نخستین یادداشت رحیم‌پور ازغدی از «سلسله پرسش و پاسخ‌های دانشگاهی»

نخستین یادداشت رحیم‌پور ازغدی از «سلسله پرسش و پاسخ‌های دانشگاهی»

نخستین یادداشت از سلسله پرسش و پاسخ‌های دانشگاهی رحیم‌پور ازغدی با فرارسیدن ماه آذر که یادآور مناسبت‌های متناسب با دانشگاه و دانشجوست، منتشر شد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، حسن رحیم‌پور ازغدی بمناسبت آذر ماه که از جهاتی، یک ماه دانشجویی و یادآور سالگردهایی چون "بسیج دانشجویی"، "روز دانشجو" ، تاسیس "شورای انقلاب فرهنگی" و "هفته وحدت حوزه و دانشگاه"  است، نخستین یادداشت از سلسله پرسش و پاسخ‌های دانشگاهی را منتشر کرد:

جدیدترین خبرها و تحلیل‌های ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)

جدیدترین خبرها و تحلیل‌های ایران و جهان را در کانال اینستاگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)

" 16 آذر " و پاسخ به پرسشهایی در مفهوم شناسی "جنبش دانشجویی" (1)

پرسش 1) مفهوم جنبش دانشجویی، آیا بیشتر، بار سیاسی دارد یا آکادمیک؟

پاسخ ) جریان‌شناسی تشکل‌های دانشگاهی و کارکرد سیاسی آنها در متون جامعه‌شناسی سیاسی و مطالعات جنبش‌های اجتماعی صدسال گذشته، موضوع بحث و نظریه پردازی چپ‌ و راست‌ جهانی بوده، حتی در این حد که آیا چیزی به نام "جنبش دانشجویی"، اصلا معنادار هست یا نیست؟ بخشی از تحلیل‌ها این بوده که اولا دانشجوی جنبشی عمدتاً حلقه‌ی رابط میان راس و قاعده در جنبش‌های اجتماعی و یا نقطه وصل رهبران با توده‌های ناراضی بوده و بهمین دلیل، نقطه‌ی حساسی است که اگر نمی‌بود آن دو نمی‌توانستند بدرستی به یکدیگر جوش بخورند.

خصلت دوم آن که این حلقه‌، کاملا عمل‌گرا است. دانشجو، جوان است و جوان، موجودی دو بعدی است، سکه‌ای قیمتی که دو رو دارد. از سویی وابستگی و بنابراین محافظه‌کاری و شهوت توجیه‌گری در او کمتر است اما از سوی دوم، تحریک‌پذیری، فقر تجربه و جوهر کم‌حوصله و عشق او به شتاب و احیانا عدم اشرافش به همه ابعاد یک معضل اجتماعی، اورا احیانا در معرض خطا و ابتدا افراط و سپس تفریط قرار می‌دهد. جوان، عمل‌گرا و یک کنش‌گر فعال و در عین حال، بلحاظ تئوریک، گاه منفعل است گرچه کنجکاوی،گشودگی و پذیرندگی جوانانه، بنوبه خود یک ظرفیت مثبت تئوریک در او ایجاد می‌کند بخصوص که نوعا جرات طرح پرسش‌های رادیکال و ریشه‌ای و مهمتر از آن، صداقت هزینه دادن و جرئت پیگیری دارد و بطورخاص در مورد تیپ دانشجو، باید بلوغ ذهنی و اطلاعات عمومی او بویژه با امکانات سایبری امروز را بر آن افزود و از این جهت، دیرتر از بقیه اقشار، بازی می‌خورد. پس باید هر دو لبه توقعات خود را صیقل داد چون ظرفیت‌های دانشجویی کاملا دو بعدی است و بنابراین در مطالعات جنبش‌ها، توأمان فرصت و تهدید، تلقی شده است.

سومین خصلتی که مورد توجه قرارگرفته این بوده که جنبش دانشجویی را اساسا تمام کننده‌ی خوبی برای هیچ مسئله‌ای نمی‌دانند، نه تمام‌کننده و نه معمولاً حتی آغازگر بلکه در این تحلیل، این نهاد عمدتاً نقش کاتالیزور دارد تا یک ایده‌ را به جنبش و مطالبه تبدیل کند. این ظرفیت در آن‌هست که تشدیدکننده باشد اما نه آغازگر و نه پایان‌بخش، مگر در موارد بسیار خاص.

و به یک معنا این تحلیل، جنبش دانشجویی را همواره، " گروه فشار" به معنای مثبت آن می‌داند . اینها نمونه‌ای از تحلیل‌های آکادمیک در مورد جنبش سیاسی دانشجویی  است.

پرسش 2) جنبش سیاسی دانشجویی تاریخ ایران، چقدر با اشل جنبش‌های دانشجویی امروز مثلا در اروپا یا شرق آسیا قابل قیاس است؟

ج) اولا راجع به تفاوت‌های ایران پیش از انقلاب و پس از انقلاب عرض خواهم کرد اما ابتدا در خصوص صحت و سقم  میزان  آزادی‌های سیاسی و استقلال آکادمیک در دانشگاه‌های غرب سرمایه‌داری که یکی از مشهورات و مجعولات این روزگار است نکته‌ای عرض کنم. اصلا جنبش دانشجویی قانونی به ویژه از نوع اپوزیسیون سیاسی حاکمیت‌ها در اکثر کشورهای جهان در غرب و شرق عالم وجود ندارد یعنی عمدتاً سرکوب یا بی‌خاصیت شده‌ یا اصلا متولد و دست‌کم بالغ نشده است.  درگذشته معمولا سه چهار کشور غربی، بمثابه الگو برای جریان‌های دانشجویی در ایران تبلیغ می‌شدند که همان‌ها هم دیگر وجود ندارند. مثلا فرانسه که معمولاً یک جامعه تحول‌خواه و انقلاب‌خیز در اروپا بوده و روشنفکران دانشگاهی و تجربه جنبش دانشجویی فعال در دهه‌های 70 و 60 میلادی علیه سرمایه‌داری و امپریالیسم و نژادپرستی داشت با خشونت  پلیسی، مهار و سرکوب شد.

ریختند و دانشگاه‌ها را کوبیدند و کشتند و جنبش دانشجویی و کارگری را تعطیل کردند. اعتراض به حکومت و سیستم سرمایه‌داری لیبرال البته مجددا در قالب جلیقه زردها راه افتاده ولی گذشته از اینکه اجازه حضور آن در صحن دانشگاه را نمی‌دهند همان راهم بیش از یک سال است که دارند در خیابان‌ها سرکوب می‌کنند و هزاران نفر را بازداشت و زخمی و کور کردند اما می‌بینید که حتی در غوغای کرونا در اروپا هنوز هر هفته به خیابان‌ها می‌آیند.

انگلستان که اساساً هرگز اجازه‌ی ظهور و تولد هیچ جنبش دانشجویی سیاسی را نداده و یا در نطفه خفه کرده‌ یعنی فضای دانشگاه‌های بریتانیا سیاسی بمعنای دانشجویی نیست و از قبل، "سیاست‌زدایی شده" بود. در آمریکا جنبش دانشجویی فعالی پیش از انقلاب ما وجود داشت. دانشجویان چپ در دفاع از حقوق نژادهای تحقیر شده و از جمله سیاه‌پوست‌ها و نیز علیه جنگ ویتنام و...، معترضان پیگیر و جدی بودند و کشته می‌دادند. در فرانسه هم کشته دادند. آلمان هم موجی قوی علیه سرمایه‌داری و جنگ اتفاق افتاد و کشته داد ولی دیگر تمام شد. الان نه در آمریکا، نه آلمان و فرانسه و نه در انگلیس، امکان قانونی برای چیزی بنام تشکل‌های سیاسی دانشجویی در صحن دانشگاه و اعتراضات سیاسی و تریبون آزاد اپوزیسیونی در مسائل سیاسی نمی‌بینید. دیگر وجود ندارد و اجازه نمی‌دهند.

بنابراین تا اطلاع ثانوی، جنبش دانشجویی در عمده کشورهای دمکراتیک و غیردمکراتیک و چپ و راست و شرق و غرب، تقریبا سرکوب یا مهار شده است. در شرق هم اوضاع همین‌ است. دانشگاه‌های روسیه، چین، هند، ژاپن، در هیچ‌یک چنین فضایی نمی‌بینید. من دانشگاه‌های بلوک چپ سابق و راست سرمایه‌داری را رفته‌ام و جلساتی داشته‌ام و از نزدیک دیده‌ام غالباً حتی شم سیاسی و حساسیت اجتماعی هم ندارند.

گاه در مواردی خاص و محدود، دیده یا شنیده‌ام که جریان‌هایی درون دانشگاه به مثابه زائده دانشجوئی احزاب سیاسی حاکم، آن‌هم در حدود کنترل شده و فاقد انگیزه‌های خودجوش و شریف اجتماعی مثلا در قالب جشن‌های صنفی، احیاناً  حضورکی غیررسمی دارند اما مثلا امکان میتینگ سیاسی بخصوص علیه ساختارهای حاکمیتی مطلقا ندیده‌ام.

در نظام انضباطی هیچ دانشگاهی دربلوک سرمایه‌داری لیبرال، هیچ تشکل دانشگاهی سیاسی از موضع اپوزسیون سیستم، اجازه فعالیت و حتی موجودیت ندارد، اما تقریبا در همه دانشگاه‌های مشهور آمریکا و اروپا، خط قرمزهای سیاسی و حاکمیتی از قبیل صهیونیزم و سایر مقدسات سرمایه‌داری وجود دارد که فعالیت سیاسی به نفع آنها، ممکن و علیه آنها ممنوع است و عواقب سختی از اخراج تا بازداشت دارد. پس هرکس بی‌خبر است، باخبر باشد و هرکس منکر است، با مسئولیت خودش آزمایش کند و خبرش را به بقیه بدهد.

البته حساب اردوکشی‌های دانشجویی  توسط بلوک‌های قدرت علیه یکدیگر در سرزمین یکدیگر  به ویژه در دوران جنگ سرد جداست. غرب علیه شرق و شرق علیه غرب در دو قطبی جهانی و جنگ سرد نیمه دوم قرن بیست ، از جنبش‌های دانشجویی و صنفی و کارگری علیه یکدیگر استفاده می‌کردند اما اجازه فعالیت به جریانات دانشجویی در  دانشگاه‌های خودشان نمی‌دادند.

شوروی و کمونیست‌ها از فطرت برابری‌طلبی و استثمارستیزی دانشجویان در دانشگاه‌های جهان و از جمله غرب علیه رقیب و ضد بلوک غرب، حداکثر استفاده را بردند و شورش‌های دانشجویی ضدسرمایه‌داری و ضدآمریکایی بسیاری را سازمان دادند یا دست‌کم، حمایت کردند. متقابلاً در سال‌های منجر به فروپاشی بلوک سوسیالیست شرق، رسانه‌های سرمایه‌داری با شعار آزادی و حقوق بشر، مقابله به مثل کرده و جریان‌های دانشجویی ضد کمونیستی در بلوک شرق اروپا را سازماندهی و پشتیبانی می‌کردند. پس ابتدا خواستم اطراف این سوء تفاهم در خصوص آزادی‌های به اصطلاح آکادمیک در دنیای لیبرال را کمی بتراشیم تا درست دیده شود و مقایسه‌های غیر منطقی صورت نگیرد تا بعد به نقاط قوت و ضعف دانشگاه‌های خودمان بپردازیم...

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار سیاسی
اخبار روز سیاسی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon