گزارش تاریخ|راز تصاحب ۱۳ ساله کرسی نخست‌وزیری توسط هویدا چه بود؟

گزارش تاریخ|راز تصاحب 13 ساله کرسی نخست‌وزیری توسط هویدا چه بود؟

برخلاف اینکه برخی معتقدند هویدا به دلیل ثبات اقتصادی که در کشور ایجاد کرده بود، ۱۳ سال نخست‌وزیر ایران ماند، اما او به دلیل پشتیبانی‌هایی که از سوی آمریکا، انگلیس و صهیونیسم شد توانست با ترفندهایی و علیرغم گرانی و تورم به نخست‌وزیری خود ادامه دهد.

گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم امیرعباس هویدا کارمند سفارت ایران در آلمان، فرانسه و ترکیه بود، اما به دلیل بهائی بودن و خدمتی که پدرش (حبیب‌الله عین‌الملک سفیر ایران در لبنان و کشورهای عربی) به رضاشاه کرد، توانست به سرعت رشد کند و طی شش سال از کارمندی وزارت امور خارجه به نخست‌وزیری برسد و با سابقه یک ساله وزارت دارایی، 13 سال (1343 تا 1356) نخست‌وزیر ایران در دوره پهلوی دوم باشد.

هویدا به مدت 13 سال نخست‌وزیر ایران بود و این مدت زمان بیشترین طول عمر نخست‌وزیری یک فرد در دوران پهلوی‌هاست. به غیر از مهدی‌قلی‌خان هدایت که نخست‌وزیری او 6 سال و سه ماه به طول انجامید، هیچ کدام از نخست‌وزیران بیش از سه چهار سال نتوانستند نخست‌وزیر بمانند.

چرا هویدا 13 سال نخست‌وزیر بود؟

برخلاف آن چیزهایی که این روزها توسط عده‌ای گفته می‌شود و 13 سال نخست‌وزیری امیرعباس هویدا ناشی از برقراری ثبات و آرامش در کشور قلمداد می‌شود، دلایل دیگری باعث شده بود تا هویدا 13 سال نخست‌وزیر ایران باشد و اگر کارتر با شعار فضای باز سیاسی در آمریکا بر سر کار نیامده بود، دولت هویدا که به اعمال خشونت‌های بسیار معروف بود و ساواک زیر نظر او مدیریت می‌شد، در ایران بر سر قدرت می‌ماند و به حیات خود ادامه می‌داد. دستگیری هویدا در دوران محمدرضاشاه نیز به دلیل خفقان شدیدی بود که در دوره دولت هویدا بر کشور حاکم شده بود. البته این حرکت شاه، نمایشی و برای تبرئه خود از استبداد حاکم بر کشور در برابر افکار عمومی و حفظ تاج و تخت خود بود.

یکی از دلایل 13 سال ماندگاری هویدا در مقام نخست‌وزیری حمایت غربی‌ها و صهیونیست‌ها از وی بود. بهایی بودن نیز امتیاز ویژه‌ای برای حمایت از وی به وجود آورده بود. در دولت هویدا، امتیازات ویژه‌ای به غربی‌ها داده شد و امتیازات بسیاری از منابع زیرزمینی همچون نفت، مس، اورانیوم و... به بیگانگان داده شد. اعضای کابینه او نیز افراد مورد نظر آمریکا و انگلیس بودند. هویدا برای افزایش دامنه نفوذ خود به شدت وابسته به طبقه‌ی تکنوکرات، لائیک و به شدت غربگرای حاکم بر بوروکراسی پهلوی بود، برای این که این نیروها را سازماندهی کند و به صورت منظم آن‌ها را تربیت، پرورش و رشد دهد، حزب «ایران نوین» را در اختیار داشت.

در دولت هویدا، امتیازات ویژه‌ای به غربی‌ها داده شد و امتیازات بسیاری از منابع زیرزمینی همچون نفت، مس، اورانیوم و... به بیگانگان داده شد. اعضای کابینه او نیز افراد مورد نظر آمریکا و انگلیس بودند.

 

علاوه بر این‌ها هویدا اطلاعات محرمانه کشور را به بیگانگان منتقل می‌کرد. فرح پهلوی گفته است: «محرمانه‌ترین مسائل ایران توسط هویدا و دوستانش به لندن و واشنگتن اطلاع داده می‌شد. ما چند سال کوشیدیم تا موضوع بیماری شاه را پنهان کنیم، اما بعدا متوجه شدیم که دکتر معالج شاه، همه اسناد پزشکی را به لندن و واشنگتن داده است.»

سیاست‌های اقتصادی دولت هویدا نیز در راستای تامین منافع غربی‌ها بود و از دوران پهلوی اتکای اقتصاد کشور به نفت آغاز شد. بزرگترین خام‌فروشی نفت در تاریخ ایران در دوره هویدا انجام گرفت و در آذر ماه سال 52، هویدا بزرگترین لایحه بودجه تاریخ ایران را به مجلس داد.

هویدا برای بقای دولتش که 13 سال به طول انجامید، دست به هر کاری می‌زد که مهمترین آن پرداخت رشوه بود. با افزایش قیمت نفت و میزان فروش آن، بودجه محرمانه نخست‌وزیری نیز افزایش چشمگیری پیدا کرد و هویدا از این محل به نزدیکان شاه و درباریان رشوه‌های کلان پرداخت کرد.


هویدا در سفری که به عراق داشت، مورد بی‌احترامی صدام قرار گرفت. در حالی که هر دو هم‌تراز بودند، صدام بر روی صندلی بلندتری نسبت هویدا نشست.

علاوه بر این‌ها هویدا از سوی صهیونیست‌ها حمایت ویژه می‌شد. بخشی از این حمایت‌ها به دلیل جایگاهی بود که پدرش به دلیل سال‌ها مسئولیت در سفارت ایران در لبنان، عربستان و دیگر کشورهای عربی پیدا کرده بود و ارتباطی که پدر بهایی‌اش با صهیونیست‌ها داشت. صهیونیست‌ها برای هویدا ارزش بسیاری قائل بودند و اگر می‌توانستند برای او هر کاری انجام می‌دادند. جسد هویدا نیز پس از مرگ در کنار قبر پدرش در قبرستان یهودی‌ها در اسرائیل دفن شد.

همچنین هویدا از ابتدای آغاز دولتش سعی کرد تا روابط ویژه و دوستانه‌ای با روزنامه‌نگاران ایجاد کند و از این رهگذر، خبرنگاران‌ و جراید را در‌ جهت اهداف و تائید برنامه‌های خود فعال سازد. در راستای دستیابی به این هدف، او بخشی‌ از همان بودجه محرمانه نخست وزیری را صرف جذب روزنامه‌ها کرد‌ و به‌ بسیاری از آنان به صورت ماهانه و مستمر مبالغ قابل توجهی پرداخت. او به عده‌ای از مدیران جراید نیز کمک‌های مالی کلان و بلاعوض کرد.

یکی از افراد مورد حمایت دولت هویدا، محسن دولو بود. هویدا پس از تعطیلی مجله توفیق‌ که منتقد هویدا بود، یکی‌ از‌ کاریکاتوریستهای معروف آن زمان یعنی محسـن دولـو را تشـویق بــه تـأسیس هـفته‌نامه ویژه‌ طنز‌ کرد‌ و دستور داد تا سریعا امتیاز مجله «کاریکاتور» را به نــام وی صـادر‌ کنند‌. عملکرد دولو به قدری مورد رضایت هویدا قرار گرفت که نام او را‌ در‌ لیست کاندیداهای حـزب «ایران نـوین» برای نـمایندگی مـجلـس شـورای ملی قرار گرفت‌.

هویدا پس از تعطیلی مجله توفیق‌ که منتقد هویدا بود، یکی‌ از‌ کاریکاتوریست‌های معروف آن زمان یعنی محسـن دولـو را تشـویق بــه تـأسیس هـفته‌نامه ویژه‌ طنز‌ کرد‌ و دستور داد تا سریعا امتیاز مجله «کاریکاتور» را به نــام وی صـادر‌ کنند‌. عملکرد دولو به قدری مورد رضایت هویدا قرار گرفت که نام او را‌ در‌ لیست کاندیداهای حـزب «ایران نـوین» برای نـمایندگی مـجلـس شـورای ملی قرار گرفت‌.

 

امیر طاهری و مسعود بهنود نیز دو تن از شاخص‌ترین چهره‌های مطبوعاتی وابسته به هویدا بودند که در کنترل مطبوعات نقش داشتند. طاهری در 28 سالگی سردبیر روزنامه کیهان شد تا پیش‌برنده سیاست‌های مطبوعاتی و رسانه‌ای هویدا باشد. مسعود بهنود نیز تا مقام سردبیری روزنامه آیندگان رشد کرد. بهنود که چندین مصاحبه اختصاصی با هویدا انجام داده است، روابط بسیاری نزدیکی با پرویز ثابتی رئیس اداره سوم ساواک داشت. طاهری و بهنود اکنون به عنوان روزنامه‌نگار و تحلیل‌گر پای ثابت برنامه‌های بی‌بی‌سی فارسی هستند.

هویدا همچنین تلاش کرد تا با خرید برخی نویسندگان چپ‌گرا و نزدیک شدن به اعضای تشکیلات موسوم به کانون نویسندگان، حمایت و تایید قشر به اصطلاح روشنفکر را هم با خود همراه کند. هدف اصلی هویدا این بود که یک اتحادیه نویسندگان مورد تایید رژیم و همراه با خود شکل دهد. پرویز ناتل خانلری، ادیب و شاعر وابسته به دربار که به وزارت و سناتوری هم رسید، در خاطراتش به تلاش برای ایجاد اتحادیه‌ای از این دست از سوی هویدا و بعدا وزارت فرهنگ و هنر اشاره کرده است. حمایت مالی‌ای هم که هویدا از شاملو کرد و چندی پیش اسناد آن منتشر شد، در همین راستا بود.

بنابراین بهایی بودن، مورد حمایت آمریکا، انگلیس و صهیونیست‌ها بودن، پرداخت رشوه به درباریان، تلطیف افکار عمومی توسط مطبوعات و نویسندگان و عضویت در لژ فراماسونری از دلایل بقای دولت هویدا علیرغم وجود تورم و گرانی در کشور است. اردشیر زاهدی عنوان کرده که امیرعباس هویدا به همراه برادرش فریدون هویدا (سفیر شاه در سازمان ملل)، عبدالمجید مجیدی (رئیس سازمان برنامه و بودجه)، ارتشبد نصیری (رئیس ساواک) و حسنعلی منصور (باجناق هویدا) از اعضای انجمن ابن سینا در تهران بودند که این انجمن در واقع بخشی از فرامسون‌های ایرانی تابع تشکیلات فراماسونی فرانسه بودند. هویدا از دوران جوانی به دلیل زندگی در لبنان صبغه چپ‌گرایی از نوع فرانسوی داشت.


مجله توفیق، مجله طنز منتقد دولت هویدا بود که در یکی از شماره‌های خود گرانی گوشت را به تصویر کشید و پس از آن تعطیل شد.

** هویدا در خدمت شاه و غرب

هویدا اگرچه خود مایل بود که تابع نظر شاه و غربی‌ها عمل کند، اما بعدها ادعا کرد که او کاره‌ای نبوده و هر آنچه انجام داده به دستور شاه بوده است. او در دفاعیات خود عنوان کرد: «من در یک سیستم کار می‌کردم که بالاخره تمام آن سیستم حکومتی مقصر بود و شخص شاه تمام دستورات را مستقیماً صادر می‌کرد و مسوول واقعی تمام امور مملکت شخص شاه بود. ما در سیستمی بودیم که همه کس در آن سیستم در خدمت رژیم بودند.» او در مورد اعزام نیروهای ارتش ایران به جنگ ظفار در دوران نخست‌وزیری‌اش هم ادعا کرد: «وقتی قشون ایران به ظفار رفت، من یک ماه‌ و نیم بعد مطلع شدم و آن هم به‌وسیله یک سفیر خارجی صورت گرفت.»

هویدا در دفاعیات خود در حالی اظهار بی‌مسئولیتی و بی‌اطلاعی از اتفاقات کشور کرد، در حالی که وکلای مجالس شورای ملی معتقد بودند که این هویدا بود که شاه را از اتفاقات مهم کشور بی‌اطلاع می‌گذاشت یا اطلاعات ناقص به او می‌داد.

همانطور که گفته شد راز ماندگاری 13 ساله دولت هویدا، خدمتگزاری او به شاه و غرب بود که نمونه برجسته آن، نقش و مواضع وی در جدایی بحرین از ایران است. طبق اسناد و بررسی‌های تاریخی، بحرین با نظر انگلیس از کشور ایران جدا شد.

هویدا در دفاعیات خود در حالی اظهار بی‌مسئولیتی و بی‌اطلاعی از اتفاقات کشور کرد، در حالی که وکلای مجالس شورای ملی معتقد بودند که این هویدا بود که شاه را از اتفاقات مهم کشور بی‌اطلاع می‌گذاشت یا اطلاعات ناقص به او می‌داد.

 

هویدا در روز اول اردیبهشت سال 1349 به دلیل بذل و بخشش بحرین در مجلس استیضاح شد. او گفت: «اقدام ایران برای جلوگیری از خطر جنگ و آشوب و تشنج‌های تخریبی در ناحیه خلیج فارس بود... ایران در برابر تحریکات و آشوبگری‌هایی که در شرف تکوین بود نمی‌توانست بی‌اعتنا بماند... مسئله بحرین را نمی‌توان به شکل غائله و برای عوام‌فریبی و جاه‌طلبی به کار برد... ملت ایران مصمم است با همکاری برادر مسلمان خود استعمار را در خلیج فارس براندازد.» البته هویدا پیش از آن گفته بود: «بحرین دختری بود که به سن شوهر رسیده بود، شوهرش دادیم رفت!»

در نهایت هویدا مرداد سال 56 از نخست‌وزیری برکنار و جمشید آموزگار  به نخست‌وزیری منصوب شد. هویدا نیز به وزارت دربار منصوب شد. احمدعلی مسعود انصاری از اعضای دربار در کتاب خاطرات خود عنوان کرده است: «هویدا بعد از سیزده سال نخست‌وزیری هنوز از آن سمت سیر نشده بود و با رقیب دیرین که جای او را در کاخ نخست‌وزیری گرفته بود بر سر عناد بود و چون در مقام وزارت دربار بهر حال هنوز اهرم قدرتی را بدست داشت شروع به کار شکنی در کار دولت آموزگار کرد و بنا به گفته آموزگار به خود من یکی از همین موش کشی‌ها و چوب لای چرخ دولت گذاشتن‌ها بالاخره شعله انقلاب را روشن کرد.»

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار سیاسی
اخبار روز سیاسی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon