از «شاعر لب دوخته» تا «شاعر شکست»؛ کودتای ۲۸ مرداد چه تأثیری بر ادبیات ایران گذاشت؟

از «شاعر لب دوخته» تا «شاعر شکست»؛ کودتای 28 مرداد چه تأثیری بر ادبیات ایران گذاشت؟

رضا اسماعیلی معتقد است، توجه بیشتر شاعران به سمبل و نماد، سرخوردگی و خودکشی و تیغ تیز سانسور از جمله آثار کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ بر ادبیات ایران بود. به گفته او؛ روحیه امیدواری به اصلاح پس از کودتا جای خود را به سرخوردگی و انزوا داد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، تاریخ معاصر ایران تلخ و شیرین بسیار به خود دیده است. فراز و نشیب‌هایی که هر کدام تأثیری بر جامعه ایران گذاشتند. اما در این میان، به باور برخی از منتقدان و مورخان، کودتای 28 مرداد سال 32 از جمله اتفاقات تاریخ ایران معاصر است که زخمی عمیق بر پیکره جامعه ایران گذاشت. این دومین کودتا در تاریخ پهلوی بود. کودتای 28 مرداد که با طرح و حمایت مالی و اجرایی سازمان اطلاعات مخفی بریتانیا (اس‌آی‌اس) و آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) علیه دولت محمد مصدق در 28 مرداد 32 به انجام رسید و در پی آن، کابینه دولت ملی دکتر محمد مصدق سقوط کرد و فضل‌الله زاهدی عهده‌دار تشکیل کابینه شد. 

کودتای 28 مرداد نقطه عطفی در تاریخ کشور ما به شمار می‌آید. این واقعه تلخ تاریخی علاوه بر حوزه سیاست، در زمینه‌های مختلف اجتماعی از جمله فرهنگ و ادبیات نیز تأثیرگذار گذاشت. بی شک افسردگی و سرخوردگی متعاقب کودتای 28 مرداد، گریبان بسیاری از اهالی جامعه ادبی وقت را هم گرفت. هنر و ادبیات ما پس از کودتای 28 مرداد به نوعی بحرانی شده و بازنمایی وضعیتِ پس از کودتا، مسئله اصلی شاعران و نویسندگان آن دوران می‌شود.

به واسطه‌ کودتای 28 مرداد، آزادی‌هایی که تا آن سال با از خود گذشتگی خیلی‌ها به دست آمده بود، از بین رفت و دوباره به قهقرای تاریخ پرتاب شدیم؛ سانسور دوباره حاکم شد و تابوها گسترش یافت. به همین دلیل بیشتر شاعران و نویسندگان به سمبول‌گرایی و جایگزین کردن نمادها به ازای حقایق تلخ موجود روی آوردند. هرچند شعر نو ایران از طریق نیما یوشیج اساسا نمادگرا شد و بنیاد شعر نو ما «نماد» بوده است اما کودتا موجب شد غلظت نمادگرایی در شعر نو ایران بیشتر شود. «دل فولادم»، «زمستان»، «خانه‌ام آتش گرفته...» و .... محصول چنین شرایطی است. از این جهت بسیاری بر این باورند که ادبیات معاصر ایران را می‌توان به پیش و پس از کودتای 28 مرداد تقسیم‌بندی کرد. گویا گسستی که در تاریخ رخ داده بود، به شکلی دیگر در ادبیات و هنر نیز نمایان شد. در سالروز این واقعه، با رضا اسماعیلی، شاعر و پژوهشگر، به بررسی ادبیات دوره پهلوی و تأثیر کودتا بر آن پرداختیم. اسماعیلی معتقد است کودتا چهره شعر فارسی را تغییر داد. روحیه امیدواری به اصلاح نظام سیاسی و اجتماعی جامعه که از دوره مشروطه به یادگار مانده بود، پس از کودتا جای خود را به انزوا و سرخوردگی داد. به گفته او، آثار ادبی در این شرایط چندان مجال انتشار نداشتند و ما حتی در این زمان با پدیده خودکشی شاعران و نویسندگان و یا مرگ مشکوک آنها مواجه هستیم. گفت‌وگوی تسنیم با این پژوهشگر را می‌توانید در ادامه بخوانید:

*تسنیم: آقای اسماعیلی ما در سال‌های اخیر با جریانی موسوم به جریان تطهیر رژیم پهلوی مواجه هستیم که سعی دارد تا رژیم پهلوی را در همه جنبه‌ها مثبت و کارآمد جلوه دهد. تعاریفی که در حوزه فرهنگ و هنر در این برهه زمانی ارائه می‌شود، معمولاً با آنچه در واقعیت و تاریخ رخ داده، سازگاری ندارد. غالباً دوره پهلوی را دوره‌ای توصیف می‌کنند که در آن ادبیات مانند دیگر حوزه‌های هنری مانند موسیقی، نقاشی و... رشد کرد و بالید. به نظر می‌رسد بهترین روش قضاوت در این زمینه، فرای همه حرف‌ها و اظهاراتی که می‌شود، آثار خود نویسندگان و شاعران است که آینه‌ای از وضعیت اجتماعی همان دوره است. از این منظر ادبیات دوره پهلوی چه ویژگی‌هایی داشت؟

در سال‌های اخیر جریانی به وجود آمده که به دنبال تطهیر نظام پهلوی است و قصد دارد اینطور القا کند که همه چیز در این زمان خوب و فرهنگ و هنر در اوج خود بوده است و ما مشکلی نداشته‌ایم. وقتی تاریخ دوران پهلوی را ورق می‌زنیم، می‌بینیم که متأسفانه اکثر شاعران و نویسندگان مستقل و آزاد که در این زمان حضور داشتند و علاقه‌مند به فعالیت بودند، با محدودیت‌های متعددی مواجه می‌شدند؛ به همین دلیل مجبور بودند حرف‌هایشان را به صورت غیر مستقیم و در پرده‌ای از نماد بزنند. به عنوان نمونه، می‌توان از دو شاعر بزرگ نیما یوشیج و اخوان ثالث که در میان جامعه ایرانی نیز مقبولیت عام دارند و آثارشان در ذهن و زبان مردم جاری است، یاد کرد. با بررسی آثار این دو شاعر در دوره پهلوی، متوجه می‌شویم که در شعرهای نیما به عنوان پدر شعر نو در ایران، نمادهای مختلفی حضور دارد. «شب» یکی از کلیدواژه‌های آثار اوست:

با تنش گرم، بیابان دراز
مرده را ماند در گورش تنگ
به دل سوخته من ماند
به تنم خسته که می سوزد از هیبت تب!
هست شب
آری، شب

شاعر در این قطعه از «شب» به عنوان نماد تاریکی و اختناق بهره برده است. نامه‌هایی از نیما نیز به یادگار مانده است که در آن تأکید شده برای اینکه بهانه به دست رژیم پهلوی ندهد، مجبور بوده است حرف‌هایش را به صورت سمبلیک بیان کند؛ به همین دلیل وقتی اشعار او را می‌خوانیم، با پیچیدگی‌هایی مواجه می‌شویم و همین امر، رمزگشایی از سروده‌های او را دشواری می‌کند. شاعر با استفاده از این نمادها سعی دارد تا به صورت مخفی نظرش را بیان کند تا رژیم پهلوی متوجه نشود منظور او، وضعیت حاکم و اختناقی است که در جامعه وجود دارد.

کتاب و ادبیات ,

اخوان ثالث پس از کودتای 28 مرداد سال 32، با شعر «زمستان» به عنوان «شاعر شکست» شناخته شد. وقتی این قطعه از او را می‌خوانیم، می‌بینیم که به عنوان یک روشنفکر سرخورده، امیدی به تحول و تغییر در جامعه ندارد:

سلامت را نمی‌خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است
کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه جز پیش پا را دید، نتواند
که ره تاریک و لغزان است
وگر دست محبت سوی کس یازی
به اکراه آورد دست از بغل بیرون
که سرما سخت سوزان است ...

در واقع او در پیله انزوا خزیده است. بسیاری از شاعران و نویسندگان این دوران به دلیل محدودیت‌ها، فشارها و ممنوعیت‌ها ناگزیر بودند یا به صورت غیرمستقیم حرف‌هایشان را بیان کنند یا اگر دوست داشتند که کسی به کارشان کاری نداشته باشد، به عاشقانه‌سرایی روی می‌آوردند. این دسته از شاعران در جوی که بر جامعه حاکم بود و ما شاهد یک نوع شلختگی و بی‌بند و باری فرهنگی در کشور هستیم، تنفس می‌کردند و با همان لهجه، شعرهای عاشقانه می‌گفتند.

گروهی از نویسندگان و شاعران که بعدها به «شاعر شکست» معروف شدند، زندگی تأمل برانگیزی داشتند. برخی از آنها به دلیل فضای حاکم، دست به خودکشی زدند. آثاری که از این دست از فعالان هنری خلق می‌شد نیز کارهایی بود که ناامیدی را القا می‌کرد. این نشان می‌دهد که اوضاع هنر و ادبیات، وضعیت مطلوبی نبود و شاعران و نویسندگان به سختی می‌توانستند در آن فضا، نفس بکشند و حرف خودشان را بزنند. به عنوان نمونه، جلال آل احمد در دست‌نوشته‌ها و مقالاتش به صورت مستقیم و غیر مستقیم به این مسائل و محدودیت‌ها اشاره کرده است. گاهی هم خود نظام توطئه می‌کرد تا برای نویسندگان و شاعرانی که حرفشان را با صدای بلند اعلام می‌کردند و ترسی از رژیم پهلوی نداشتند، پاپوش می‌دوخت تا آنها را از سر راه خود بردارد. نمونه‌های فراوانی در این زمینه وجود دارد. مرگ برخی از شاعران و نویسندگان در این دوران مشکوک است.

گروهی دیگر از شاعران و نویسندگان هم بودند که به نوعی وابسته به دربار بودند و آنچه رژیم پهلوی دیکته می‌کرد، بیان می‌کردند و از نعمت نیز برخوردار بودند. باقی اهل قلم با مشقت زندگی می‌کردند و در انزوا و خاموشی و فراموشی روزگار می‌گذراندند. این دسته اخیر برای چاپ آثارشان نیز با مشکل مواجه بودند؛ چون تیغ سانسور مانع حرکت نویسندگان جسور می‌شد.

کتاب و ادبیات ,

با توجه به این موارد می‌توان این نتیجه را گرفت که شرایط مساعدی برای رشد و نمو ادبیات در دوره پهلوی وجود نداشت. اما بعد از انقلاب، فضای آزادی در چهارچوب آرمان‌های انقلاب برای شعر و ادبیات ایران ایجاد شد. ما در این دوران با رشد و شکوفایی شاخه‌های مختلف هنری از شعر گرفته تا داستان و ... روبرو هستیم. به عنوان نمونه، در حوزه سینما به موفقیت‌هایی در سطح بین‌الملل رسیدیم که پیش از انقلاب اصلاً شاهدش نبودیم. این موفقیت‌ها نشان می‌دهد که رشد هنر در دوره انقلاب بیشتر شده است و کسانی که می‌خواهند این مسائل را نادیده بگیرند، فرافکنی می‌کنند و خودشان را فریب می‌دهند.

بزرگانی در حوزه ادبیات بودند که پس از انقلاب به این جریان پیوستند؛ بزرگانی مانند شهریار، مرحوم اوستا، اخوان ثالث، هوشنگ ابتهاج که برای شهید بهشتی شعر گفت، سیمین بهبهانی که برای دفاع مقدس شعری سرود و ... . تمام این مسائل نشانگر این است که حتی شاعرانی که تعلق خاطری به انقلاب نداشتند، می‌دانستند که این انقلاب حقانیت دارد و در مقابل زورگویان جهان ایستاده است و مردم مظلوم ایران دارند با خون دل از انقلاب خود دفاع می‌کنند.

*تسنیم: کودتای 28 مرداد یکی از مهمترین اتفاقات در تاریخ دوران پهلوی است که یک گسست تاریخی را در جامعه ایران ایجاد کرد. بسیاری از منتقدان بر این باورند که این واقعه تاریخی، تأثیر عمیقی بر ادبیات ایران گذاشت؛ به طوری که ادبیات ایران را می‌توان به پیش و پس از کودتا تقسیم‌بندی کرد. کودتا چه تأثیری بر ادبیات ایران گذاشت؟

تا قبل از کودتا و بعد از مشروطه، روزنه‌های امیدی وجود داشت. بعد از مشروطه با فضای بازی که ایجاد شده بود، توانستند آثار ملی میهنی متعددی خلق کنند و در زمینه دفاع از حقوق ملت، دادستیزی، احیای حقوق شهروندی، استقلال‌خواهی و ... را فریاد زدند. در این زمان، ما با حضور پررنگ شاعران، نویسندگان و متفکرانی مانند نسیم شمال، عارف قزوینی، دهخدا، ایرج میرزا، پروین اعتصامی و ... روبرو هستیم. در واقع با آن فضای بازی که پس از مشروطه ایجاد شد، آثاری با موضوع آزادی‌خواهی و شعرهای ملی میهنی و روشنگری خلق شد که قصد داشتند. تا قبل از کودتا رگه‌هایی از امید در شعر و آثار شاعران وجود دارد که امیدوارند به تغییر اوضاع و تحول در وضعیت اجتماعی سیاسی جامعه ایران. آنها چشم دارند که انقلاب مردمی رخ دهد و مردم به حق و حقوق خود برسند و همه چیز سامان بگیرد. این آرزوها به کرات در آثار شاعران دیده می‌شود. اما با توجه به اینکه نظام پهلوی یک نظام وابسته بود و نمی‌توانست این آثار را تاب بیاورد، زمینه‌های کودتای 28 مرداد فراهم شد. بعد از 28 مرداد کاملاً فضا تغییر کرد و آن فضای امیدوارانه پیش از کودتا، به فضای کاملاً بسته و پر از اختناق تبدیل شد که دیگر کسی نمی‌توانست دم بزند.

کتاب و ادبیات ,

در فضای سیاه پس از کودتا، کوچک‌ترین حرکتی تحمل نمی‌شد و تاوانش شکنجه و تبعید بود. شاعران آزادی‌خواه سعی می‌کردند با وجود این شرایط راه خود را ادامه دهند. در این رابطه می‌توان از فرخی یزدی در دوران پهلوی اول یاد کرد. او به دلیل جسارت و روحیه آزادی‌خواهی، ترسی از تبعید و زندان نداشت و تا آخرین نفس و روزهای حیات خود با اشعار حماسی به روشنگری پرداخت. دست آخر هم به دستور رضا شاه بازداشت و لبانش دوخته شد که بعدها به «شاعر لب‌دوخته» مشهور شد. پس از کودتا این فضا سنگین‌تر شد و بسیاری از شاعران و نویسندگان ترجیح دادند دست از هنر بکشند و گوشه خلوت گزیدند.

*تسنیم: در واقع ما در این دوران با یک سرخوردگی عمومی مواجه هستیم.

بله، در این دوران ما با یک سرخوردگی شدید در میان شاعران و نویسندگان مواجه هستیم. شاعرانی هم بودند مانند احمد شاملو که داعیه انقلابی‌گری و تغییر داشتند، اما نمی‌توان با اطمینان گفت که این شاعران، مستقل بودند. وقتی تاریخ را بررسی می‌کنیم، می‌بینیم که آنها به نوعی از مصونیت سیاسی بهره‌مند بودند. این دسته از شاعران را می‌توان سوپاپ اطمینان رژیم پهلوی نامید که با چراغ سبز خود رژیم، از آن انتقاد می‌کردند. من به خاطر دارم که قبل از انقلاب برنامه‌ای به نام «آقای مربوطه» از تلویزیون پخش می‌شد که در حد چند دقیقه، از رژیم انتقاد می‌کرد. انتقاداتش هم تند بود و بعضی هم می‌گفتند، ببینید در رژیم پهلوی حق انتقاد وجود دارد. بعدها معلوم شد که خود این آقای مربوطه عروسک خیمه‌شب بازی بود و با اجازه رژیم به انتقاد می‌پرداخت.

در مجموع بسیاری از اهالی هنر در دوران پس از کودتا به واسطه حس سرخوردگی که در آنها ایجاد شده بود، کناره‌گیری کرده بودند. گاهی آثاری که از سوی اهل قلم منتشر می‌شد، سریع از کتابفروشی‌ها جمع می‌شد. آثاری از جلال آل احمد یا صمد بهرنگی در این زمان از بازار جمع و به نویسنده اخطار داده شد. از سوی دیگر، ممیزی‌های سخت‌گیرانه وزارت فرهنگ و هنر نیز کار را برای شاعر و نویسنده سخت و ناممکن می‌کرد. اینکه می‌گویند در آن زمان اوضاع جامعه گل و بلبل بوده و عدالت فرهنگی وجود داشت، بی‌انصافی می‌کنند.

ما پس از انقلاب با پیوستن شاعرانی مانند طاهره صفارزاده، مشفق کاشانی، مهرداد اوستا و ... شاهد یک نوع بالندگی در عرصه هنر هستیم. هرچند انتقاداتی نیز در این دوره مطرح است. جمهوری اسلامی راه نقد را نبسته است. حتی در دهه اول انقلاب شاعرانی مانند مرحوم احمد زارعی سروده‌هایی را در رابطه با بی‌عدالتی می‌سراید و بر سر مسئولان نهیب می‌زند که چرا دارید به خون شهدا بی‌احترامی می‌کنید؟

*تسنیم: جهان آرمانی در آثار پس از دوره کودتا به چه صورت تصویر می‌شود؟

یکی از آرمان‌های بلند شاعران و نویسندگان پس از کودتا، آزادی‌خواهی و عدالت‌طلبی بود. اهل قلم به دنبال این بودند که شرایطی ایجاد شود تا همه اقشار جامعه از جمله شاعران و نویسندگان بتوانند به راحتی و بدون ترس حرف خود را بزنند. آنها سخنگوی مردم بودند و خواسته‌های مردم را در آثار خود منعکس کردند.

بعد از کودتا یک قشر اشراف و زیاده‌خواه شروع به رشد کرد. جامعه در این زمان به دو دسته تقسیم شده بود؛ دسته‌ای در حلبی‌آبادها در جنوب شهر زندگی می‌کردند و برای تهیه نان شب خود در رنج بودند، دسته‌ای دیگر هر روز ثروتمندتر می‌شدند. رژیم پهلوی زیر سلطه آمریکا بود، نظام آمریکا نظام مبتنی بر سرمایه‌داری است؛ تبعاً نظام پهلوی فضا را برای سرمایه‌داران فراهم کرده بود. در چنین شرایطی فقرا، هر روز فقیرتر و سرمایه‌داران ثروتمندتر می‌شدند. این شکاف طبقاتی روز به روز عمیق‌تر می‌شد. وضعیت ناگوار اقتصادی بود که کارد به استخوان مردم رسید و انقلاب کردند.

کتاب و ادبیات ,

از سوی دیگر، جامعه دچار یک نوع شلختگی فرهنگی و اخلاقی شده بود. به خاطر دارم در آن دوران آمریکایی‌ها در ایران جولان می‌دادند و از حقوقی بهره‌مند بودند که ایرانی‌ها نداشتند. فرهنگ غربی در جامعه ایران سایه گسترانده بود و این تربیت غلط، داشت فساد اخلاقی را در جامعه گسترش می‌داد و نظام خانواده در معرض خطر قرار گرفته بود. ظاهر ایرانی‌ها چه در پوشش و چه در بخش‌های دیگر، نشانه‌ای از یک فرد ایرانی نداشت و حتی پسند و ذائقه ما در امور هنری، داشت کم‌کم به سمت تمایل غربی‌ها پیش می‌رفت.

یکی دیگر از دلایلی که سبب شد مردم زبان به اعتراض بگشایند، به خطر افتادن بنیان‌های اخلاقی در جامعه بود. ما در این زمان شاهد ظهور یک کلیدواژه دیگر با مضمون آرمان‌های اخلاقی هستیم که ثمره شرایط اجتماعی آن دوران بود. شاعران و نویسندگان به دنبال احیای ارزش‌های اخلاقی مبتنی بر فرهنگ ایرانی اسلامی در جامعه بودند و بازگشت به خویشتن خویش را فریاد می‌زدند که نمونه بارز آن دکتر علی شریعتی بود. 

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران