اعلامیه بالفور؛ سنگ بنای یک قرن جنایت و آوارگی ساکنان اصلی سرزمین فلسطین

به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، سال 1917 جیمزآرتوربالفور، وزیر امورخارجه وقت بریطانیا، اعلامیه‌ای را منتشر کرد که با نام خودش به اعلامیه بالفور مشهور شد. این اعلامیه که در حقیقت، نامه بالفور به لیونل والتر روچیلد، از مهمترین رهبران جنبش صهیونیزم بود به یک توافقنامه بین جنبش صهیونیزم و بریطانیا مبدل شد و آنچه را در تفکر صهیونیزم طی چند قرن پردازش شده بود، به منصه ظهور رساند. این نامه، بریطانیا را عملاً مجری خواسته‌ها و آرمانهای ضد بشری صهیونیزم ساخت.

جدیدترین خبرها و تحلیل‌های ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)

جدیدترین خبرها و تحلیل‌های ایران و جهان را در کانال اینستاگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)

زمینه‌های انتشار اعلامیه بالفور

اعلامیه بالفور یک سال پیش از پایان جنگ جهانی اول در بحبوحه جنگ توسط انگلستان رونمایی و منتشر شد. اینکه چرا در این مقطع این اعلامیه رونمایی می‌شود خود سؤال مهمی است که می‌تواند روشنگر نکاتی باشد که میتواند ابهامات امروزی بسیاری را رفع کند.

نقشه صهیونیزم برای امپراتوری عثمانی

سال 1897 تئودور هرتزل اولین کنگره جهانی صهیونیزم را در بازل سوئیس برگزار کرد. تمامی مصوبات این کنگره در راستای تشکیل وطن قومی یهود در فلسطین با کمک قدرتهای آن روز جهان بود. لذا براساس همان طرح، هرتزل و اعضای کنگره صهیونیزم به سراغ قدرتهای آن روز جهان رفتند تا با بهره گیری از آنها این مصوبه را اجرایی کنند. مقصد اول صهیونیست‌ها، باید امپراتوری عثمانی می‌بود چرا که فلسطین در آن زمان تحت حاکمیت خلافت عثمانی قرار داشت. اما هرتزل این راه را یک سال قبل آزموده، از قبل متوجه شده بود از پادشاه وقت عثمانی چیزی نصیب او نخواهد شد.

14 فوریه 1896 یکسال پیش از اولین کنگره صهیونیزم، هرتزل طی نامه‌ای گستاخانه به سلطان عبدالحمید دوم، پادشاه وقت عثمانی از وی خواست در ازای دریافت وامی به مبلغ 20 میلیون پوند انگلستان، از صهیونیست‌ها، اجازه دهد صهیونیست‌ها به فلسطین مهاجرت کرده، در آن یک حاکمیت موقت به وجود آورند. هرتزل در نامه گستاخانه‌اش، این قرض را به عنوان مالیات یهودیان فلسطین توصیف می‌کند که سالانه به پادشاه عثمانی پرداخت می‌شود. او آنقدر گستاخی را پیش می‌برد که در این نامه از پادشاه عثمانی می‌خواهد در مقابل دریافت این وام، طی نامه‌ای به یهودیان جهان رسماً از آنها دعوت کند به فلسطین مهاجرت کنند.

شرح عکس: پاسخ سلطان عبدالحمید دوم به تئودور هرتزل

پاسخ دندان شکن پادشاه عثمانی

سلطان عبدالحمید دوم، 17 جولای 1901، در دوره‌ای که دولتش در ضعف اقتصادی به سر می‌برد و اختلافات داخلی و توطئه‌های منطقه‌ای، مشکلات عدیده‌ای برایش ایجاد کرده بود، حاضر نشد از یک وجب از خاک فلسطین بگذرد و در پاسخ به هرتزل گفت: « به هرتزل توصیه می‌کنم از اقدامات جدی در این زمینه پرهیز کند من نمی‌توانم حتی از یک وجب از سرزمین فلسطین بگذرم زیرا این سرزمین ملک من نیست بلکه ملت امت اسلام است. ملت ما در این سرزمین جهادها کرده ، آن را با خونش حفظ کرده است. یهودیان بهتر است پوندهای خود را نگه دارند و اگر خلافت دولت عثمانی از هم پاشید می‌توانند بدون هزینه فلسطین را بگیرند اما تقسیم کردن این سرزمین، هرگز انجام نخواهد شد مگر آنکه از روی جنازه‌های ما بگذرند.

این پاسخ دندان شکن که برآمده از اندیشه سازش ناپذیر اسلام، بود به سان عقده‌ای نهفته در صهیونیست‌ها، آنها را به سمت دیگر قدرتهای وقت آن روزگار و در رأس آنها انگلستان سوق داد.

فرصت طلبی روچیلدها

با شکستی که هرتزل در عدم اقناع پادشاه عثمانی متحمل شد صهیونیست‌ها پس از برگزاری چند کنگره، سلولهای نهفته صهیونیزم در دیگر کشورها را فعال کردند که مهمترین آنها خانواده روچیلدهای انگلستان بود. آنگونه که در تاریخ ثبت شده است بالفور پیش از آنکه وزیر امور خارجه بریطانیا شود نخست وزیر انگلستان بود او با کمک روچیلدها دوباره به سکان قدرت بازگشت. او اگر آشکارا صهیونیست نبود اما به اندازه صهیونیستها به آرمانهای آنها پایبند بود لذا با کمک روچیلدها به قدرت رسید. صهیونیستها از زمان شکست در مقابل سلطان عبدالحمید مترصد فرصتی مناسب بودند که تحولات جنگ جهانی اول این فرصت را به آنها داد.

سال 1917، دوره پیروزی های انگلستان در جنگ اول

سال 1917 در زمانی که اعلامیه بالفور منتشر میشود مقطعی است که انگلستان در عرصه میدان جنگ جهانی اول به پیروزیهای قابل توجه رسیده است. صهیونیستها این موقعیت برتر انگستان را به خوبی درک کردند. یک ماه پس از اعلامیه بالفور انگلیس تمام فلسطین را به اشغال خود در آورده، یک ژنرال یهودی به نام «آلنبی»  را برای حاکمیت به قدس فرستادند. «آلن بی» صهیونیست در اولین حضورش در قدس اعلام کرد امروز جنگ‌های صلیبی به اتمام رسید.

انگلستان از آن زمان بر فلسطین حاکم شد و این مقطع همان فرصتی بود که صهیونیست‌ها برای رسیدن به هدف سیطره بر فلسطین و انتقام گیری از سلطان عبدالحمید انتظار می‌کشیدند.

چندی پیش از این بود که بالفور با کمک روچیلدها دوباره به قدرت رسید. انگلستان که به دلیل حضور در جنگ به شدت در عرصه اقتصادی ضعیف شده بود با وعده کمک‌های اقتصادی روچیلدها وعده حاکمیت بر فلسطین را به صهیونیستها داد.

آنچه صهیونیستها آن را دنبال می‌کنند فقط مختص فلسطین نیست و در عرصه جغرافیایی سرزمینی از مصر تا ایران را در برگرفته، در عرصه اقتصادی سیطره بر اقتصاد کل دنیا را در نظر دارد. حال اگر این فرآیند با نگاه ظلم ستیزانه و سازش ناپذیر اسلامی متوقف نشود روزگاری تمام بشریت را به خطر خواهد انداخت. خطری که امروز در عرصه‌های اقتصادی، کشاورزی و بیولوژیک شاهد نمونه‌هایی از نتایج آن هستیم.

انتهای پیام/