یادداشت|طرح‌های آمریکا ضد مقاومت در لبنان؛ از ضربه نظامی تا جنگ اقتصادی

یادداشت|طرح‌های آمریکا ضد مقاومت در لبنان؛ از ضربه نظامی تا جنگ اقتصادی

توطئه‌های متوالی آمریکا ضد مقاومت منطقه طی یک و نیم دهه گذشته نشان می دهد که شرایط موجود برای آمریکا قابل تحمل نیست، اما در عین حال واشنگتن قدرت تغییر معادلات کنونی را ندارد.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، جنگ اقتصادی که این روزها آمریکا ضد لبنان به راه انداخته، وجهه نرم‌افزاری جنگ 33 روزه است که در جولای 2006 با هدف از بین بردن توانمندی‌های نظامی حزب‌الله لبنان و به زانو در آوردن محور مقاومت منطقه‌ای آغاز شده بود. آمریکا و رژیم صهیونیستی و متحدان منطقه‌ای آنها بعد از این ‌که از راهکارهای مختلف نتوانستند حلقه‌های محور مقاومت در منطقه را تحت تاثیر قرار دهند، از حدود یک سال پیش معادله جدید فشارهای اقتصادی برای نابسامان کردن اوضاع معیشتی مردم لبنان را در پیش گرفته و در عین حال تلاش دارند حزب‌الله لبنان و رویکردهای مقاومت این حزب در برابر آمریکا و رژیم صهیونیستی را عامل اصلی نابسامانی اوضاع اقتصادی این کشور معرفی کرده و لبنان را به دست کشیدن از معادله سه جانبه طلایی یعنی ارتش، ملت و مقاومت مجبور کنند.

برنامه‌های پیاپی براندازانه آمریکا در لبنان نشان می دهد که غرب به این نتیجه رسیده که دیگر نمی تواند شرایط کنونی را تحمل کند و معتقد است برای تغییر نقشه سیاسی در لبنان باید هرچه سریعتر کاری انجام دهد.

جبهه برانداز؛ از نظامیان صهیونیست تا برخی مسئولان دولتی لبنان

عوامل جبهه متخاصم در جولای 2006، نظامیان نشاندار رژیم صهیونیستی بودند که شناسایی آنها مشکل نبود، در آن زمان گرچه بسیاری از سردمداران رژیم های عربی قلبا آرزوی سرنگونی حزب الله لبنان را داشتند، اما از ترس فشار افکار عمومی قدرت بیان احساسات خود را نداشتند و به استثنای برخی کشورهای محدود از جمله عربستان سعودی که به صورت علنی نیز تلاش کردند حزب الله لبنان را در آغاز این جنگ محکوم کنند، همگی سیاستهای جنگ طلبانه رژیم صهیونیستی ضد لبنان را محکوم کردند. اما امروز سربازان دشمن را می‌توان در قامت برخی مسئولان اقتصادی لبنان در بدنه دولت مشاهده کرد که به دنبال اجرای دقیق برنامه‌های آمریکا برای نابسامان سازی نرخ ارز و پیچیده کردن معیشت مردم تلاش می‌کنند.

از زمان روی کار آمدن دولت «حسان دیاب» نخست وزیر لبنان و حمایت حزب الله و جریان مقاومت از این دولت، قدرت‌های غربی- صهیونیستی همراه با بازوهای داخلی خود در لبنان تصمیم جدی برای مقابله با دولت را در دستور کار خود قرار داده‌اند. این اقدامات گاه با استفاده از اهرم‌های اقتصادی توسط ریاض سلامة رئیس بانک مرکزی لبنان دنبال شد و گاهی نیز با طرح مجدد مطالبات قدیمی آمریکایی- صهیونیستی مبنی بر اصلاح ماموریت نیروهای بین المللی یونیسف در لبنان شکل گرفت.

در زمان حاضر آمریکا در روند تقابل خود با حزب‌الله لبنان دو فرضیه را مطرح کرده است: اول اینکه تشدید تحریم‌ها ضد حزب‌الله و دولت لبنان به‌مرور زمان تأثیرگذار باشد و بتواند حزب‌الله را از مواضع و سیاست‌ها و نقش نظامی خود بازدارد. دوم اینکه فشارها از طریق مردم و جریان‌های سیاسی و اقتصادی به حزب‌الله افزایش پیدا کند تا آنها را به تنش در عرصه داخلی بکشاند و به این ترتیب آمریکا بتواند فضای داخلی و بین‌المللی را برای متهم کردن حزب‌الله فراهم نماید.

اعتراضات داخلی با طعم مداخله بین‌المللی

جریان‌های سیاسی لبنان که به بهانه مبارزه با فساد و اصلاح اوضاع معیشتی موضوع اعتراضات مجدد مردمی را دنبال کرده و خیلی سریع آن را با مطالبات ضد حزب الله و تکرار ادعاهای صهیونیستی آمریکایی ضد سلاح مقاومت گره زده اند، می‌دانند که نمی‌توانند مطالبات خارجی خود را به صورت شفاف در لبنان مطرح کنند، چرا که با واکنش منفی اکثریت مردم این کشور مواجه می‌شوند، لذا تلاش دارند سرپوش اقتصادی بر این اهداف بگذارند تا اکثریت مردم را به خیابان‌ها بکشاند و آن‌ها را به تقابل با دولت وادار کنند.

ادعاهایی ‌نظیر مبارزه با فساد و متهم کردن حزب‌الله به گسترش فساد در این کشور در شرایطی دنبال می‌شود که پرونده‌های فساد مالی ضد بسیاری از شخصیت های غرب‌گرای لبنانی به ویژه شخص ریاض سلامه رئیس بانک مرکزی مفتوح است، اما کارشکنی برخی جریان‌های لبنانی مانع از فعال‌سازی این پرونده‌ها شده است. لذا به همین علت است که برخی تحلیلگران اعتقاد دارند هدف اصلی جریان های داخلی لبنان که با هدف کشورهای غربی در براندازی دولت تطابق پیدا کرده، مانع تراشی در روند مبارزه با فساد و شفاف سازی منابع مالی شخصیتهای سیاسی در این کشور است.

واقعیت این است که بخش بزرگی از بحران اقتصادی لبنان علاوه بر فساد مسئولان این کشور٬ ماهیت آمریکایی دارد. بحث تحریم‌های غیرقانونی و ظالمانه ایالات متحده علیه طرف‌های مخالف با سیاست‌های آن گریبانگیر لبنان نیز شده است و واشنگتن با تحت فشار قرار دادن دولت و ملت این کشور تلاش می‌کند حزب‌الله را از صحنه سیاسی لبنان کنار بزند.

آمریکا حزب‌الله را برای ملت لبنان عامل بحران اقتصادی این کشور معرفی کرده است و همانند وعده‌ای که به افغانستان داده بود تا این کشور را به اوج شکوفایی برساند، به لبنانی‌ها نیز همان وعده را به‌ ازای تضعیف و سپس نابودی مقاومت این کشور می‌دهد. البته هم‌پیمانان منطقه‌ای واشنگتن نیز در این راه برای آن کم نمی‌گذارند؛ سه هفته پیش بود که امارات متحده عربی صراحتاً اعلام کرد که اگر لبنان حزب‌الله را محدود نکند این کشور نمی‌تواند هیچ کمکی به آن در حل بحران اقتصادی‌اش بکند.

معیارهای آمریکایی برای مسئولان لبنانی

رژیم آمریکا که در زمان جنگ 33 روزه دولت فواد سنیوره را به عنوان یکی از ابزارهای پیشبرد برنامه‌های خود در لبنان برای مقابله با حزب الله می‌دید و حتی در طول جنگ ضمن هماهنگی با رژیم صهیونیستی از همکاری فشرده با دولت سنیوره و توطئه ضد حزب الله ابایی نداشت، اما این روزها دولت لبنان را بر خلاف تمایل و برنامه‌های خود می‌داند و سعی دارد از طریق برنامه‌های اقتصادی ویژه خود و اعمال فشار بر صندوق بین‌المللی پول، دولت را به ورشکستگی کشانده و اعتراضات مردمی ضد آن را دامن بزند.

این موضوع حتی از زبان مسئولان و دیپلماتهای آمریکایی نیز مخفی نمانده که علت رویکردهای خصمانه آمریکا با دولت کنونی لبنان حضور حزب الله و جریان 8 مارس در دولت است، لذا می‌توان گفت اقدامات وزیر خارجه این کشور و دیوید شنکر معاون وی در امور خاورمیانه و دوروتی شیا سفیر آمریکا در لبنان ، دنباله همان رفتارهای کاندولیزا رایس وزیر خارجه وقت آمریکا و سفیر آمریکا در لبنان است.

در همین راستا سید حسن نصرالله در اظهارات اخیر خود با اشاره به مداخله آمریکا در امور داخلی لبنان تاکید کرد که از زمانی که سفیر جدید آمریکا به لبنان آمده، به جای پایبندی به توافقنامه‌های بین‌المللی و پروتکل‌های دیپلماتیک، به ‌نحوی با لبنانی‌ها رفتار می‌کند که گویی حاکم نظامی یا سفیرکبیر است.‎ انتصاب در وزارت دارایی چه ارتباطی به سفیر آمریکا دارد که او بگوید "فلانی بیاید یا فلانی نیاید"؟ و این‌که "باید شما فلان شخص را منصوب کنید و او معاون رئیس بانک مرکزی یا رئیس کمیته نظارت بر بانک‌ها باشد؟" این مردم لبنان و پارلمان هستند که مشخص می‌کنند که دولت بماند یا باید برود.

وی خطاب به سفیر و دولت آمریکا تاکید کرد: شما نماینده دولتی جنگ‌طلب هستید که منابع و خیرات را به‌ یغما می‌برید. سیاستی که شما علیه لبنان به ‌کار می‌برید از تنش‌آفرینی گرفته تا محاصره و تحریم نمی‌تواند حزب‌الله را تضعیف کند، بلکه آن را تقویت می‌کند و این شما، متحدین و نفوذتان است که تضعیف می‌شوند.‎

ابزار‌های سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک در خدمت فتنه آمریکایی

سیاست جدید آمریکا ضد دولت لبنان که از بهار گذشته با بازگشت ساعت حریری و تلاش برای دامن زدن به درگیری‌های مردمی توسط برخی سردمداران جریان غربگرای المستقبل آغاز شد، همچنان با قدرت به کار خود ادامه می دهد. آمریکایی ها پس از آنکه طی هفته های گذشته جنگ اقتصادی ضد دولت لبنان را در پیش گرفته‌اند، از طریق همین ابزارها موضوع کنار زدن دولت و ارائه جایگزین های جدید برای جلوگیری از خلاء قدرت در این کشور را مطرح کرده‌اند.

دیپلمات های آمریکایی و سیاستمداران لبنانی وابسته به کاخ سفید و کاخ پادشاهی ریاض تلاش دارند متحدان خود را نسبت به شرایط کنونی این کشور تحریک کرده و دو راهی مخالفت صریح و مستقیم با حزب‌الله یا انزوای جهانی و فشارهای اقتصادی را به مردم نشان می دهند. آنها با بهره‌گیری از اهرم‌های اقتصادی خود شرایط نابسامانی را برای مردم این کشور رقم زده و بخشی از بدنه ناآگاه مردمی را از عملکرد دولت عصبانی کرده اند. در همین راستا جریان‌های غرب با شعار برگزاری انتخابات زودهنگام پارلمانی سعی دارند زیر پای دولت را خالی کرده و شرایط کشور را گل آلود کنند تا بتواند از آن برای خود ماهی بگیرند.

ابعاد این توطئه هنگامی روشن‌تر می‌شود که می‌بینیم بخشی از مسئولیت اوضاع نابسامان کنونی در بازی با نرخ ارز یا قرار دادن لبنان تحت قیمومیت صندوق بین‌المللی پول در نتیجه رفتارهای احزابی شکل گرفته که ارتباط آنها با آمریکا و کشورهای غربی محرز است.

آنها در همین رابطه شایعاتی را در فضای رسانه‌ای در خصوص کنار رفتن دولت فعلی لبنان منتشر کرده اند تا بتوانند ابزارهای تبلیغاتی و رسانه‌ای را نیز در راستای اهداف خود به خدمت بگیرند. این در حالی است که ملت لبنان می دانند که با وجود سستی‌هایی که در بخش‌هایی از بدنه دولت صورت گرفته، اما با براندازی دولت آنچه که عاید لبنان می‌شود، گشایش و رفاه اقتصادی و اجتماعی نیست، بلکه خلأ حاکمیتی و بن بست سیاسی به وجود آمده و در پی آن بحران معیشتی و اقتصادی کشور تشدید خواهد شد.

گرچه ابزار فتنه آمریکایی و صهیونیستی در لبنان از سال 2006 تا 2020 تغییر کرده، اما استراتژی پیروزی در برابر این توطئه‌ها با تغییر چندانی مواجه نبوده و اعلام همبستگی با محور مقاومت و التزام به معادله قدرت لبنان یعنی ملت، مقاومت و ارتش به عنوان عنصر بازدارنده لبنان در برابر تجاوزهای خارجی را می توان به عنوان تنها عامل ایستادگی در برابر اوضاع جدید دانست.

انتهای پیام/

 

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon
طبیعت
پاکسان