نبرد مخفی با ایران-۲۷/ تغییر در شیوه نبرد فلسطینی‌ها

نبرد مخفی با ایران-27/ تغییر در شیوه نبرد فلسطینی‌ها

«امروز مقاومت فلسطینی می‌تواند به هجمه‌های اسرائیل در مدت کوتاهی پاسخ مؤثر دهد و مهاجم را از کرده خود پشیمان سازد. امروز دست‌کم فضای مجازی این فرصت را به‌وجود آورده که مظلومیت فلسطینیان به گوش همه جهانیان برسد.»

گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم- کتاب «نبرد مخفی با ایران» در سال 2008 میلادی به‌قلم «رونین برگمن» خبرنگار مشهور صهیونیست و توسط انتشارات سایمون اند شوستر در ایالات متحده آمریکا منتشر شده است.

رونین برگمن (متولد 1972) دانش‌آموخته روابط سیاسی خاورمیانه از دانشگاه تل‌آویو، یکی از شناخته‌شده‌ترین خبرنگاران و تحلیل‌گران صهیونیست در حوزه نظامی و امنیتی است که سابقه همکاری با نشریات اسرائیلی نظیر «هاآرتص» و «یدیعوت آحارونوت»، نشریات آمریکایی نظیر «نیویورک تایمز»، «نیوزویک»، «وال استریت ژورنال» و همچنین رسانه‌های انگلیسی ازجمله «گاردین» و «تایمز» را در کارنامه خود دارد.

مسائل مربوط به دشمنان رژیم صهیونیستی (خصوصاً ایران، حزب‌الله و گروه‌های مقاومت فلسطینی) و نیز موضوعاتی نظیر تاریخچه عملیات‌های ترور این رژیم (کتاب اخیر وی با عنوان «برخیز و اول تو بکش» به این موضوع پرداخته است) ازجمله سرفصل‌های مورد علاقه برگمن است که علاوه بر نگاشتن کتاب، به ایراد سخنرانی، مصاحبه و نوشتن مقاله‌های متعدد نیز می‌پردازد.

او در گفتگو با تلویزیون فارسی‌زبان ایران اینترنشنال، مشخصاً به مسئله پرونده هسته‌ای ایران و مسائل مرتبط با آن ـ خصوصاً تلاش‌های مخفی صهیونیست‌ها برای متوقف کردن برنامه هسته‌ای و موضوع ترور دانشمندان ایرانی ـ می‌پردازد و از قول «مایکل هایدن» رئیس اسبق سیا می‌گوید که ترور دانشمندان هسته‌ای، بهترین راه برای جلوگیری از روند رو به رشد ایران در این زمینه است و تلویحاً اسرائیل را مسئول این کار معرفی می‌کند.

برگمن در کتاب «نبرد مخفی با ایران»، به تاریخچه‌ای از تقابلات ایران و رژیم صهیونیستی پرداخته است که البته بخش عمده‌ای از این کتاب به حزب‌الله لبنان ـ به‌عنوان مهمترین متحد جمهوری اسلامی در جبهه مقابله با این رژیم (از پیدایش تا جنگ 33روزه) با تمرکز بیشتر به‌روی نقش شهید عماد مغنیه ـ اختصاص دارد.

مقطع پایانی رژیم پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی، مقاطع کوتاهی از جنگ تحمیلی رژیم بعث علیه ایران (با تمرکز به‌روی موضوع مک‌فارلین)، نقش ایران در حمایت از گروه‌های مبارز فلسطینی و البته مسئله هسته‌ای کشورمان ازجمله موضوعاتی است که برگمن در کتاب خود به آنها پرداخته است.

اظهار نظرهای غیرمستند و خلاف‌واقع متعدد، کنار تحلیل‌های شخصی و هدفمند (با رویکرد اصلی نمایش قدرت اسرائیل خصوصاً در رقابت با ایالات متحده) که همچون اظهار نظرهایش، در جای جای کتاب او نیز دیده می‌شود، کتاب وی را مستلزم نقد و بررسی برای مخاطب ایرانی می‌کند.

عباس سلیمی نمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در قالب یک کتاب به نقد مفصل «نبرد مخفی با ایران» پرداخته است.

سلیمی نمین متولد 1333 ازجمله روزنامه‌نگاران باسابقه و یکی از شناخته‌شده‌ترین محققان و پژوهشگران ایرانی در حوزه تاریخ و علوم سیاسی است که تا کنون مقالات و کتاب‌های متعددی از وی به چاپ رسیده است.

متن کامل کتاب وی را در نقد و بررسی نبرد مخفی با ایران -که در آینده به‌زبان‌های فارسی و انگلیسی منتشر خواهد شد- می‌توانید به‌صورت روزانه در قالب پاورقی در گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم بخوانید.

* * *

 قسمت بیست و هفتم:

فصل هفتم

گروگان‌گیری و ربایش در لبنان تحت اشغال، موضوع بحث فصل هفتم تحت عنوان «بازار قصابان» است. نویسنده در این قسمت کاملاً یک‌سویه و بدون کمترین اشاره‌ای به آدم‌ربایی‌های اسرائیل بیشتر به نوحه‌سرایی پرداخته است تا روایت‌گری مقطعی تاریخی.

بر همین روال با بهره‌گیری از یک سوژه انسانی- عاطفی سعی در برانگیختن احساسات مخاطب دارد، اما به دلیل ناتوانی در نگارش توصیفی نه تنها چندان به هدف خویش نایل نیامده است بلکه به دلیل پردازش گزینشی و مقید بودن به ملاحظات مختلف، خواننده را با سؤالات و ابهامات زیادی سرگردان می‌سازد؛ از جمله چرایی اوج‌گیری این پدیده در یک بازه زمانی کوتاه آن هم در لبنان، چرایی نبودن یک جهت‌گیری مشخص در این زمینه به لحاظ تنوع اتباع کشورهای گروگان گرفته شده (بلوک شرق و غرب) در حالی که صرفاً غربی‌ها از اشغال لبنان پشتیبانی می‌کردند، دلیل مشخص نشدن هویت واقعی ربایش شدگان، علت درگیر شدن گروه‌های مختلف و غیرهمگون در امر گروگان‌گیری و ده‌ها پرسش دیگر.

آقای برگمن نه تنها آگاهانه به این پرسش‌ها نزدیک نمی‌شود، بلکه حتی کمترین اشاره‌ای به شرایط یک ملت تحت اشغال و جنایات عدیده علیه آن ندارد و این که چرا مقاومت‌پیشگان آن ملت ناگزیر بودند به هر وسیله‌ای صدای اعتراضشان را به گوش جهانیان برسانند.

آیا امروز مقاومت در لبنان، فلسطین، یمن و ... به چنین روش‌هایی متوسل می‌شوند؟ قطعاً پاسخ منفی است؛ زیرا در شرایط کنونی مقاومت در برابر متجاوز تا دندان مسلح و برخوردار از حمایت‌های وسیع سردمداران نظام سرمایه‌داری دست‌کم دارای رسانه‌ای هر چند با بُرد محدود است و می‌تواند فریادش را منعکس سازد، دارای تجهیزات دفاعی مختصری است که می‌تواند ایستادگی کند و متجاوز را طی چند روز به عقب‌نشینی وا دارد یا همچون یمن صحنه را به‌تدریج تغییر دهد.

اما مهم‌تر از مسئله مورد اشاره که مقاومت در لبنان با جنایاتی مواجه بود و می‌بایست در این خفقان خونبار راهی ولو از سر ناگزیری می‌جست، باید بر این مسئله نیز عنایت کرد که جریانات مختلف در این ایام، از گروگان‌گیری و ربایش بهره گرفتند؛ از جمله خود صهیونیست‌ها، الفتح، امل و... آیا می‌توان بدون پرداختن جامع به این موضوع به جمع‌بندی دقیقی رسید؟

اسرائیل در این ایام دست‌کم مسئولیت ربایش شیخ عبدالکریم عبید و مصطفی دیرانی از لبنان و انتقال آن‌ها به سرزمین اشغالی را می‌پذیرد و به گروگان‌گیری دیپلمات‌های ایرانی به طور غیرمستقیم اعتراف می‌کند.

وقتی متجاوز مسلط شده بر لبنان و عامل بومی‌اش یعنی فالانژها علی‌رغم مبسوط‌الید بودن از چنین روشی برای پیشبرد اهداف خود بهره می‌گیرند آیا آقای برگمن انتظار دارد که بتواند احساسات انسانی خوانندگان را در این زمینه علیه حزب‌الله برانگیزد؟

همچنین در حالی که وی دست‌کم ادعا می‌کند نزدیک به نیمی از ربایش‌ها مربوط به حزب‌الله نبوده است چرا در مورد این میزان قابل توجه هیچ‌گونه اطلاعاتی ارائه نمی‌دهد؟: «از اواخر سال 1982 تا ژوئن 1986، اوج گروگان‌گیری حزب‌الله بود که طی آن نود و شش خارجی در لبنان ربوده شدند... حزب‌الله مسئول پنجاه و یک مورد آدم‌ربایی بود. هشت نفر از این افراد توسط امل ربوده شده بودند که شبه نظامیان معتدل‌تر شیعیان بودند و بقیه توسط گروه‌های مختلف از جمله فلسطینی‌ها ربوده شدند.» (ف 7، ص 121)

حتی اگر آمار ارائه شده توسط نویسنده را قابل اتکا بدانیم برای خواننده به‌درستی این ذهنیت ایجاد می‌شود که در این اثر تلاش شده تا تصویری همه‌جانبه از زمان و مکان شکل نگیرد. چرا فلسطینیان ناگزیر از توسل به چنین اقداماتی بوده‌اند؟

وقتی سازمان‌های بین‌المللی بر قتل عام آوارگان فلسطینی در لبنان چشم می‌پوشند و هیچ اقدامی علیه اسرائیل بعد از آن جنایت بزرگ صورت نمی‌گیرد چه توصیه‌ای نویسنده به خانواده‌های قربانیان برای بلندکردن صدای اعتراضشان می‌توانست داشته باشد به‌ویژه آن که خود وی دست‌کم به این جنایت اذعان دارد: «اما دستگاه اطلاعاتی سوریه با بمب‌گذاری در جلسه‌ای واقع در دفتر مقر فالانژ در بیروت، به این طرح اسرائیل (مسلط کردن فالانژها بر لبنان) خاتمه داد. پاسخ فالانژ به این اقدام، قتل‌عام صدها فلسطینی در اردوگاه‌های پناهندگان صبرا وشتیلا در جنوب بیروت بود. اسرائیل در این جنایت شریک نبود، اما نیروهایش نیز هیچ کاری برای جلوگیری یا توقف آن انجام ندادند.» (فصل 4، ص 76)

چرا قتل عام «صدها فلسطینی» وجدان نویسنده را متأثر نمی‌سازد و با ادعای خلاف واقع «اسرائیل در این جنایت شریک نبود» از کنار آن می‌گذرد. اما برای چند عامل اطلاعاتی کشورهای حامی صهیونیست‌ها به صورت مبسوطی نوحه‌سرایی می‌کند؟

مگر نویسنده اذعان نمی‌کند که یکی از اهداف اشغال لبنان اخراج فلسطینیان از این کشور بود: «کسی که طرح جنگ را ارائه کرده بود شارون بود و در ورای این تفکر، ایده تغییر جامع در نقشه خاورمیانه مطرح گردید؛ به این صورت که اسرائیل جنوب لبنان را اشغال کند، به مارونی‌های بیروت بپیوندد و سازمان آزادی‌بخش و سوری‌ها را از لبنان بیرون بیندازد. قرار بود رهبر حزب فالانژ، یعنی بشیر جمیل، به عنوان حاکم لبنان منصوب شود. شارون امیدوار بود که بعد از این اتفاقات فلسطینی‌های اخراجی، اردن را در اختیار گیرند و به این ترتیب دولت خود را جایگزین سلطنت ملک حسین هاشمی خواهند کرد و رؤیای خود را برای ایجاد حکومت در کرانه باختری کنار خواهند گذاشت.» (فصل4، ص 74)

بنابراین بیرون راندن فلسطینیان از لبنان یکی از محوری‌ترین اهداف اسرائیل در حمله به این کشور بود. چگونه می‌توان متصور بود قتل عام صدها آواره فلسطینی به روایت نویسنده (البته سه هزار و پانصد نفر به روایت غیر صهیونیست‌ها) جز در چارچوب طرح شارون برای فراری دادن آوارگان از اردوگاه‌هایشان در بیروت صورت گرفته باشد؟! همان شیوه‌ای که در جریان اشغال فلسطین به‌کار گرفته شد و آنان را از خانه و کاشانه‌شان فراری داد. آیا جنایتی هولناک‌تر از این می‌توان سراغ گرفت؟

نویسنده هوشمندانه برای کاستن از ابعاد این جنایت ددمنشانه که کاملاً مشخص است در چارچوب برنامه صهیونیست‌ها صورت گرفته، می‌افزاید: «شارون امیدوار بود که بعد از این اتفاقات فلسطینی‌های اخراجی، اردن را در اختیار گیرند و به این ترتیب دولت خود را جایگزین سلطنت ملک حسین هاشمی خواهند کرد و رؤیای خود را برای ایجاد حکومت در کرانه باختری کنار خواهند گذاشت.» (فصل 4، ص 74)

این ادعا در حالی است که پیش از آن ملک حسین با توجه به تمایلاتش به جبهه طرفداران صهیونیست‌ها به صورت بسیار خشونت‌باری فلسطینیان آواره را از اردن رانده بود. به همین دلیل نیز عرفات بعد از کشتار فلسطینیان در لبنان به تونس نقل مکان کرد و نه به اردن؛ البته این اظهار کاملاً مشخص می‌سازد که صهیونیست‌ها هیچ جایی برای صاحبان اصلی فلسطین در اراضی اشغالی قائل نیستند و به طرح‌های صلحی که تاکنون با میانجی‌گری آمریکا امضا شده صرفاً به مثابه راهی برای کسب زمان می‌نگرند.

برگمن در کتاب دیگر خود به مصوبه غیرموجه مجمع عمومی سازمان ملل مبنی بر تقسیم فلسطین به دو بخش اشاره دارد: «در 29 نوامبر 1947، مجمع عمومی سازمان ملل متحد رأی داد تا فلسطین تقسیم شده و یک کشور مستقل یهودی تشکیل شود.» (برخیز و اول تو بکش، ص 38)

هر چند چنین رأیی تحت تأثیر لابی صهیونیستی و با پافشاری انگلیس و آمریکا و دیگر سردمداران سرمایه‌داری داده شد و هیچ‌گونه وجاهتی نداشت که به ایجاد پایگاه نژادی و قومی رسمیت داده شود، با وجود این، در قالب همین صدور مجوز کوچ‌ داده شدن یهودیان اروپایی، آسیایی، آفریقایی به فلسطین حقی هم برای مسیحیان، مسلمانان، یهودیان غیرصهیونیست و سایر شهروندان فلسطینی قائل شدند، اما هرگز به بخش دوم چنین مصوبه‌ای اجازه اجرا داده نشد و حتی برای ریشه‌کن کردن شهروندان فلسطینی هر روز جنایتی تازه آفریدند، تا جایی که آوارگان فلسطینی در لبنان نیز باید به ناچار تن به آوارگی جدیدی می‌دادند. در چنین شرایطی صدای این مظلومیت چگونه می‌توانست به گوش جهانیان برسد؟

وقتی رسانه‌های جهان سرمایه‌داری تماماً چشم بر یک نسل‌کشی بسته بودند یک فلسطینی چگونه می‌توانست فریاد خود را بازتاب دهد و بگوید در پناه هولوکاست‌سازی تاریخی چه جنایاتی در فلسطین در حال انجام است؟

صرف‌نظر از این که گروگان‌ها چه کسانی بودند و هویت واقعی آن‌ها چه بود آیا در مقابله با خشونت بی‌سابقه صهیونیست‌ها و خفقانی که در این زمینه اعمال می‌شد راهی جز این، پیشروی یک فلسطینی قرار داشت؟ نباید براساس شرایط امروز در مورد دیروز قضاوت کرد.

امروز مقاومت فلسطینی‌ می‌تواند به هجمه‌های اسرائیل در مدت کوتاهی پاسخ مؤثر دهد و مهاجم را از کرده خود پشیمان سازد. امروز دست‌کم فضای مجازی این فرصت را به‌وجود آورده که مظلومیت فلسطینیان به گوش همه جهانیان برسد؛ به همین دلیل نیز در شرایط کنونی به هیچ وجه خبری از ربایش و گروگان‌گیری توسط آوارگان فلسطینی یا لبنانی نیست (صرفاً صهیونیست‌ها در جهان برای ایجاد رعب و وحشت به ربایش افراد سایر ملت‌ها در کشور خودشان یا در کشورهای ثالث می‌پردازند).

 

ادامه دارد...

پربیننده‌ترین اخبار سیاسی
اخبار روز سیاسی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon