هنر و ادبیات انقلاب اسلامی ـ ۲۰| شاعرانگی همراه با عمل و بدون شعار بلوغ ادبیات پس از انقلاب

هنر و ادبیات انقلاب اسلامی ـ 20| شاعرانگی همراه با عمل و بدون شعار بلوغ ادبیات پس از انقلاب

یک نوع شاعرانگی همراه با عمل و بدون شعار ادبیات انقلاب اسلامی بود که در طول سال‌های انقلاب و یک سال بعد از آن و در زمان جنگ به بلوغ رسید.

خبرگزاری تسنیم،‌ سعید تشکری

هنر و‌ ادبیات انقلاب اسلامی‌ ـ گفت بیستم:

براساس یک تعریف کلی، هنرمند انقلاب اسلامی به کسی گفته می‌شود که ارزش‌های اصیل انقلاب، در  خودِ  او و اثرش  نمود بارز  داشته باشد. اما این ارزش‌ها و تاثیرگذاری که  حاصل یک پروسه جمعی هنرمندان است. آیا می‌توان گفت  یک شبه بر هنر معاصر، سیطره یافته است؟ قطعاً خیر.  یا تأثیر انقلاب بر هنر، خلاف ذات خود که انفجاری است، رویدادی تدریجی و تجربی محسوب می‌شود و یا  با فراز و نشیب‌های متعددی مواجه شده است؟ که قطعاً چنین است.

اگر تعریف هنرمند انقلاب اسلامی را در قیاس با روند تأثیر انقلاب اسلامی بر ادبیات دوره انقلاب بررسی کنیم، به این نتیجه می‌رسیم که با وقوع انقلاب اسلامی هنر و ادبیات هم مثل عرصه‌های دیگر، نمی‌تواند خود را از تأثیرات انقلاب برکنار دارد و انقلاب با هر روندی که پیش می‌رود، تاثیراتش بر هنر و ادبیات، بارزتر می‌شود و اگر پررنگ‌ترین یا دست کم یکی از پررنگ‌ترین نتایج هر انقلاب سیاسی، انقلاب با حداقل تحولات وسیع و عمیق بر ادبیات باشد، لازم است که به این تاثیرات و رویکردها، اندیشمندانه و خردمندانه نگریست.

این‌ها همه تعاریفی است که به جهت تئوری، هنرمندانِ تئورسین بسیاری در حوزه انقلاب مطرح کرده‌اند. ناصر پلنگی، نقاش بزرگ کشور، تعریف بسیار جالبی ارائه می‌دهد و می‌گوید: سبک‌های غربی جوابگوی فرهنگ ایرانی - اسلامی نیستند و وقتی این نیستی است، پس باید به یک چیستی جواب بدهیم و این پرسش را انقلاب اسلامی با دگرگونی در سبک‌ها پاسخ بدهد و در این دوران ما از پدیده هنر برای هنر، هنر برای رواج سرمایه‌داری، به هنر سوسیالیستی و هنر برای توده‌های مردم می‌رسیم.

در جای دیگر محمد مددپور، درباره این دوران نظریه‌ای را صادر می‌کند و معتقد است، آن عصر طلایی سکرآور دهه اول انقلاب، که با دفاع مقدس همراه می‌شود، هنر و شعر و ادبیاتی را پدید می آورد که به رغم گرفتاری‌های نسل کنونی انقلاب، بی سابقه است و حماسه‌ای خلق می‌شود که در جهان بی‌سابقه است و ادبیات خاص خود را ابداع می‌کند و در خاطرات، فرهنگ و جبهه از یکسو، و شعر و نثر و ادبیات، از سوی دیگر عرضه می‌شود.

حالا بیاییم درباره این نظریه بیشتر صحبت کنیم. اگر به این فکر کنیم که هنر و ادبیات، قبل از انقلاب، در تنور داغ روشنفکران پخته می‌شد و آن طور که آن‌ها تئوریزه می‌کردند، ارائه می‌شد، بعد از انقلاب بخشی از بدنه مردم در مساجد و سنگرها به خلق ادبیاتی دست زدند که این ادبیات اشکال مختلفی داشت؛ مثل نامه‌نگاری و به نوعی معادلسازی در کلمات روی آوردند، مثلا برای لو نرفتن عملیات، استفاده از کلمات رمزی بین رزمندگان باب شده بود که این کلمات به ظرف وسیع ادبیاتِ پس از انقلاب وارد شد؛ کلماتی مثل حاج، که معادلش در هنر سوسیالیستی- رفیق-  است و رفته رفته ما را به سوی ادبیاتی شاعرانه بُرد. یک نوع شاعرانگی همراه با عمل و بدون شعار. در حقیقت این ادبیاتی بود که در طول سال‌های انقلاب و یک سال بعد از آن و در زمان جنگ به بلوغ رسید.

یادمان باشد در آن دوره نیروهای تپنده‌ای که درون مساجد، به تولید هنر متعهد دست زدند، بسیار مثال زدنی بودند؛ به طوری که اگر ما قبل از انقلاب، تنها یک حسینیه ارشاد در تهران و یک کانون بحث انتقاد دینی در مشهد داریم که به تولید نوعی ادبیات در حوزه دینی روی می‌آورد. در سال‌های بعد از انقلا، تمام مساجد کشور به شکل کلا، دست به این نوع تولیدات اعم از عکاسی. نقاشی، فیلم‌های هشت میلی متری می‌زنند، اما نقصی که در این میان بود، تولید آثاری شبه انقلابی توسط هنرمندان انقلابی بود، در حقیقت این آثار تأثیرگذار به جهت نبود نگاه فاخرِ هنرمند انقلابی، در معرض آسیب جدی بود که این نقص با تأسیس حوزه اندیشه و هنر اسلامی در سازمان تبلیغات اسلامی، رفته رفته کمتر شد.

در حوزه اندیشه، ما آدم‌های بزرگ بسیاری با وزنه‌های سنگین داریم که در حوزه نقاشی معاصر، ادبیات داستانی، ادبیات کودک و نوجوان، نقش به سزایی دارند و در حوزه نمایش کمتر و در حوزه فیلمسازی نیز تاثیرات بسیاری دارند و با تمام مشکلاتی که در آن دوران بود، اولین فیلم‌های انقلابی در حوزه اندیشه و هنر اسلامی ساخته می شود که به طبع آن، حوزه اندیشه و هنر اسلامی به یک مرزبندی شفاف بین هنر ارتجاعی، هنر شبه انقلابی، هنر بازاری و هنر اصیل انقلاب اسلامی می‌رسد و در پاتوق‌های هنری ظهور و بروز هنرمندان با مرزبندی آشکار، امکان پذیر می‌شود. کتاب‌هایی با عنوان سوره نوجوان، سوره نمایشنامه، و مجله سوره چاپ می‌شود و به طبع آن مجلات دیگر هم شروع می‌کنند به تهیه جُنگ و معرفی هنرمندان جدید، مثلا در روزنامه جمهوری اسلامی مجله‌ای به نام صحیفه چاپ می‌شود. در روزنامه کیهان، مجله‌ای به نام کیهان فرهنگی چاپ می‌شود و در روزنامه اطلاعات، مجله‌ای چاپ می‌شود به نام ادبستان، که همه این مجلات هنری ـ ادبی هستند و هم چنان که گروه‌های چپ به تولید ادبیات شبه سوسیالیستی ادامه می‌دهند و سعی در ترویج آن دارند.

در حقیقت در دهه اول پس از انقلاب حوزه اندیشه و هنر اسلامی در عرصه‌های مختلف هنری موفق به تبیین هنر متعهد با پایگاه مردمی برای مخاطب می‌شود با چاپ نمایشنامه‌هایی برآمده از دوران مشروطه، روزهای انقلاب و جنگ، در مجموعه نمایشنامه سوره، برای گروه‌های تئاتری که متن روز ندارند، بستر بسیار مناسبی فراهم می‌کند. شاعران بزرگ آن دوره از جمله سلمان هراتی، قیصر امین‌پور، علی معلم و حمید سبزواری و تعداد بسیاری از شعرای دیگر، در اشعارشان به تبیین انقلاب اسلامی می‌پردازند، بگذریم از اشعار آیینی که در قسمت‌های مختلف کشور نیز صاحبِ نظر و ایده می‌شوند.

در تمام این روزها که می‌گذرد، آنچه در ادبیات داستانی بیش از هر چیز متحول می‌شود، پرداختن به جزئیات است و داستان‌هایمان جای اینکه به آن کلیات وهم آلود داستان‌های قبل از انقلاب بپردازد، تبدیل به جزئیات قابل لمسِ روزهای بعد از انقلاب می‌شود، مثال آشکار این قیاس، واقعه 17 شهریور است که درباره آن هنوز که هنوزه داستانی بزرگ نداریم، اما درباره کل عملیات جنگی، مثل خیبر، کربلاهای 1 تا 9 آثار بسیاری داریم که توسط خود رزمندگان و شهدا تولید شده است و تحت عنوان کتاب‌های جبهه و جنگ منتشر شد.

اتفاق دیگر رویدادهای هنری هستند که بعد از انقلاب گسترده‌تر می‌شود، در حالی که ما قبل از انقلاب دو سه مسابقه ادبی بیشتر نداشتیم، جشنواره‌های جشن فرهنگ و هنر و شیراز و طوس، که مجله فردوسی و مجله خوشه برگزارکننده این رویدادها بودند. اما برگزاری دو رویداد بزرگ سینمایی و تئاتری فجر و مسابقات ادبی جنگ و انقلاب توانست چهره‌های ادبیات را شناسایی کند.‌ در این دهه، سید شهیدان اهل قلم شهید مرتضی آوینی دست به تجربه بسیار شگفت‌انگیز در تولید سینمای مستند می‌زند، به نام روایت فتح.

روایت فتح در حقیقت سرآغاز حذف دروغ پردازی از سینمای تجاری است، سینمایی که در آن جنگ به مثابه  یک رویداد تجاری  است که در آن ایرانی‌ها همیشه پیروز و عراقی‌ها همیشه بازنده هستند و به سبک و سیاق هنرهای غربی و تهییجی و دروغ‌پردازی عمل می‌کنند. در سینمای روایت فتح، ما با تئوری و تفکر آوینی رو به رو می‌شویم و نسبت و تفاوت هنر انقلاب اسلامی با هنر غربی از نگاه آوینی تبیین می‌شود و در جایی نقل به مضمون می‌شود که « آنچه در نسبت هنر انقلاب اسلامی و هنر سوسیالیستی یا شرقی ذکر شده، در خصوص نسبت هنر انقلاب اسلامی با هنر مدرن یا غربی نیز قابل طرح است؛ یعنی اگر مبنا این باشد، صورت‌های غربی، صورت هایی که به نحوی اصلشان به جهان بینی و دیدگاه‌های غیر معنوی باز می‌گردند، مناسب جهان بینی و بینش ما نیستند، و هرچقدر هنرمند مذهبی از نگاه ماتریالیستی و مادی‌گرایانه جدا می‌شود، به ذات هنر دینی نزدیک می‌شود، مثل نقاشی‌هایی که آن حال و هوای مذهبی ما را ندارند، در حالی که هر نقاشی، باید دو جنبه ماده و معنا را توأما داشته باشد و در تولید آثار منبعث از انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، باید رابطه تنگاتنگی بین اثر تولید شده و محتوای آن وجود داشته باشد.»

  این همان چیزی است که بنده اول به عنوان نقص عرض کردم، یعنی تولید آثاری شبه انقلابی توسط هنرمندان انقلابی که متناسب با جایگاه اعتقادی هنرمند انقلابی نیست، اما این نقصان در روایت فتح رفع می‌شود و هنر متعهد انقلابی به شکل تکمیل شده‌ای خودش را نشان می‌دهد و فیلم‌های درخشانی از ابراهیم حانمی‌کیا چون مهاجر و دیده‌بان همه از دل روایت فتح بیرون می‌آیند.‌

سید‌علی میرفتاح معتقد است، «این خصوصیت هنر ایرانی است، که تمایل دارد، هر چیزی را در خود هضم کند، و به قول امروزی‌ها ایرانیزه کند؛ به همین دلیل ما این توانایی را داریم که در عین معاصر و مدرن بودن، هنرها را به نفع نظریه انقلاب اسلامی خودمان تبدیل و تبیین کنیم و هنر جدیدی را ارائه دهیم».

یکسری شباهت‌های ظاهری بین هنر انقلاب اسلامی و هنر سوسیالیستی وجود دارد،  به همین جهت است که ما در ادبیات، بیش از اینکه متاثر از مکتب آمریکا باشیم، تحت تاثیر مکتب روس و تا حدودی مکتب فرانسه مثل بینوایان هوگو هستیم. چه اتفاقی می‌افتد که این تاثیرپذیری را داریم و می‌توانیم شباهت‌های صوری پیدا کنیم؟

اگر چه هنر انقلاب اسلامی و هنر سوسیالیستی، دو جهان‌بینی نامتقارن دارند، اما نوسازی نگاه هنرمند در هر دو مکتب، به جهت شکل و بیانگرایی، فاقد اکسپرسیونیسم غربی است؛ یعنی در غرب اگر هنر برای هنر تبلیغ می‌شود، در هنر سوسیالیستی و هنر انقلاب اسلامی، فاصله عمیقی از سمبلیسم می‌گیریم و به هنر رئالیسم دست می‌زنیم و هنر انقلاب اسلامی در ذات خود بیش از هر چیز، هنر رئالیستی و واقعگرا است و انعکاس واقعیت درونی هنرمند و واقعیت بیرونی جامعه هنرمند است و درباره تفاوت هنر رئالیستی و هنر اکسپرسیونیسم غربی در گفت بعدی صحبت خواهم کرد.

ادامه دارد...

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران