به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، زمان شرکت در دومین دوره پویش مطالعاتی کتاب خوب تا سیزدهم دی ماه سال جاری تمدید شد. این دوره پویش با محوریت کتاب «سلیمانی عزیز»، شامل خاطراتی از شهید سپهبد قاسم سلیمانی، از سوی انتشارات حماسه یاران برگزار میشود.
پویش مطالعاتی کتاب «سلیمانی عزیز» به منظور زنده نگاه داشتن یاد و خاطره شهید سپهبد قاسم سلیمانی از روز پنجشنبه، 30 مردادماه، کار خود را آغاز کرد. زمان این پویش پیش از این تا روز 13 آبان 99 اعلام شده بود، اما به دلیل استقبال از پویش زمان شرکت در آن تا دی ماه تمدید شده است. انتشارات حماسه یاران هدف از برگزاری این پویش را گرامیداشت یاد شهید سپهبد قاسم سلیمانی در اولین محرم و صفر پس از شهادت او عنوان کرده است.
علاقهمندان برای شرکت در این پویش پس از مطالعه کتاب «سلیمانی عزیز» در بازه زمانی تعیین شده فرصت دارند تا به بخش سؤالات مسابقه مراجعه و با ثبت مشخصات فردی و همچنین کدملی خود به سؤالاتی که به صورت چهارگزینهای طراحی شده است، پاسخ دهند.
شرکت در این پویش به صورت اینترنتی طراحی شده است؛ بنابراین با تهیه یک کتاب، تمام افرادی که کتاب را مطالعه کنند، تنها یکبار با ورود کد ملی خود میتوانند در مسابقه شرکت کنند. به این صورت که علاقهمندان پس از مطالعه کتاب «سلیمانی عزیز» تا 13 دی ماه 99 مهلت دارند به بخش سؤالات مسابقه مراجعه و با ثبت مشخصات فردی و همچنین کدملی خود به سؤالاتی که به صورت سه گزینهای (تستی) طراحی شدهاند، پاسخ دهند.
اگر فردی بنا به دلایلی فقط میتواند به شکل پیامکی در پویش شرکت کند، باید جهت تهیه کتاب و شرکت در مسابقه عدد 5 را به سامانه 3000191717 ارسال کند تا پس از ثبت سفارش تلفنی، پرسش نامه همراه با کتاب برای وی ارسال شود.
کتاب «سلیمانی عزیز» شامل خاطراتی از همراهان و نزدیکان شهید سپهبد قاسم سلیمانی درباره اوست که به کوشش عالمه طهماسبی, لیلا موسوی و مهدی قربانی نوشته و از سوی انتشارات حماسه یاران روانه کتابفروشیها شده است. در بخشهایی از این کتاب میخوانیم:
دعوتش کرده بودند برای سخنرانی در یک همایش. توی سطح شهر کرمان هم بنرهای تبلیغاتی را با عکس حاجی زده بودند. وقتی رفت پشت تریبون قبل از هر حرفی گلایه کرد و گفت: «این رسم که هر که میآید یک جا سخنرانی میکند، تصاویرش را میزنند. مداح میآید با عکس، روحانی میآید با عکس، بعد با کلی تبلیغات، این اسراف است. کار خوبی نیست... من بچه اینجا هستم، بچه دهات هستم، بچه عشایری هستم، فقیر هستم، ظرفیتم این کارها نیست».
مجاهد عراقی تعریف میکرد و میگفت: «خودم دیدم آستینهاش رو بالا زد و با نصف بطری آب کوچیک وضو گرفت. بهاندازه چندتا مشت آب هم نمیخواست اسراف کنه».
انتهای پیام/