روایت اهالی فرهنگ و هنر از دیدار غیررسمی با امام خامنه ای_۱۱|ماجرای شوخی رهبر انقلاب با صالح‌علاء/ از تلویزیون دلخورم +فیلم

روایت اهالی فرهنگ و هنر از دیدار غیررسمی با امام خامنه ای_11|ماجرای شوخی رهبر انقلاب با صالح‌علاء/ از تلویزیون دلخورم +فیلم

مجری و برنامه‌ساز پیشکسوت رادیو و تلویزیون از دیدار با رهبر انقلاب می‌گوید که ما را پیش استاد نمونه بردند. هنرمندی که با دلخوری مدتی در تلویزیون غیبت دارد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، او نام آشنایی در فضای فرهنگ و هنر است، کارش را با قصه‌نویسی در رادیو و تئاتر صحنه آغاز کرد و با تولید، طراحی و کارگردانی آثار ترکیبی-نمایشی ادامه داد. غیر از این او برنامه‌های تلویزیونی، نقد خنده، دو قدم مانده به صبح و 2 سال پیش چشم شب روشن را اجرا کرده است.

او از برنامه‌سازان و ‌مجریانی است که نسبت به سلامت زبان و ادبیات فارسی تلویزیون اصرار دارد، از جمله پیشنهاد کرده بود، یک شبکه مستقل با موضوع زبان و ادبیات فارسی در تلویزیون راه‌اندازی شود، همچنین او از برخی تولیدات تلویزیون گلایه داشت.

عقیده دارد برنامه‌سازی نیاز به پژوهش‌های دانشی-زیبایی شناختی و کارشناسانه دارد، با عجله کردن نمی‌توان مشکلات برنامه‌ریزی را جبران کرد، هرچند بیشتر عمرما به عجله کردن گذشته است، نتیجه هم سیب کال بی‌مزه‌ای است که مطبوع ذائقه مخاطب نیست.

مدتی است او را کمتر در رادیو و تلویزیون می‌بینیم. کوتاه سخن، او فقط می‌گوید از تلویزیون دلخور است، البته امیدواریم در روزهای آینده منتظر صدای دل انگیزش در رادیو تهران باشیم.

این روزها فیلمی در فضای‌مجازی پخش شده که رهبر انقلاب می‌پرسند شما سال‌ها پیش به من کتابی دادید و محمد صالح‌علا در پاسخ می‌گوید چند کتاب هم برای شما آوردم. در ادامه این هنرمند قدیمی رادیو و تلویزیون پوزش می‌طلبد که کمردرد دارد و با لحنِ جالبی، معظم‌له می‌فرمایند: «پوزش نمی‌خواهد من هم کمرم درد می‌کند.»

ویدئو را اینجا ببینید:

تلویزیون , صدا و سیما , فرهنگ و هنر ,

تلویزیون , صدا و سیما , فرهنگ و هنر ,

احتمالاً در هفته‌های آتی به رادیو برگردم

مشروح این گپ وگفت را در ادامه بخوانید:

* آقای صالح‌علا در تلویزیون کمتر دیده می‌شوید، همینطور این روزها صدای شما را از رادیو نمی‌شنویم، دلیل آن کرونا است، یا دلایل دیگری دارد؟

بیشتر در خانه‌ام، مطالعات عقب‌افتاده بسیاری دارم، ایضاً کارهای نیمه‌کاره و رها شده، همان‌طور که شما گفتید، ماه‌ها است رادیو نرفته‌ام، شاید از سال گذشته، احتمالاً در هفته‌های آتی به برنامه آب و تاب رادیو تهران برگردم.

تلویزیون فراموش‌کار است/ رابطه‌ یک‌سویه‌ای دارم

* یعنی تلویزیون برنامه نخواهید داشت؟

خیر.بنا ندارم بروم، رابطه ما یک‌سویه است، ضمناً مایل نیستم، در این باره سخن بگویم که همه عمرم در تلویزیون گذشته است، آنجا خانه من است، یکان‌یکان همکارانم اعضای خانواده من‌اند.

عمرم با این خانواده گذشته، در فیلم چشمه یک تک‌گویی زیباست، که می‌گوید "عشق مقدس است، خانواده مقدس‌تر" از آغاز به ما آموخته‌اند، اخلاق از اصول است، موضوعی انضمامی نیست، اخلاق از اصول کار فرهنگی است. 

البته تلویزیون گاهی فراموش‌کار است ، ما هم عادت کرده‌ایم، هر کوزه‌ای را که می‌سازیم، یک دست کج به گردن داشته باشد.

مشغولِ نوشتن رمانی خیالی به نام "مرد اخمو"

* این روزها مشغول چه کاری هستید؟

یک خرده ترانه می‌نویسم، تازه‌ترین ترانه‌ای که نوشته‌ام "پرتقال‌های خونی" است، یک رمان تاریخی ذهنی می‌نویسم، با عنوان "نای نای" برای انتشارات نیماژ، مجموعه داستان کوتاه با عنوان "لایف ایز شورت" را آماده چاپ دارم، لایف ایزشورت یا زندگی کوتاه است عنوان یک داستان طنز است، الان هم داستان "خنده‌های مرد اخمو" را می‌نویسم.

مرد اخمو داستان مردی است که در این تنهایی دنباله‌دار و ویروسی، می‌خواهد برای خود زندگی خیالی را بنا کند تا به همه آنچه که در عالم واقع نرسیده است در عالم خیال برسد، از جمله آرزو دارد  یک نوه خیالی داشته باشد تا هم به آرزویش برسد و هم تنهایی‌هایش در این دوران  را ترمیم کند، او همیشه آرزو داشته نوه‌اش دخترباشد، اسمش را بی‌بی بگذارد.

بالأخره او در عالم خیال صاحب نوه می‌شود، اما از آنجا که گاهی ما حتی در خیال هم به همه آرزوی‌مان نمی‌رسیم، او در عالم خیال صاحب نوه می‌شود، اما نوه او برخلاف آرزویش، پسر است، پسری باهوش، پُر از پرسش‌هایی درباره این دوران که پدربزرگ، قادر به پاسخگویی به پرسش‌هایش نیست. 

تلویزیون , صدا و سیما , فرهنگ و هنر ,

گفت‌وگو با رهبری درباره رمانی عجیب

* این روزها با پخش مستند غیررسمی بحث دیدار رهبر انقلاب با اهالی فرهنگ و هنر مطرح است، شما از این دیدار بفرمایید.

در این مجلس بیشتر حاضران و همکاران رادیو درباره مسائل حرفه‌ای و مشکلات اجتماعی موضوعاتی را باز کردند و در همین مسیر به خانم نویسنده‌ای فرصت داده شد تا بخشی از کتاب تازه منتشرشده‌شان را بخوانند، به یاد دارم خود ایشان درباره رمان "سو ربز" نوشته ماریو بارگاس یوسا صحبت کردند. همچنان که می‌دانید سور بز رمان عجیبی است، البته از یکی دو نویسنده دیگر هم نام برده شد.

یادشان بود برایشان کتاب بردم...

از من هم پرسیدند، تو سال‌ها پیش به من کتابی دادی، خاطرشان بود که خیلی سال پیش در اراک کتابی را که ترجمه کرده بودم به ایشان دادم. چند کتاب دیگر هم برده بودم، با توجه به اینکه دمِ در کتاب‌ها را از من گرفتند که بعداً برایم بیاورند داخل، اما وقتی کتاب‌ها را آوردند، دیدم، کتاب‌ها دو برابر شده، از هر عنوان کتاب یکی دو جلد دیگر هم اضافه شده بود.

بر همه مسائل اشراف داشتند

* چه نکات و مطالبه‌هایی رد ‌و بدل شد؟

بیشتر درباره مسائل ادبی و رادیو و تلویزیون و مشکلات فرهنگی گفت‌وگو شد که البته خود ایشان به همه مسائلی که حاضرین و همکاران طرح می‌کردند، اشراف داشتند که با اغلب نظریات مطرح شده، هم موافق بودند.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران