برخورد امام‌خمینی با مکتب عاشورا فراتر از حزن و اندوه بود / افراد در فرآیند انقلاب مدام غربال می‌شوند

برخورد امام‌خمینی با مکتب عاشورا فراتر از حزن و اندوه بود / افراد در فرآیند انقلاب مدام غربال می‌شوند

نظام الحادیِ حاکم برجهان که از انقلاب صنعتی به این سو با مردم در حد رعیّت برخورد می‌کرد، با پیروزی انقلاب اسلامی با اندیشه‌ای مواجه شد که مکتب انبیاء و مکتب عاشورایی را احیاء کرد، همان اندیشه‌ای که شهادت در مسیر احیای مکتب را افتخار خود می‌دانست.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، وقوع انقلاب اسلامی ایران آغاز تحولی عظیم در پهنه عالم در مسیر رشد ارزش‌های دینی بود؛ زیرا این انقلاب زمانی به پیروزی دست یافت که مکاتب الحادی دنیا سایه بر نظامات سیاسی و اجتماعی دنیا افکنده ، از این طریق جوامع بشری را تحت سلطه ظالمانه خود در آورده بودند. از دیگر سو این مکاتب به هیچ وجه نتوانسته بودند نیازهای فطری بشر را که همان رشد و تعالی معنوی است فراهم آورند بلکه با طلیعه‌های مدرنیسم که با زمینه‌های فلسفی خاص خود در غرب آغاز شد، زمینه‌ مکاتب الحادی همچون انسان‌باوری «اُمانیسم» در مقابل خداباوری و نیز ماتریالیسم «مادی‌گرایی» در مقابل خدامحوری فراهم شد.

اندیشه انقلاب اسلامی از آنجا که پیام‌آور معنویت و احیاگر آموزه‌های انبیاء بود، به فرموده بنیان‌گذار آن برگرفته از آموزه‌های حسینی بود؛ آموزه‌هایی که کشته شدن در مسیر آرمان‌های دین را افتخاری بزرگ و جانبازی در این مسیر را برای خود سرافرازی بزرگی می‌داند. با این حال از همان آغازین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی، دشمنی‌ها با این مکتب آغاز شد تا به این ترتیب جلوی گسترش آموزه‌های آن در سراسر عالم را بگیرد، با این حال هرچند به موفقیتی نسبی دست یافت، اما مشاهده کردیم بسیاری از آزادگان دنیا از این انقلاب الگو گرفته و مقابل استبداد ظالمان ایستادند.

به مناسبت ایام محرم و ایام عزای سیدالشهداء علیه السلام با محمد محمودی‌کیا، استادیار پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی به گفت و گو نشستیم تا درباره بسترهای شکل‌گیری انقلاب اسلامی، آموزه‌های نهفته در آن و علت عداوت دشمنان با این جریان الهی را مورد بررسی و واکاوی قرار دهیم.

مشروح آن را در ادامه می‌خوانید

فرد سکولار درکی از شناخت مفاهیم دینی انقلاب ندارد

* نگاه امام به انقلاب از منظر نورانیت بود، به این صورت که انقلاب را نوری الهی می‌دانستند که سبب تحول قلوب شد و دشمنان در پی خاموش کردن آن هستند. با این حال برخی اندیشمندان منشأ آن را فطری و الهی و برخی آن را با گرایش سکولار خود برخاسته از یک جنبش اجتماعی دانستند. در این باره توضیح می‌فرمایید.

نظریات متعددی در زمینه اندیشه انقلاب اسلامی وجود دارد. وقتی از انقلاب اسلامی صحبت می‌کنیم، متن انقلاب، متنی است که آن را از سایر انقلاب‌ها مجزا می‌کند. شما مؤلفه‌های توحیدی و اسلامی و شیعی را در انقلاب اسلامی بسیار برجسته می‌بینید؛ امام به عنوان شاگرد مکتب اهل‌بیت، مبتنی بر آموزه‌های مکتب اهل‌بیت، اقدام به عمل انقلابی می‌کند. به تعبیر امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)،  پیمانی است که خداوند از علمای هر امتی گرفته که در برابرشکمبارگی ستمگران و گرسنگی ستمدیدگان سکوت نکنند؛ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَنْ لَا یُقَارُّوا عَلَى کِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُوم‏.

وقتی شما شعارهای مردم و نیز نیروهای سازمان‌دهنده انقلاب را می‌بینید، اشاره به همین مفاهیم دینی دارد، به ویژه مفاهیم عاشورایی و حسینی در بین مردم موج می‌زد. درصد و ضریب تأثیر جریانات چپ در انقلاب به نسبت جریان اسلام‌خواهانه در جامعه، بسیار ضعیف‌تر بود. بنابراین انقلابی که توده مردم و غاطبه آن، اسلام و خدا را شعار خود قرار می‌دهند، مسلماً نظریات غیر دینی نمی‌تواند تبیین شایسته‌ای از ماهیت و چرایی این انقلاب ارائه دهند.

* به طور طبیعی دشمنان همواره در طول این 40 سال علیه این انقلاب توطئه‌های اقتصادی، فرهنگی و امنیتی طرح‌ریزی کردند تا به هر طریق ممکن جلوی روند پیشروی آن را بگیرند؛ اما عده‌ای به این باور نرسیدند که دشمنی در کار است و دم از صلح و دوستی می‌زنند؛ در این باره توضیح بدهید.

از جمله وظایف حکومت، تأمین شرایط برای زیست متعالی در جامعه است؛ مثلاً نمی‌توانیم بگوییم حکومت اسلامی در برابر معیشت مردم وظیفه‌ای ندارد. وقتی ما به دنبال ساخت تمدنی الهی و نیز ارائه مدلی متعالی از کشوری موفق در نظام بین‌المللی هستیم، این برای نظام جدید یعنی نظام سلطه، غیر قابل تحمل است. مسلماً این جریان نمی‌گذارد به راحتی اندیشه‌ای دینی در بستر نظام‌های بین‌الملل مطرح شود؛ چرا که اندیشۀ مبتنی بر دین اسلام برای آنها تهدید و سدّ راه اقدامات مستبدانه و استعمارگرانه‌شان محسوب می‌شود، بحث تضاد منافع مطرح می‌شود. مسلماً بر سر راه چنین ایدئولوژی، شما شاهد مخالفتها و تقابلهایی خواهید بود.

در واقع شعار انقلاب اسلامی، صرفاً در محدوده جغرافیای فعلی نیست بلکه این انقلاب به دنبال احیای وضعیت‌های تمدنی در گستره جغرافیای سیاسی جهان اسلام و پس از آن بستر عالم است. بنابراین وقتی ایدئولوژی انقلاب اسلامی در سطح بین‌الملل صدای رسا می‌یابد، طبیعی است که جریان نظام سلطه برای کم‌فروغ کردن و مقابله با این گفتمان جدید وارد عمل می‌شود؛ از این رو طبیعی است که هشت سال جنگ را با پشتوانه کشورهای سلطه‌گر تحمیل این کشور کنند و منافقان داخلی و خارجی دست به کشتار وسیع بزنند و در سالهای بعد با ترفندهای مختلف دشمنی‌های خود را در قالب‌های مختلفی مثل تحریم و تهدید به منصه ظهور برسانند.

افراد در فرآیند انقلاب مدام غربال می‌شوند

* به صورت مصداقی جریان انقلاب اسلامی چگونه مکاتب الحادی دنیا را به چالش کشید؟

انقلاب ایران در حوزه‌های مختلف گفتمان حاکم بر نظام بین‌المللی را به چالش می‌کشاند؛ مثلاً در مباحث هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی، مشاهده می‌کنید هستۀ اولیۀ آن از گفتمان رایج در غرب یعنی لیبرال دموکراسی شکل می‎گیرد. در چنین فضایی، انقلاب اسلامی گفتمان جدیدی را بازتولید می‌کند؛ یعنی اگر غرب در بحث انسان‌شناسی از یک حیوان ناطق سخن می‌گوید و از موجودی سخن می‌گوید که اتصالی به عالم بالا ندارد، نگاه انقلاب اسلامی به انسان، نگاهی از جنس حکمت متعالی است؛ موجودی که خداوند توانایی‌های معنوی بالایی برای رشد و ارتقاء داده است و انقلاب اسلامی به دنبال تربیت انسانهایی است که بتواند آن را به حد کمال خود برساند.

بنابراین طبیعی است که وقتی شما از پدیده‌ای با عنوان انقلاب یاد می‌کنید، باید مشخصاتی داشته باشد. در واقع تغییرات اساسی را باید در جای جای ساخت اجتماعی ببینید،؛ مثلاً کارگزاران و ارزش‌های حاکمیتی باید تغییر و ارتقاء یابد. نظم سیاسی و گفتمان سیاسیون باید مرتفع و مبتنی بر آرمانهای اسلامی باشد. اینها شاخصه‌هاست؛ چرا که شعار انقلاب همین مبانی ارزشی بود. اما با این حال باید مدنظر داشت در هر نظامی افراد خوب و بد در کنار هم حضور دارند و نمی‌توان توقع داشت حتماً همگان باید صالح باشند؛ بالأخره در عرصه‌ای از دنیا سیر می‌کنیم که نمی‌توان به این راحتی افراد را شناخت. افراد مدام غربال می‌شوند تا افراد صالح روی کار بیایند. این تعبیر امیرالمؤمنین علیه‌السلام در همه اعصار جریان دارد آنجا که فرمود «وَ الَّذِی بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً حَتَّى یَعُودَ أَسْفَلُکُمْ أَعْلَاکُمْ وَ أَعْلَاکُمْ أَسْفَلَکُمْ وَ لَیَسْبِقَنَّ سَبَّاقُونَ کَانُوا قَصَّرُوا وَ لَیُقَصِّرَنَّ سَبَّاقُونَ کَانُوا سَبَقُوا... ؛ سوگند به آن که پیامبر را به حق برانگیخت که شما وساوس و آراء مختلف پیدا کنید و غربال شوید، تا آنجا که افراد پایین از شما فراز گیرند و بالایی‌ها به زیر روند (زیر و رو شوید) و سبقت‏‌گیرندگانى که کوتاهى می‌کردند، به پیش تازند و پیشى‏‌گیرندگانى که پیش می‌تاختند کوتاهى کنند

برخورد امام خمینی به عاشورای حسینی فراتر از حزن و اندوه بود

* اکنون مناسبت ایام محرم و نزدیک به اربعین حسینی را سپری می‌کنیم. شما درباره تأثیر قیام اباعبدالله و ماجرای عاشورا بر انقلاب اسلامی سخن گفتید. جریان قیام حسینی چگونه در انقلاب اسلامی جلوه‌گر شد و آن را تحت تأثیر قرار داد؟

بی‌تردید یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های تأثیرگذار بر تاریخ، فرهنگ و گفتمان انقلاب اسلامی، حادثه شهادت حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و یاران ایشان در واقع غمبار عاشورای سال 61 هجری است؛ حادثه‌ای تاریخ‌ساز که منشاء پیدایش بسیاری از جنبش‌ها و حرکت‌های اصلاحی و عدالت‌خواهانه در طول تاریخ بوده است. انقلاب اسلامی ایران نیز به تبع رهبریِ امام خمینی به عنوان فقیهی عالیقدر، عارفی وارسته، حکیمی متأله و متکلمی فرهیخته، در اصول و مبانی خود به طور قابل توجهی در یک وضعیت در هم تنیده با حادثه عاشورا و شهادت حضرت امام حسین قرار گرفته است،  به گونه‌ای که سیرۀ عملی امام راحل نیز در طول حیات شریفشان همواره نشان از عمق ارادت قلبی و شیفتگی فوق‌العاده ایشان نسبت به حضرت سیدالشهدا (س) دارد.

انقلاب اسلامی با بهره‌گیری از انوار مقدس اباعبدالله (ع) و آموزه‌های عاشورایی رقم خورد و نشان داد مکتب حسینی پویا و در تمام زمان‌ها جاری است. نگاه امام به حادثه عاشورای سال 61 هجری، نگاهی فراتر از عزاداری صرف و حزن و ماتم است که البته این موارد نیز در جای خود از مهمات فرهنگ شیعی است. در واقع امام خمینی (ره) اشک بر اباعبدالله را در مسیر معرفت به کار بست و به تعهد خویش نسبت به مکتب عترت وفا کرد.

اما نگاه ایشان اساساً متوجه پیامدهای سیاسی و اجتماعی حادثه عاشوراست تا با تکیه بر اهداف قیام آن حضرت، بتوانند علاجی بر دردهای بی پایان امت اسلام پیدا کنند. از نگاه امام، آنچه جامعه اسلامی را از مسیر حقیقی خود منحرف کرده، همان عوامل و وضعیتی است که در زمانه حضرت سیدالشهدا (س) بر جامعه حاکم بوده است؛ فساد طبقه حاکم، زدوده شدن ارزش های اصیل اسلامی، التقاط حق و باطل، چیرگی مثلث شوم تزویر، زر و زور بر جامعه اسلامی و به حاشیه رانده شدن صدای عدالت خواهی و آزادی طلبی.

ایشان در این باره می‌فرمایند: «محرم ماهی است که عدالت در مقابل ظلم و نیز حق در مقابل باطل قیام کرده، و به اثبات رسانده است که در طول تاریخ، همیشه حق بر باطل پیروز شده است.» امام خمینی، رهایی اسلام از خطر زوال و انحراف را از مهم ترین پیامدهای حادثه عاشورا معرفی می‌کنند و می‌فرمایند: «محرم ماهی است که به وسیله سید مجاهدان و مظلومان، اسلام زنده شده، و از توطئه عناصر فاسد و رژیم بنی امیه که اسلام را تا لب پرتگاه برده بودند، رهایی بخشید.»

امام خمینی، محرم را نمادی برجسته و راهنمایی بی‌بدیل برای اعاده عزت و شکوه تمدن الهی معرفی می‌کنند؛ تمدنی که بالاترین ارزش و مقدس‌ترین قانون آن، کرامت و آزادی انسان است؛ آزادی از بندگی غیر؛ آزادی از اسارت نفس و طواغیت عالم. ایشان در این رابطه چنین تصریح می‌کنند: «محرم ماه نهضت بزرگ سید شهیدان و سرور اولیای خداست، که با قیام خود در مقابل طاغوت، تعلیم سازندگی و کوبندگی به بشر داد، و راه فنای ظالم و شکستن ستمکار را به فدایی دادن و فدایی شدن دانست. و این خود سرلوحه تعلیمات اسلام است برای ملتها تا آخر دهر

امام خمینی شهادت و بذل جان در راه مکتب و عقیده را یکی از الزامات تعزیز حق در جامعه می‌دانند و چنین تأکید می‌کنند که «سیدالشهداء سلام الله علیه با همه اصحاب و عشیره‌اش قتل عام شدند، لکن مکتبشان را جلو بردند

انتهای‌پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران