دو یار عاشورایی که حق رفاقت را ادا کردند

دو یار عاشورایی که حق رفاقت را ادا کردند

ماجرای قیام حسینی و کربلا به ما آموخت برای انتخاب یک دوست و رفیق راه باید چه معیارهایی را لحاظ کرد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، لحظه به لحظه ماجرای قیام حسینی پر از درس زندگی و سرشار از شور و معرفت است. اگر هیچ کتابی در اصلاح سبک زندگی نبود، صرفاً مطالعه روند 6 ماهه حرکت کاروان حسینی از مکه تا کربلا برای این امر کفایت می‌کرد؛ از روش برخورد با ظالمان و مستبدان گرفته تا نحوه برخورد با بستگان و اعضای خانواده در منشور کربلا دیده می‌شود.

همچنین ماجرای قیام حسینی و کربلا به ما آموخت برای انتخاب یک دوست و رفیق راه باید چه معیارهایی را لحاظ کرد؛ چه اینکه رفیق و همدم انسان ممکن است او را به سعادت و یا به شقاوت برساند. ما این مسئله را در داستان پیوستن حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه به کاروان حسینی مشاهده می‌کنیم.

مسلم بن عوسجه مانند حبیب بن مظاهر از قبیله بنی‎اسد بود که 20 سال قبل از هجرت رسول اکرم(ص) در یمن به دنیا آمد و همواره تا زمان شهادت از اصحاب رسول اکرم و شیعیان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بود و در جنگهای جمل، نهروان و صفین نیز در کنار امیرالمؤمنین به مبارزه با دشمنان پرداخت. (الاعلام، زرکلی، خیرالدین، ج7، ص222) به نقل تاریخ مسلم بن عوسجه جنگاوری شجاع، قاری قرآن، عالم و مردی پرهیزکار، با وفا، ایثارگر و شریف بود. (فرسان الهیجاء، محلاتی، ذبیح الله، ج2، ص116).

حبیب بن مُظَهَّر (یا مُظاهر) بن رئاب از قبیله بنی‌اسد و کنیه او ابوالقاسم بود که چهارده سال قبل از هجرت پیامبر گرامی اسلام در یمن متولد شد و یکی از اصحاب با وفای امام حسین در ماجرای قیام حضرت به شمار می‌آید. نام او همیشه در کنار یاران برجسته امیرالمؤمنین چون میثم تمار و رشید هجری بود، طوری که در جنگ‌های جمل، صفین و نهروان در رکاب مولایش با دشمنان مبارزه کرد. (حسین انصاریان، با کاروان نور) وی عضو گروه ویژه «شُرطة الخمیس» بود که نیروی ضربتی و گوش به فرمان امیرالمؤمنین بودند. (الإختصاص، شیخ مفید، ص2 تا 7)

پیوستن حبیب و مسلم به کاروان حسینی

پس از شهادت مسلم بن عقیل و هانی بن عروة، مسلم بن عوسجه پنهانی زندگی می‎کرد تا اینکه خبر ورود امام حسین علیه السلام به کربلا به کوفه رسید. در این هنگام حبیب بن مُظاهر با مسلم بن عوسجه روبرو شد و به وی گفت حسین وارد کربلا شده است، عجله کن تا او را یاری کنیم. مسلم بن عوسجه سراسیمه به همراه حبیب به سمت کربلا راهی شدند. (زندگانی امام حسین ع، سید هاشم رسولی، ص425). بنابراین آنها شتابان به سوی کربلا و به یاری امام خود رفتند، طوری که روزها مخفى مى‏‌شدند و شب‌ها به مسیر ادامه می‎دادند تا اینکه به کاروان امام حسینرسیدند. (سماوی، ابصارالعین فی انصارالحسین) حبیب با این رفتارش حق رفاقت و دوستی را ادا کرد. این رفتارِ به هنگام حبیب نشان می‎دهد اصحاب امام حسین از همان ابتدا روحیه صالحیت داشتند و مدام به دنبال دستگیری از دوستان و نزدیکان‎شان بودند و هر خیری بر خود می‎پسندیدند برای دیگران همان را می‎پسندیدند. این خصلت حبیب در طول مسیر کاروان امام حسین بسیار در تاریخ دیده می‎شود.

امام حسین (ع) و حبیب بر بالین مسلم بن عوسجه

اما در روز عاشورا هنگام به میدان رفتن مسلم بن عوسجه فرا رسید و بعد از اذن امام حسین علیه السلام وارد میدان شد تا اینکه طی نبردی دلیرانه خون‌آلود بر روی زمین افتاد. در این لحظه امام حسین علیه السلام به همراه حبیب بن مظاهر بر بالین وی آمدند در حالی که رمقی در بدن داشت؛ بِهِ رَمَقٌ، فرَقّ له الْحُسَیْنُ. «بر حُسن و جمال و نِگه یار اسیرم؛ ترسم به وصالش نرسم آه بمیرم». امام خود را بر بالین مسلم رساند و ضمن ابراز احساسات به وی، فرمود: «رحمک الله یا مسلم؛ مسلم خدا تو را رحمت کند»؛ سپس این بخش از آیه را تلاوت فرمودند: فَمِنْهُمْ مَنْ قَضی نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ ینْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِیلاً؛ «برخی از مؤمنان پیمان خود را به آخر بردند و برخی دیگر در انتظار به سر می برند و هرگز در عهد و پیمان خود تغییر و تبدیل ندادند»

اما حبیب بن مظاهر با آهی جانسوز و اشکی روان به مسلم گفت: عَزَّ عَلَیَّ مَصْرَعُکَ یا مُسْلِمُ اءَبْشِرْ بِالْجَنَّةِ؛ چه سخت است بر من که به خاک افتادن تو را شاهد باشم، تو را بهشت مژده باد. اما مسلم لبها را تکان داد و چشم را گشود و با صدای بریده بریده و آهسته گفت: خدا به تو مژده نیکو دهد. اما این دو دوست و رفیق راه تا آخرین لحظات از یاری‎رسانی و پند به یکدیگر دست بر نمی‎دارند: حبیب بن مظاهر به مسلم گفت: اگر نه این بود که لحظاتی دیگر به دنبال تو خواهم آمد، خیلی دوست داشتم که آنچه دلت می‎خواهد و برایت مهم است، به من وصیت می‎کردی. مسلم نیز رو به سوی امام حسین(ع) کرد و به او گفت: أوصیکَ بهذا یعنی تو را سفارش به امام حسین(ع) می‎کنم. (مثیرالأحزان، ص63).

چقدر این رفتار زیباست که دو دوست مسیر یکدیگر را برای جستجوی امام زمان آغاز کنند و تا پای جان این مسیر را ادامه دهند. حبیب و مسلم مسیر خود از مکه در جستجوی امام زمان خویش آغاز کردند و در نهایت در معیت او به فیض شهادت نائل شدند.

انتهای‌پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران