اندیشکده روسی|جهان دوباره دوقطبی می‌شود؟

تسلیحات هسته‌ای یک بار جهان را به عرصه رقابت دو بلوک قدرت تبدیل کرد و اکنون نیز رقابت آمریکا و چین شرایطی را به‌وجود آورده که در آن ویژگی‌های دوقطبی نمایان شده است.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، اندیشکدهِ باشگاه مباحثه والدای (روسیه) مقاله‌ای را به‌قلم پائول ساندرز، کارشناس سیاست خارجی آمریکا منتشر کرده است. رقابت ایالات متحده آمریکا و چین، همچنین ساختار نظام بین‌المللِ برآمده از این رقابت، محور اصلی این مقاله است.

جدیدترین خبرها و تحلیل‌های ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)

جدیدترین خبرها و تحلیل‌های ایران و جهان را در کانال اینستاگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)

وی در مقدمه متن می‌نویسد: در زمان حاضر یکی از مسائل اصلی این است؛ آیا جهان در نتیجه رقابت ایالات متحده آمریکا و چین، همانند دوران جنگ سرد مجدداً دوقطبی خواهد شد؟ به‌عبارت دیگر آیا در این شرایط، رقابت بین واشنگتن و پکن یک سیستم بین‌المللی تمام‌عیار را تشکیل می‌دهد که در آن سایر کشورها مجبورند یک طرف را انتخاب کنند؟ امروز به‌نظر می‌رسد که احتمال وقوع چنین شرایطی نسبت به گذشته کمتر باشد و این دلایل مختلفی دارد.

جهان هسته‌ای دوقطبی بود

ساندرز ادامه می‌دهد: ابتدا باید گفت که در طول جنگ سرد ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی درگیر یک رقابت شدید در حوزه تسلیحات هسته‌ای بودند، بنابراین دو کشور مجبور شدند زرادخانه‌های بزرگ هسته‌ای را ایجاد کنند. هنگامی که ذخایر ترکیبی آنها طی سال 1986 به اوج خود رسید، ایالات متحده و شوروی بیش از 98% کلاهک‌های هسته‌ای در جهان را در اختیار داشتند. جهان هسته‌ای به‌وضوح دوقطبی بود.

وی تبیین می‌کند: این موضوع بسیار مهم بود، زیرا مسابقه تسلیحات هسته‌ای، فضایی را ایجاد کرد که در آن ترکیب زرادخانه‌های بزرگ با تفکر سیستمی درباره امکان استفاده از تسلیحات هسته‌ای در تبدیل بازدارندگی هسته‌ای به یک عامل ثبات، کمک کرد، هرچند این مسئله به خودی خود خطرناک است. رقابت تسلیحات هسته‌ای و بازدارندگی تسلیحاتی گسترده به‌نوبۀ خود سایر کشورها را ترغیب می‌کند برای تضمین امنیت خود به انتخاب یکی از طرفین بپردازند.

کارشناس آمریکایی معتقد است: اگرچه ایالات متحده آمریکا و فدراسیون روسیه به‌عنوان جانشین اتحاد جماهیر شوروی سابق، همچنان حداقل 90% کلاهک‌های هسته‌ای جهان را در اختیار دارند، اما دیگر نمی‌توان به‌طور واضح بیان کرد که تسلیحات هسته‌ای در این شرایط چنین ساختاری (دوقطبی همانند جنگ سرد با توجه به رقابت تسلیحات هسته‌ای) را برای سیستم بین‌المللی فراهم کند. از یک سو، تضمین برای تخریب متقابل در جهان امروز ممکن است مانند چهل یا پنجاه سال پیش چندان جذاب نباشد. از سوی دیگر پیامدهای استفاده از حتی یک کلاهک هسته‌ای در برخورد با یک شهر بزرگ ممکن است بسیار وحشتناک‌تر از گذشته باشد. این موضوعات ظرفیت بازدارندگی دولت‌هایی با زرادخانه‌های هسته‌ای کوچک‌تر مانند چین را افزایش می‌دهد.

وی نتیجه‌گیری می‌کند: بنابراین چین حتی بدون در اختیار داشتن نیروهای هسته‌ای قابل مقایسه با ایالات متحده آمریکا، می‌تواند به‌صورت برابر با این ابرقدرت (آمریکا) عمل کند و نیروهای کوچکتر چین مانند یک عامل بازدارندگیِ کافی برای رقابت با آمریکا به‌صورت آزادانه فعالیت می‌کنند، در عین حال، این پویایی سطح خاصی از چندقطبی را فراهم می‌کند که به سایر کشورها با زرادخانه‌های هسته‌ای کوچک اجازه می‌دهد از حملات هسته‌ای و حتی متعارف جلوگیری کنند، امنیت خود را تضمین کنند و همزمان نیز سطح اندکی از استقلال نسبت به دو قدرت پیشرو را برای آنها فراهم می‌کند. در طول جنگ سرد فرانسه به این موقعیت دست پیدا کرد و امروزه کره شمالی نیز به همین ترتیب از پکن مستقل است که برای بسیاری ناخوشایند به‌نظر می‌رسد.

اقتصاد جهانی علیه دوقطبی!

ساندرز می‌نویسد: اقتصاد جهانی نیز علیه دوقطبی کار می‌کند. مهم‌تر از همه این است که اقتصاد یکپارچه اتحادیه اروپا از نظر ارزش اسمی و قدرت خرید با اقتصاد ایالات متحده آمریکا و چین رقابت می‌کند. با توجه به اینکه ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا رقبای اقتصادی یکدیگر هستند و به‌نظر می‌رسد که این وضعیت حتی با وجود برخی توافق‌ها برای دفاع از اصول مشترک سیاسی و اقتصادی، همچنان ادامه پیدا کند، در واقع سه قطبِ اقتصاد جهانی وجود دارد نه دو قطب، افزون بر آن اقتصاد اتحادیه اروپا و آمریکا نیز به‌طور قابل‌توجهی با اقتصاد چین ادغام شده است.

وی اضافه می‌کند: رقابت جهانی در حوزه فناوری نیز تا حد زیادی این رقابت اقتصادی را دنبال می‌کند، اما واشنگتن به‌طور فزاینده‌ای تشویق می‌شود ادغام اقتصادی با چین را تضعیف کند و از سوی دیگر شرکای خود را متقاعد کند تا به‌طور جدی مسئله استفاده از فناوری چین در زیرساخت‌های مهم را بررسی کنند. این یک سیاست بلندمدت در بخش دفاعی است که در زمان حاضر خود را در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات نشان می‌دهد. به‌نظر می‌رسد شبکه‌های الکتریکی و انرژی نیز از آن پیروی خواهند کرد. تعادل بین دنیای دوقطبی و چندقطبی در عرصه فناوری به تلاش‌های آمریکا، چین و سایر کشورها در ارتقای نوآوری‌های خود و دستیابی به انحصار در همکاری بین‌المللیِ فناوری، بستگی دارد.

در این مقاله آمده است: برای دو رقیب ژئوپولیتیک سیستم دوقطبی جذاب‌تر از سیستم چندقطبی است، زیرا به‌نظر می‌رسد که در سیستم دوقطبی کنترل بیشتری وجود دارد و تهدیدات غیرقابل پیش‌بینی محدود می‌شوند، بنابراین هر بازیگر دارای منافع موازی در مبارزه برای نفوذ در سایر کشورها و اجبار در انتخاب یک طرف دارد. همزمان برخی کشورها از شرکت در رقابتی که ممکن است حاکمیت آنها نقض شود و هزینه‌های بیشتری بر آنها (بیش از منافع) تحمیل کند، خودداری خواهند کرد. در طول جنگ سرد وضعیت اخیر موجب شکل‌گیری جنبش غیرمتعهدها شد که اتفاقاً اکنون نیز وجود دارد.

ساندرز در پایان تأکید می‌کند: با توجه به این موضوعات، بعید است که رقابت بین آمریکا و چین به یک سیستم چندقطبی کامل منجر شود، حتی با وجود اختلافات فراوانی که با جنگ سرد بین شوروی و آمریکا دارد، در واقع نظم بین‌الملل به‌احتمال زیاد ویژگی‌های دو قطبی و چندقطبی را با هم ترکیب می‌کند.

انتهای پیام/+

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط