آبادان یازده۶۰، روایتی اختصاصی از کارکرد رادیو در جنگ

آبادان یازده60، روایتی اختصاصی از کارکرد رادیو در جنگ

در جنگ‌های معاصر و همچنین هشت سال دفاع مقدس، رادیو به عنوان رسانه‌ای گرم و اثرگذار با قدرت اقناعی بالا، در علملیات‌های روانی نقش مهمی در تهییج، تبلیغ و اقناع مخاطبان داشته است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، آبادان یازده60، ساخته مهرداد خوشبخت است که برای نخستین بار در سی و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد، در سه رشته نامزد دریافت سیمرغ بلورین شد و در این میان توانست سیمرغ بلورین جایزه ویژه قاسم سلیمانی را دریافت کند.

این فیلم، به کارگردانی مهرداد خوشبخت، تهیه‌کنندگی حسن کلامی، نویسندگی مهرداد خوشبخت و حسین تراب نژاد، آهنگ‌سازی بهزاد عبدی و با بازی علیرضا کمالی(بهمن)، حسن معجونی(ادیک)، نادر سلیمانی(اسماعیل)، حمیدرضا محمدی(نبی)، ویدا جوان(نرگس)، شبنم گودرزی(مریم)، یاسین مسعودی(عَبِد)، حسین پوریده(بشیر) و... می باشد که بر اساس روایت های شفاهی و  کتاب فرکانس 1160و با حمایت سازمان اوج تولید شده است.

40 روز ازشروع جنگ تحمیلی می گذشت، دشمن بعثیخرمشهر را اشغال کرد، شهر مقاوم آبادانرا به محاصره خود در آورد و قصد تصرف شهر را داشت که حماسه مردمی منطقه ذوالفقاری آبادان رقم خورد. مردم با کمترین تجهیزات ممکن مقاومت کردند و وجبی از خاک آبادان اشغال نشد. این اولین پیروزی برای ایران و اولین شکست دشمن در عملیات کوی ذوالفقاری در جبهه آبادان بود. عملیات ذوالفقاری آغازی بود در روحیه بخشی و خودباوری نیروهای رزمنده و مقدمه ای بود برای شکست حصر آبادان در عملیات ثامن الائمه(ع) و پیروزی های بعدی در عملیات فتح المبین و عملیات غرورآفرین بیت المقدس و باز پس گیری خرمشهر.

موسیقی , سینما , رادیو ,

در این پیروزی و مقاومت جانانه مردم آبادان همه نیروها نقش داشتند. از جمله یکی از مهمترین این نیروها کارکنان ایثارگر و فداکار رادیو نفت ملی آبادان بودند که برای روشن نگه داشتن رادیو از فرکانس1160 در گمنامی حماسه آفریدند، جانفشانی کردند و این صدای رادیو نفت ملی آبادان بود که همچون خونی تازه به رگ‌های مردم غیور آبادان روحیه‌ی مقاومت، امید و ایستادگی را تزریق کرد و آبادان، آبادان ماند.

در هر دوره ای از تاریخ بنا به اقتضائات موجود، یک رسانه ی  غالب نقش مهمی در جنگ ها و بحران ها داشته است از دود و آتش بگیر تا کبوترهای نامه بر و اعلامیه هایی که از طریق هواپیماها بر فراز شهرها توزیع می شدند. اما در طول جنگ های معاصر و همچنین هشت سال دفاع مقدس، رادیو به عنوان یک رسانه گرم و اثرگذار با قدرت اقناعی بالا، در علملیات های روانی نقش مهمی در تهییج، تبلیغ و اقناع مخاطبان داشته است.

از یک سو، پیام های رادیویی که از طریق حس شنوایی دریافت می شود، بدون دخالت هیچ تصویری شنوندگان را با خود درگیر می کند، بر ذهن، دل و نگرش آنان اثر بالایی می گذارد و آنها را آماده شنیدن پیام بعدی و انجام اقدام به موقع می نماید. از سویی دیگر رد و بدل کردن پیام های رمزگذاری شده به نیروها در قالب برنامه های رادیویی، شکستن روحیه طرف مقابل از طریق بمباران تبلیغی، تهیجی و پروپاگاندا، به رادیو در نقش یک نیروی پارتیزانی برای نیروهای درگیر در جنگ جایگاه فوق العاده ای بخشیده است.

 نقش رادیو در روحیه دادن و اطلاع رسانی به مردم و سربازان در طول جنگ جهانی دوم برای کشورهایی همچون آلمان، روسیه و انگلستان غیرقابل انکار است و اگر رسانه رادیو در طول جنگ جهانی دوم نبود، بسیاری از پیروزها و شکست های متفقین و متحدین شکل نمی گرفت.

 در حقیقت، در طول جنگ های معاصر از رادیو به عنوان یک ابزار عملیات روانی و وسیله جنگیِ تبلیغی بهره گرفته شده است. حتی در جنگ های میان اعراب و اسرائیل به خصوص در جنگ 1967 رادیو اسرائیل نقش مهمی در تضعیف روحیه و شکست اعراب داشته است.

در طول هشت سال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، زمانی که همه مردم کشور امکان دسترسی به گیرنده های تلویزیونی را نداشتند و پخش برنامه های تلویزیونی در زمان های محدودی صورت می گرفت، این رادیو بود که به عنوان رسانه غالب، در دسترس و فراگیر دهه60 در تحریک، تهییج و هدایت افکارعمومی، آموزش، روحیه دادن و بسیج مردمی در سراسر کشور نقش بسزایی ایفا کرد.

موسیقی , سینما , رادیو ,

فیلم آبادان یازده60، نقش کلیدی کارکنان رادیو نفت ملی آبادان را در انتشار پیام های رادیویی و اهمیت مدیریت رسانه در جنگ آن هم در 40 روز آغازین تهاجم دشمن متخاصم به میهن را روایت می کند و واقعه کوی ذوالفقاری در نهم آبان سال 59 را به تصویر می کشد.

فیلم با اعلام ناتمام خبری درباره خطر سقوط آبادان در اتاق رژی شروع می شود و با یک فلش بک به چهل روز قبل می رود و درگیری بهمن(علیرضا کمالی) مدیر رادیو و نیروهای سپاه جهت تخلیه ساختمان رادیو آبادان را به تصویر می کشد و این شروعی است برای جنگ بر سر حفظ فرکانس و انتشار صدای رادیو نفت ملی آبادان.

بهمن مدیر رادیو معتقد است رادیو باید روشن بماند تا آبادان سقوط نکند و حتی حضور بعثی ها و خطر سقوط شهر نباید مانع از مسئولیت اجتماعی رادیو باشد. او به عنوان مدیر رادیو وظایف خود را در بحران جنگ و محاصره آبادان به خوبی ایفا می کند. کنداکتور روزانه را می بندد، مشکل برق را با گرفتن موتور برق و تأمین بنزین حل می کند. یکبار دیگر تیم تولید برنامه های رادیویی را جمع می کند. از ادیک ارمنی که یک تکنسین فنی است و همسر و ژاکلین تنها دخترش که برای تحصیل به خارج رفته اند گرفته، تا بشیر که یک گوینده خبر به زبان عربی است و مریم دختری که خانواده اش برای دیدار اقوام به بصره رفته اند و با شروع جنگ در عراق گیر افتاده اند و تنها برادرش با غلامرضا رهبر در خرمشهر به شهادت رسیده است و حال این مریم تنهاست که می خواهد میدان نبرد را خالی نکند، گاهی خبرنویس است، گاهی پرستار و زمانی نیروی پشتیبان گروه. علیرغم مخالفت های اولیه، باردیگر این صدای رادیو نفت ملی آبادان است که با همت بهمن و تیمش جان تازه ای به آبادانی ها می دهد، آنجا که هر روز در پایان هر بخش خبری می گوید«اینجا آبادان است و آبادان می ماند».  

اما با سقوط خرمشهر، آژیر قرمز برای آبادان به صدا در می آید و در میان همه ی تیرها و ترکش ها، نرگس نامزد بهمن از تهران به آبادان می آید تا او را متقاعد کند که به تهران برود، اما رادیو باید روشن باشد و نرگس باید منتظر بماند. رادیو در نقش تنها منبع خبری موثقِ در دسترس مردم که گوش همه آبادانی ها به پیام های آن است به میدان جنگ می آید. دستور می رسد همه مردم و حتی رزمندگان رادیوهای خود را روشن نگه دارند تا به موقع از اطلاعیه ها، اخبار و اطلاعات وضعیت شهر مطلع شده و وارد عمل گردند و این آغاز نبرد سخت حفظ فرکانس برای تیم رادیو و شروع ماجرایی تازه در جبهه آبادان است ... .

در ابتدا فیلم از نظر فنی و ساختاری، از عنوان(آبادان یازده60،) قابل قبولی برخوردار است و عنوان فیلم، اقتباسی است از فرکانس دریافت موج رادیو نفت ملی آبادان. از این منظر بین محتوای اصلی و عنوان فیلم ‌هماهنگی وجود دارد.

مهردادخوشبخت، در این فیلم به خوبی از عناصر بصری و فضاسازی بهره گرفته است. در تصویربرداری‌، لانگ شات های زیبا، در کنار کلوزآپ های به موقع و تکنیک دوربین روی شانه(اور شولدر)و ریتم تند...، در برخی صحنه ها مخاطب را مجذوب فضای فیلم می‌کند. به‌خصوص حسن سلیقه کارگردان در انتخاب تصاویر آرشیوی و واقعی آبادان در آن دوران و پخش صداهای موجود بر اثرگذاری فیلم افزوده است.

قاب بندی و تغییر قاب در تصاویر آرشیوی، نورپردازی و همچنین تدوین مناسب، طراحی لباس و صحنه آن‌هم متناسب باحال و هوای دهه 60 است و بر جذابیت‌های بصری آن افزوده است. ازنظر موسیقی، فیلم تا حدی از موسیقی قابل قبولی برخوردار است و موسیقی با تصویر هماهنگ است، به خصوص پخش تنها صدای باقی مانده از آن دوران در سکانس پایانی فیلم یکی از نقاط قوت آن به شمار می رود و صدای ساز ادیک در خبر سقوط خرمشهر فضای احساسی خاصی به فیلم می دهد.

 خوشبخت، در آبادان یازده60، تا حد قابل قبولی توانسته است، حال و هوای خبرنگاری جنگ را به نمایش بگذارد. شوخی‌ها، دیالوگ­ها، کشمکش های درونی افراد برای ماندن در رادیو یا رفتن به خط مقدم، درگیری با اعضای خانواده و مقاومت برای ماندن در آبادان، تلاش برای انتخاب تیتر مناسب در برنامه ها، حذف کلمات ناامید کننده از متن ها، و مصاحبه با حاضران در صحنه های جنگ، بازگو کردن شرایط و وضعیت سقوط خرمشهر از زبان خبرنگاران حاضر در صحنه و نمایش آشفتگی روحی و روانی آنها به خوبی دنیای خبرنگاران جنگ را به تصویر کشیده است.

موسیقی , سینما , رادیو ,

در آبادان یازده60، عناصر بصری و فضاسازی‌های مناسب، بار برخی ضعف‌های محتوایی را به دوش می‌کشد و به روایت داستان کمک می‌کند. برای مثال، در سکانس اول فیلم وقتی نبی می خواهد خبر خطر سقوط آبادان را از رادیو اعلام کند تکنیک گلوزآپ، قاب بندی مناسب و بازی صورت حمیدرضا محمدی در حالی که اشک می ریزد و چانه اش می لرزد یک صحنه واقعی اثرگذار را برای تماشاگر خلق کرده است.

یا صحنه شهادت بشیر زمانی که در حال خواندن خبر به زبان عربی در اتاق رژی است، ناگهان اتاق خراب می شود و ترکشی گردن او را می درد، بهمن صحنه را مدیریت می کند و عبد جایگزین می شود تا ادامه خبر را بخواند، نرگس جیغ می کشد و فرار می کند، ادیک مبهوت می ماند و این مخاطب است که پا به پای گروه تحریریه رادیو برای  بشیر اشک می ریزد و گریه می کند.

 و زمانی که همه برای حفظ رادیو تلاش می کنند، شیشه ها را چسب می زنند و گونی های خاک را پشت پنجره ها می گذارند و فرمانده عملیات برای بیان اطلاعات و اخبار عملیات ها از مدیر رادیو درخواست همکاری می کند و موج همه رادیوهای آبادان بر روی فرکانس1160 تنظیم می شود. گویی این رادیوست که یک تنه به جنگ می رود تا روحیه بدهد، آرامش ببخشد و جانها را حفظ کند.

فیلم از نظر بازی چندان موفق نیست و کارگردان نتوانسته است از بازیگران به خوبی بازی بگیرد. در کنار آن، ضعف در شخصیت‌پردازی از دیگر نقاط ضعف فیلم به حساب می آید. به جز تکامل شخصیتی نرگس نامزد بهمن که ابتدا به عنوان مهمان ناخوانده وارد فیلم می شود، در ادامه تبدیل به نیرویی فعال و کارگشا می گردد و در پایان به شهادت می رسد، بقیه شخصیت ها بدون هیچ سیر تحولی یا تکاملی در قصه حضور دارند. فیلم قهرمان ندارد اما قهرمان بازی دارد و هر کس در صحنه ای در نقش یک قهرمان جلوه می کند. شخصیت نبی، جوان حزب اللهی که یکسره با ادیک و مریم سر ناسازگاری دارد و به تصمیمات بهمن اعتراض می کند و یا قهرمان تأمین بنزین در یکی از سکانس های فیلم می شود. ادیک که نمادی از یک متخصص و اقلیت های حماسه ساز و وطن دوست در دفاع مقدس است. مریم دختر نکته بینی که خبرها را خوب ویرایش می کند و متن های حماسی می نویسد، تا حدی پرستار خوبی است و خالق دخترانه های ایستادگی و مقاومت و نرگس شخصیتی که نماد حال و هوای اضطراب های زنان متأهل جنگ است.

یکی از نقاط قوت فیلم انتخاب سوژه جدید و بکر از دوران جنگ ایران و عراق است. بر این اساس، کارگردان به‌خوبی کلیشه‌های فیلم‌های دفاع مقدس را می‌شکند و لایه‌های جامعه‌شناختی‌ای از نقش‌های خبرنگاران، اصحاب رسانه، و به خصوص رادیو در دوران بحران جنگ را به تصویر می‌کشد و همزمان سه لایه از زندگی حرفه ای، زندگی اجتماعی و زندگی خصوصی و فردی تیم های رسانه ای در جنگ را به دور از شعارهای کلیشه ای و گل درشت به نمایش می‌گذارد. از رابطه پسری و پدری بشیر گرفته تا عاشقانه های بهمن و نرگس، شکیبایی ها و استقامت مریم، غرولندها و خامی های نبی و پختگی های حرفه ای ادیک و لوده بازی های اِسی.

در آبادان یازده60، محور اصلی محتوای فیلم، تبیین نقش رسانه و اصحاب رسانه به خصوص رادیو به عنوان ارزان ترین و در دسترس ترین رسانه موجود در آبادان است.

بر این اساس، محتوای اصلی فیلم، بیان ایثار و فداکاری، مشکلات و خطرات در کمین کارکنان رادیو نفت ملی آبادان است و نویسندگان تلاش کرده اند کارکردهای اصلی رسانه ها و اهمیت مدیریت رسانه در جنگ را روایت کنند.

کارکرد آموزشی آنجا که صدای سوت خمپاره خمسه خمسه توسط اسی و عبد ضبط می شود و در خبر برای مردم توضیح داده می شود که وقتی این صدا را شنیدید باید خیز بردارید، یک گودال پیدا کنید و دست هایتان را داخل گوشتان فرو ببرید و... . تبلیغات آنجا که برای انحراف ذهنی دشمن اخبار جعلی مبنی بر شروع عملیات انتقام جویانه در اروندکنار طراحی و پخش می شود و دشمن را از محورهای حساس عملیاتی به عقب می راند. تفریح و سرگرمی آنجا حسام الدین سراج برای اجرا از تهران به آبادان می آید و ترانه می خواند. کارکرد خبر و اطلاع رسانی آنجا که خبر فوری می دهد بیمارستان او. پی. دی نیاز به خون دارد و...و هدایت افکار عمومی آنجا که تلاش می شود با حضور حاج آقا خلج و پخش موسیقی ها و مارش های حماسی به مردم روحیه ایستادگی و مقاومت ترزیق شود.

در این فیلم، کارگردان به خوبی توانسته است، دلهره‌ها و تشویش های مدیر رادیو، خبرنگاران و کارکنان رادیو و سختی های تولید پیام های رادیویی در جنگ را به تصویر بکشد. از کشمکش بر سر تنظیم خبر بین نبی و مریم، تا شکست بهمن در متقاعد کردن رئیس جمهور بنی صدر برای مصاحبه و تهیه گزارش از مردم و رزمنده ها. حتی پشتیبانی های فنی و چاره اندیشی برای قطعی های احتمالی برق و چیدمان کنداکتور و آرشیو و تصمیم گیری برای تخریب ساختمان رادیو برای اینکه به دست دشمن نیفتد.

با همه اینها، مشکل فیلمنامه یکی از نقاط ضعف فیلم است. ناهمنوایی روایت های اصلی و فرعی و عدم تناسب رژیم روایت در فیلم از جمله کوی ذوالفقاری و وقایع رادیو نفت ملی آبادان در برخی جاها در پیشبرد داستان اختلال ایجاد می کند. اگر بر روی روایت اصلی یعنی رادیو و عوامل تولید آن تمرکز می شد و ماجرای کوی ذوالفقاری به عنوان یک خرده روایت نقش مکمل، متوازن و هماهنگ بر روایت اصلی داشت، بی شک و بر جذابیت های فیلم می افزود.

و اما پیام اصلی فیلم، تبیین نقش رادیو و اصحاب رسانه در جنگ است. این که چطور در اوج تهدید یک عده آدم ایثارگر با به خطر انداختن جان خود مجاهدت کردند تا پیام آور مقاومت برای مردم آبادان باشند و کارگردان به خوبی نقش بی نظیر رادیو به عنوان ارزان ترین و در دسترس ترین رسانه دهه 60 مردم ایران در طول جنگ را به تصویر کشیده است.

موسیقی , سینما , رادیو ,

 علیرغم تلاش های شهید آوینی و تیم روایت فتح در جمع آوری برنامه های خبری و مستندهای جنگ از بطن حماسه، مبارزه و ایثارگری های رزمندگان و وجود آرشیو غنی و دریایی از سوژه های بکر دفاع مقدسی و با تأخیر و بعد از و 35 سال سکوت سینمای ایران مبنی بر تبیین نقش رسانه ها به خصوص رادیو در جنگ تحمیلی، با وجود همه نقاط قوت و ضعف، ساخت آبادان یازده60 را باید به فال نیک گرفت و این آغازی برای بیان روایت‌های ناگفته و پنهان از خبرنگاران جنگ در سینمای ایران و به‌خصوص سینمای دفاع مقدس است.

و در پایان، این صدای رادیو نفت ملی آبادان است که زنده است و با تلاش تیم کارکنان رادیو در حیاتی ترین روز مردم آبادان پخش می شود و این دستگاه رادیوست که بعد از اتصال در دستان نرگس با اصابت گلوله منفجر می شود و تیمی که شهدای رسانه را تقدیم آبادان و ایران می نماید و آخرین پیام، در پلان آخر فیلم تنها صدای باقی مانده از رادیو نفت ملی آبادان است که پیام مقاومت کارکنان رادیو را می خواند:«برادران و خواهران  آبادانی توجه فرمایید، توجه فرمایید، شهرمان، در خطر سقوط قرار گرفته است آماده یک دفاع جانانه و شرافتمندانه از آبادان باشید. برادران و خواهران مسلمان آبادانی توجه فرمایید، توجه فرمایید، آبادان عزیزمان در معرض سقوط قرار گرفته است... .» و در انتها کماکان این تنها صداست که می ماند، صدای مقاومت، صدای شرافت اینجا آبادان است و آبادان می ماند.

* اعظم علی‌­اصفهانی - دکترای مدیریت رسانه

انتهای پیام /

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران