کارکشته‌ها

کارکشته‌ها

حسن روحانی پنجشنبه گذشته و در واکنش به مصوبه مجلس شورای اسلامی ذیل طرح اقدام راهبردی نمایندگان مجلس را با کنایه مخاطب قرار داد و گفت:عجله نکنیم، هول نشویم.اگردولت موفقیتی به دست آورد، آن را به شما تقدیم می‌کنیم، دست همه را می‌بوسیم.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم به نقل از فرهیختگان، حسن روحانی پنجشنبه گذشته و در واکنش به مصوبه مجلس شورای اسلامی ذیل طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها که درصورت اجرا شدن، تعهدات ایران در توافق هسته‌ای را به عقب برمی‌گرداند، نمایندگان مجلس را با کنایه مخاطب قرار داد و گفت: «عجله نکنیم، هول نشویم. اگردولت موفقیتی به دست آورد، آن را به شما تقدیم می‌کنیم، دست همه را می‌بوسیم، آنهایی که مردم و ملت را کمک می‌کنند.» سپس او تلویحا مجلس را نابلد خواند و با ادعای اینکه دولت در حوزه دیپلماسی توانمند است و بیش از 20 سال توانسته در این عرصه منافع ملی را تامین کند، گفت: «بگذارید با حوصله و تامل و با دقت و خردورزی کارها را پیش ببریم، آنهایی که تجربه بیست‌و‌چند ساله داشتند و در دیپلماسی موفق بودند، با دقت کارمان را انجام دهیم.» این اظهارنظر روحانی که طی دو روز گذشته دستمایه تحلیل‌ها و حتی طنزهای مختلفی در شبکه‌های اجتماعی و محافل رسانه‌ای شده، مقدمه‌ای است برای اینکه تاریخچه و سابقه حسن روحانی و تیمش در عرصه سیاست خارجی مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد تا مشخص شود چه موفقیت‌ها یا شکست‌هایی در اثر فعالیت آنها برای کشور پدید آمده است و آیا واقعا آنها در عرصه دیپلماسی توانمند و کاربلد هستند یا خیر؟ برجام و همچنین مذاکرات سال‌های ابتدایی دهه 1380 دو نمونه‌ای است که به‌وضوح پاسخگوی این سوال است.

از خزانه خالی تا بمب‌های آمریکا

معلوم نیست که چرا کسی ادعای توانمندی در انجام مذاکره و دیپلماسی را دارد که مجری برجام به‌عنوان یکی از ضعیف‌ترین توافق‌های تاریخ بوده و تجربه آن همچنان پیش‌روی همه مردم است و کسی هنوز آن را از یاد نبرده است. تمام قواعد عقلی، علمی و تجربی می‌گوید برای رسیدن به یک هدف بزرگ در مذاکره اولا ‌باید از موضع فعال وارد میز مذاکره شد و ثانیا تا جایی که امکان دارد برای رسیدن به هدف سرسختی نشان داد و از منافع ملی کوتاه نیامد. در برجام اما دقیقا مسیری عکس طی شد و تیم دیپلماتیک ما از موضع انفعال وارد مذاکره شد؛ یعنی از یک سو رئیس‌جمهور که ‌باید کشور را در نقطه قوت معرفی کند و نگذارد طرف خارجی به نقاط ضعف و احتیاجات ما پی ببرد در آستانه مذاکرات در صداوسیما می‌گفت خزانه کشور خالی است (که البته همچنان معلوم نیست آن حرف صحت داشت یا نه) و برای داشتن آب‌خوردن هم باید مذاکره کنیم و از سوی دیگر تیم مذاکره‌کننده که ‌باید خود را باصلابت نشان دهد از یک سو معتقد بود تمام سیستم دفاعی ما با یک بمب آمریکا منهدم می‌شود و از سوی دیگر با تئوری هر توافقی بهتر از عدم‌توافق است به مذاکره و رسیدن به توافق پرداخت که البته نتیجه آن هم کاملا مشخص است. حالا اما همین تیمی که حداقل‌ها و بدیهی‌ترین مسائل در مذاکره را رعایت نکرده است ادعای کاربلدی می‌کند و می‌گوید مجددا ما را آزاد بگذارید تا توافق کنیم.

دری‌اصفهانی هم بلد بود؟

وقتی برجام درحال نگارش بود، چالش بزرگی در کشور شکل گرفت و آن اینکه بخش عمده‌ای از مسئولان، کارشناسان و نمایندگان مجلس از دایره مشورت و همکاری کنار گذاشته شدند و کار صرفا در یک تیم کاری محدود و بسته جلو رفت. این درحالی بود که توافقی جامع مثل برجام نیاز به استفاده از حداکثر ظرفیت کارشناسی داخلی برای تحریر توافق داشت و در این خصوص البته چالشی مضاعف هم گریبانگیر کشور شد. بدین معنا که علاوه‌بر حذف کارشناسان و متخصصانی که می‌توانستند ولو با گرایش متفاوت سیاسی کمک‌حال تیم مذاکره‌کننده باشند، درون تیم مذاکره‌کننده کسانی قرار داشتند که بعدها معلوم شد بیشتر از منافع ملی دلسوز جیب‌شان بوده‌اند و با واسطه‌هایی همکاری با سرویس‌های خارجی را پیش گرفته‌اند. یکی از این افراد که نشان ویژه نیز از رئیس‌جمهور دریافت کرد، عبدالرسول دری‌اصفهانی، نماینده وقت بانک مرکزی در تیم مذاکراتی بود. او قرار بود برای حل مشکل بانکی کشور کمک کند؛ چندی بعد از پایان مذاکرات و با لورفتن برخی مسائل، در تابستان سال 95، دری‌اصفهانی به همکاری با طرف غربی متهم شد و با حضور در دادگاه به همین جرم محکوم و بازداشت شد. او در بهمن‌ماه سال 1394 در جریان تقدیر از تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای از حسن روحانی، نشان درجه سه خدمت دریافت کرده بود و این درحالی بود که اولین مشکلی که از ایران در جریان برجام حل نشد، همین ماجرای تحریم‌های بانکی و روابط مالی رسمی با کشورهای مختلف دنیا بود. البته این موضوع مسبوق‌به‌سابقه است و سیدحسین موسویان که در اولین تیم مذاکرات روحانی با‌ تروئیکای اروپایی در آغاز دهه 80 حضور داشت، یکی از این نمونه‌های دیگری است که وزارت اطلاعات در سال 89 در بیانیه‌ای وی را جاسوس خواند.

خروج آمریکا بدون پرداخت یک سنت هزینه

متن توافق هسته‌ای میان ایران و کشورهای عضو گروه 1+5 دارای مشکلات و ایرادات بسیار بزرگی بود، کما اینکه سست بودن چارچوب این توافق و عدم‌وجود تضمین اجرایی، سبب شد در اردیبهشت‌ماه 97 دولت ترامپ به‌صورت یک‌طرفه از برجام خارج شود و هیچ هزینه‌ای نیز نپردازد. مباحثه ظریف و فواد ایزدی عضو هیات‌علمی دانشگاه تهران در جلسه شورای روابط خارجی تنها 20 روز پس از انعقاد برجام موید همین سست بودن چارچوب‌های برجام است؛ ظریف در این جلسه و در پاسخ به سوال ایزدی درباره امکان خروج رئیس‌جمهور بعدی آمریکا از برجام می‌گوید: «ما یک توافق چندجانبه به اسم برجام داریم که توسط شورای امنیت تایید شده است. آمریکایی‌ها و کری هم در جلسه عمومی این حرف را زده‌اند که این یک قرارداد نیست؛... طبق قطعنامه غیرفصل هفتمی ملل متحد است، قطعنامه ماده 25 است؛ اما بحث ما همانی است که من گفتم؛ مبنای مقبولیتی بین‌المللی... . فرض بفرمایید 18 ماه دیگر [رئیس‌جمهور جدید بیاید] مطمئن هستم چاره‌ای ندارند، نه اینکه [از سر] علاقه باشد... . الان به قول تام کاتن رئیس‌جمهور بعدی آمریکا می‌خواهد تحریم را با یک امضا برگرداند؟ خب برگرداند، چه کسی در دنیا آن را اجرا می‌کند؟... واقعیتش این است که انتهای قضیه حقوق بین‌الملل اجرا می‌شود.» البته اسحاق جهانگیری نیز که پیش از خروج آمریکا در مهرماه 96 گفته بود، «منتقدان برجام می‌گفتند ترامپ بیاید، برجام را آتش خواهد زد، تحریم‌ها برخواهد گشت، پس کو؟!» در یک اعتراف تلخ در تیرماه 97 اقرار کرد که «ما غافلگیر شدیم و گمان نمی‌کردیم روزی آمریکا از توافق هسته‌ای خارج شود.» این حرف را البته در اسفندماه 97 محمود واعظی نیز تکرار کرد.

کاربلدها و فرآیند اسنپ‌بک

ماجرای مکانیسم ماشه یا همان اسنپ‌بک که دردسرهای زیادی برای کشور در ماه‌های گذشته ایجاد کرد از آن شاهکارهای بی‌نظیری است که مدعیان توانمندی در مذاکره و توافق، در برجام از خود به‌جا گذاشتند و موجب تعجب عالم و آدم را فراهم آوردند. مکانیسم ماشه مربوط به فرآیند حل دعاوی جانمایی شده در برجام است. موضوعی که دو وجه مشخص دارد؛ یکی درباره فرآیند رسیدگی به دادخواهی ایران که ناقص است و دوم فرآیند رسیدگی به اعتراض طرف مقابل که بسیار دقیق، کامل و فراتر از انتظار است. بند 36 برجام برای رسیدگی به اعتراض ایران است. طبق این بند به ایران اجازه داده شده بود درصورت نقض عهد طرف مقابل، بخشی از تعهدات خود را به‌صورت جزئی یا کلی لغو کند، طرحی که اساسا امکان رسیدن ایران به اهدافش را کمرنگ می‌کرد؛ چراکه بازگشت تعهدات ایران به حالت قبلی بسیار پرهزینه و زمان‌بر بود و البته قابل نقد و اعتراض ازسوی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، ولی هیچ مرجعی نبود که هزینه‌هایی برای نقض عهد طرف مقابل ایجاد کند. مساله عجیب‌تر اما مربوط به بند 37 است؛ جایی که این امکان را به طرف مقابل می‌داده که طی فرآیندی حدودا دوماهه و با اصرار بر ادعای خود ولو اینکه غیرمتقن باشد، کار را به شورای امنیت سازمان ملل بکشاند و در آنجا با یک فرآیند وارونه قطعنامه 2231 را ملغی کرده و 6 قطعنامه قبلی را احیا کند. در این بخش آمده بود که با اعلام وصول شکایت یکی از طرفین، با تشکیل جلسه‌ای درباره تداوم لغو تحریم‌ها و لغو قطعنامه‌های قبلی رای‌گیری خواهد شد که طبیعتا با عدم‌موافقت حتی یک عضو این قطعنامه هرگز به ثمر نمی‌نشست و کار تمام می‌شد.

گره ناگشوده مراودات بانکی و لغو تحریم‌ها

یکی از مهم‌ترین دلایلی که هرگز نگذاشت برجام موجب رفع تحریم‌های ایران به‌ویژه در عرصه مالی و بانکی شود، بندی بود که در ضمیمه دوم گنجانده شده بود؛ در بند 16 ضمیمه 2 برجام این‌گونه آمده است: «موسسات مالی غیرآمریکایی، غیرایرانی که با موسسات مالی ایرانی (شامل بانک مرکزی ایران) که در فهرست SDN قرار ندارند، معامله انجام دهند، به‌دلیل فعالیت آن موسسات مالی ایرانی در نقل‌وانتقالات یا روابط بانکی با افراد و اشخاص حقوقی که در فهرست SDN نام برده شده‌اند، در معرض تحریم‌ها نخواهند بود، مشروط به اینکه موسسه مالی غیرآمریکایی، غیرایرانی نقل‌وانتقالات مشخص مزبور با افراد و اشخاص حقوقی ایرانی نام برده ‌شده در فهرست SDN را انجام نداده باشد یا آنها را تسهیل نکرده باشد و به شکل دیگری در چنین روابط بانکی دخیل نبوده باشد.» بنابراین با یک واسطه کوچک مسیر تداوم تحریم‌ها را باز گذاشته و از لغو و اتمام آنها به‌طور اساسی جلوگیری کردند. کمااینکه پس از برجام نیز مشکل بانکی و مراوده مالی کشورمان اصلاح نشد تا جایی که به گفته برخی مسئولان وزارت امور خارجه ما حتی نمی‌توانیم حقوق کارمندان سفارت خود را در لندن بپردازیم. ازسوی دیگر سال 94 وقتی ظریف پیرامون توافق برجام به مجلس رفت، در پاسخ به لاریجانی مبنی‌بر تعلیق تحریم‌ها گفت: «در هیچ‌جای برجام تعلیق نیامده است و کلمه تعلیق در برجام وجود ندارد و هرکسی تعلیق را ترجمه کرده، اشتباه ترجمه کرده است؛ هیچ‌جای برجام تعلیق نیامده است.» این درحالی بود که در متن برنامه جامع اقدام مشترک، چهاربار از لفظ «تعلیق» (Suspend) استفاده شده است که همه آنها نیز مربوط به بخش تحریم‌های علیه ایران بود و ازسوی دیگر 11بار از لفظ «توقف موقت» (Cease) استفاده شده است.

رودست البرادعی

یکی از کلاه‌های گشادی که بر سر تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای در سال 82 می‌رود و حسن روحانی بعدا به تفصیل آن را در کتاب خود بیان می‌کند، وعده‌ای است که محمد البرادعی به وی می‌دهد، اما بعدا زیر قول خود می‌زند و توقف گازدهی به سانتریفیوژها را به تعطیلی قطعه‌سازی و... در صنعت هسته‌ای تعمیم می‌دهد. این شاهکار بزرگ حسن روحانی را به روایت خودش در صفحات 166، 186 و 215 بخوانید: «به البرادعی گفتم شما یک حقوقدان هستید، من هم یک حقوقدانم. آیا از لحاظ حقوقی تعلیق غنی‌سازی غیر از توقف موقت گازدهی است؟ آیا نظر شما غیر از این است؟ گفت نه، دقیقا تعلیق گازدهی کافی است... در مذاکرات تهران (سعدآباد) تعلیق را در حد مجوزی که از سران نظام داشتیم و در چارچوب توافق با البرادعی قبول کردیم و لذا در بیانیه نوشته شد: در «چارچوب تفسیر آژانس»، البته البرادعی بعدا تحت‌فشار اروپا تخلف کرد و آژانس هم با تفسیر جدیدی علاوه‌بر نطنز، قطعه‌سازی و مونتاژ را هم جزء موارد تعلیق اعلام کرد... خطاب به البرادعی اضافه کردم چرا تخلف کردید؟ ولی این تفسیر گروه فنی ما است... من به‌تندی به او پاسخ دادم که شما در تهران به من قول دادید که تعلیق، تنها تعلیق گازدهی است و ما هم طبق نظر شما عمل کردیم. البرادعی گفت: اولا من تنها نیستم، کارشناسانی هم در آژانس هستند که نظر آنها چنین است. ثانیا تعلیق شما برای اعتمادسازی است، بنابراین اگر سختگیری کنید به هدف خود لطمه زده‌اید. اصولا شما برای چه می‌خواهید قطعه بسازید وقتی غنی‌سازی تعلیق می‌شود؟ این فعالیت را هم کنار بگذارید و همه را مطمئن کنید! این به نفع شماست.»

تحریم‌شکنی یا تحریم‌سازی

حسن روحانی همچنان که در مذاکرات برجام نتوانست تحریم‌ها را از میان بردارد (برخلاف اینکه وعده آن را داده بود و اعلام هم کرد که ساختمان تحریم ترک برداشت) و بیشتر توافقی کرد که پایه بازگشت و وضع بیشترین تحریم‌های تاریخ بر ایران بود، در جریان مذاکرات ابتدایی دهه 80 و باوجود اینکه صنعت هسته‌ای ایران تعطیل شده بود نیز هرگز نتوانست تحریم‌های کشورهای اروپایی علیه ما را مرتفع سازد. در این‌باره رئیس‌جمهور در صفحه 376 این کتاب با اشاره به بدعهدی و پیمان‌شکنی اروپایی‌ها می‌نویسد: «در حوزه اقتصادی هم کار به این دلیل پیش نمی‌رفت که ما می‌گفتیم تحریم‌ها باید شکسته شود، اما آنها می‌گفتند اینها مراحلی دارد و در کوتاه‌مدت نمی‌توان به نتیجه رسید. ما دیدیم که گویی می‌خواهند بحث را چند سال ادامه دهند.‌» او البته توصیفی از یک بهانه بزرگ‌تر هم دارد؛ بهانه‌ای که می‌گوید اروپایی‌ها سدی را درمقابل ایران گذاشته بودند که اساسا امکان شکستن یا عبور از آن وجود نداشت و لذا هیچگاه ممکن نبود مذاکره به نتیجه برسد. روحانی در این‌باره می‌نویسد: «درضمن اروپایی‌ها می‌گفتند بر فرض که این تحریم‌ها را برداریم، شما باید مشکل‌تان را با آمریکا نیز حل کنید. برای اینکه در شرایط تحریم آمریکا، شرکت‌های ما با شما کار نمی‌کنند. پیشنهادهای اقتصادی آنها هم در حد دادن وام و خرید گاز از ایران یا ادامه مذاکرات درخصوص موافقتنامه تجارت و همکاری بود.» باوجود این اما کار به همین‌جا ختم نشد و اروپایی‌ها با هماهنگی آمریکا و ارسال پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت تحریم‌های جدیدی را نیز علیه ایران اعمال کردند.»

توجیه داخلی به‌جای تامین منافع ملی

یکی از نواقص و چالش‌هایی که هم در جریان برجام به‌خوبی شاهد آن بودیم و هم در ماجرای مذاکرات ایران با سه کشور اروپایی در ابتدای دهه 80، مربوط به نوع تعهدات و تضمین‌هایی است که طرفین در آن به ایران ارائه کرده‌اند. به‌واقع در هر دومورد ایران تعهدات دقیق، مشخص، بر روی زمین و با نتایج معلوم دارد و درعوض ازطرف مقابل تعهداتی کلی، صرفا روی کاغذ و با نتایج مبهم گرفته شده است که خب نتیجه آن در هر دو مورد مشخص بود. ماجرای تاسف‌بار اما این است که در هر دو مرتبه به‌جای حل مشکل و یافتن راهی جدید تیم ایرانی به توجیه ماجرا روی آورد و به‌جای گرفتن حق ایران از طرف خارجی سعی کرد فضای داخلی را مدیریت کند. در جریان مذاکرات سعدآباد این اعتراض به حسن روحانی می‌شود که چرا چنین تفاوتی در تعهدات طرفین وجود دارد؟ او به‌جای اینکه پاسخ دقیق بدهد، به توجیه این ایراد بزرگ روی می‌آورد و مطابق آنچه در صفحه 260 کتابش آورده، می‌گوید: «سه‌کشور اروپایی نمی‌توانند از طرف 35کشور به ما قول قطعی بدهند، می‌توانند بگویند ما تلاش می‌کنیم، غیر از این عبارت نمی‌توانند عبارت دیگری به‌کار ببرند.» اگر خاطرتان باشد همین توجیه در جریان مذاکرات برجام هم درباره تفاوت دولت و کنگره آمریکا بیان شد و به‌جای اینکه با مصوباتی در کنگره اساس تحریم متلاشی شود با توجیه اینکه نمی‌توان کنگره آمریکا را همراه کرد، صرفا به تعلیق و نه لغو تحریم‌های آمریکا بسنده شد و نهایتا آنهایی که با یک دستور اجرایی برطرف شده بودند، به‌سادگی با دستور اجرایی بعدی همگی بازگشتند.»

هم تعلیق هم ارسال پرونده به شورای امنیت

اساسا اصلی‌ترین هدفی که تیم مذاکره‌کننده ایرانی در سال‌های 82 و 83 برای ورود به مذاکرات اتمی با اروپایی‌ها مطرح کرد، جلوگیری از ارسال پرونده ایران از شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به شورای امنیت سازمان ملل بود؛ اتفاقی که برای آن ایران امتیازهای سنگین داد و تقریبا هیچ چیزی دریافت نکرد. پس از گذشت دو سال از تعلیق کامل صنعت هسته‌ای ایران یعنی از پاییز 82 تا پاییز 84 نهایتا ایران تصمیم گرفت در واکنش به بدعهدی اروپایی‌ها بخشی از تعلیق صنعت هسته‌ای را بشکند. در این زمان پلمب کارخانه یوسی‌اف اصفهان باز می‌شود، ولی همچنان باقی سایت‌ها ازجمله سایت نطنز که سایت اصلی فعالیت‌های هسته‌ای ایران بود بسته باقی می‌ماند، در این‌حال و باوجود درجریان بودن مذاکرات اروپایی‌ها ناگهان پرونده هسته‌ای ایران را به شورای امنیت سازمان ملل می‌فرستند. در این‌باره حسن روحانی در کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای» می‌نویسد: «اروپا در مذاکرات تهران تعهد کرده بود تا زمانی که فعالیت نطنز آغاز نشده است، از ارجاع پرونده هسته‌ای به شورای امنیت جلوگیری کند، ولی در بهمن 1384 در شرایطی پرونده هسته‌ای به شورای امنیت ارجاع شد که نطنز در تعلیق بود، بنابراین اروپا تعهد خود را نقض کرده بود... در دولت نهم هم تعلیق نطنز هشت‌ماه ادامه یافت و حتی اگر شورای حکام به‌دلیل راه‌اندازی UCF اصفهان، پرونده را به شورای امنیت ارجاع نمی‌داد، نطنز به آن زودی راه‌اندازی نمی‌شد و مسیر مذاکرات ادامه می‌یافت.»

چیزی شبیه کاپیتولاسیون

درمورد اینکه آیا بعد از پایان دوران مسئولیت حسن روحانی در جایگاه ریاست قوه مجریه در دولت‌های یازدهم و دوازدهم او رو به نوشتن خاطرات خود می‌آورد و آنقدر صادق هست که جزئیات آنچه در برجام رخ داده را برای ثبت در تاریخ مانند مذاکرات سعدآباد به رشته تحریر درآورد، چیزی نمی‌دانیم، اما او به صریح‌ترین وجه ممکن درمورد مذاکرات دهه 80 و نتایج آن توضیحات مهمی را در کتاب خود یادآور شده که یکی از مهم‌ترین بخش‌های آن درباره تفاوت امتیازهایی است که ما دادیم و آنچه اروپایی‌ها می‌خواستند به ایران بدهند. روحانی در کتاب امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای درباره بسته پیشنهادی اروپا به ایران می‌نویسد: «درمجموع پیشنهاد مذکور در زمینه تقاضاها از ایران بسیار طولانی اما درمورد پیشنهادهای ارائه‌شده به ایران به‌طور مضحکی کوتاه و نارسا می‌باشد. فقدان هرگونه تلاش برای ایجاد ظاهری متوازن، این پیشنهاد را به دستور استعماری کاپیتولاسیون شبیه می‌سازد. پیشنهاد یادشده توهینی به تمام ملت ایران است که سه کشور اروپایی باید به‌خاطر آن از ملت ایران پوزش بطلبند.» برخی البته معتقدند کاپیتولاسیون روی دیگر سکه «تقریبا هیچ» است که ولی‌الله سیف در فروردین سال 1395 درباره عایدی ایران از توافق هسته‌ای با 1+5 در گفت‌وگو با بلومبرگ بیان کرد. به‌واقع از این دو عبارت می‌توان فهمید که حسن روحانی و تیمش در جریان دو بار مذاکره هسته‌ای چه برای کشور به ارمغان آورده‌اند.

اخبار گروه سایر رسانه‌ها صرفا بازنشر اخبار سایت‌ها و خبرگزاری‌هاست و خبرگزاری تسنیم هیچ مسئولیتی در قبال آن ندارد.

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه رسانه‌‌ها

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon