حامل مواد منفجره، شهادت 14 مرزبان در حادثه تروریستی سراوان و... ، تنها بخشی از اقدامات ضد حقوق‎بشری است که سرویس‎های امنیتی آمریکا و غرب به‎عنوان عامل کمک کننده یا حداقل تشویق کننده، ایفاگر نقش اصلی در وقوع آن ها می‎باشند که  در این هفته این اقدامات افشاگری خواهد شد.

حمایت از گروه‎های تروریستی

حقوق‌بشر تبلیغی آمریکایی را می‎توان با یک ویژگی منحصر به‎فرد تجزیه و تحلیل کرد. تعاریف سودمحورانه از حقوق انسان‎ها در راستای حصول به اهداف و برنامه‎های هژمون جهانی می‎تواند از جمله کم هزینه‎ترین و در عین حال در دسترس‎ترین راه‎های حفظ و بسط سیاست‎های استیلاگرانه باشد. به عبارت دیگر، از آنجا که ایالات متحده آمریکا همواره داعیه دفاع از مبانی و اصول حقوق‌بشر را داشته، پس می‎تواند مدعی همه چیز در این باره نیز باشد ولو به مداخله و تخریب از یک‎سو و تقویت نیروهای تروریستی برای انجام اعمال خرابکارانه تحت نظارت آمریکا از سوی دیگر بیانجامد. نقض حقوق‌بشر توسط ایالات متحده آمریکا در سطح بین‌المللی را می‎توان در موارد مرتبط با تروریسم سازمان‎یافته دولتی نیز مشاهده کرد که از جمله آن، بی‎اعتنایی و سکوت در برابر نقض حقوق‌بشر در فلسطین اشغالی است که به‎عنوان نمونه‎ای از روند مرتبط با موضوع حمایت واشنگتن از تروریسم سازمان‎یافته دولتی، قابل بیان است.

از سوی دیگر، سیاست دیرین واشنگتن، حمایت از تروریسم و گروه‌های تروریستی بوده که در خدمت منافع آمریکا بوده‌اند. ایجاد تروریسم از سوی ایالات متحده آمریکا به‎ویژه در منطقه غرب آسیا، در مشمولیت تاریخ، قابل بررسی و رصد کردن است. گروه‎های تروریستی منفوری که توسط دولت‌های غربی به‎ویژه آمریکا در برهه‌های متعددی از تاریخ و در مناطق مختلفی از جهان مورد حمایت قرار گرفته‎اند نیز یکی دیگر از مهم‎ترین مصادیق نقض حقوق‌بشر در دیگر کشورها است. ما همواره شاهد ایفای نقش آمریکا در شکل‌‎گیری گروه‎های تروریستی و سپس حمایت از آنان در راستای منافع و اهداف خود در سایر مناطق جهان بوده‎ایم که در این زمینه می‎توان به موارد متعددی به‎ویژه نقش آمریکا در شکل‎گیری القاعده و حمایت از آن در دوره جنگ سرد که در راستای منافع آمریکا در حال جنگ با شوروی بود یا به نقش آمریکا در ایجاد و تقویت گروه‎های تروریستی داعش و ... اشاره کنیم.

تلاش‎های بی‎وقفه برای تخریب دولت‎های حاضر در صف اول مبارزه با تروریسم و اتهام زدن‎های گاه و بی‎گاه به آن‎ها به‎عنوان حامیان تروریسم از یک‎سو و حمایت از دولت‎های حامی تروریسم و قربانی نشان دادن آن‎ها از سوی دیگر، نشان دهنده دغدغه دروغین واشنگتن در رابطه با مسائل حقوق‎بشری است. این در حالی است که بسیاری از کشورهای منطقه از جمله جمهوری اسلامی ایران شجاعانه پرچمدار مبارزه با گروه‎های تروریستی در منطقه می‎باشند و این ناقضان حقوق‌بشر را در ضعیف‎ترین شرایط خود قرار داده‎اند.

جنایات گروه تروریستی منافقین

حمایت‎های علنی مقامات آمریکایی از سازمان منافقین و تشکیلات رجوی در سال‎های اخیر، مبین یک تناقض آشکار در نحوۀ مواجهه این دولت با تروریسم و عاملان آن است. رابطه رازآلود ایالات متحده با سازمان منافقین، برای سال‎های سال باعث شد آمریکا از این گروه تروریستی در خفا حمایت و سرانجام نیز با حذف نام این سازمان از فهرست گروه‎های تروریستی آمریکا، خوش‎خدمتی خود در کمک و حمایت از منافقین را کامل کند.

لیست 17000 نفری قربانیان ترور نشان می‌دهد که سازمان مجاهدین یکی از هولناک‌ترین سازمان‌های تروریستی است که در بین آمار ترورهای آن، شمار زیادی از کودکان و زنان دیده می‌شوند. سازمان منافقین در تاریخ 30 خرداد 1360، آشکارا اعلام کرد که فعالیت‎های این سازمان وارد فاز نظامی شده و اعضای این گروه که مسلح به انواع اسلحه‎های سرد و گرم بودند، به خیابان‎ها ریخته و به قتل و جرح مردم و پاسداران کمیته و نیروهای انتظامی و تخریب اموال عمومی پرداختند. دامنه بسیاری از ترورهای سازمان از نوع کور بود. در این نوع از ترورها، هر کسی که عکسی از امام یا دیگر رهبران روحانی یا ظاهری شبیه پاسدارها داشت یا لباس‌هایش شبیه تیپ‌های مذهبی و به اصطلاح هیئتی بود، آماج ترورهای سازمان قرار می‌گرفت. کشور که در سال 1360 در آستانه آرامشی نسبی بود، با ترور‌ها و بمب‌گذاری‌های منافقین در این سال، روز‌های سخت و پرحادثه‎ای را سپری کرد و در ششم تیرماه همان سال(1360)، پروژه حذف رهبران اصلی جریان پیرو خط امام (ره)، با انفجار بمب کارگذاشته شده روی تریبون سخنرانی آیت‌الله خامنه‌ای در مسجد ابوذر تهران، توسط منافقین کلید خورد. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در مسجد ابوذر تهران در حالی‎که مشغول سخنرانی بودند، توسط جوانی 25 ساله به نام جواد قدیری مورد سوء قصد قرار گرفتند و پس از جراحت شدید، به مدت 42 روز تحت معالجه قرار داشتند. فردای آن روز، در هفتم تیرماه سال 1360 نیز، دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی، در حالی‏‎‎که جمعی از بلندپایه‏ترین و دلسوزترین مسئولان نظام از جمله آیت‏اللّه‏ بهشتی، رئیس دیوان عالی کشور، چهار وزیر، دوازده معاون وزیر و حدود سی نماینده مجلس در آن جلسه حضور داشتند، با بغض منافقان منفجر شد و 72 یار وفادار انقلاب و امام، به دیدار حق شتافتند، اما این پایان روزهای تلخ آن دوره نبود و انفجار دفتر شورای امنیت ملی و شهادت محمدعلی رجایی و دکتر باهنر (رئیس‎جمهور و نخست‎وزیر وقت)، این فصل را برای همیشه به فصلی تلخ در اذهان ملت ایران تبدیل کرد و برگی به اقدامات منفور آمریکا افزود.

سرنگونی هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی ایران

جنایت بزرگ 12 تیرماه سال 1367 یکی دیگر از سرفصل‌های اقدامات تروریستی در تاریخ حقوق‌بشر آمریکایی است که پرده از چهره واقعی حاکمان جنایت‎پیشه کاخ سفید و سیاست‎های ضدبشری واشنگتن برداشت و در این صحنه غم‎انگیز و هولناک، نظامیان مستقر در ناو هواپیمابر وینسنس با دستور فرمانده خبیث و جنایتکار خود و شلیک موشک، هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی ایران را بر فراز آب‎های خلیج‎فارس مورد هدف قرار دادند و یکی از سیاه‎ترین حوادث را در تاریخ رقم زدند و 290 انسان بی‎گناه را مظلومانه به شهادت رساندند و در اقدامی قبیح‎تر، آمریکایی‎ها با عملیات روانی و حیله‎گری‎های رسانه‎ای، تلاش وسیعی برای بی‎گناه نشان دادن خود در این اقدام تروریستی و القاء دروغ و روایت نادرست از آن را در دستورکار قرار دادند و حتی در اقدامی موهن و توهینی آشکار، به فرمانده جنایتکار ناو وینسنس مدال شجاعت اهدا کردند، اما این اقدام، برای جوامع و ملل جهان، ترجمه‎ای جز حمایت رسمی از این جنایت نداشت.

تروریسم دولتی

دولتی که با تجاوز، ترور و غصب شکل گرفته و ترور یا استخدام تروریست‌ها به‎عنوان سیاست دائمی سران کاخ سفید برای پیشبرد اهداف سلطه‌جویانه و استکباری آنان به‎شمار می‌آید، برای توجیه بسیاری از جنایات یا مداخله‌ها و توسعه‌طلبی‌های‌ خود، ادعای مبارزه با تروریسم را مستمسک قرار داده و از آن برای توجیه اقدامات ضد بشری و ضد انسانی خود استفاده می‌کند. سیاهه حمایت‌های آمریکا از تروریسم، لیست طولانی و مفصلی است که ذکر آن نیازمند نوشتن چندین کتاب است، اما آنچه  واضح است، نقش پررنگ و آشکار آمریکا در تروریسم دولتی است که هیچ حد و مرزی نمی‌شناسد. دولتمردان این کشور، به‎ویژه پس از جنگ جهانی دوم و هم‎زمان با باز شدن عرصه استعمارگری برای آن‎ها، موجی از تروریسم دولتی را با شعار دمکراسی به‎راه انداختند و با این پارادوکس عجیب، درصدد توسعه نفوذ خود در تمام کره خاکی برآمدند. آمریکا افزون بر حضور مستقیم در عرصه تروریسم دولتی، به‎عنوان حامی این اقدام توسط اقمارش، نقشی مهم در اقداماتی از این قبیل ایفا کرده‌ و اکنون شاهدیم که رژیم صهیونیستی به‎عنوان مهم‌ترین متحد آمریکا در خاورمیانه و بلکه همه دنیا، این ویژگی شوم را به تمامی حفظ می‌کند. این یک تراژدی تلخ و تأسف‎آور در قرن حاضر است که رژیم اشغالگر، کودک‎کش و تروریست‎پرور صهیونیستی که با قتل، غارت و نقض حقوق اولیه مردم فلسطین، سرزمین آن‎ها را اشغال و به‎عنوان بزرگ‎ترین ناقض حقوق‌بشر در تاریخ معاصر شناخته شده است، مورد حمایت دولت جنایت‎کار و ظالم آمریکا، همان شیطان اعظمی قرار می‌گیرد که مدعی دفاع از حقوق‌بشر است.

ترور سردار سلیمانی

سردار مقاومت قاسم سلیمانی، قهرمان مبارزه با تروریسم و الگویی ارزشمند برای جامعه بشری بود. شهید سردار سلیمانی به‎عنوان مدافع واقعی حقوق‌بشر انسانی، فارغ از رنگ و مذهب، برای نجات تمام ادیان و بازگرداندن حقوق از دست رفته مسیحیان، ایزدی‎ها، اهل‎سنت و شیعیان علیه گروه‎های تروریستی - تفکیری مورد حمایت آمریکا و برای نجات مردم سوریه و عراق به پا خاست.

اقدام دولت آمریکا در تاریخ 13 دی ماه 1398 با انجام یک عملیات مسلحانه تروریستی از طریق پهپاد و پرتاب موشک به دو خودرو غیرنظامی در نزدیکی فرودگاه بین‎المللی شهر بغداد که سرنشینان غیرمسلح آن ، به‌‎صورت قانونی و خارج از شرایط جنگی، با هواپیمای مسافربری وارد خاک این کشور شده بودند، موجب شهادت تعدادی از فرماندهان نظامی بلندپایه ایران و عراق از جمله سردار سپهبد قاسم سلیمانی شد. این اقدام جنایتکارانه مصداق بارز تروریسم دولتی است که مسئولیت کامل و تمام عواقب آن بر عهده دولت آمریکا می‌باشد. این امر مصداق اقدام براندازانه و به‌کارگیری تروریسم دولتی علیه نیروهای ضد تروریسم آمریکایی‌ است. شهیدان حادثه تروریستی بغداد، قهرمانان مبارزه با تروریسم وحشیانه تکفیری بودند که در عراق و سوریه به جنایات فراوان دست زده و زشت‌ترین حوادث ضد بشری را در دوره حاکمیت داعش رقم زده بودند. آمریکایی‌ها با این جنایت، قهرمانان واقعی مبارزه با تروریسم وحشی‌ تکفیری و تروریست‌های مأمور به ناامن‌سازی و بی‌ثباتی منطقه را ترور کردند. نگاهی به ابعاد و موارد فوق، منطق سوداگرانه و البته همراه با وقاحت آمریکایی را در برخورد با پدیده تروریسم و استفاده ابزاری از آن را برای مداخله و حضور اشغالگرانه به اثبات می‌رساند.

اقدام جنایت‌کارانه آمریکا هرچند قلب ملت‌های مسلمان منطقه را به درد آورد و حماقت سردمداران رژیم تروریستی آمریکا و ناتوانی آن در فهم معادلات جدید منطقه‌ای را نشان داد، لیکن اقدامی دور از انتظار از یک رژیم حامی تروریسم نبوده و نیست و همواره شاهد بوده‎ایم که سران کاخ سفید از دهه‌ها قبل، ناتوانی خود در مواجهه با مخالفان، منتقدان و مجاهدان را به شکل حذف فیزیکی و ترور نشان داده‌اند. ایالات متحده آمریکا از چهار دهه قبل و هم‌زمان با پیروزی انقلاب اسلامی، با حمایت از گروهک‌های تروریستی، نقش پشتیبان اصلی از آن‌ها در ترور بیش از 17 هزار تن از شهروندان ایرانی را ایفا کرده است. بی‌شک، شهادت مظلومانه سردار حاج قاسم سلیمانی، آخرین نمونه از این رویکرد دولتمردان آمریکایی نخواهد بود و آن‌ها برای رسیدن به اهدافشان در سراسر دنیا، از تروریسم دولتی به مثابه یک سیاست دائمی، استفاده خواهند کرد. در واقع، تا دولت تروریست آمریکا برقرار باشد، تروریسم دولتی نیز برقرار خواهد بود.

نژادپرستی و بی‎عدالتی در آمریکا

شاید تا چند ماه گذشته سخن از افول ابرقدرتی چون آمریکا غیرقابل باور بود، اما حوادث اخیر سبب شده تا افول آمریکا و نظم لیبرال دمکراسی غرب بیش از پیش به واقعیت نزدیک شود. چالش اولیه آمریکا، مدیریت تبعیض‎آمیز 400 ساله در بحران کرونا بود. ترامپ با معیار قرار دادن میزان تحمیل هزینه بهداشت و عدم سود مادی برای جامعه در مراقبت از بیماران، دستور منع بهره‎مندی از امکانات بهداشتی سالمندان، افراد فلج مغزی و رنگین پوست را صادر کرد. نتیجه این تبعیض به‎عنوان نمونه در شیکاگو که آفریقایی تبارها، 30 درصد از جمعیت آن را تشکیل می‎دهند، این بود که بیش از 70 درصد از قربانیان کرونا را رنگین پوستان تشکیل دهند. درمدیریت ناکارآمد و ضعیف آمریکا در بحران کرونا شاهد بودیم که چهره واقعی تمدن و فرهنگ غربی عیان شد که البته  اعمال این تبعیض‎ها در آمریکا، فقط علیه رنگین پوستان نیست، بلکه این مسئله شامل تهی‎دستان و اقشار کم‎بضاعت این جوامع نیز می‎شود و اکنون شاهد دومین نشانه‎ی طوفانی درهم کوبیده شدن قدرت پوشالی آمریکا هستیم که در نتیجه اقدام نژادپرستانه پلیس در قتل وحشیانه جورج فلوید به‎عنوان یک رنگین پوست، شکل گرفته است.

این اقدام پلیس نشان‎دهنده تبعیض سیستماتیک در این کشور مدعی رعایت حقوق‌بشر است که بعد از آن، شاهد انفجار در اعتراض به نابرابری چند وجهی در سیستم حقوقی این کشور بوده‌ایم و البته ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا تظاهرات کنندگان را عده‎ای اراذل و تروریست‎های داخلی خواند و خواستار حضور گارد ملی و ارتش برای سرکوب اعتراض‎ها شد.

 مصداق وضعیت بحرانی این قدرت پوشالی شاید همین جمله اخیر رهبر انقلاب باشد که فرمودند: «با این وضع پیش‎آمده، برخی ایرانی‎های داخل یا خارج از کشور هم که شغلشان حمایت از آمریکا و بزک آن بود، دیگر نمی‎توانند سر بلند کنند.»

روزی آمریکا به‎عنوان یک نظام استعمارگر، مامور ایجاد ناآرامی علیه نظام اسلامی ایران بود، اما امروز زمین بازی تغییر کرده و سراسر این کشور شاهد اعتراضات سراسری نسبت به فقر، نابرابری و تبعیض نژادی است، ولی متأسفانه این اقدامات ریشه در نظام برده‎داری این کشور دارد و این نژادپرستی نهادینه و سیستماتیک، سابقه‎ای طولانی در آمریکا داشته و دوران پرفراز و نشیبی را تا امروز طی کرده است.

حتماً این افول را می‎توان بخشی از سنت و بدعت الهی نسبت به یک دولت فاسد و ظالم قلمداد کرد که به‎وسیله اراده‎های به هم گره خورده یک ملت در حال رخ دادن است، اما در برابر این اتفاق، جمهوری اسلامی ایران باید واقعیت نظام سرمایه‎داری و تفکر غربی را با قدرت رسانه‎ای معرفی نماید و اقدامات لازم را با استفاده از ضعف داخلی آمریکا در راستای مقابله با تحریم‎ها انجام دهد.

عطیه قشونی؛ مدیرعامل موسسه صیانت از حقوق زنان و کارشناس ارشد علوم سیاسی

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon
طبیعت
پاکسان