سبقت چندجانبه ایران از نظامهای سرمایهداری در بیعدالتی آموزشی/ انتفاعیهایی که هم عدالت را میکشند و هم مالیات نمیدهند!
در سال تحصیلی ۹۸ـ۹۷ تعداد کل مدارس به بیشتر از ۱۰۹هزار باب افزایش یافته است، اما سهم مدارس دولتی کمتر شده و به ۸۴درصد کاهش یافته است و ۱۶درصد مدارس کل کشور را مدارس غیردولتی تشکیل دادهاند.
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم ـ سیده فاطمه حبیبی: طبق گزارش تحلیلی که توسط سازمان برنامه و بودجه از بودجه بخش آموزش و پرورش عمومی کشور سال گذشته منتشر شد، میزان تعداد کل مدارس کشور در سال تحصیلی 96ـ95، بیش از 106 هزار باب بوده است که 86.47 درصد آن مدارس دولتی و 13.53 درصد دیگر را مدارس غیرانتفاعی در بر میگرفتند. در سال تحصیلی 98ـ97 تعداد کل مدارس به بیشتر از 109 هزار باب افزایش یافته است، اما سهم مدارس دولتی کمتر شده و به 84 درصد کاهش یافته است و 16 درصد مدارس کل کشور را مدارس غیردولتی تشکیل دادهاند.
طبق همین گزارش تعداد دانشآموزان در حال تحصیل مدارس غیردولتی در سال 95، 11.45 درصد بوده است و این آخرین آمار رسمی است که ارائه شده است در ادامه تنها بیان شده است که این تعداد در سال 97 افزایش یافته است و رقم دیگری ارائه نشده است.
با احتساب همین آمار، اکنون 12 درصد از جمعیت 14میلیونی دانشآموزان کشور در مدارس غیردولتی در حال تحصیل هستند و طبق برنامه توسعه ششم، قرار است 15 درصد آموزش کشور بهعهده بخش خصوصی قرار گیرد.
عمق فاجعه وقتی مشخص میشود که بدانیم طبق آمارهای موجود در آمریکا که بر قله اقتصاد آزاد و لیبرالیسم قرار دارد 10 درصد و در انگلستان 6 درصد دانش آموزان مشغول تحصیل در مدارس خصوصی هستند. که البته این مدارس مشمول مالیاتهای سنگین میشوند
اما در کشور ما، با وجود درآمدهای هنگفتی که مدارس خصوصی از طریق گرفتن شهریههای نجومی هرساله بهدست میآورند، بهدلیل دارا بودن کارکرد آموزشی طبق قانون از مالیات معاف شدهاند.
طبق ماده 134 قانون مالیاتهای عمومی، درآمد حاصل از آموزش همه مدارس غیرانتفاعی که از آموزش و پرورش مجوز فعالیت دارند از مالیات معاف هستند.
البته این قانون بهصراحت اشاره میکند که برای فعالیتهای آموزشی و بدون انتفاع مدارس وضع شده است و اگر مدرسهای از کارکرد خود خارج شده باشد مشمول مالیات میشود و موارد هزینهکرد آن نیز طبق قانون مشخص است.
اما اکنون دولت بیتوجه به فعالیتهای مدارس خصوصی که بسیاری از آنها بیشتر به بنگاه اقتصادی و فروش خدمات لوکس آموزشی و رفاهی تبدیل شدهاند، بهطور کلی همه مدارس غیرانتفاعی را از پرداخت مالیات معاف کرده است.
با وجود آنکه با حضور سرمایهگذار در امر تعلیم و تربیت، عملاً آموزش به بازارگاهی برای فروش خدمات آموزشی بدل شده است که صاحبان سرمایه فکر سود بیشتر و دانشآموز در نقش مشتری در پی خرید خدمات باکیفیتتر است، تنها با یک عنوان کلیشهای «کارکرد آموزشی» و بدون در نظر گرفتن فروشگاه بودن این مؤسسات، فکر دریافت مالیات از این بنگاههای اقتصاد پردرآمد حتی به ذهن قانونگذار هم خطور نکرده است.
در حالی که از سودآورترین سوداگریها، اکنون فروش خدمات آموزشی است و میتوان با تعیین آستانه خاصی از درآمد، و اخذ مالیات از مدارس صاحب انتفاع، بهای ضربه زدن به فرهنگ و عدالت اجتماعی کشور را تا حدودی دریافت کرد و اعتبار بهدستآمده را در مسیر ارتقای کیفیت آموزش مدارس دولتی هزینه کرد، کاری که لیبرالترین کشورهای جهان نیز انجام میدهند.
مدارس غیرانتفاعی اصلیترین عامل ایجاد شکافهای اجتماعی هستند که با فروش خدمات بهتر آموزشی بهازای دریافت شهریههای گزاف، زمینه عدم تحرک اجتماعی را فراهم میکنند و فاصله میان قشر محروم از ثروتمند را از همان کودکی و سنین پایه رقم میزنند.
این شرایط نوعی بیعدالتی مطلق آموزشی و در نتیجه آن اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را ایجاد میکند که بخش کوچکی از اجتماع را از برخورداری بیشتر و آیندهای تضمینشده بهرهمند میکند و به این ترتیب یک جامعه مهندسیشده میسازد.
وقتی مؤسسات و اقشار ثروتمند بهصرف داشتن پول بیشتر، و تنها برای کسب سود و منفعت فردی، چنین ضربات مهلکی به جامعه وارد میکنند، پرداخت مالیات، کمترین و کوچکترین بهایی است که باید موظف به انجام آن باشند.
طبق آخرین برآوردها در سال 1398، و با در نظر گرفتن حداقل 6 میلیون شهریه برای هر دانشآموز، دور مالی سالانه مدارس غیرانتفاعی، در بهترین حالت و با اندکترین شهریه بیش از 9 هزار و 240 میلیارد تومان برآورد شده است، این در حالی است که شهریه برخی از مدارس اکنون بالاتر از 20 میلیون تومان است و این ضعیفترین و پایینترین آمار از گردش مالی مدارسی است که دولت بهدلیل صاحب انتفاع نبودن نهتنها از مالیات معافشان کرده است که حتی در بودجه هم در وضعیتی متناقض، برای مدارس غیردولتی، دولت بودجه تعیین میکند!
آذر ماه سال 98 دژپسند وزیر اقتصاد وعده دریافت مالیات از این بنگاههای اقتصادی ثروتمند را داد و اعلام کرد: «ما درآمد و مصارف تمام بنگاههای شناسنامهدار را بررسی و مشمول وضع مالیات میکنیم.»،
وعدهای که هیچوقت عملی نشد و همان موقع به فراموشی سپرده شد.
گرچه در شرایطی که در بودجه مصوب آموزش و پرورش، از سوی دولت برای مدارس غیردولتی اعتبار تعیین میشود، انتظار دریافت مالیات کمی دور از ذهن است. اما اکنون که دولت بهخلاف قانون اساسی و بهخلاف تمام تعهداتش به برقراری عدالت آموزشی به نقطه بسیار بالاتر از غایت حتی لیبرالترین کشورها در خصوصی ساختن حق آموزش رسیده است و اگر طبق گفته خودش، قصد کاستن از بار مالی آموزش برای دولت را دارد، اصلیترین و اصولیترین روش، پایان دادن به پارادوکس بودجه دولتی برای مدارس غیردولتی و برنامهریزی برای دریافت مالیات از مدارس غیردولتی پر از انتفاع است.
اگر کسانی میخواهند مسیر خودشان را از بدنه اجتماع جدا کنند و تبعیض را بر جامعه تحمیل کنند باید هزینه آن را با دادن مالیات بپردازند نه اینکه مورد حمایت دولت قرار بگیرند.
زیربنای هر نوع عدالتی در جامعه عدالت آموزشی است، عدهای را که با اندیشه کسب سود و یا از پیش برندهشدن در آینده، سبب طبقاتی شدن اجتماع میشوند، اگر میتوان طبق قانون به آنها اجازه چنین رفتاری داد، باید همین قانون مقابل سرکشیهایشان بایستد و در مقابل از قربانیان این ماجرا حمایت کند، گرفتن مالیات از آنان و هزینهکردش در عدالت آموزشی شاید در زمان حاضر صحیحترین راهحل برای معضل رشد قارچگونه مدارس غیرانتفاعی است، دولت هم متضرر نخواهد شد و به پولش میرسد، البته اگر تعارض منافع بگذارد.
انتهای پیام/+